یک لطیفه قدیمی است که مىگوید:
بنده خدایی میرود پیش روانکاو میگوید :
برادرم دیوانه است
و فکر میکند مرغ است!
روانکاو به او میگوید :
خوب چرا پیش من نمیآوریش؟
جواب میگیرد که :
چون تخم مرغ هایش را نیاز داریم!
خوب فکر کنم این خیلی شبیه نظر من درباره روابط انسانی است. این روابط کاملا غیر منطقی و احمقانهاند ولی فکر میکنم که ما آنها را ادامه میدهیم چون به تخم مرغ هایش احتیاج داریم!
👤 وودی آلن
@zarboolmasall
بدترین حالت
مولانا قطب الدین در مسیری میرفت و ناگهان شخصی از بام خانه ای پرت شد و روی گردن مولانا افتاد به طوری که گردن او شکست و چند روزی بستری شد. برخی از بزرگان به عیادت او رفتند و گفتند: حالت چطور است؟ گفت: بدتر از این حال چه است که شخص دیگری از بام بیفتد و گردن من بشکند؟
📚لطایف الطوایف
@zarboolmasall
#طنز_جبهه
😴خر و پُف شهید!😴
صحبت از شهادت و جدایی بود و اینکه بعضی جنازهها زیر آتش میمانند و یا به نحوی شهید میشوند که قابل شناسایی نیستند.
هر کس از خود نشانهای میداد تا شناسایی جنازه ممکن باشد.
یکی میگفت:
«دست راست من این انگشتری است.»
دیگری میگفت:
«من تسبیحم را دور گردنم میاندازم.»📿
نشانهای که یکی از بچهها داد برای ما بسیار جالب بود.
او میگفت: «من در خواب خُر و پُف میکنم، پس اگر شهیدی را دیدید که خُر و پُف میکند،
شک نکنید که خودم هست.»
@zarboolmasall
چه خبر یار؟ شنیدم که گرفتار شدی!
دل سپردی و برای دگری یار شدی...🌱
بعدِ دل کندنت از من دلت آرام گرفت؟
خوب شد زندگیات؟ یا که بدهکار شدی؟🌱
بی تو اینجا خبری نیست به جز غصه و درد،
حال خوش بودی و رفتی و دل آزار شدی..🌱.
بودنت، پنجره ای باز به رویاها بود...
ناگهان پنجره را بستی و دیوار شدی!🌱
عشق را با طمعِ منطق خود تاخت زدی!
تا نهایت به دلت سخت بدهکار شدی!🌱
تو خودت خواستی از قصهی من پر بکشی؛
پس نگو کار خدا بوده و ناچار شدی؛🌱
حسرت یارِ تو بودن به دلم ماند که ماند
آخرین خواستهام، قسمت اغیار شدی!🌱
من که در حد پرستش به تو دلبسته شدم،
من چه کردم که تو اینگونه جفاکار شدی؟🌱
پشت کردی به من ای ناز غزالِ غزلم...
شیر را پس زدی و طعمهی کفتار شدی...🌱
مرگِ دل، نقطهی آغاز فروپاشی هاست،
حیف و صد حیف که تو دیر خبردار شدی!🌱
@zarboolmasall
از بهترین خوابهایی که داشتم، اونایی بود که خسته دراز کشیده بودم و مادرم چادرش رو میکشید روم تا بخوابم. از عطر چادرش مست میشدم. انگار یه واحد مورفین! به آدم تزریق کردن؛
کاش "ادکلن بوی مادر" داشتیم!
مادرهای ما از نسل مادرهایی هستند که تخت دونفره نداشتن اما شب سرشون رو با شریک زندگیشون، روی یک متکا میذاشتن. عاشقانههاشون رو تو اینستا و واتساپ جار نمیزدن.
مادرهای ما از نسل مادرهایی هستند که به تدریج، قناعت و قانع بودن افتخار میکردند.
مادرهای ما یک میز پر از عطر ولاک و سرخاب وماتیک نداشتن اما بعد از حمام لپهاشون گل میانداخت و لباسهاشون بوی عطرِ حنا و گلاب میداد.
مادرهای ما با کم وزیادِ زندگی ساختن و دَم نزدن؛ صبور بودن.
کیک تولد، کادو، ولنتاین و یا سالگرد ازدواج نداشتن، اما خندههاشون عمیق و از ته دل بود.
مادرهای ما هود و ماکروفر و ظرفشویی نداشتن، اما خونههاشون همیشه بوی تمیزی میداد. عطر ِغذاشون تا سر کوچه میومد. سبزی و نون تازشون همیشه تو سفره بود. شیشههای ترشیشون روی طاقچه چیده بود.
نگران مانیکور، پدیکور ناخنهاشون نبودند. با دستهاشون کتلت درست میکردند، اونقدر خوشمزه که انگشتامون رو هم باهاش میخوردیم.
مادرهای ما واقعی بودند.
❤️زندههاشون موندگار!❤️
🤍رفتههاشون بهشتی !🤍
هر روز یک نکته ویرایشی
ناویراسته👇
👈 ما با هم همکار میشویم.
👈 تمام سوابق گذشته او را بررسی کردم.
👈 بررسیهای به عمل آمده نشان میدهد..
ویراسته👇
👈 ما همکار میشویم.
👈 همه (تمام) سوابق او را بررسی کردم.
👈 بررسیها نشان میدهد...
نکته👇
«حشو» در نوشتههای روزمره و حتی در نوشتههای رسمی و رسانهای فراوان دیده میشود.
#غلط_ننویسیم
@zarboolmasall
🍁
🚩#دکتر
دکتر مرتضی شیخ" پولی به عنوان حق ویزیت از مردم نمی گرفت و هرکس هر چه می خواست، در صندوقی که کنار میزش بود می انداخت و چون حق ویزیت دکتر پنج ریال تعیین شده بود (خیلی کمتر از حق ویزیت سایر پزشکان آن زمان) اکثر مواقع بسیاری از بیمارانی که به مطب او مراجعه می کردند، به جای پنج ریالی، سرِ فلزی نوشابه داخل صندوق می انداختند تا صدایی شبیه به انداختن سکه شنیده شود...! دختر دکتر نقل می کند :
"روزی متوجه شدم پدرم مشغول شستن و ضدعفونی کردن انبوه سرنوشابه های فلزی است! با تعجب گفتم: پدر! بازیتان گرفته است؟ چرا سرنوشابه ها را می شویید؟!
پدر جوابی داد که اشکم را درآورد...ایشان گفت: دخترم، مردمی که مراجعه می کنند باید از سرنوشابه های تمیز استفاده کنند تا آلودگی را از جاهای دیگر به مطب نیاورند.
این سرنوشابه های تمیز را آخر شب در اطراف مطبم می ریزم تا مردمی که مراجعه می کنند از این ها که تمیز است استفاده کنند.
آخر بعضی ها خجالت می کشند که چیزی داخل صندوق مطب نیاندازند."
اومدم بنویسم روحش شاد! یک لحظه فکر کردم اگه روح آدمی با قلبی به این بزرگی شاد نباشه، روح کی میخواد شاد باشه؟! بهتر دونستم بنویسم راهش، اندیشه اش و کردارش پر رهرو ...»
✓
@zarboolmasall
هدایت شده از قاصدک
🛑 فروشگاه محصولات ارگانیک #برکات 🛑
⭕️ ما اینجاییم تا با قیمت عالی و با کیفیت برتر محصولات را در اختیارتان بگذاریم.
✴️ - انواع گیاهان دارویی
✴️ - انواع شیره
✴️ - روغن های درمانی
✴️ - لوازم آرایشی و بهداشتی
✴️ - انواع شامپوهای طبیعی
✴️. انواع سرکه های طبیعی
✴️. انواع دمنوش های طبیعی
✴️. انواع صابون های طبیعی
✴️. انواع لیف و کفی های طبیعی
✴️.کپسول لاغری بدون عوارض
✴️. انواع مام های طبیعی
✴️. انواع عطرهای طبیعی
و کلی محصولات دیگه... 😍
🟢این کانال #منصف و #باکیفیت محصولات ارگانیک رو براتون پیدا کردم از دستش ندید😍👇🏻
≪ ⚜️ ✿ ⚜️ ≫
https://eitaa.com/joinchat/1039925254C2a29e59c9b
≪ ⚜️ ✿ ⚜️ ≫
@mahsulpak
▪️یک جوان ازعالمی پرسید:
من جوان هستم ونمی توانم نگاه خودراازنامحرم منع کنم...
چاره ام چیست؟
▫️عالم نیزکوزه ای پر از شیربه او داد و به اوتوصیه کردکه کوزه راسالم به جایی ببردوهیچ چیز از کوزه بیرون نریزد و ازشخصی درخواست کرد او را همراهی کند و اگر شیر راریخت؛ جلوی همه مردم اوراکتک بزند!
▪️جوان کوزه راسالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت...
▫️ عالم از اوپرسید: چند دختر سر راه خود دیدی؟؟
▪️جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا جلوی مردم کتک بخورم وخاروخفیف بشوم...
عالم گفت این حکایت مومنی است که همیشه خداراناظر برکارهایش می بیند...
واز روز قیامت و حساب وکتابش که مبادا در نظر مردم خاروخفیف شودبیم دارد.
@zarboolmasall
💚 به خدا ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ
▫️ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﯾﻮﻧﺲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ، ﻧﻮﺡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﺏ ﻭ ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻌﺮ ﭼﺎﻩ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺏ ﺣﻔﻆ ﮐﺮﺩ.
▪️ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺿﺮﺑﻪ ﻋﺼﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺩ ﻧﯿﻞ ﻧﻮﺍﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺧﺸﮑﯽ ﻇﺎﻫﺮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﻋﺼﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﭼﺸﻤﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﻮﺩ.
▫️ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻭ ﻗﺎﺭﻭﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﺎﮎ ﻏﺮﻕ ﮐﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﺗﺶ ﺳﺎﻟﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭد.
▪️ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦﻫﺎ ﺑﺮﺳﯽ.
@zarboolmasall
اهل آرامش که شدی
شاد کردن ديگران ،
بيشتر از شاد بودن خودت
به دلت می چسبد ...😊
و از اين کار حال خوشی پيدا میکنی
از درون به خود میبالی
ارزشمندتر از هميشهات میشوی🌱
به اين نقطه که برسی
آرامش وجودت را فرا میگيرد،
آرامشگر میشوی ...🌱
نه به راحتی میرنجی
و نه به آسانی میرنجانی ...🌱
آرامش
سهم دلهايیست
که نگاهشان به نگاه خداست🌱
@zarboolmasall