از یک مریض پرسیدم
الان که میدانی بیماریت سرطان بدخیمه و
درمان نداره زندگیت چه فرقی کرده ؟بیمار گفت : زندگیم فرقی نکرده ٬
همون کارهایی را میکنم که قبلا میکردم
ولی با شماها یک فرقی دارم ٬
قدر ثانیه های زندگیم را بیشتر می دونم
و از هر ثانیه بیشتر از شما لذت میبرم .
قدر نگاه مادرم و لبخند پدرم را بیشتر
از شماها میدونم .
هر ثانیه از عمرم را با عشق سپری میکنم
چون هر لحظه ممکنه این نفس بره و بر نگرده
چون میدونم دیگه فرصت جبرانی نیست
باید بهترین باشم باید بهترین استفاده را بکنم .
بیایید بجای اندوه ما هم چنین کنیم
و از زندگی لذت ببریم شاید فردایی نبود .
فردا خیلی دیر است .
همین الان تغییر کنیم ...
°ْ•🌱°ْ•
@zarboolmasall
آنقدر منتظر نباش تا خیلی دیر بشه برای گفتن این جملات به کسانی که چقدر دوستشون داری و چقدر براشون ارزش قائل هستی. برای اینکه زمانی که آنها را از دست بدی ، مهم نیست چقدر بلند فریاد بزنی و گریه کنی ، آنها دیگر صدایت را نخواهند شنید.
‹‹🌱››
@zarboolmasall
#حکایت
‹‹ ملا و اجرت حمال ››
شبي ملا در خانهي خود خفته بود که دزدي کمروزي وارد شد.
مختصر اثاثيهي او را جمع کرد و به دوش کشيد و بيرون رفت.
ملا نيز برخاست و رختخواب را برداشت و دنبال دزد به راه افتاد تا هر دو وارد منزل دزد شدند.
دزد او را ديد و با تشدد گفت: اينجا چه ميکني؟
ملا گفت: هيچ، بنده تغيير منزل دادهام، اجرت حمالي شما نيز حاضر است.
‹🤍🌼›
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍حکایت کفاش و سوزن کفاشی
"نمک نشناس نباشیم"
@zarboolmasall
🌱🌱🌱
تو کیستی؟
گویند حضرت آدم نشسته بود، شش نفر آمدند، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ.
به یکی از سمت راستیها گفت: ‹‹ تو کیستی؟ ››
گفت: ‹‹ عقل. ››
پرسید: ‹‹ جای تو کجاست؟ ››
گفت: ‹‹ مغز. ››
از دومی پرسید: «تو کیستی؟»
گفت: ‹‹ مهر. ››
پرسید: ‹‹ جای تو کجاست؟ ››
گفت: ‹‹ دل. ››
از سومی پرسید: ‹‹ تو کیستی؟ ››
گفت: ‹‹ حیا. ››
پرسید: ‹‹ جایت کجاست؟ ››
گفت: ‹‹ چشم. ››
سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد: ‹‹ تو کیستی؟ ››
جواب داد: ‹‹ تکبر. ››
پرسید: ‹‹ محلت کجاست؟ ››
گفت: ‹‹ مغز. ››
گفت: ‹‹با عقل یک جایید؟ ››
گفت: ‹‹ من که آمدم عقل میرود. ››
از دومی پرسید: ‹‹ تو کیستی؟ ››
جواب داد: ‹‹ حسد. ››
محلش را پرسید.
گفت: ‹‹ دل. ››
پرسید: ‹‹ با مهر یک مکان دارید؟ ››
گفت: ‹‹ من که بیایم، مهر خواهد رفت. ››
از سومی پرسید: ‹‹ کیستی؟ ››
گفت: ‹‹ طمع ››
پرسید: ‹‹ مرکزت کجاست؟››
گفت: ‹‹ چشم. ››
گفت: ‹‹ با حیا یک جا هستید؟ ››
گفت: ‹‹ چونمنداخلشوم،حیا خارج می شود. ››
@zarboolmasall
پیدا کردن نقطه ضعف های دیگران کمی هوش می خواهد ، اما سوء استفاده نکردن از آنها ، مقدار زیادی شعور!
‹🤍🌼›
#والت_ویتمن
@zarboolmasall
🌱🌱🌱
#خاطره
در خاطرات شهید تهرانی مقدم هست؛ میگه رفته بودیم روسیه که یه موشک خیلی پیشرفته رو تحویل بگیریم. افسر روسی گفت این موشک رو دیگه نمیتونید از روش بسازید. افسر خندید و گفت این فناوری فقط در اختیار روسیهس. میگه نگاش کردم و گفتم اینم میسازیم. بازم خندید. وقتی برگشتیم تهران خیلی تلاش کردم نمونه اون موشک رو بسازیم اما به دَرِ بسته میخوردیم. تا اینکه سه روزِ تمام تو حرم امام رضا علیه السلام متوسل شدم به آقا تا راهی به ذهنم برسه. روز سوم احساس کردم عنایتی شد. سریع رفتم، تو دفتر نقاشی دخترم شروع کردم به نقاشی کردن اون طرحی که به فکرم اومد. وقتی تو تهران عملیش کردم دیدم از نوع روسی هم بهتر در اومد.
امام رضا علیه السلام، گره سخت رو
تو دفتر نقاشی دختر بچه حلش میکنه!
#شهيد_حسن_تهرانی_مقدم
شادی روح شهدا صلوات:))
@zarboolmasall
#ضرب_المثل_قرآنی
قَالُواْ يَا مُوسَى إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُواْ فِيهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ ( #مائده / 24 )
☝️ای موسی، تو و پروردگارت برويد و (با آنان) بجنگيد، ما همينجا نشسته ايم!
ضرب المثل :
🔺کنار گود نشسته مي گويد لنگش کن
@zarboolmasall
« برگی در آب ،کشتی صد مور می شود» :
یک برگ از درخت جدا افتاده را در نظر بگیرید، به نظر میرسد که این برگ دیگر هیچ فایدهای نداشته باشد اما همین برگ بدون این که ما بدانیم ، میتواند صدها مورچه که گرفتار آب شده باشد را از مهلکه نجات بدهد.
این ضرب المثل زمانی به کار میرود که بخواهیم به کسی گوشزد کنیم ، هر چیز کوچک و هر چیز بی ارزش در موقع خود به کار میآید و تبدیل به یک چیز مهم میشود ، پس هیچ چیزی را بی ارزش ندان …
@zarboolmasall
سیمرغ سهند - شهریار.mp3
28.69M
🎙#روایت_شب| گشتوگذاری در متون کهن نظم و نثر فارسی
قسمت ۷
@zarboolmasall
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴
کیک و شکلات چربیسوز؟!؟ 😳
شاید باورت نشه امـــــا سالم و چربیسوزن و من با خوردن اینا ۲۶ کیلو کم کردم🤯 من الهه م، ۳ ماه پیش به طـور اتفاقی توی ایتا با کانال فیتشو و با مربی تینا آشنا شدم و تونستم با کاهش ۲۶ کیلـــــــــــــو لباس مورد علاقمو تو عروسی بپوشم 😇
دستور تهیه شون سنجاق این کاناله📎👇
https://eitaa.com/joinchat/1877016580C42bb5ce67b
تاره پوستمم مثل آینه شده 😍
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸یواش یواش تابستان به انتها میرسد
🍃🌼منم از خدا میخوام
🍃🌸غم هاتون
🍃🌼غصه هاتون
🍃🌸مشکلات تون
🍃🌼گرفتاری هاتون
🍃🌸یواش یواش رو به پایان باشه
🍃🌼ان شاءالله
🍃🌸تقدیم به دوستان گلم
@zarboolmasall