🌸🍃🌸🍃
#ضرب_المثل
#یک_وجب_روغن_روی_آش
ناصرالدین شاه سالی یک بار آش نذری می پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می یافت تا ثواب ببرد.
رجال مملکت هم برای تهیه آش جمع می شدند و هر یک کاری انجام می دادند.
خلاصه هر کس برای تملق وتقرب پیش ناصرالدین شاه مشغول کاری بود، خود شاه هم بالای ایوان می نشست و قلیان می کشید و از بالا نظاره گر کارها بود.
سر آشپزباشی ناصرالدین شاه در پایان کار دستور می داد به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده می شد و او می بایست کاسه آن را از اشرفی و سکه پر کند و به دربار پس بفرستد...!
کسانی را که خیلی می خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می ریختند، واضح است آنکه کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده می شد کمتر ضرر می کرد و آن که مثلا یک قدح بزرگ آش که یک وجب روغن رویش ریخته شده دریافت می کرد حسابی بدبخت می شد.
به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی با یکی از اعیان یا وزرا دعوایش می شد به او می گفت بسیار خوب بهت حالی می کنم دنیا دست کیه... آشی برایت بپزم که یک وجب روغن رویش باشد...!
#روغن
@zarboolmasall
#ضرب_المثل
#باش_تا_صبح_دولتت_بدمد_!
❇️ این مصراع که از کمال الدین اصفهانی شاعر قرن هفتم هجری است، در مواردی بکار میرود که آدمیبه آثار و نتایج نهایی اقدامات خود که شمه ای از آن بروز و ظهور کرده باشد به دیده تأمل و تردید بنگرد. در آن صورت مصراع بالا را بر زبان میآوردند، تا مخاطب به فرجام کارش با نظر اطمینان و یقین نگاه کند. این مصراع بر اثر واقعه تاریخی زیر به صورت ضرب المثل درآمده است.
کمال الدین اسماعیل بن جمال الدین اصفهانی از شاعران نامدار و آخرین قصیده سرای بزرگ ایران در قرن هفتم هجری است. چون در خلق معانی تازه و مضامین بکر دقت و باریک اندیشی داشت به "خلاق المعانی" معروف گردیده است.
در عصر و زمان کمال، اوضاع داخلی و اجتماعی اصفهان بر اثر اختلافات مذهبی، شافعیه و حنفیه به قدری مغشوش و ناامن بود که این شاعر حساس را به ستوه آورده نقل میکنند که اصفهانیها را با این دو بیتی نفرین کرده است:
ای خداوند هفت سیاره
پادشاهی فرست خونخواره
عدد مردمان بـیـفـزایـد
هر یکی را کند دو صد پــاره
از قضای روزگار، نفرین کمال به هدف اجابت نشست و به چشم خویش دید که سربازان مغول در سال 633 هجری شافعیه و حنفیه، هر دو را تمامی کشتند و آن شهر را که تا این تاریخ از دستبرد آن قوم خونریز محفوظ مانده بود، با خاک برابر کردند. کمال در آن باب چنین گفت:
کس نیست که تا بر وطن خود گرید
بر حال تباه مردم بد گرید
دی بر سر مرده ای دو صد شیون بود
امروز یکی نیست که بر صد گرید
بعد از واقعه قتل عام اصفهان، کمال الدین اصفهانی در خانقاهی که جهت خود در بیرون شهر ترتیب داده بود، گوشه عزلت گرفت و دو سال در آن خانقاه به سر برد و اهل شهر و محلات به جهت احترام و اعتمادی که نسبت به کمال الدین داشتند "رخوت و اموال را به زاویه او پنهان کردند و آن جمله در چاهی بود در میان سرای.
یک نوبت مــغــول بـچـه ای کمان در دست به زاویه کمال درآمده سنگی بر مرغی انداخت، زه گیر از دست او بیفتاد، غلطان به چاه رفت. به طلب زه گیر سر چاه را بگشادند و آن اموال بیافتند و کمال را مطالبه دیگر اموال کردند تا در شکنجه هلاک شد."
باری به طوری که اهل ادب و تحقیق میدانند، همان طوری که امروزه از دیوان خواجه شیراز فال میگیرند، قبل از آنکه صیت شهرت حافظ در مناطق پارسی زبان به اوج کمال برسد، ایرانیان و پارسی زبانان از دیوان کمال الدین اصفهانی که قدمت و تقدم شهرت داشت، فال میگرفتند و حتی بعد از مشهور شدن حافظ نیز اگر احیاناً دیوانش در دسترس نبود مانعی نمیدیدند که دیوان کمال را به منظور تفأل مورد استفاده قرار دهند، کما اینکه در آن تاریخ که خبر قیام شاه عباس کبیر و حرکت وی از خراسان به سمت قزوین (پایتخت اولیه سلاطین صفوی) در اردوی پدرش سلطان شایع شد، سران قوم و همراهان سلطان محمد برای اطلاع و آگاهی از عاقبت کار و سرانجام مبارزه پدر و پسر که یکی به منظور از دست ندادن تاج شاهی و دیگری به قصد جلوس بر تخت سلطنت ایران فعالیت میکرده اند دست به تفأل زدند و از دیوان کمال اصفهانی که در دسترس بود یاری جستند. اسکندر بیک منشی راجع به این واقعه چنین نوشته است:
«... بالجمله چون این خبر سعادت اثر در اردو شایع گشت، همگان را موجب استعجاب میگردید تا غایت در دودمان صفوی چنین امری وقوع نیافته بود. راقم حروف از صدراعظم قاضی خانالحسینی استماع نمودم که در سالی که نواب سکندر شأن در قراباغ قشلاق داشت، خواجه ضیاءالدین کاشی مشرف آلکساندرخان به اردو آمده بود، از من سؤال نمود که: "خبر پادشاهی شاهزاده کامران در خراسان وقوع دارد یا نه؟" من در جواب گفتم که: "بلی، به افواه چنین مذکور میشود، اما هنوز به تحقق نپیوسته". دیوان کمال اسماعیل در میان بود، خواجه مشارالیه، احوال شاهزاده را از آن کتاب تفأل نمود، در اول صفحه یمنی این قطعه برآمد:
خسرو تاجبـخــش و شـاه جـهـان/
کـه ز تـیـغـش زمـانـه بـر حـذرست
تـحـفــه چــرخ سـوی او هــر دم /
مـــژده فـتــح و دولــت دگــرســت
رأی او پـیـر و دولـتـش بــرنـاست/
دست او بحر و خنجرش گهرست
آسمان دوش با خـــرد میگـفـت/
که به نزدیک ما چنین خبر اســت
که بگـیـرد به تـیـغ چون خورشید /
هر چه خورشید را بر آن گذر است
خردش گفت، تـو چــه پـنـداری /
عرصـه مـلـک او هـمـیـن قـدرست؟
نه، کـه در جـنـب پـادشـاهی او/
هـفـت گـردون هـنـوز مـخـتـصـراست
بـاش تــا صـبـح دولـتـت بـدمـد /
کـایـن هـنـوز از نـتــایـج سـحر است»
چنانکه میدانیم پیشگویی کمال در قطعه بالا به تحقق پیوست و سلطان محمد در ذیقعده سال 996 هجری که ماده تاریخ آن به حروف ابجد "ظل الله" میشود در قزوین تاج شاهی را بر سر پسرش عباس میرزا گذاشت که به شاه عباس موسوم گردید و مصراع مورد بحث از آن تاریخ و به سبب همین واقعه بر سر زبانها افتاده، صورت ضرب المثل پیدا کرده است.
#دولت
@zarboolmasall
#ﺁﺳﯿﺐﺷﻨﺎﺳﯽﺿﺮﺏﺍﻟﻤﺜﻞﻫﺎ
✳️ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺼﻠﺤﺖ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺩﻡ ﺧﺮ ﺭﺍ ﻣﺎﭺ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
❇️ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞ ﺑﯿﺎﻧﮕﺮ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺗﺮﺱ، ﭘﻨﻬﺎﻥ ﮐﺎﺭﯼ، ﺧﻮﺩ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭﯼ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻭ ﻣﻠﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﺯﺑﻮﻧﯽ، ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻘﻄﻌﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﯾﺎ ﺑﻠﻨﺪ ﻣﺪﺕ ﻓﺪﺍﯼ ﻣﻨﻔﻌﺖ ﻃﻠﺒﯽ ﯾﺎ ﻋﺎﻓﯿﺖ ﻃﻠﺒﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻫﮕﺬﺭ ﺑﻪ ﺍﻧﺒﺎﺭ ﻋﻈﯿﻤﯽ ﺍﺯ ﺩﯾﻨﺎﻣﯿﺖ ﮐﯿﻨﻪ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻣﺠﻮﺋﯽ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻮﻗﻊ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﻪ ﻋﻘﺪﻩﮔﺸﺎﺋﯽ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﺩ.
ﻭﺍﮊﻩ ﻣﺼﻠﺤﺖ، ﺑﻪ ﻧﻮﻋﯽ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺍﺗﺨﺎﺫ ﻋﻘﻼﺋﯽ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺧﻮﺩ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﺎ ﻋﻤﻮﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﺗﮑﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﮊﻩ، ﻏﯿﺮ ﻋﻘﻼﺋﯽ ﻭ ﻏﯿﺮ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻤﺎﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ؛ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻭ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﯾﺠﺎﺏ ﻣﯽﮐﻨﺪ! ﺁﯾﺎ ﺑﻮﺳﯿﺪﻥ ﺩﻡ ﺧﺮ ﻋﻘﻼﻧﯽ ﺍﺳﺖ؟
@zarboolmasall
رهبر انقلاب: صهیونیستها خود را نژاد برتر و بقیه بشریت را پست میدانند / دلیل قتل چندهزار کودک بدون احساس ناراحتی وجدان این است / آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه از این نژادپرستی حمایت میکنند
رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز پس از بازدید از نمایشگاه هوافضای سپاه:
قضایای غزه بسیاری از حقایق مکتوم را برای مردم دنیا آشکار کرد که یکی از این حقایق، طرفداری سران کشورهای غربی از تبعیض نژادی است. رژیم صهیونیستی مظهر تبعیض نژادی است.
صهیونیستها خود را نژاد برتر میدانند و بقیه آحاد بشر را نژاد پَست به حساب میآورند و به همین دلیل است بدون احساس ناراحتی وجدان، چندین هزار کودک را به قتل رساندهاند.
هنگامی که رئیس جمهور آمریکا، صدراعظم آلمان، رئیس جمهور فرانسه و نخست وزیر انگلیس، با آن همه ادعا از چنین رژیم نژادپرستی حمایت و به آن کمک میکنند، به معنای طرفداری این آقایان از تبعیض نژادی بهعنوان نفرتانگیزترین مسائل دنیا است. ۱۴۰۲/۸/۲۸
ـــــــــــــــــــــــ
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
#امام_زمان عج
@zarboolmasall
ضرب المثل نه سیخ بسوزه نه کباب!
🔹️شجاع السلطنه پسر فتحعلی شاه، زمانى حاکم کرمان بود. او در آنجا متوجه شده بود که ترکه های نازک انار میتوانند نقش سیخ کباب را ایفا کنند. و کباب بر سیخی که چوبش انار باشد خوشمزه تر هم میشود.
🔹️بدین جهت پخت کباب با چوب انار را باب کرد که در کرمان به «کباب حسنی» معروف شد؛ و حاکم وقتی میل کباب داشت به نوکرها میگفت: طوری کباب را بگردانید که نه سیخ بسوزد نه کباب.
🔺️این دستور او بعدها ضربالمثل شد و در واقع مصداق همان اعتدال است که این روزها ورد زبان این و آن شده است..
#کباب
@zarboolmasall
🔻بيل زدن براى دنيا
همين طور كه مى رفت دانه دانه تسبيحش را كه از هسته هاى خرما درست كرده بود مى شمرد و ذكر مى گفت ، در اطراف شهر كارى داشت . به كنار مزرعه اى رسيد. سه نفر را ديد كه به سختى مشغول بيل زدن بودند.
با خود گفت : ((بهتر است بروم يك خسته نباشيد به آنان بگويم و اگر آب خنكى هم داشته باشند جرعه اى بنوشم .)) و راهش را به سوى آنان كج كرد.
🔺سلام .
🔻عليكم السلام .
🔺خدا قوت ، خسته نباشيد!
🔻سلامت باشى !
مدتى به عرق هاى روى پيشانى او، كه در زير آفتاب مثل دانه هاى مرواريد مى درخشيد، نگاه كرد. او بزرگى از بزرگان قريش بود، در چنين هواى گرمى به شدت روى مزرعه اش كار مى كرد و دو غلام نيز كمكش مى كردند.
با خود انديشيد از امامى مثل او بعيد است در اين هواى گرم و طاقت فرسا و با اين همه زحمت به فكر دنيا باشد، بهتر است به نزد او بروم و او را نصيحت كنم.
🔺 جلو رفت و گفت : خدا كارهايتان را سامان دهد، آب خوردن داريد؟
🔺يكى از غلامان آب گوارايى به او داد. مشك آب را به دهانش چسباند و چند جرعه خورد، با خود گفت: الان موقعيت خوبى است، رو به امام باقر كرد و گفت : آقا، شما با اين مقام و مرتبه درست است به فكر دنيا و طلب مال باشيد؟ اگر خداى نكرده ، در اين حال اجل شما فرا رسد چه خواهيد كرد؟
🔻امام دست از كار كشيد و جلوتر آمد و با پشت دست عرق هاى درشتى را كه روى پيشانى اش بود پاك كرد و فرمود: مگر در حال ارتكاب گناه هستم؟
🔺نه ، ولى شما نبايد اين قدر براى مال دنيا به خود زحمت بدهيد.
🔻به خدا سوگند، اگر در اين حال مرگ به سراغم بيايد در حال اطاعت خدا از دنيا رفته ام.
🔺چه اطاعتى ، شما كه داريد بيل مى زنيد، آن هم براى دنيا!
🔻همين تلاش من براى كسب روزى ، عبادت خداست ؛ با همين كار، خود را از تو و ديگران بى نياز مى سازم و دست نياز پيش كسى دراز نمى كنم ؛ زمانى از خدا بيمناكم كه در حال نافرمانى از او اجلم فرا برسد.
🔺محمد بن منكدر از اين حرف امام به خود آمد و رو به امام كرد و گفت : خدا رحمتت كند، من مى خواستم شما را نصيحت كنم ، اما بر عكس شد، شما مرا آگاه كرديد.
📚حیات پاکان،مهدی محدثی
#دنیا
@zarboolmasall
ارزن عثمانی، خروس ایرانی”
🔸️شاید ضربالمثل “ارزن عثمانی، خروس ایرانی” رو شنیده باشید. در جریان نبرد نادر شاه با عثمانیها روزی فرستاده دولت عثمانی با دو گونی ارزن نزد نادرشاه شرفیاب میشود و آنها را در مقابل نادرشاه بر روی زمین میگذارد و میگوید : لشکر ما این تعداد است، بنابراین از جنگ با ما صرفنظر کنید.
نادرشاه دستور میدهد دو خروس بیاورند. دو خروس را در برابر دو گونی ارزن قرار میدهند و خروسها شروع به خوردن ارزنها میکنند. در این هنگام نادرشاه رو به فرستاده عثمانی میکند و میگوید: برو به سلطانت بگو که دو خروس همه لشگریان ما را خوردند !
🔹️این ضربالمثل زمانی به کار میرود که کسی از کریخوانی رقیب باک نداشته باشد و آن را با کری قویتری پاسخ بدهد.
#خروس
#عثمانی
@zarboolmasall
ضرب المثل های زرقانی
مَثَل :
💬 روزی که دندون داشتم نون نداشتم،، حالا که نون دارم دندون تو کَپُم نی...
معنی و مفهوم:
💬آنگاه که توان استفاده از نعمتی داشتم،، آن را نداشتم،، حالا که آن نعمت را دارم،، توان استفاده از آن را ندارم...
#زرقانی
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر زیبای استاد شهریار با صدای دلنشینش
#تقدیم_به_همه_خوبان
@zarboolmasall