فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرمانده کل قوا گفت:
نیروی کار آمد بسیجی است
هر کس که پای کار اسلام
آماده تر باشد بسیجی است
هفته بسیج گرامی باد
@zanvahamase
هدایت شده از هفتتپهی گُمنام🦋
23.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 وقتی خبر شهادت سردار شهید حمیدرضا نوبخت را به همسرش دادند... ( 🎥 #روایتی از #همسر #سردار #قربانی از لحظهی خبر #شهادت #شهید_نوبخت به #همسرش در پایگاه شهید بهشتی #اهواز ...)
.
▪️حمیدرضا نوبخت از فرماندهان شجاع لشکر ویژع ۲۵ کربلا بوده که در ۱۳۶۶/۱/۱۸ در منطقه شلمچه و در عملیات کربلای هشت شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک این شهید عزیز پس از سالها مفقودالاثر بودن در ۱۳۷۴/۸/۱۲ تشییع در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم بابلسر به خاک سپرده شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#انتشار_برای_اولین_بار
#پایگاه_شهید_بهشتی_اهواز
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @hafttapeh
هدایت شده از شهدای ایران
🌹#همسران_بهشتی_پایگاه_شهید_بهشتی
.
🔹میگویند از دامن زن مرد به معراج میرود.ما معنای واقعی این چند کلمه را به چشم دیدیم.ما دیدیم که در روزگاری ، همسرانی برای اینکه کنار همسرانشان باشند ، زیبایی های خطه ی سرزمین شمال و هوای مطبوعش را به گرمای طاقت فرسای جنوب و زندگی در یک پایگاه نظامی ترجیح دادند.
.
🦋ما دیدیم که آنها با سن و سالی کم چگونه مردانی بزرگ و فرماندهانی غیور پروراندند.ما دیدیم که آنها درد هجرت و دوری و فراق یار را برای حفظ اسلام و ایران عزیز با آن سن کم به جان خریدند.ما دیدیم که آنها برای فرزندانشان هم مادر بودند و هم پدر.یادم هست صدام تهدید کرده بود که پایگاه شهید بهشتی اهواز را بمباران میکنم.ما دیدیم که بعد این تهدید سردار شهید صحرایی مصاحبه کرد و گفت : به صدام بگویید که تا جنگ تمام نشده من و خانواده ام از این پایگاه به رستم کلای بهشهر نخواهیم رفت.
.
🦋ما دیدیم دلشوره ی آنها را قبل و بعد عمليات ها ، که تو پایگاه منتظر خبر شهادت عزیزانشان بودند .ما #ایثار را ، #اقتدار را ، #شجاعت را ، #دلتنگی را ، #چشم_انتظاری را ، #صبوری را ، #زیبایی را در وجود این ساکنین بهشتی پایگاه شهید بهشتی اهواز دیدیم.آری،ما تا ابد مدیون شماییم.🇮🇷
.
🔸در خیالاتخودم در زیربارانی کهنیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست.
🔸می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست
🔸چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی ،دستهایم را بگیری، بین دستانی که نیست..؟!
🔸وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو.پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست.
.
#هفت_تپه_ی_گمنام
✅@shohadayeiran57
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_سوم
چشمانم را بستم .
با نوای صلوات خاصه امام رضا خودم را پای ضریح می دیدم .
در بین همهمه زائران ، حرفم را دخیل بستم به ضریح :
«ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا / حلوا به کسی ده که محبت نچشیده!»
همه را سپردم به امام (ع) ❤
هندزفری را گذاشتم داخل گوشم .
راه می رفتم و روضه گوش می دادم .
رفتم به اتاقم با هدیه هایش ور رفتم : کفن شهید گمنام ، پلاک شهید ...
صدای. اذان بلند شد ، مادرم سر کشید داخل اتاق و گفت :« نخوابیدی؟!
برو یه سوره قرآن بخون!»
ساعت شش_شش و نیم صبح ، خاله ام با مادرم وسایل سفره عقد را جمع
می کردند.
نشسته بودم و بر و بر نگاهشان میکردم!
به خودم می گفتم :« یعنی همه اینا داره جدی می شه؟» 😕
خاله ام غرولندی کرد که :«کمک نمی کنی حداقل پاشو لباست رو بپوش!»
همه عجله داشتند که باید عقد زودتر خوانده شود تا به شلوغی امامزاده نخوریم .
وقتی با کت و شلوار دیدمش ، پقی زدم زیر خنده 😂
هیچ کس باور نمی کرد این آدم ، تن به کت و شلوار بدهد ..
از بس ذوق مرگ بود ، خنده ام گرفت 🤩
به شوخی بهش گفتم :« شما کت و شلوار پوشیدی یا کت و شلوار شما رو پوشیده ؟»😉😁
در همه عمرش فقط دوبار با کت و شلوار دیدمش : یک بار برای مراسم عقد ، یک بار هم برای عروسی
درو همسایه و دوست و آشنا باتعجب می پرسیدند :« حالا چرا امامزاده؟!» نداشتیم بین فک و فامیل کسی این قدر ساده دخترش را بفرستند خانه بخت☺️
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@zanvahamase
هدایت شده از زن و حماسه
🔸 دومین جشنواره ملی نذر قلم 🔸
سازمان نشر آثار و ارزش های مشارکت زنان در دفاع مقدس برگزار می کند:
✅ فراخوان دومین جشنواره ملی 《نذر قلم》
🔷️ قالب های ارسال آثار:
🔹️ یادداشت علمی
🔹️یادداشت های ژورنالی
کلیپ سه دقیقه ای در مورد زنان در انقلاب اسلامی ،دفاع مقدس ، مکتب حاج قاسم و شهدای دانش آموز
🔹️عکس نوشته
🔹️دلنوشته
🔹️خاطرات کوتاه
🔹مقاله
🔹پادکست
🔹نقاشی
🔹داستان کوتاه
🔹اینفوگرافی
🔹پایان نامه
🔶️ اطلاعات بیشتر و دریافت شیوه نامه:
🌐www.bonyaddefa.ir/zanan
☎️ 02188754086
🔺️ نحوه ارسال آثار:
📧 z.defam@gmail.com
09981127864 در پیام رسان سروش
⭕ به ۲۰ نفر برگزیده جشنواره جوایز مالی نفیسی اهدا خواهد شد
💠 آثار برگزیده در سایت ها،خبرگزاری ها و فصلنامه های معتبر علمی منتشر خواهد شد و همچنین در کتاب مجموعه آثار جشنواره به چاپ خواهد رسید.
♦️مهلت ارسال آثار ۱ بهمن 1402
🔻 سازمان نشر آثار و ارزش های مشارکت زنان در دفاع مقدس
@zanvahamase
هدایت شده از انتشارات صریر
📖 مادر که می شوی
مجموعه ای از خاطرات مادران شهدا
✍️نوشتهی فاطمه عابدی
📚انتشارات صریر
@entesharat_sarir
کابوس صهیون فخر ایران است
چهارمین همایش ادبی فخر ایران و آیین رو نمایی از خودروی شهید محسن فخری زاده
چهارشنبه ۸ آذر ساعت ۹ صبح
موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
@zanvahamase
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_چهارم
حالا در این هیر و ویر پیله کرده بود که برای شهادتش دعا کنم 😑
می گفت :«اینجا جاییه که دعا مستجاب می شه!»
هرچه می خواستم بهش بفهمانم که ول کن این قدر روی این مطلب پافشاری نکن ، راه نمی داد .
هی می گفت :« تو سبب شهادت منی ، من این رو با ارباب عهد بستم ،
مطمئنم که شهید می شم !» 🙃
فامیل که در ابتدای امر ، کلا گیج شده بودند .
آن را ریخت و قیافه داماد این هم از مکان خطبه عقد 😕😅
آن هم آدمی با این همه ریش ، جزء در لباس روحانیت ندیده بودند .
بعضی ها که فکر می کردند طلبه است .
با تو جه به اوضاع مالی پدرم ، خواستگار های پولداری داشتم که همه را دست به سر کرده بودم .
حالا برای همه سؤال شده بود که مرجان به چه چیزاین آدم دل خوش کرده که بله گفته است 😐
عدهای هم با مکان ازدواجمان کنار می آمدند ، ولی می گفتند :«مهریه ش رو کجای دلمون بزاریم ، چهارده تا سکه شد مهریه!!!!!!!!!»
همیشه در فضای مراسم عقد ، کف زدن و کل کشیدن و این ها دیده بودم .
رفقای محمد حسین زیارت عاشورا خواندند ، و مراسم وصل به هیئت و روضه شد ...
البته خدا دروتخته را جور می کند☺️
آن ها هم بعد از روضه ، مسخره بازی شان سرجایش بود
شروع کردند به خواندن شعر «رفتند یاران ، چابک سواران .....»🤣
چشمش برق زد . گفت :«تو همونی که دلم می خواست. کاش منم همونی شم که تو دلت می خواد!»
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
@zanvahamase