ولی من الان باید
تو گلزار شهدای تهران
تو حسینیه ۷۲ تَن ، در حالی که نشستم و
تکیه دادم به کاشیای خُنک
زل میزدم به پرچم یاحسین روی دیوار و
زمزمه زیارت عاشورا رو گوش میدادم
دستمو میزاشتم رو سنگ مزار شهدا و
آروم آروم اشک میریختم
...
ولی نشستم تو خونمون و
تکیه دادم به مُتکا و
دارم دلتنگیامو میشمارم ...
" أَمانهحضن "
ولی من الان باید تو گلزار شهدای تهران تو حسینیه ۷۲ تَن ، در حالی که نشستم و تکیه دادم به کاشیای خُ
بعدش باید دور هم جمع میشدیم
یکی از مداحیای مهدی رسولی رو
باز میکردیم و دسته جمعی سینه زنی میکردیم
گریه میکردیم به حال زارمونم
بعدشم یه مشهد هدیه میگرفتیم و
دسته جمعی راهی مشهد میشدیم و ...
بقیشم خودتون بهتر میدونید که
امام رضا برات کربلا میده :))))))
" أَمانهحضن "
بعدش باید دور هم جمع میشدیم یکی از مداحیای مهدی رسولی رو باز میکردیم و دسته جمعی سینه زنی میکردیم
الان باید تو مشهد رو کاشیای خنک حرم میشستیم رو به گنبد بابا رضا آب خنک حرمو میخوردیم دستمونو میزاشتیم رو سینه زمزمه میکردیم سلام یاحسین از بابا رضا کربلامونو میگرفتیم با لبخندوچشای گریون رو به گنبد یه کنج از حرمو میخوندیم:)