eitaa logo
ضرب المثل
32.2هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
886 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
به اندازه ما را نمی خواهند! 📗داستانک: 🔶 مرحوم فشندی تهرانی می گوید: «در مسجد_جمکران اعمال را به جا آورده ،به همراه همسرم بر می گشتم .در راه ،آقایی نورانی را دیدم که داخل صحن شده ،قصد دارند به طرف مسجد بروند. با خود گفتم :این سید در این هوای گرم تابستان تازه از راه رسیده و [حتماً]تشنه است.به طرف سید رفتم و ظرف آبی را به ایشان تعارف کردم . [سید ظرف آب را گرفت و نوشید] و ظرف آن را برگرداند در این حال عرضه داشتم :آقا شما دعا کنید و فرج عجل الله تعالی فرجه را از خدا بخواهید تا امر فرج ایشان نزدیک شود! آقا فرمودند :«شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ،ما را نمی خواهند. اگر بخواهند ،دعا می کنند و فرج ما می رسد». 🔶این سخن را فرمود و تا نگاه کردم کسی را ندیدم. فهمیدم که وجود اقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)را زیارت کرده ام و حضرتش ،امر به دعا کرده است» [کتاب شیفتگان حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نوشته :احمد قاضی زاهدی جلد ۱ صفحه ۱۵۵] @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ اهمیت استغاثه و یاری طلبی با ناله و سوز دل و گریه در جلو افتادن زمان ظهور ⚠️ چجوریه که ما برای درد و بیماری خودمان اشکمان در می‌آید ولی برای قلب شکسته‌ی امام زمانمان نه؟ 🕯 اجتماعات شبهای قدر اصلی‌ترین تجمعات برای استغاثه به خدا با هدف رسیدن ظهور امام زمان علیه السلام هستند. 🎤 حجت الاسلام شجاعی 🏷 (عج) @zarboolmasall
❤️ دیگر نیازمند نشدم... 🔸شخصی از اهل علم می‌گفت: در کربلا یا نجف که بودیم، گاهی در مضیقه قرار می‌گرفتیم به‌حدی که آب و نان نداشتیم. خانواده می‌گفت: فلان آقا مرجع است، برو از او بخواه. من می‌گفتم: این کار را نمی‌کنم و اگر اصرار بکنید، می‌گذارم و از خانه بیرون می‌روم. 🔸 آن شخص می‌گفت: شب خواب دیدم کسی در می‌زند. عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف بود. دستش را بوسیدم. وارد خانه شدند و مقداری نشستند و هنگام تشریف بردن دیدم چیزی زیر تشک گذاشتند. پس از تشریف بردنشان در عالم خواب نگاه کردم ببینم چه گذاشته‌اند، دیدم یک فلس عراقی را گذاشته‌اند، [که کوچک‌ترین واحد پول عراق و أَقَل ما یباعُ وَ یشْتَری بِهِ (کمترین مبلغی که می‌توان با آن چیزی را خرید و یا فروخت) است که شاید فقرا هم آن را قبول نکنند] از خواب بیدار شدم و بعد از آن خواب دیگر به فقر گرفتار نشدم. از اصفهان حواله صد یا هشتاد تومان رسید و وضع ما رو به بهبودی رفت. 👌ما که چنین ملاذ و ملجئی (تکیه‌گاه و پناهگاهی) داریم، چه احتیاجی به دیگران داریم؟! 📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۹ @zarboolmasall
به دست قائم ما، رانده شدگان از دین، به آشیانه های آرام بخش خود باز می گردند (با ظهورت) صبح حقيقت دميده می شود و تيرگى باطل از ميان می رود، و خداوند به وسيله تو پشت طغيان را در هم می شكند، و راه و رسم ايمان را (به صورت نخست) باز می گرداند. کودكانی كه در گهواره ‏اند، دوست دارند كه ای كاش می توانستند حركت نموده به سوى تو آيند، و وحوش صحرا مايلند كه كاش راهى در كنار تو داشتند. به دست تو همه دنیا شادمان می شوند، و اساس عزّت و شرف در جاى خود قرار می گيرد، و دین گریزان به آشیانه های آرام بخش خویش باز می گردند. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» يَتَلَأْلَأُ صُبْحُ الْحَقِّ وَ يَنْجَلِي ظَلَامُ الْبَاطِلِ وَ يَقْصِمُ اللَّهُ بِكَ الطُّغْيَانَ وَ يُعِيدُ مَعَالِمَ الْإِيمَانِ. يَوَدُّ الطِّفْلُ فِي الْمَهْدِ لَوِ اسْتَطَاعَ إِلَيْكَ نُهُوضاً، وَ نَوَاشِطُ الْوَحْشِ لَوْ تَجِدُ نَحْوَكَ مَجَازاً. تَهْتَزُّ بِكَ أَطْرَافُ الدُّنْيَا بَهْجَةً، وَ تَسْتَقِرُّ بَوَانِي الْعِزِّ فِي قَرَارِهَا، وَ تَئُوبُ شَوَارِدُ الدِّينِ إِلَى أَوْكَارِهَا. (كمال الدين، ج‏2، ص450) @zarboolmasall
حجةالاسلام مرحوم سید محمد گلپایگانی فرزند آیت الله سید جمال گلپایگانی رحمة الله علیهما فرمودند: پس از فوت پدرم شبی در خواب دیدم حضورشان مشرف و ایشان در اتاق مفروش به زیلو و فاقد اثاث نشسته اند. گفتم: پدر! اگر خبری نیست ما هم بدنبال کارمان برویم، وضع طلبگی در گذشته و حال، همین است که به چشم می خورد!!! فرمود: پسر حرف نزن! هم اکنون حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تشریف می آورند. آنگاه پدرم از جا برخاست. متوجه شدم محبوب کل عالم، تشریف آوردند، پس از عرض سلام وجواب، حضرت، قبل از اینکه من حرفی بزنم فرمود: سید محمد، مقام پدرت این حجره محقر نیست، بلکه مقامش آنجاست. بر اثر اشاره دست حضرت نگاه کردم قصری باشکوه و ساختمانی با عظمت که «یدرک و لا یوصف» است، دیدم و خوشحال گردیدم. عرض کردم: "یابن رسول الله آیا وقت ظهور موفور السرور رسیده است تا دیدگان همه به جمال و حضور و ظهورت روشن شود؟" فرمود: «لم تبق من العلامات الا المحتومات و ربما اوقعت فی مدة قلیلة فعلیکم بدعاء الفرج» «از علائم ظهور فقط علامات حتمی مانده است و شاید آنها نیز در مدتی کوتاه به وقوع بپیوندند و برای فرج من دعا کنید.» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ عج @zarboolmasall
به دست قائم ما، رانده شدگان از دین، به آشیانه های آرام بخش خود باز می گردند (با ظهورت) صبح حقيقت دميده می شود و تيرگى باطل از ميان می رود، و خداوند به وسيله تو پشت طغيان را در هم می شكند، و راه و رسم ايمان را (به صورت نخست) باز می گرداند. کودكانی كه در گهواره ‏اند، دوست دارند كه ای كاش می توانستند حركت نموده به سوى تو آيند، و وحوش صحرا مايلند كه كاش راهى در كنار تو داشتند. به دست تو همه دنیا شادمان می شوند، و اساس عزّت و شرف در جاى خود قرار می گيرد، و دین گریزان به آشیانه های آرام بخش خویش باز می گردند. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» يَتَلَأْلَأُ صُبْحُ الْحَقِّ وَ يَنْجَلِي ظَلَامُ الْبَاطِلِ وَ يَقْصِمُ اللَّهُ بِكَ الطُّغْيَانَ وَ يُعِيدُ مَعَالِمَ الْإِيمَانِ. يَوَدُّ الطِّفْلُ فِي الْمَهْدِ لَوِ اسْتَطَاعَ إِلَيْكَ نُهُوضاً، وَ نَوَاشِطُ الْوَحْشِ لَوْ تَجِدُ نَحْوَكَ مَجَازاً. تَهْتَزُّ بِكَ أَطْرَافُ الدُّنْيَا بَهْجَةً، وَ تَسْتَقِرُّ بَوَانِي الْعِزِّ فِي قَرَارِهَا، وَ تَئُوبُ شَوَارِدُ الدِّينِ إِلَى أَوْكَارِهَا. (كمال الدين، ج‏2، ص450) @zarboolmasall
🔘 جواد الائمه، امام محمد تقی علیه السّلام: ❇️ «برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است. هرکس از این امر اطلاع داشته باشد خداوند به جهت انتظارش گرفتاری را از او برطرف می‌کند.» 📜 «افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج. من عرف هذا الامر فقد فرّج اللّه عنه بانتظاره» ⬅️ کمال الدین، ص ۳۸۴، ح ۱. 🏷 علیه السلام @zarboolmasall
❤️ روزِ خوشبختیِ تو... فردا مصادف است با بزرگترین عید مسلمانان یعنی روزِ عید غدیر، در روایات آمده است هر کس در روز غدیر مؤمنی را غذا دهد ثوابِ اطعام یک میلیون پیامبر را برده است. از همین حالا تصمیمت را بگیر تا در این روزِ مبارک حتی اگر یک نفر از مؤمنان هم باشد را اطعام کنی، خدا می داند این کار ساده چقدر برای زندگی ات برکت می آورد و دنیایت را نورانی می‌کند. تا بده بستانِ عاشقانه ای هم داشته باشی با حضرت لبخند، امام زمانت، ثواب این عمل پر خیر و برکتت را تقدیمِ وجود مبارکشان کن و در همان عالم رفاقت، خودمانی به مولایت بگو؛ «آقاجان! اين هدیه ی ناقابل، عیدیِ من، منتظر عیدیِ شما که بزرگ همه ی سادات هستید، هستم» مطمئن باش آن جوانمرد بدهکارت نخواهند ماند و ده ها برابرش را برایت به ارمغان می‌آورند. که کریم،مدیونِ محبت احدالناسی باقی نمی‌ماند ❤️ غدیر آغازِ زیباترین اتفاقاتِ دنیا برای توست... خوشبختی یعنی سر زلفت را با امام زمانت گره بزنی @zarboolmasall
* 🔻داستان تشرف یکی از علمای اصفهان؛ بسیار زیبا و نکته دار... علی رغم طولانی بودن مطالعه آن را از دست ندهید: 🔹حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است. 🔸ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى‏ شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى‏ رفته و روضه مى ‏خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى‏ رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى ‏آمده است. 🔹وقتى اين روضه تمام مى ‏شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى ‏شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى ‏آيد و مى ‏گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى ‏خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟ 🔸ايشان مى‏ گويد: مى‏ روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید. نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى‏ آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى‏ گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى‏ آيد. 🔹منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد. 🔸بعد آن آقا كه پشت سر من مى ‏آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم». 🔹گفتم:« سلام عليكم» . 🔸گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟) 🔹گفتم:« بفرماييد». 🔸گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟ 🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده‏ ام كه چنین کاری کرده اند. 🔸آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟» 🔹گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.» 🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟» 🔹گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد». 🔸گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟» 🔹گفتم:« من در تاريخ خوانده‏ ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند». 🔸گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!» 🔹آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى‏ كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد. 🔸گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد». 🔹گفتند:« چى هست؟» 🔸گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه ‏السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند. اما در جريان متوكل، اينها مى‏ خواستند آثار حضرت را از بين ببرند. 🔹نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى‏ خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند». 🔸آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.» 🔹آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده‏ ام، نيست. ‌ ‌@zarboolmasall
* 🔻داستان تشرف یکی از علمای اصفهان؛ بسیار زیبا و نکته دار... علی رغم طولانی بودن مطالعه آن را از دست ندهید: 🔹حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است. 🔸ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى‏ شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى‏ رفته و روضه مى ‏خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى‏ رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى ‏آمده است. 🔹وقتى اين روضه تمام مى ‏شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى ‏شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى ‏آيد و مى ‏گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى ‏خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟ 🔸ايشان مى‏ گويد: مى‏ روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید. نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى‏ آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى‏ گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى‏ آيد. 🔹منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد. 🔸بعد آن آقا كه پشت سر من مى ‏آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم». 🔹گفتم:« سلام عليكم» . 🔸گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟) 🔹گفتم:« بفرماييد». 🔸گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟ 🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده‏ ام كه چنین کاری کرده اند. 🔸آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟» 🔹گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.» 🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟» 🔹گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد». 🔸گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟» 🔹گفتم:« من در تاريخ خوانده‏ ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند». 🔸گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!» 🔹آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى‏ كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد. 🔸گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد». 🔹گفتند:« چى هست؟» 🔸گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه ‏السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند. اما در جريان متوكل، اينها مى‏ خواستند آثار حضرت را از بين ببرند. 🔹نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى‏ خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند». 🔸آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.» 🔹آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده‏ ام، نيست. ‌ ‌
◼️اربعین در مسیر نجف به کربلا◼️ ✅یکی از سنت های حسنه و سفارش شده توسط اهل البیت علیهم السلام پیاده روی اربعین و خدمت به زائرین آقا اباعبدالله علیه السلام می باشد؛ 💠مسجد مقدس جمکران در همین راستا در عمود ۱۰۹۰ با همت شما خیرین عزیز اقدام به خرید زمین نموده است و با عنایت شما عزیزان در آینده نزدیک اقدام به ساخت موکب خواهد نمود؛ 💠 چنانچه تمایل به مشارکت در ساخت و اداره موکب این مسجد مقدس را دارید لینک ذیل را باز کنید لینک موکب 👇👇👇👇👇 ✅ https://mokeb.jamkaran.ir/products/ 🌐موکب مع امام منصور(کربلا) بانک ملی شماره کـــارت:
۶۰۳۷۹۹۱۰۰۰۰۰۰۰۰۴

شماره حساب ملی
۰۱۳۱۳۶۳۱۳۶۰۰۶
روی شماره کارت بزنید کپی میشود 👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/Nazrjamkaran ✅لینک کانال در ایتا مربوط به مرکز جذب مشارکتهای مردمی و نذور آستان مسجد مقدس جمکران می باشد. ✅لطفا ضمن عضویت خودتان در کانال، نسبت به عضویت و دعوت دیگر مخاطبین خود جهت عضویت در کانال اقدام بفرمایید. https://eitaa.com/jaarchi گسترده ترین شبکه خبری ایتا
صدقه دادن برای سلامتی امام زمان در شب عاشورا(1).mp3
4.11M
🔘 صدقه دادن برای سلامتی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در شب و روز عاشورا 🏴 امشب و فردا که فشار بر قلب مقدس امام زمان (عج) به حداکثر می‌رسد، برای سلامتی ایشان صدقه کنار می‌گذاریم. ☑️ نقل شده است که علامه امینى صاحب کتاب ارزشمند الغدیر، در شب‌های تاسوعا و عاشورا مدام صدقه می‌داده و می‌فرمودند: 🔸 در این ایام فشار زیادی بر قلب حضرت صاحب(عج) وارد می‌شود. 🏷 عجل الله تعالی فرجه @zarboolmasall