eitaa logo
ضرب المثل
36.9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
480 ویدیو
6 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
مکافات نماز قضا🌿🖇 🍂مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به شیخ نخودکی در وصیت خود به فرزندش می گوید: اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد، ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش و هباء منثورا خواهد شد. 🍂فرزندم! بدان که در تمام عمرم تنها یک بار نماز صبحم قضا شد. پسر بچه ای داشتم که شب آن روز فوت شد. سحرگاه در عالم رویا به من گفتند که این مصیبت به علت فوت آن نماز صبح به تو وارد آمد. اکنون اگر یک شب، نماز شبی از من فوت شود، صبح آن شب، انتظار بلایی را می کشم که به من نازل شود. 🍂سپس حاج شیخ حسنعلی می افزاید: پسرم! ترا سفارش می کنم که نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آنجا که می توانی غفلت مکن. از آقای نظام التولیه سرکشیک آستان قدس رضوی نقل است: 🍂شبی از شبهای زمستان که هوا خیلی سرد بود و برف می بارید، آخرهای شب دستور دادم که تمام درهای حرم را ببندد. خادمی خبر داد که حاج شیخ حسنعلی در بالای بام در کنار گنبد مشغول نماز است و مدتی است که در حال رکوع می باشد و هر چند بار که مراجعه کردم، در همان حال رکوع بود. گفتم با حاج شیخ کاری نداشته باش، فقط کمی آتش هیزم در اتاق پشت بام بگذار که وقتی نمازش تمام شد، گرم شود. 🍂آن شب برف سنگینی در مشهد بارید. هنگام سحر که برای بازکردن درهای حرم آمدیم، به آن خادم گفتم برو ببین حاج شیخ در چه حال است. خادم رفت و پس از چند لحظه برگشت و گفت: حاج شیخ هنوز در حال رکوع است و پشتش از برف پوشیده شده. معلوم شد که ایشان از اول شب تا سحر در حال رکوع بوده است و سرمای شدید را اصلا احساس نکرده بود. 📚۱- نشان از بی نشانها / ص 33 بهترین پناهگاه حکایات و داستانهای نماز نویسنده : گردآوری مطالب:رحیم کارگر محمدیاری مترجم : بازنویس نثر:عین الله کاوندی " نشانی دقیق منابع برای عزیزان ارجمند که درخواست داشتند ذکر منابعمون دقیق باشه" @zarboolmasall
دوستان و همراهان گرامی این یک ضرب المثل تصویری هست آیا میتونید حدس بزنید؟ 😍🖇 جواب آن در کانال قرار خوهد گرفت ساعت ۱۶:۳۰ ؛ با ما همراه باشید. @zarboolmasall
جواب ضرب المثل ◇◇فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه◇◇ °○یعنی اینکه هیچ وقت نمی شود کسی را از روی ظاهر قضاوت کرد و در مورد آن نظر داد. خیلی وقت ها شده است که کسی دارای جثه کوچک و ضعیفی باشد اما در عوض بسیار زبر و زرنگ و باهوش باشد. به همین دلیل ما نباید کسی را قبل از شناخت توانایی هایش قضاوت کنیم @zarboolmasall
پيچ و تاب 🌿🖇 گوش جان بسپاریم 🐚🪁 آرام، آرام از آن راه تنگ، و مسير باريك مى گذشت، و هر كدام چيزى مى گفتيم 🐚🪁 يكى مى گفت: چه مارى بزرگ! و ديگرى مى گفت: چه خوش خط و خال! 🐚🪁 و آن ديگرى اينكه: زهرى پُر دارد! و برادر كوچكم نيز گفت: من امشب، خوابم نمى برد! 🐚🪁و پدرم، چه زيبا گفت: مى دانيد چرا راست مى رود؟! 🐚 🪁و چرا پيچ و تابى ندارد؟! و به انتظار پاسخش بوديم، كه گفت: مارها، وقتى كه در راهى تنگ مى افتند راست مى روند، و وقتى كه در اَرضى عريض، و ميدان گاهى واسع و پر پهنا قرار مى گيرند، پر پيچ و تاب مى روند، و چه كج رفتارى ها! 🐚🪁 و از اين سخن، هر كس به قدر بضاعت خويش، چيزى فهميد! 🐚🪁 اما، براى من، به يك ذكر مانند بود، يك يادآورى، آنهم از كلام خداوند، كه فرمايد: آدميان، وقتى به وسعت، و رفاه، و راحت دست مى يابند، كجى مى كنند، و كج رفتارى! 🐚 🪁تنگدستى راست سازد نفس كج رفتاررا 🐚🪁 پيچ و تاب از وسعت ره مى فزايد مار را @zarboolmasall
گوش اگر گوش تو و ناله اگر نالة ماست/ آنچه البته به جایی نرسد فریاد است❤️‍🩹🪴 کسی که نسبت به درخواست‌ها و نصایح دیگران بی‌توجه و بی‌اعتناس و یا عمداً نمی‌خواهد آن‌ها را بشنود و بپذیرد، بنابراین با زور و داد و فریاد هم نمی‌توان به او فهماند 💭👤یغمای جندقی @zarboolmasall
با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشود باید تلاش کنی باید شکست بخوری تا یاد بگیری🤍💭 نگاهی به درخت سیب بیندازید. شاید پانصد سیب به درخت باشد که هر کدام حاوی ده دانه است. خیلی دانه دارد، نه؟ ممکن است بپرسیم چرا این همه دانه لازم است، تا فقط چند تا درخت دیگر اضافه شود؟ اینجا طبیعت به ما چیزی یاد می‌دهد: اکثر دانه‌ها هرگز رشد نمی‌کنند. پس اگر واقعا می‌خواهید چیزی اتفاق بیوفتد، بهتر است بیش از یک بار تلاش کنید. 🎐باید در بیست مصاحبه شرکت کنی تا یک شغل به دست بیاوری. 🎐باید با صد نفر آشنا شوی تا یک نفر رفیق شفیق پیدا کنی. 🎐باید با چهل نفر مصاحبه کنی تا یک شخص مناسب را استخدام کنی. 🎐باید صد بار بیفتی تا راه رفتن بیاموزی. 🎐باید ده‌ها بار غلط بنویسی تا نوشتن را یاد بگیری. 🎐و بالاخره باید چندین بار شکست بخوری تا طعم موفقیت را بچشی.“ @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه نیایش زیبایی در اخر این شب آرام؛ بشنویم.🤎🍁 خــــدایـا... نورت را در وجودمان متجلے کن که سخت محتاج آنیم... خـــــدایـا... برکت نگاهت را در نگاهمان بریز تا هر کجا که مینگریم نیکے باشد و مهر خــــدایـا... میدانے که خسته ایم از خودمان از روزمرگے ها از نفرتها از جدایے ها از من بودن ها و ما نشدن هایمان خــــدایـا... دستمان را بگیر تا یادمان باشد که باید دستے را بگیریم خـــــدایــا... نگاه مهربانت را ازما دریغ مکن تا یادمان باشد که باید نگاهےداشته باشیم از سر مهر و عشق به انسانها 🧡🍂 @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به چند زبان دنیا🦋 ◇◇◇◇ اُطلِبو العِلمَ مِنَ المَهدِ اِلی اللحد. Beşikten mezara kadar ilminizi artırmaya çalışın زگهواره تا گور دانش بجوی. From cradle to grave, seek to increase your knowledge. گوهر معرفت اندوز که با خود ببری چون نصیب دگران است نصاب زر وسیم ◇◇◇◇ @zarboolmasall
این ره که تو می روی به ترکستان است🦋 💭🤍این را را هنگامی به کار می برند که بخواهند به کنایه به کسی بگویند که از روش و اندیشه ای که دارد نتیجه دلخواه نخواهد گرفت. 💭🤍پس از مرگ فتحعلی شاه قاجار، علی شاه پسر او خود را شاه خواند اما وقتی که ولیعهد محمدمیرزا به تهران رسید و بر تخت نشست، علی شاه از ترس، خود را در خانه یکی از افراد سرشناس پنهان کرد و بعد از عذرخواهی از شاه جدید اجازه یافت که به حج برود. یکی از بزرگان وقتی این خبر را شنید رو به علی شاه کرد و این بیت سعدی را خواند : ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی این ره که تو می روی به ترکستان است @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان شنیدنی ضرب المثل💭🦋 از دست ندهید🖇 ◇◇خر برفت و خر برفت و خر برفت◇◇ پ.ن: به درخواست شما عزیزان فیلم و انیمیشن گاهی قرار خواهد گرفت؛ امیدوارم مورد پسند واقع گردد. @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان و مضمونی بسیار شنیدنی👌🏻🥰 گوش جان بسپاریم🕊 ••مردی متوجه شد که گوش همسرش شنوایی‌اش کم شده است. ولی نمی‌دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد. به این دلیل، نزد دکتر خانوادگی‌شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت. دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیق‌تر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده‌ای وجود دارد انجام بده و جوابش را به من بگو، در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن. بعد در ۲متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد. آن شب همسر مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود. مرد فکر کرد الان فاصله ما حدود ۴ متر است. بگذار امتحان کنم، و سوالش را مطرح کرد جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت ودوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. بازهم جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: شام چی داریم؟ و این بار همسرش گفت: عزیزم برای چهارمین بار میگم؛ خوراک مرغ! گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم، شاید عیبهایی که تصور می‌کنیم در دیگران وجود دارد در وجود خودمان است•• ‌ ‌و به قول این ضرب المثل ◇عیب کس منگر عیب خود ببین◇ @zarboolmasall
نگین ماندگار، این نیز بگذرد❤️‍🩹🪴 ◇•پادشاهی نگین انگشتری داشت که می خواست روی آن نقشی ماندگار بگذارد که در روزهای غم افسرده نشود و نا امیدی به سراغش نیاید و به خاطر داشته باشد بعد از هر رنج و دردی، درسی نهفته است و در هنگام شادی که موجب امید و انرژی است، گرفتار غرور نشود و خدا را از یاد نبرد. تمام دانشمندان اندیشیدند اما فکرشان به جایی نرسید تا اینکه یک فرد فقیری آمد و گفت روی نگین فقط یک جمله بنویسید که یادآور هر دو زمان باشد. جمله این بود: این نیز بگذرد!◇• پادشاهی دُر ثمینی داشت بهر انگشتری نگینی داشت خواست نقشی باشدش دو ثمر هر زمان که افکند به نقش نظر گاه شادی نگیردش غفلت گاه اندوه نبایدش محنت هر چه فرزانه بود در ایام کرد اندیشه ای ولی همه خام ژنده پوشی پدید شده آن دم گفت: بنگار« بگذرد این هم» @zarboolmasall
گل گفتی اما شل گفتی🌻✨ کاربرد:" توی ذوق زدن کسی که اظهار نظر بی ارزش و نه چندان درست و حسابی بکند" @zarboolmasall
امید را از نجارے آموختم که مغازه اش سوخت ولے او با همان چوب هاے سوخته مغازه ذغال فروشے باز کرد ‌ ‌ضرب المثل: "‌تا ریشه در آب هست امید ثمری هست"🌾💛 @zarboolmasall
یکی شاهکار های بی بدیل از جلال الدین محمد بلخی(مولانا)، گوش جان بسپاریم🤍🕊 ◇•آنکس که بداند و بخواهد که بداند خود را به بلندای سعادت برساند آنکس که بداند و بداند که بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهاند آنکس که بداند و نداند که بداند با کوزه ی آب است ولی تشنه بماند آنکس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به مقصد برساند آنکس که نداند و بخواهد که بداند جان و تن خود را ز جهالت برهاند آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند•◇ ‌ ‌ ‌ @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
....خدای مهربانم دست نیاز را به درگاه تو دراز میکنم و از تو میخواهم که آرامش، برکت، سلامتی عشق، بخشش ومعرفت را برای همه دوستان و عزیزانم ارزانی‌ داری آمین.... 💚🌿 @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معنی این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست چیست؟🤍💭 🖇معنای نزدیک: اگر قبلا به شوخی می گفت بمیر الان جدی می گوید. کنایه از نشان دادن جدیت مخاطب در حرفی که زده می باشد. 🖇 این ضرب المثل را زمانی به کار می برند که شخصی دیگری را تهدید کرده اما بقیه تهدید او را جدی نگرفته اند و آن را به حساب مزاح کردن گذاشته اند ولی آن کس که می داند حرف او جدی بوده دیگران را با گفتن این مَثل مطلع می کند. 🖇 گاهی شخص گوینده وقتی از چیزی عصبانی است و می خواهد دیگران را از کاری که قرار است انجام دهد با خبر کند این ضرب المثل را به کار می برد. یعنی بهتر است تهدید مرا جدی بگیرید وگرنه خود دانید! 🖇 این بار قضیه فرق می کند؛ با آنچه که در گذشته اتفاق افتاده مقایسه اش نکن. @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان شنیدنی ضرب المثل💭🦋 از دست ندهید🖇 ◇◇مرغش یک پا دارد◇◇ @zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعری از استاد شعر های بی بدیل هوشنگ ابتهاج🌿👤 گفت اى افسوس، در اين دام مرگ باز صيد تازه اى را می برند...!! همه ما انسان ها روزی بار سفر میبندیم و چه نیکو باشد نام نیکو از خود به یادگار بگذاریم شیخ اجل : "سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز" ‌ ‌@zarboolmasall
سخنانی از جنس طلا 💛✨ و اگر نفس متعلق به این و آن باشد به همه چیز علاقه داشته باشد ، هر چیزی توجه او را جلب بکند ، می دانید که تعلق تفرقه می آورد و تفرق پریشانی است و پریشانی اضطراب است ، نفس انسانی می شود مضطربه و این نفس به جایی نمی رسد ، خصوصا در امور علمی. نفس مضطربه در نماز هم تجمع ندارد. در یک نماز هزار جا سر می زند، ولی همین که مطمئنه شد به همه جا می رسد. فاصله ندارد ، مطمئنه شدن همان و مخاطب به خطاب " یا ایّتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربّك راضیة مرضیة " همان. واینکه می بینی مخاطب نمی شود ، این است که قلابها او را فرا گرفته و به این سوی می کشاند: تن زده اندر زمین چنگالها جان گشاید سوی بالا بالها و این قلابها نمی گذارد که نفس مطمئن شود و توحید و تجمع داشته باشد ، تا به خود بیاید و بگوید من کیستم_به کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود_ پس هنوز به ورطه ی من کیستم نیافتاده ایم ، لذا مشکل داریم.. 📚صد و ده اشاره /اشاره ی چهل و دوم @zarboolmasall
حتما بخوانید🤍💭 •◇یه شرکت بزرگ قصد استخدام تنها یک نفر را داشت. بدین منظور آزمونی را برگزار کرد که تنها یک پرسش داشت. پرسش این بود: شما در یک شب طوفانی سرد در حال رانندگی از خیابانی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس در حال عبور کردن هستید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. یک پیرزن که در حال مرگ است. یک پزشک که قبلا جان شما را نجات داده و یک نفر که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید. شما می توانید تنها یکی از این سه نفر را برای سوار نمودن انتخاب کنید. کدامیک را انتخاب خواهید کرد؟ دلیل خود را بطور کامل شرح دهید. قاعدتا این آزمون نمی تواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خاص خودش را دارد. پیرزن در حال مرگ است، شما باید او را نجات دهید هر چند او خیلی پیر است و به هر حال فوت خواهد شد شما باید پزشک را سوار کنید زیرا او قبلا جان شما را نجات داده و این فرصتی است که می توانید جبران کنید. اما شاید هم بتوانید بعدا جبران کنید. شما باید شخص مورد علاقه تان را سوار کنید زیرا اگر این فرصت را از دست بدهید ممکن است هرگز قادر نباشید مثل او پیدا کنید. از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، تنها شخصی که استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. او نوشته بود: سوئیچ ماشین را به پزشک می دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم زیر باران منتظر اتوبوس می مانیم. پاسخی زیبا و سرشار از متانتی که ارائه شد گویای بهترین پاسخ است و مسلما همه می پذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است اما هیچکس در ابتدا به این پاسخ فکر نمی کند. چرا؟ زیرا ما هرگز نمی خواهیم داشته ها و مزیت های خودمان را (ماشین) (قدرت) (موقعیت) از دست بدهیم. اگر قادر باشیم ، محدودیت ها و مزیت های خود را از خود دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات می توانیم چیزهای بهتری به دست بیاوریم.•◇ @zarboolmasall
توبه گرگ مرگ است ! گوش جان بسپاریم🪴✨ كسی كه دست از عادتش بر ندارد . ◇•آورده اند كه ... گرگ پیری بود كه در دوران زندگیش حیوانات و جانواران و پرندگان زیادی را خورده بود و به دیگران هم زیان فراوان رسانده بود . روزی تصمیم گرفت برای اینكه حیوانات دیگر هم او را دوست داشته باشند ، به نقطهٔ دور دستی برود و توبه كند . به همین قصد هم به راه افتاد . در راه گرسنه شد ، به اطرافش نگاه كرد ، اسبی را دید كه در مرغزاری می چرد . پیش اسب رفت و گفت ! می خواهم به سرزمین دوری بروم و توبه كنم ، اما حالا خیلی گرسنه ام از تو می خواهم كه در این راه با من شریك بشوی ؟! اسب گفت : كه از دست من چه كاری بر می آید ؟ گرگ گفت : اگر خودت را در این راه قربانی كنی من می توانم از گوشت تو سیر شوم و از گرسنگی نجات پیدا كنم و هم اینكه دیگران از گوشت تو می خوردند و سیر می شوند . تو با این كار خودت به همنوعان خود كمك می كنی . اسب برای نجات جان خود بفكر حیله افتاد و رو به گرگ كرد و گفت : ای گرگ ! من آماده ام كه در این كار خیر شركت كنم و خودم را قربانی كنم . اما دردی دارم كه سالهای زیادی است كه ز جرم می دهد . از تو می خواهم در دم را چاره كنی ،‌بعد مرا قربانی كنی !‌ گرگ جواب داد : دردت چیست حتماً چاره اش می كنم ، اگر هم نتوانستم پیش روباه می روم تا درد ترا علاج كند . اسب گفت : چه گویم ؟ ، چند سال قبل ، پیش یك نعلبند نادان رفتم كه سم هایم را نعل بزند ، اما نعلبند نادان نعل را اشتباهی روی گوشت پایم زد و این درد از آنروز مرا زجر می دهد . از تو می خواهم كه نزدیك بیایی و زخمهای مرا نگاه كنی . گرگ گفت : بگذار نگاه كنم ، اسب پاهایش را بلند كرد و چنان لگد محكمی به سر گرگ زد كه مغزش بیرون ریخت ، گرگ كه داشت می مرد به خودش گفت : آخر ای گرگ ! پدرت نعلبند بود ، مادرت نعلبند بود ؟ ترا چه به نعلبندی ؟ اسب هم از خوشحالی نمی دانست چه كند ؟ هی می رقصید و به گرگ می گفت توبه گرگ مرگ است•◇😌 @zarboolmasall
داستان جالب و کاربرد تنبل نرو به سایه، سایه خودش میاد چیست♨️ 🖇🌿کاربرد این ضرب المثل برای مسخره کردن انسان هایی استفاده می شود که هیچ کاری انجام نمی دهند و منتظر نتایج درخشان هستند، آن ها انتظار دارند با تنبلی و بیحالی دنیا همه چیز را به آن ها به صورت مجانی هدیه بدهد. به صورت کلی این جمله کنایه از انسان های راحت طلب دارد. 🖇🌿می گویند روزی تنبلی زیر آفتاب خوابیده بود، شخصی از کنارش گذشت و با دیدنش تعجب کرد و گفت: چرا زیر آفتاب داغ می خوابی و خودت را اذیت می کنی؟ پاشو برو در سایه بخواب. مرد تنبل در حالی که حرکت می کرد گفت: نباید زحمت بکشم، یک ساعت دیگر، سایه خودش می آید.😁 @zarboolmasall