هدایت شده از قاصدک
☑️ اگر خجالت میکشی تو جمع حرف بزنی
☑️اگر احساس افسردگی میکنی و از زندگی 💔نا امید شدی
🔸اگر اعتماد به نفست پایینه
🔹اگر دلت میخواد حرفای قشنگ بزنی و همه 🧲رو مجذوب خودت کنی!
#روابطعاشقانه_اعتمادبنفس_ثروت
هرهدفی که داری اینجاجذبش کن👇
https://eitaa.com/joinchat/3225157676Cb1ca1c809a
https://eitaa.com/joinchat/3225157676Cb1ca1c809a
#رویاهات رو به واقعیت تبدیل کن👆👆
تصمیم گرفتم راز معجزاتمو با شما تقسیم کنم از لینک بالا میتونی وارد بشی و معجزه رو تو زندگیت تجربه کن👆👆
هدایت شده از قاصدک
خیلی وقته که دیگه سر خدا غر نمی زنم و آرامش عجیب غریبی گرفتم 😇
روزی ده دقیقه وقت بزار تا آرامش رو تو آغوش بگیری 👇🏻👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3134259359C4c8f3048a8
همه بهم می گن چیکار کردی انقدر آروم و دوست داشتنی شدی 🥰😍☺️
هدیه برای دویست نفر اول
برای دریافت هدیه ۷۰۰ هزار تومنی 😍😍 عدد ۲۴ رو بفرست 👇🏻👇🏻👇🏻
@ABD_Ahmadi1
@ABD_Ahmadi1
هدایت شده از قاصدک
من تازه عروسم هرشب پاگشادعوتم🧕
شوهرم میگه #لباس_پوشیدنت تو کل فامیل تکه👌😍
چه کیفی میده، از بس دورم جمع میشن😎
منم نمیگم بهشون که از کجا میگیرم #لباسهای_پوشیده و خوشگلمو😅😉
اما اینبارو
لینکشو میگذارم مدیون نشم👇شماهم ببینید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3889233921C1d93c8fd76
#ارسال_رایگان_بهتمام_نقاط هم داره😍
یهکانال مطمئن زیرنظر#وزارت_ارشاد
ضرب المثل هندی درباره عشق
Love from someone who is bad is worse than his hatred
عشق انسان بد از نفرتش بدتر است.
ضرب المثل هندی درباره خدا
Do not blame God for having created the tiger
but thank him for not having given it wings
خدا را به خاطر آفریدن ببر سرزنش نکن، بلکه خدا را شکر کن که به او بال نداده است.
#هندی
@zarboolmasall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدن طلوع خورشید
یعنی
فـرصتی دوبـاره که
خـدا بهت هدیه داده
فرصتی برای خندیدن
فرصتی برای مهر ورزیدن
فرصتی برای شـادی
فرصتی برای زنـدگی
پس توکل کن بر خودش
و یک روز جـدیـد رو
به بهترین شکل آغاز کن
💗صبحتون پر از عـشق و آرامش💗
@zarboolmasall
🌸🍃🌸🍃
#کارخدابدون_حکمت_نیست
تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه ای افتاد.
او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد. اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذراند کسی نمی آمد. سرانجام خسته و از پا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و دارایی های اندکش را در آن نگه دارد.
اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود، به هنگام برگشت دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متأسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده و همه چیز از دست رفته بود. از شدت خشم و اندوه درجا خشکش زد و فریاد زد: خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟
صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید. کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد. مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید: شما از کجا فهمیدید من در اینجا هستم؟
آنها جواب دادند، ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم!!
به یاد داشته باش:
اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن، علائمی باشد که عظمت و بزرگی خدا را به کمک می خواند.
و فراموش نکنید هیچ کار خدا بدون حکمت نیست
@zarboolmasall
⭕️حکایت
بسیار زیبا و خواندنی
زمانی که ابن سینا از همدان فرار کرد به بغداد رفت، آنجا مردی را دید که دارو میفروخت و ادعای طبابت میکرد. ابن سینا ایستاد و به تماشا مشغول شد. زنی پیش طبیب آمد و ظرف ادرار یک بیمار را به او داد؛ طبیب درجا گفت که بیمار یهودیست!
به زن نگاه کرد و گفت تو خدمتکاری؟
زن گفت بله
گفت دیروز ماست خورده ای؟
زن گفت بله
گفت از مشرق آمده ای؟
زن گفت بله!
مردم از علم طبیب متعجب شده بودند و ابن سینا نیز در حیرت فرو رفته بود!
نزدیک رفت و به طبیب گفت این ها را از کجا فهمیدی؟!
طبیب گفت از آنجا که فهمیدم تو ابن سینا هستی!
ابن سینا باز در تعجب فرو رفت.
بلاخره با اصرار زیاد طبیب پاسخ داد: زمانی که آن زن ظرف ادرار را به من داد دیدم که بر آستینش غبار نشسته، فهمیدم که یهودیست! دیدم لباسهایش کهنه است فهمیدم که خدمتکار است! و از آنجا که یهودیها به خدمت مسلمانها در نمیآیند آن فردی که به او خدمت میکند هم یهودیست. لکه ای از ماست بر روی لباسش دیدم فهمیدم که دیروز ماست خورده اند و به بیمار هم دادهاند. خانه های یهودیان از طرف مشرق است و فهمیدم خانه او نیز در همانجاست.
ابن سینا گفت اینها درست! من را از کجا شناختی؟!
گفت امروز خبر رسید که ابن سینا از همدان فرار کرده است فهمیدم که به اینجا میآید و به جز تو کسی متوجه این مکر من نمیشود و همه گمان میکنند که از غیب خبر دارم!
📚به نقل از کتاب کلیات عبید زاکانی؛ تصحیح پرویز اتابکی
@zarboolmasall
🔴 حکایتی عجیب از دنیا
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
از حضرت صادق علیه السلام روایت است که: روزی حضرت داود علیه السلام از منزل خود بیرون رفت و زبور می خواند و چنان بود که هرگاه آن حضرت زبور می خواند از حسن صوت او جمیع وحوش و طیور و جبال و صخور حاضر می شدند و گوش می کردند و هم چنان می رفت تا به دامنه کوهی رسید که به بالای آن کوه پیغمبری بود حزقیل نام و در آن جا به عبادت مشغول بود.
چون آن پیغمبر صدای مرغان و وحوش و حرکت کوه ها و سنگ ها دید و شنید، دانست که داود است که زبور می خواند.
حضرت داود به او گفت: ای حزقیل! اجازه می دهی که بیایم پیش تو؟ عابد گفت: نه، حضرت داود به گریه افتاد، از جانب حضرت باری به او وحی رسید: داود را اجازه ده، پس حزقیل دست داود را گرفت و پیش خود کشید.
حضرت داود از او پرسید: هرگز قصد خطیئه و گناهی کرده ای؟ گفت: نه، گفت: هرگز عجب کرده ای؟ گفت: نه، گفت: هرگز تو را میل به دنیا و لذات دنیا به هم می رسد؟
گفت: به هم می رسد، گفت: چه می کنی که این را از خود سلب می کنی و این خواهش را از خود سرد می نمایی؟ گفت: هرگاه مرا این خواهش می شود، داخل این غار می شوم که می بینی و به آنچه در آنجاست نظر می کنم، این میل از من برطرف می شود.
حضرت داود به رفاقت او داخل آن غار شد، دید که یک تختی در آنجا گذاشته است و در روی آن تخت، کلّه آدمی و پاره ای استخوان های نرم شده گذاشته و در پهلوی او لوحی دید از فولاد و در آنجا نقش است که من فلان پادشاهم که هزار سال پادشاهی کردم و هزار شهر بنا کردم و از چندین باکره ازاله بکارت کردم و آخر عمر من این است که می بینی که خاک فراش من است و سنگ بالش من و کرمها و مارها همسایه منند، پس هر که زیارت من می کند، باید فریفته دنیا نشود، گول او نخورد!![1]
❌ پی نوشت
[1] الأمالى، صدوق: 99، المجلس الحادى و العشرون، حديث 8؛ كمال الدين: 2/ 524، باب 46، حديث 6؛ بحار الأنوار: 14/ 25، باب 2، حديث3
منبع : عرفان اسلامی: 8/ 226
@zarboolmasall
🔴 حال خوش معنوی یعنی «نداشتن نگرانیِ بیهوده»
🌻 یعنی «داشتن حالت شکر»
🌻 یعنی «دیدن و درک زیباییهایی که خدا آفریده».
ما معمولاً وقتی دلمان خیلی گرفته و مشکلات خیلی به ما هجوم آورده، به سراغ عبادت و دعا میرویم و درِ خانۀ خدا ناله میزنیم. درحالیکه اصلش این است که وقتی سرشار از شادی و نشاط هستی، دنبال دعا و عبادت باشی تا از خدا تشکر کنی.
حال خوش معنوی یعنی دیدن کبریایی خدا و لذت بردن از عظمت و شکوهش. «الله اکبر» یعنی «خدایا! تو چه باعظمت و باشکوهی!» باید دلت با این ذکر بلرزد! حال خوش معنوی یعنی لذت بردن از اینکه در بغل خدا هستی؛ عین یک کودک که وقتی بین غریبهها، به بغل پدر و مادرش میرود، کِیف میکند.
حال خوش معنوی یعنی پناهجویی به خدا و لذت بردن از اینکه احساس کنی در پناه خدا هستی! این کِیف- از یک مرحلهای به بعد- اشک آدم را هم جاری میکند. حال خوش معنوی یعنی چشیدن حلاوت ذکر خدا، یعنی چشیدن شیرینی، نه چشیدن غم و اندوه ناشی از بدبختی!
📚«استاد پناهیان»
@zarboolmasall
✅ ضرب المثل باغزندانی
💠اُو درِ کُلوم بو داره!💠
🔸کُلوم یا کُلام به معنای کلبه یا کومه یا خانهباغ کوچک است. معنای ظاهری چنین است: "آب جلوی خانه، بو میدهد!"
✳️ این ضربالمثل درباره کسیکه گفته میشود که از چیزهایی که در اطراف و خانه خودش هست خوشش نمیآید و از آنها عیب میگیرد و میرود دنبال چیزهایی که نزد دیگران و در خانه آنها است.
❇️ این عبارت تقریبا معادل همان ضربالمثل مشهور است که میگوید: مرغ همسایه غازه!
✍ مزینانیان
@zarboolmasall