eitaa logo
زَرقای
115 دنبال‌کننده
7 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یه استادی می‌گفت شب اول محرم شب خصوصی‌هاست.همه شب اول نمیرن هيئت امشب هرجور شده خودت رو به یه مجلسی برسون
پا گذاشتن روی کمال‌گرایی برای من حکم جلو رفتن برای اعدامه همین‌قدر سخت و جان‌فرسا اما امروز گفتم بالاخره تا کی می‌خوای منتظر امکانات بمونی یا بگی فلان چیزا رو تهیه کنم و بعد به انتشار برسونم برای همین بدون میکروفون قسمت اول پادکستی که مدت‌ها بود توی فکرش بودم و دلم میخواست پادکستر این سبک باشم رو با یه موضوع روز ضبط کردم و با یه ادیت ساده میخوام منتشرش کنم تا به مرور برسم به یه سبک حرفه‌ای و چیزی که واقعا باب میلمه این جرات رو بعد شهادت آقاامیرعلی حاجی‌زاده توی وجود خودم به وجود آوردم که از ساختن نترسم و پشت کمال‌گراییم پنهون نشم پس از این به بعد همراهم باشید با پادکست ورق‌پاره که مروری بر تاریخ ایران و اسلامه با زبونی ساده و خودمونی میتونید در تلگرام کانال پادکست‌ها رو دنبال کنید.البته که اینجا هم آپلودشون میکنم کانال تلگرام ورق‌پاره https://t.me/varaghparehaa
الحمدالله به مجلس شب اول محرم رسیدیم سجده‌ی شکر به جا بیاریم و طلب رزق اشک کنیم برای این دوماه
من در این سال‌ها خارج شدن خیلی‌ها رو از خیمه دیدم آخرالزمونه دیگه؛معلوم نیست ماهم تا آخرش بمونیم اما اگه امشب پیرهن سیاهت رو اتو کردی شال عزا و دستمال اشکت رو برداشتی و خودت رو به هیئت رسوندی، یه سجده‌ی شکر برو توی روزگاری که حسین فروشی رونق داره خدا خیرت بده هنوز پای کار اربابی مادرمون حواسش بهت هست
نیم ساعتی میشه که از مجلس شب اول،رسیدم خونه همينقدر زود شب اول هم رفت و حالا توی تاریکی اتاقم به امشب فکر می‌کنم به گریه‌های توی روضه به حرف حاج محمدرضا طاهری که می‌گفت ممکن بود امسال محرم رو نبینیم و چه اسماعیل‌هایی رو دادیم که امشب برسیم به مجلس اول همونایی که احتمالا پارسال توی دهه‌ی اول حکم شهادتشون رو داده بودن ارباب مهر کنه از گریه به هق هق افتادم اما کافی نبود من از پارسال بعد از سیدحسن نصرالله داشتم به محرم فکر می‌کردم امشب دیدم گریه‌ی مدام هم کافی نیست حاجی‌زاده،باقری ...و حتی هنوز حاج قاسم. چه علمدارهایی رو روی دستامون تشییع کردیم. اما خب به قول سیدحسن برای دیدن خورشید باید ستاره‌ها خاموش بشن ... شکر حداقل شب اول محرم رو دیدیم.یه مجلسی رفتیم و برای ارباب اشک ریختیم و روی سینه و صورتمون زدیم یکم دلمون آروم گرفت اگه حسین (ع) نبود که زندگی معنی نداشت
سال‌ها بعد که مشتی از خاک سرزمینت شده‌ای باران که می‌زند بویی به مشام خواهد رسید کاش بوی عشق و امید بلند شود نه ترس و ذلت
شب سوم مجلس که تموم میشه من نه صدا برام می‌مونه نه نای نفس کشیدن و متعجب که چطور در روضه‌ی عمه جان سه ساله جان ندادم
امشب گریه‌هامون عمیق‌تر از شب سوم سال‌های قبل بود برای خاموشی حرم برای چکمه‌های حرومی‌هایی که پا گذاشتن توی حرم برای امشبی که هیچ زائری نیست توی حرم خانوم
شب هفتم زنانه‌ترین روضه ست امشب توی هیئت وقتی حاج محمدرضا طاهری لالایی برای علی اصغر میخوند زنان رو می‌دیدی که انگار کودکی رو در آغوش گرفتند و تاب میدند تا به خواب بره گریه‌ها به هق هق تبدیل شده بود حتی برای دخترانی که مادر نبودند امشب شب پریشانی بود
به تعداد زخم‌های خیبر بر تن علی‌اکبر زخم زدند
متن شامل روضه ست با حال مناسب بخونید امشب یه خط مقتل شنیدم و مثل همیشه بعدش نفسم بالا نیومد می‌گفت " حسین وقتی صدای علی اکبر رو شنید سوار بر اسب به سرعت جلو رفت و چکاچک شمشیر زد تا رسید به پیکر علی. وقتی به زانو افتاد صدای زینب کبری رو پشت سرش شنید یعنی عمه سادات...پای پیاده از خیام تا گودال... میون اون همه نامحرم...بدون سلاح😭