eitaa logo
ضرب المثل
31.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
927 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸💫امـــروزتــون شـــاد ⚪️💫میان هـزاران دیـروز 🌸💫و مـیــلــیـونـهـا فـردا ⚪️💫فــقــط امــروز هــســت 🌸💫امــروزت بــی نــظــیــر ⚪️💫امــروزت خــنـــدان 🌸💫امروزت خوش خاطره ⚪️💫خـدایا هزاران بار شڪر 🌸💫برای نعمت دیدن یه روز ⚪️💫زیــــبـــــای دیـــگـــــر 🌸💫تقدیم به شما دوستان عزیز @zarboolmasall
🌱((((داستان کاملا واقعی است))))🌱 یكی از اطرافیان شیخ رجبعلی خیاط نقل می كند كه: پارچه هایی را بردم و به جناب شیخ دادم بدوزد، از قیمتش پرسیدم، گفت: دو روز كار می برد، چھل تومان؛ روزی كه رفتم لباسھا را بگیرم گفت: اجرتش بیست تومان می شود، گفتم: فرموده بودید چھل تومان؟! پاسخ دادند: فكر كردم دو روز كار می برد ولی یك روز كار برد... امام علی (علیه السلام) : انصاف برترین فضیلتھا است ! ‹🤍🌼› @zarboolmasall
🌱((((داستان کاملا واقعی است))))🌱 یكی از اطرافیان شیخ رجبعلی خیاط نقل می كند كه: پارچه هایی را بردم و به جناب شیخ دادم بدوزد، از قیمتش پرسیدم، گفت: دو روز كار می برد، چھل تومان؛ روزی كه رفتم لباسھا را بگیرم گفت: اجرتش بیست تومان می شود، گفتم: فرموده بودید چھل تومان؟! پاسخ دادند: فكر كردم دو روز كار می برد ولی یك روز كار برد... امام علی (علیه السلام) : انصاف برترین فضیلتھا است ! ‹🤍🌼› @Harf_Akhaar
🌱 مردی خری دید که در گل گیرکرده بود و صاحب خر از بیرون كشیدن آن خسته شده بود. برای كمك كردن دُم خر را گرفت، وَ زور زد، دُم خر از جای كنده شد. فریاد از صاحب خر برخاست كه « تاوان بده»!.. مرد برای فرار به كوچه‌ای دوید ولی بن بست بود. خود را در خانه‌ای انداخت. زنی آنجا كنار حوض خانه نشسته بود و چیزی می‌شست و حامله بود. از آن فریاد و صدای بلندِ در ترسید و بچه اش سِقط شد. صاحبِ خانه نیز با صاحب خر همراه شد. مردِ گریزان بر روی بام خانه دوید. راهی نیافت، از بام به كوچه‌ای فرود آمد كه در آن طبیبی خانه داشت. جوانی پدربیمارش را در انتظار نوبت در سایۀ دیوار خوابانده بود. مرد بر آن پیرمرد بیمار افتاد، چنان كه بیمار در جا مُرد. فرزند جوان به همراه صاحب خانه و صاحب خر به دنبال مرد افتاد!.. مَرد، به هنگام فرار، در سر پیچ كوچه با یهودی رهگذر سینه به سینه شد و او را به زمین انداخت. تکه چوبی در چشم یهودی رفت و كورش كرد. او نیز نالان و خونریزان به جمع متعاقبان پیوست !.. مرد گریزان، به ستوه از این همه،خود را به خانۀ قاضی رساند كه پناهم ده و قاضی در آن ساعت با زن شاكی خلوت كرده بود. چون رازش را دانست، چارۀ رسوایی را در طرفداری از او یافت: و وقتی از حال و حكایت او آگاه شد، مدعیان را به داخل خواند. نخست از یهودی پرسید. یهودی گفت: این مسلمان یك چشم مرا نابینا كرده است. قصاص طلب میكنم. قاضی گفت: دَیه مسلمان بر یهودی نصف بیشتر نیست.باید آن چشم دیگرت را نیزنابینا كند تا بتوان از او یك چشم گرفت! وقتی یهودی سود خود را در انصراف ازشكایت دید، به پنجاه دینار جریمه محكوم شد!.. جوانِ پدر مرده را پیش خواند. گفت: این مرد از بام بلند بر پدر بیمار من افتاد، هلاكش كرده است. به طلب قصاص او آمده‌ام. قاضی گفت: پدرت بیمار بوده است، و ارزش زندگی بیمار نصف ارزش شخص سالم است. حكم عادلانه این است كه پدر او را زیرهمان دیوار بخوابانیم و تو بر او فرودآیی، طوری كه یك نیمه ی جانش را بگیری!جوان صلاح دید که گذشت کند، امابه سی دینار جریمه، بخاطرشكایت بی‌مورد محكوم شد!.. چون نوبت به شوهر آن زن رسید كه از وحشت سقط کرده بود، گفت : قصاص شرعی هنگامی جایز است كه راهِ جبران مافات بسته باشد. حال می‌توان آن زن را به حلال در عقد ازدواج این مرد درآورد تا كودكِ از دست رفته را جبران كند. برای طلاق آماده باش!..مردك فریاد زد و با قاضی جدال می‌كرد، كه ناگاه صاحب خر برخاست و به طرف در دوید. قاضی فریاد داد: هی! بایست كه اكنون نوبت توست!.. صاحب خر همچنان كه می‌دوید فریاد زد: من شكایتی ندارم. می روم مردانی بیاورم كه شهادت دهند خر من، از کره‌گی دُم نداشت!   ‹🤍🌼› @zarboolmasall
دختر بچه کوچکی سوپر مارکت پدربزرگ خود رفت. خیلی ناز و شیرین بود و پدربزرگ عاشق نوه خود بود. روزی پدربزرگ به نوه‌اش گفت: برو یک مشت شکلات بردار. دختر بچه خیلی زرنگ و باهوش بود، دستی از شرم بر صورت خود نهاد و گفت: بابابزرگ اگر اجازه بدهید دوست دارم خودتان برای من بردارید و بدهید. می‌خواهم از دستان شما بگیرم. پدر بزرگ تبسمی کرد و از پشت قفسه‌های مغازه بیرون آمد و مشت خود را پر کرد و در جیب نوه نازنین خود خالی کرد.دختر کوچولو خنده‌ای کرد و گفت: پدر بزرگ عزیزم، دستان تو بزرگ است و مشت تو زیاد شکلات بر‌می‌دارد، و من اگر طالب شکلات زیادی بودم باید دست‌های خودم را کنار می‌کشیدم و از دست‌های تو استفاده می‌کردم. گاهی باید آن‌چه نیاز داریم خودمان برنداریم و به خدا بسپاریم که دست‌های او بزرگ است و بخشش زیاد. اگر باز شدن مشکلات را به دست خود ببینیم کارمان سخت و با تردید است اگر به او بسپاریم کارمان آسان و قطعی. حتی زمانی که می خواهیم کسی را به خاطر ظلم بزرگی که در حق ما کرده، مجازات کنیم بدانیم دستان ما برای مجازات و زدن او کوچک است، به دستان بزرگ و توانای منتقم واقعی بسپاریم و سکوت کنیم. که او می بیند و می داند و می تواند. @zarboolmasall
✍📔چند تا ضرب المثل با معنی 📕در خانه مور،شبنمی طوفانست! ✍معنی :بلای کوچک برای فقیر بزرگ است 📕فقیر ، در جهنم نشسته است ! ✍معنی :هر چه از دست تهی دست برود می گوید : به جهنم. 📕درخت هر چه پر بارتر باشد شاخه هایش پایین تر می آید ! ✍معنی :یک انسان واقعی هر چه از نظر مقام و معنا بالاتر برود متواضع تر میشود . 📕سر بزرگ، بلای بزرگ داره ✍معنی :مانند هر که بامش بیش برفش بیشتر 📕گرگِ دهن آلوده ی یوسف ندریده ✍معنی :کسی که کاری نکرده و مردم او را فاعل آن کار می شناسند و بد نامش می کنند 📕کور خود و بینای مردم ✍معنی :عیب خود را نمی بیند ولی عیب دیگران را می بیند @zarboolmasall
🍁 👈قضاوتت میکنن ... اونایی که قاضی نیستن !!! حکم میکنن ؛ اونایی که حاکم نیستن ... از حست میگن ؛ اونایی که احساسو نمیفهمن !! تحقیرت میکنن ؛ اونایی که خودشون حقیرن .. تو رو به بازی میگیرن ؛ اونایی که خودشون بازیچه اند !! از عشق میگن ؛ اونایی که عاشق نیستن !! و من مینویسم در حالی که ؛ نویسنده نیستم... اینجا سرزمین جابه جایی هاست !!! سرزمینی که نخونده معنات میکنن ... ندیده ترسیمت میکنن !! و نشناخته ازت انتقام میگیرن...👉 ✓ @zarboolmasall
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خالق ضرب المثل های نصف نیمه😂🙌🏻 @zarboolmasall
14.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انیمیشن 🦋 این داستان: حسود، هرگز نیاسود⛱ 🍃فرزندان خود را با داستان ها و ضرب المثل های ایرانی آشنا نماییم. @zarboolmasall
نیمه‌ی کودکی، زمانی است که پدر می‌تونه با بازی و فعالیت‌های مشترک مدیریت کردن عواطف رو به فرزندش یاد بده. پدر، روش‌هایی رو که برای حل مشترک مشکلات فرزندش تا دوران نوجوانی و بزرگسالی داره مستقیماً ادامه‌ی همون درس‌هایی است که اون در حین بازی‌های مختلف در خانه و جمع خانوادگی به فرزندش داده. کودک وقتی می‌بینه پدرش چطور تعارض‌ها و مشکلاتش رو توی خونه، خانواده، اجتماع و محیط کار، حل می‌کنه از پدرش یاد می‌گیره. حتما این ضرب المثل رو شنیدین که میگه «دو صد گفته چون نیم کردار نیست» اگر پدری بتونه در رفتارهاش صادق، منصف، متفکر و انعطاف پذیر باشه، فرزند هم با احترام از پدرش پیروی می‌کنه. یک پدر شاد و فعال می‌تونه به فرزندش در کشف احساسات و شناخت عواطف کمک کنه. می‌تونه به فرزندش نشون بده که چطور با ناراحتی، پیروزی و شکست روبرو بشه و عصبانیتش رو کنترل کنه. @zarboolmasall
پاسخ دهید👻 حدس ضرب المثل ⁉️ 😎■■■■👻■■■■👏 🔥 جواب : به شکم خود صابون زدن @zarboolmasall
📜حکایت خار پشت ها....🦔..... در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند.😞 خارپشتها وخامت اوضاع را دریافتند و تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب خود را حفظ کنند ... ولی خارهایشان یکدیگررا زخمی میکرد با اینکه وقتی نزدیکتر بودند گرمتر میشدند ولی تصمیم گرفتند ازکنارهم دور شوند ولی با این وضع از سرما یخ زده می مردند ازاینرو مجبور بودند برگزینند: یا خارهای دوستان را تحمل کنند و یا نسلشان از روی زمین محو گردد... دریافتند که باز گردند و گردهم آیند. آموختند که با زخم های کوچکی که از همزیستی بسیار نزدیک با کسی بوجود می آید کنار بیایند و زندگی کنند چون گرمای وجود آنها مهمتراست و این چنین توانستند زنده بمانند . بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گردهم آورد بلکه آن است هر فرد بیاموزد با معایب دیگران کنارآید و محاسن آنان را تحسین نماید❤️ @zarboolmasall