eitaa logo
ضرب المثل
32.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
889 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی تو زندگیت اتفاقای بدی میوفته کتاب رو نبندفقط ورق بزن وفصل جدیدی روشروع به خوندن کن🌱 ضرب المثل انگلیسی @zarboolmasall
‌ خودتون میدونید دیگه ... مادرا چقد نقش مهمی توی تربیت، به خصوص پوشش و حجاب بچه هاشون دارن☺️ یه ضرب المثل هم داریم حتما شنیدین که میگن مادر و ببین دختر و بگیر...😅🥸 ‌ ‌@zarboolmasall
📚عنوان: باشندگی ✍️نویسنده: آرش میرزاپور ناشر: انتشارات متخصصان شعر زبان احساسات است و هر انسانی که احساس و حرف نگفته‌ای برای بازگفتن دارد، می‌تواند برحسب ذوق و قریحه‌ی شاعری خود آن را بسراید. کتاب باشندگی مجموعه‌ای از اشعار کوتاه آرش میرزاپور است که از دل و حس او برآمده و در تلاش است تا احساسات و قوه‌ی تخیل مخاطب را رشد دهد. او کتاب خود را به‌شیوه‌ی اشعار کلاسیک فارسی سروده است و در قالب شعری کهن، مخاطب را با مفاهیمی چون بی‌ارزشی دنیا، کوتاهی عمر و اهمیت مهرورزی آشنا می‌کند. @zarboolmasall
📚 اتومبیل جلویی لاک‌پشت‌وار پیش می‌رفت و با اینکه مدام بوق می‌زدم، به من راه نمی‌داد داشتم خونسردی‌ام را از دست می‌دادم که یک دفعه چشمم به برچسب کوچکی روی شیشه عقب‌اش افتاد:"نقص فنی، لطفا صبور باشید!" و این نوشته همه چیز را تغییر داد!بلافاصله آرام گرفتم و سرعتم را کم کردم.راستش حتی مراقب آن ماشین و راننده‌اش هم بودم! چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود. ناگهان فکری تلنگر زد: اگر آن برچسب نبود من صبوری به خرج می‌دادم؟ چرا برای بردباری در برابر مردم به برچسب نیاز داریم؟و دست آخر اینکه: اگر مردم برچسب‌هایی به پیشانی خود بچسبانند، با دیگران صبورتر و مهربان خواهیم بود؟در واقع همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آن چیزی نمی‌دانیم. حداقل کاری که می‌توانیم بکنیم، صبر و مهربانی است.بیایید به برچسب‌های نامرئی یکدیگر احترام بگذاریم. @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه زیبا گفت شیخ بهایی : آن کس که بدم گفت، بدی سیرت اوست وان کس که مرا گفت نکو خود نیکوست حال متکلم از کلامش پیداست از کوزه همان برون تراود که در اوست @zarboolmasall
داستان: روزی که خورشید خانم قهر کرد خورشید خانم تازه از خواب بیدار شده بود. موهای طلایی رنگ و پرنورش را شانه زد و به زمین نگاه کرد. بچه ها دستهایشان رابه هم گره کرده بودند و میچرخیدند. گلها و درختان سرسبز، شبنم روی برگهایشان را نوازش میکردند. پروانه ها خنده کنان دور گلها پرواز میکردند و بالاخره همه و همه شاد و خوشحال بودند. خورشید خانم با نوک انگشتش پشت گنجشک کوچکی را قلقلک داد. اما گنجشک عرق پیشانی اش را خشک کرد و گفت: وای ...چقدر امروز هوا گرم شده، فکرکنم بهتره بروم جایی که خورشید به هم نتابد. بعد هم پرواز کرد و در سایه درختی نشست. خورشید خانم خیلی دلش گرفت. او دلش میخواست مثل همه موجودات، شاد و دوست داشتنی باشد وهمه او را دوست داشته باشند. خورشید خانم با دلخوری انگشتش را روی سر قورباغه ای که کنار برکه نشسته بود کشید و گفت: سلام دوست من. قورباغه جستی در برکه زد و بعد از چند دقیقه سرش را بالا آورد و گفت: آخی ...چقدر خنک شدم. خیلی گرمم شده بود. اشک در چشمهای خورشید خانم پیچید. با خودش گفت: مثل اینکه هیچ کس من را دوست ندارد. باهر کسی که میخواهم بازی کنم خودش را از من دور میکند. کسی از بودن من خوشحال نیست. آن شب خورشید خانم گریه کنان پشت کوهها رفت و تصیم گرفت دیگر هیچ وقت از خانه اش بیرون نیاید. آن شب حیوانها هر چقدر خوابیدند، صبح نشد. با اینکه ساعتها بود که از خوابشان میگذشت اما هنوز هم شب بود وهوا روشن نمیشد. حیوانها در تاریکی شب دنبال غذا رفتند اما چیزی برای شکار پیدا نکردند. بچه ها دیگر نتوانستند در دل شب دور هم جمع شوند و بازی کنند. گلهای رنگارنگ و قشنگ که هر روز با سپیده صبح گلبرگهایشان را باز میکردند دیگر نتوانستند گلبرگها یشان را باز کنند. خانم گنجشکه نمیتوانست در آن تاریکی غذایی برای بچه هایش پیدا کند و جوجه هایش گرسنه مانده بودند. بالاخره بعد از چند روز عقاب بزرگ روی شاخه درخت بلوط نشست و گفت: همه گوش کنید. به نظر من خورشید خانم با همه ما قهر کرده او تصمیم گرفته دیگر از خانه اش بیرون نیاد. همه با تعجب به عقاب نگاه کردند و گفتند: خواهش میکنیم پیش خورشید خانم برو و ازش بخواه که یک بار دیگر برگرده. اگر او از خانه اش بیرون نیايد همه ما میمیریم. عقاب به طرف کوههای بلند و دوردست پرواز کرد. چند روز در راه بود تا اینکه به پشت کوهها که خانه خورشید خانم بود، رسید. خورشید خانم را دید که غمگین و ناراحت نشسته بود. عقاب فریاد زد: آهای ...خورشید خانم! نمیخواهی از خانه ات بیرون بیایی؟ خورشید خانم با صدای غمگینی گفت: نه ...وقتی هیچ کس از بودن من خوشحال نمیشود برای چی برگردم. عقاب روی قله کوه نشست و گفت: وقتی تو نباشی هیچ کسی نمیتواند زندگی کند. همه از گرسنگی و تاریکی میمیرند. برگرد پیش ما تا یک بار دیگر شادی و زندگی شیرین را برای همه بیاوری. خورشید خانم گفت: یعنی الان که من نیستم شما دیگر شاد نیستید؟ شما از نبودن من ناراحتید؟ عقاب بالهایش را به هم زد و گفت: خب معلومه که همه ناراحتند. ما برای برگشتن تو لحظه شماری میکنیم. خورشید خانم لبخندی زد و آهسته از پشت کوه سرک کشید. آقا عقاب راست میگفت، چقدر دنیا عوض شده بود. هیچ کس و هیچ چیز سرجای خودش نبود. حالا دیگر خورشید خانم مطمئن بود که همه دوستش دارند و به او حتیاج دارند. آرام آرام از پشت کوه بیرون آمد و خودش را به وسط آسمان رساند. همه جا روشن و نورانی شد. حیوانها از خوشحالی شروع به جست وخیز کردند، گلها باز شدند. درختها شاخه هایشان را بالا گرفتند. بچه ها با صدای بلند فریاد کشیدند: خورشید خانم دوست داریم. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @zarboolmasall
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به خدا که وصل شوے! آرامش وجودت را فرا مے گيرد نه به ‌راحتے مےرنجے و نه به ‌آسانے می ‌رنجانے آرامش سهم دل‌هايے است کہ به سَمت خداست..! امضاے خـدا پاے هـمہ آرزوهایتـان🌸🍃
در مشهد رسم بود هر که از مسافران وساکنان دزدی کند آن شخص را سوار بر الاغ به مدت یک هفته در شهر بگردانند. این گذشت تا که شخصی از دیگری حلوا بدزدید و بخورد. به جرم دزدی به محکمه اش بردند و چون محکوم شد طبق حکمِ حاکم سوار بر الاغی او را در شهر بچرخانیدند و مردم در کوچه و بازار با دیدن آن حالت بسیار هیاهو بکردند. هنگام چرخاندن نگهبان از دزد پرسید: بسیار سخت میگذرد؟ دزد گفت نه ! حلوا را که خوردم، الاغ را هم که سوارم، مردم هم که شادی میکنند و شادند، از این بهتر چه هست؟! @zarboolmasall
ذهن تو مثل یڪ باغه🌱 و افڪارت شبیه بذر. تو میتونی انتخاب ڪنی توی باغت گل پرورش بدی یا علفِ هرز @zarboolmasall
🌼 اگر آرامش می‌خواهی... ▫️آرامش می‌خواهی؟ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺎﯾﻊ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ‌ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ! ▪️آرامش می‌خواهی؟ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺗﻮﺳﺖ ﺑﺤﺚ ﻧﮑﻦ، فقط به او گوش کن! ▫️آرامش می‌خواهی؟ خودت را با کسی مقایسه نکن! ▪️آرامش می‌خواهی؟ به دیگران کمک کن؛ تو توانایی. شاید همه توانایی روحی و جسمی برای یاری کردن نداشته باشند! ▫️آرامش می‌خواهی؟ با همه بی‌هیچ چشم‌داشتی ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺵ! ▪️آرامش می‌خواهی؟ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ‌اﺕ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ‌ﺭﯾﺰﯼ ﮐﻦ، هدف داشته باش! ▫️آرامش می‌خواهی؟ ﺳﺮﺕ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻡ ﺑﺎﺷﺪ! ▪️آرامش می‌خواهی؟ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ وابسته نباش! ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﺎﻧﺪ. @zarboolmasall
‏بزرگترین دشمن آرامش انسان مقایسه خود با دیگران است، غافل از اینکه هرکسی در مسیری کاملا متفاوت از دیگری در حال سفر و یادگیری است... 🌼🤍 @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محال است ... کسی شما را بخواهد، ولی دیوار غرور و نشدنی هارا درهم نشکند ...! اگر نمی آید اگر سراغی از تو نمیگیرد اگر میان تمام مشغله هایش صدای تو ارامش نمی کند ... بدان که در هیچ کجای قسمت و سرنوشت او جایی نداری و باید همانجا آرام آرام نسخه فراموش کردنش را بپیچی ...! @zarboolmasall