eitaa logo
ضرب المثل
32.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
886 ویدیو
13 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی روبرت دو ونسنزو گلف‌باز بزرگ آرژانتینی پس از بردن مسابقه و دریافت چک قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختکن می‌شود تا آماده رفتن شود. پس از ساعتی او داخل پارکینگ تک و تنها به طرف ماشینش می‌رفت که زنی به وی نزدیک می‌شود. زن پیروزی‌اش را تبریک می‌گوید و سپس عاجزانه می‌گوید که پسرش به خاطر ابتلا به بیماری سخت مشرف به مرگ است و او قادر به پرداخت حق ویزیت دکتر و هزینه بالای بیمارستان نیست. دو ونسنزو تحت تأثیر حرف‌های زن قرار گرفت و چک مسابقه را امضا نمود و در حالی که آن را در دست زن می‌فشرد گفت: برای فرزندتان سلامتی و روز‌های خوشی را آرزو می‌کنم. یک هفته پس از این واقعه دو ونسنزو در یک باشگاه روستایی مشغول صرف ناهار بود که یکی از مدیران عالی رتبه انجمن گلف‌بازان به میز او نزدیک می‌شود و می‌گوید: هفته گذشته چند نفر از بچه‌های مسئول پارکینگ به من اطلاع دادند که شما در آنجا پس از بردن مسابقه با زنی صحبت کرده‌اید. می‌خواستم به اطلاعتان برسانم که آن زن یک کلاهبردار است. او نه تنها بچه مریض و مشرف به مرگ ندارد بلکه ازدواج هم نکرده و شما را فریب داده است. دو ونسزو می‌پرسد: منظورتان این است که مریضی یا مرگ هیچ بچه‌ای در میان نبوده است؟ مرد می‌گوید: بله کاملاً همینطور است. دو ونسنزو می‌گوید: در این هفته، این بهترین خبری است که شنیدم. @zarboolmasall
یک روز در حالی که به شدت گرسنه بودم وارد رستوران شدم و گوشه‌ای نشستم، امیدوار بودم در فرصت غذا بتوانم کارهاى کامپيوتريم را هم انجام دهم، غذا را سفارش دادم و لپ تاپم را روشن کردم میخواستم شروع به کار کنم که ناگهان صدای بچگانه‌ای مرا از جایم تکان داد: ➕ آقا شما پول خرد دارید؟ ➖ ندارم، بچه... ➕ من فقط میخواهم یک نان بخرم. ➖ باشه خودم یک نان برای تو میخرم. در صندوق پست الکترونیکی نامه های جدید زیادی داشتم و مشغول باز کردن و خواندن آنها بودم که صدا دوباره گفت: ➕ آقا، ممکن است کمی کره و پنیر هم برای من بگیرید میخواهم با نان بخورم. ➖ باشه اما مزاحم من نشو سرم شلوغه غذای من را آوردند و برای آن پسر بچه هم غذا سفارش دادم خدمتکار از من پرسید که آیا او را از رستوران بیرون کند؟ مانع او شدم و گفتم اشکال نداره همین جا بمونه ، بعد از چند دقیقه پسرک که در مقابل من نشسته بود پرسید: ➕ آقا دارید چه کار می کنید؟ ➖ نامه های الکترونیکیم را چک می‌کنم یعنی پیام هایی که دیگران از طریق شبکه اینترنت برای من ارسال کردند ، مثل نامه است اما از طریق اینترنت فرستاده می شود. میدانستم او چیزی درباره اینترنت و حرف‌هایی که من میزنم نمی‌فهمد اما امیدوار بودم هر چه زودتر دست از سوال هایش بردارد و رهایم کند ➕ آقا شما شبکه اینترنت دارید؟ ➖ بله در دنیای امروز اینترنت مهم است ➕ شبکه اینترنت چیست؟ ➖ جایی است که در آنجا می‌توانیم چیزهایی مثل خبر و کتاب را بخوانیم، موسیقی بشنویم، فیلم ببینیم و با دوستان جدیدی آشنا بشویم .... در این دنیای مجازی همه چیز وجود دارد !! ➕ مجازی یعنی چه؟؟ سعی می کردم با ساده‌ترین کلمه ها به او توضیح بدهم هر چند که میدانستم زیاد متوجه نمی شود، فقط می خواستم بعد با آسودگی غذایم را بخورم ➖ چیزهای مجازی یعنی چیزهایی که نمی‌توانیم آنها را لمس کنیم یا با حواسمان آنها را تجربه کنیم اما در همین دنیای مجازی می‌توانیم به تخیلات خودمان باور داشته باشیم ➕ چقدر خوب من هم مجازی را دوست دارم ➖ ببینم پسر تو معنی مجازی را فهمیدی؟ ➕ آره آقا من در دنیای مجازی زندگی میکنم ➖ مگر تو هم کامپیوتر داری؟ ➕ نه اما دنیای من همین طور است مثل یک دنیای مجازی... مادرم هر صبح تا دیروقت بیرون از خانه کار می کند. من هر روز مواظب برادر کوچکم هستم و هر وقت گرسنه یا تشنه باشد من به او آب میدهم و به دروغ به او میگویم که آش است، پدرم خیلی وقت پیش زندانی شد، من قبلا فکر میکردم که خانواده یعنی جایی که همه باهم در یک خانه زندگی میکنند و غذای زیادی دارند، فکر میکردم که هر روز میتوانم به مدرسه بروم و دکتر بشوم... آقا این یک دنیای مجازی است نه؟؟ رایانه‌ام را خاموش کردم و نتوانستم مانع ریختن اشک هایم بشوم ، پس از اینکه پسرک غذایش را خورد حساب کردم و پولی به او دادم، او لبخندی به من زد که در تمام زندگیم خیلی کم لبخندی مثل آن را دیده بودم، گفت: ➕ ممنونم آقا ... شما آدم خوبی هستید. احساس کردم ما هر روز مدت زیادی در دنیای مسخره مجازی زندگی می کنیم اما به خیلی از حقیقت‌های بی‌رحم اطراف توجهی نمی‌کنیم !! @zarboolmasall
هدایت شده از قاصدک
13.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃دوره آموزشی زندگی آرام 🍃 🟩بیش از ۲۰ ساعت آموزش مفید و کاربردی (آفلاین ، هفته ای ۲ جلسه) 🟧براساس مطالعات و تجربیات میدانی از آسیب ها و مشکلات خانواده ها 🟦با رویکرد رسیدن به آرامش و حل مسائل 🟥پشتیبانی و گواهی پایان دوره معتبر اطلاعات بیشتر 👇 https://eitaa.com/moshavereh_et/1760
📕 ملانصرالدین در مسجد موعظه می کرد. کسی از او پرسید: ملا، دزدی(1) چند گونه است؟ ملا گفت: دو نوع است؛ اول آنکه فاش نشده است و کاری از دست خَلق برنمی آید و دوم آنکه برملا شده است و باز کاری از دست مردم بر تمی آید!!! ۱- دزدی: اختلاس، در ادبیات امروز همان رانت است که دبیران کنند و البته قانونی باشد! ✓ @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚متنی از جنس طلا حسین پناهی: من روزه ام!!!! تمام سال را روزه ام. ولی بجای دهان و شکم ، اندیشه ام را روزه ام. فکر من حق ندارد به کسی بی حرمتی کند. فکر من حق ندارد به کسی ناسزا بگوید. فکر من حق ندارد به مال کسی دست درازی کند. فکر من حق ندارد با زندگی کسی بازی کند. فکر من حق ندارد به کسی بهتان بزند. فکر من حق ندارد به کسی جفا کند. فکر من حق ندارد با دل کسی بازی کند. فکر من حق ندارد به کسی دروغ بگوید. فکر من حق ندارد به یتیمی بی تفاوت باشد. فکر من حق ندارد زورگو باشد. فکر من حق ندارد بینوایی را ببیند و بی تفاوت از کنارش عبور کند. فکر من .................. آری من روزه ام ، نه روزه نخوردن غذا ، بلکه روزه انسان بودن، روزه مردانه زیستن، روزه جاودانه شدن. آری من تمام سال را روزه ام. تمام ساعتها را روزه ام. تمام دقائق را روزه هستم... @zarboolmasall
📚 بستنی چند سال قبل تصمیم گرفتم با یک تور به یزد بروم. در میان همراهان ما، یک دختر بیست و چند ساله بانمک با لبخندی شیرین بود که حس و حال مثبتی منتقل می‌کرد،در نتیجه سعی کردم در گپ و گفتگو را با او باز کنم. متاسفانه او خجالتی و کم حرف بود در نتیجه نتوانستم به او زیاد نزدیک شوم. خلاصه شب به یزد رسیدیم و در هتلمان اقامت گزیدیم و فردا سر صبح موقع صبحانه هر کسی دنبال نان تست فرانسوی، سوسیس و تخم مرغ و... بود با تعجب دیدم که دختر مورد بحث برای خودش یک بستنی خریده و در گوشه‌ای مشغول خوردن است. به او نزدیک شدم و گفتم : "دخترم، بستنی برای صبحانه ؟ " خیلی ساده و آرام گفت :" بله ، برای اینکه خوشحالم می‌کنه من روزم رو با هر چی که خوشحالم می‌کنه شروع می‌کنم تا بتونم تا اخر روز خوشحال باشم ."من به فکر فرو رفتم و به او غبطه خوردم که بخاطر حرف دیگران حاضر نیست از شادی‌های کوچک خودش بگذرد. متن از @zarboolmasall
هیچ اشکالی ندارد احساساتی داشته باشیم که دیگران چیزی از آن درک نکنند هر کسی سفر خودش را می‌رود! 👤جوجو مویز @zarboolmasall
📚 ✍این داستان: لباس مهمانی روزی ملا به مجلس میهمانی رفته بود اما لباسش مناسب نبود به همین جهت هیچکس به او احترام نگذاشت و به او تعارف نکرد! ملا خانه رفت و لباسهای نو را پوشید و به میهمانی برگشت اینبار همه او را احترام گذاشتند و با عزت و احترام او را بالای مجلس نشاندند! ملا هنگام صرف غذا در حالیکه به لباسهای نو خود تعارف می کرد گفت: بفرمایید این غذاها مال شماست اگر شما نبودید اینها مرا داخل آدم حساب نمی کردند ✓ @zarboolmasall
📕 فردی به دکتر مراجعه کرده بود ، در حین معاینه یک نفر بازرس از راه میرسه و از دکتر میخواهد که مدارک نظام پزشکی اش را ارائه دهد! دکتر بازرس را به کناری میکشد و پولی دست بازرس میذاره و میگه : من دکتر واقعی نیستم! شما این پول رو بگیر بی خیال شو بازرس که پولو میگیره از در خارج میشه! مریض یقه ی بازرس رو میگیره و اعتراض میکنه! بازرس میگه منم بازرس واقعی نیستم و فقط برای اخاذی اومده بودم ولی توی مریض میتونی از دکتر قلابی شکایت کنی! مریض لبخند تلخی میزنه و میگه : اتفاقأ من هم مريض نيستم اومدم كه چند روز استراحت استعلاجی بگيرم برای مرخصی محل كارم! ✍و این است حکایت روزگار ما ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌❖ 📚 @zarboolmasall
شاید ببر و شیر قوی تر باشند، اما یک گرگ هیچگاه بازیچه سیرک نمی شود. @zarboolmasall
خداوند عشق را به ما هدیه نمی‌دهد که در قلبمان نگه داریم، عشق را برای ابزار کردن به ما می‌بخشد… «🌼🤍» @zarboolmasall