eitaa logo
ذره بین 🔍
818 دنبال‌کننده
45.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
240 فایل
📚 افراد عادی به دنبال سرگرمی و افراد خاص به دنبال یادگیری بیشتر هستند...... جهت انتقادات و پیشنهادات 🆔 جهت تبادلات 🆔 ‌.
مشاهده در ایتا
دانلود
اطلاعیه ثبت‌نام آزمون وکالت ۹۷ منتشر شد 🔹اتحادیه سراسری کانون‌های وکلای دادگستری کشور «اسکودا»، آگهی آزمون پذیرش متقاضیان پروانه کارآموزی وکالت کانون‌های وکلای دادگستری ایران در سال ۱۳۹۷ را منتشر کرد. 🔹ثبت‌نام از متقاضیان منحصراً از طریق اینترنت و پایگاه اطلاع‌رسانی سازمان سنجش آموزش کشور به نشانی www.sanjesh.org از روزیکشنبه مورخ ۱۳۹۷/۰۷/۰۸ لغایت روز سه شنبه مورخ ۱۳۹۷/۰۷/۱۷ انجام خواهد شد. 🔸اطلاعات تکمیلی در لینک زیر👇 fna.ir/bohmdz 🏴مجله مجازی عقیق🔱👇 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هیچ ارز دولتی به زائران اربعین داده نمی‌شود 🔹برخلاف برخی خبرها مبنی بر اختصاص دلار هفت هزار تومانی به زائران اربعین، قرار نیست ارزی به عنوان ارز مسافرتی با نرخ نیمایی در اختیار زائران اربعین قرار گیرد. 🔹هزینه ویزای این مسافران با توجه به نرخ روزانه نیما به حساب سفارت عراق در ایران از سوی بانک مرکزی حواله خواهد شد. در این حالت دیگر هیچ اسکناسی به طور مستقیم به زائران اربعین داده نمی‌شود. fna.ir/bohm82 🏴مجله مجازی عقیق🔱👇 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذره بین 🔍
#تحریفات_عاشورا ( بخش دوم ) ﴾﷽ ✍ اولا در کربلا لیلایی نبوده که چنین کند. ثانیا اصلا این منطق، منطق
⚜بخش سوم ✍ گفت: وقتی که حضرت لیلا رفت در آن خیمه و موهایش را پریشان کرد، بعد نذر کرد که اگر خدا، علی اکبر را سالم به او برگرداند و در کربلا کشته نشود از کربلا تا مدینه را ریحان بکارد. یعنی نذر کرد که سیصد فرسخ راه را ریحان بکارد!!! این را گفت و یک مرتبه زد زیر آواز: نذر علیه لئن عادوا و ان رجعوا لازرعن طریق تفت ریحانا @GhararGahShayeat ✍ من نذر کردم که اگر اینها برگردند راه تفت را ریحان بکارم.  این شعر عربی بیشتر برای من اسباب تعجب شد که این شعر از کجا پیدا شد؛ بعد به دنبال آن رفتم و دیدم این تفتی که در این شعر آمده کربلا نیست. ✍ بلکه این تفت سرزمین مربوط به داستان لیلی و مجنون معروف است که لیلی در آن سرزمین سکونت می کرده و این شعر مال مجنون عامری است برای لیلی و آن روضه‌خوان این شعر را برای لیلای مادر علی اکبر و کربلا می خواند. @GhararGahShayeat ✍ تصور کنید اگر یک مسیحی یا یک یهودی یا یک آدم لامذهب آنجا باشد و این قضایا را بشنود آیا نخواهد گفت که تاریخ اینها چه مزخرفاتی دارد؟ آنها نمی فهمند که این داستان را این شخص از خودش جعل کرده است بلکه می‌گویند زن های اینها چقدر بی شعور بوده اند که نذر می کردند از کربلا تا مدینه را ریحان بکارند. این حرف‌ها یعنی چه؟! ( ادامه دارد ) 📚 منبع: حماسه حسینی؛ استاد مطهری 📚 📖 📚 📖 📚 📖 📚 📖 قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات👉 در تلگرام 👇 https://telegram.me/joinchat/A9RIwjvuaKGX3QS979_J_w در سروش 👇 http://sapp.ir/gharargahshayat در ایتا 👇 http://eitaa.com/joinchat/2775384064Ccbdd7dd634
( قسمت چهارم ) ﴾﷽﴿ ✒دامادی حضرت قاسم علیه السلام 📚از این بالاتر می گوید در همان گرما گرم روز عاشورا که می دانید مجال نماز خواندن هم نبود امام نماز خوف خواند و با عجله هم خواند.  حتی دو نفر از اصحاب آمدند و خودشان را سپر قرار دادند و تا امام این دو رکعت نماز را خواندند، این دو نفر در اثر تیرهای پیاپی که می آمد از پا در آمدند. پس مجالی برای نماز خواندن به اینها نمی‌دادند. ✍ ولی گفته اند در همان وقت امام فرمود حجله عروسی راه بیندازید من می خواهم عروسی قاسم را با یکی از دخترهایم در اینجا لااقل شبیه آن هم که شده ببینم. من آرزو دارم، آرزو را که نمی شود به گور برد! ✍ شما را به خدا ببینید حرف هایی را گاهی وقت ها از یک افراد خیلی سطح پایین می شنویم که می گویند من آرزو دارم مثلا عروسی پسرم را ببینم، آرزو دارم عروسی دخترم را ببینم، به فردی چون حسین بن علی نسبت می دهند آن هم در گرما گرم زد و خورد که مجال نماز خواندن هم نیست!! ⚜ادامه دارد......... 📚 منبع حماسه حسینی؛ استاد شهید مطهری 📚 📖 📚 📖 📚 📖 📚 📖 ⚜مجله مجازی عقیق⚜ http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ذره بین 🔍
قصه شب آخرین آرزو (قسمت شصت) حنجره و نای ایرج بسیار تنگ شده و تنفسش را کاملاً مشکل کرده بود به صل
قصه شب آخرین آرزو (قسمت شصت ویکم ) در همان روزها در یکی از اوقاتی که مهدی سر همان ساعت همیشگی روی یکی از صندلی های حیاط نشسته و قرآنش در دستش و مشغول به قرائت بود وقتی قرائتش تمام شد احساس کرد کسی پشت سرش ایستاده است. برگشت و پشت سر را نگاه کرد. چشمان آبی باربارا مثل همیشه داشتند به او لبخند می زدند. سرش را پایین انداخت و آهسته گفت: Hello باربارا لبخندی زد و گفت: می تونم کنارت بشینم؟ مهدی سرش را به علامت موافقت تکان داد و باربارا روی صندلی کنارش نشست و به او زل زد و گفت: عصر بخیر . - عصر شما هم بخیر - متوجه شدم که همیشه همین ساعت اینجا می شینی و یک ساعت هم اینجایی. اجازه دارم بپرسم چرا؟ - چون می خواهم به پدرم نزدیک باشم اما اجازه ندارم مدت زیادی داخل اتاق بمانم پس اینجا می نشینم چون از اینجا پنجره اتاق پدر را می بینم. - برام جالبه که دقیقاً یک ساعت هم اینجا هستی یعنی تو آدم on time (سر ساعت) هستی. - چون .... چون .... می خواهم برای پدر قرآن بخوانم و بیشتر از 1 ساعت هم نمی توانم بخوانم چون گلویم اذیت می شود. باربارا با صدای بلند خندید و گفت: منظورت حنجره س؟ مهدی سرخ شد و سرش را پایین انداخت و گفت: بله همین. باربارا دستش را دراز کرد و دست راست مهدی را در دستانش گرفت و به گرمی فشرد و گفت: تو خیلی مهربونی خیلی خیلی. دیدم چطور به پدرت کمک می کنی و اونو حمایت می کنی مراقبش هستی. صدای زیبایی هم داری. صدات آدمو مسحور می کنه. فقط من نیستم که صداتو دوست دارم ژولی هم عاشق صداته. هلن هم همین طور. مهدی عزیزم تو یه مرد واقعی هستی یه فرشته بزرگ که می تونه به همه کمک کنه ..... دستان مهدی داغ شده بود و تپش قلبش بالا رفته بود. دلش می خواست دستش را از میان دست این دختر غریبه که حالا داشت با هیجان و حرارت از او تعریف می کرد بیرون بکشد حتی یک بار هم سعی کرد این کار را بکند اما فشار دستان باربارا مانع این کار شد. احساس ضعف کرد و فهمید چقدر توانش تحلیل رفته است. باربارا همین طور داشت صحبت می کرد و متوجه سکوت مهدی هم نبود. پس از گذشت دقایقی از تعریف کردن از مهدی و رفتارش عاقبت دستش را دور گردن مهدی حلقه کرد و گفت: مهدی عزیزم من بهت علاقه دارم دیگه بقیش مهم نیست. سپس ساکت شد خودش هم نفهمیده بود چرا این حرف را گفته است. آیا از لحظه اول که به اینجا آمده و به صدای محزون مهدی گوش داده قصد گفتن این سخنان را داشته یا نه اما الان ناخودآگاه داشت به مهدی ابراز علاقه می کرد و در ذهنش به خود می گفت: یعنی تمام توجهاتم به مهدی به خاطر عشق به اون بوده و خود هم متوجه نبودم؟! ادامه دارد ....... 🔮 دعوتید به عقیق 👇 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا خیلی ها مریض دارن ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻥ،ﺩﻟﺸﮑﺴﺘﻦ تنهان، ﻋﺎﺷﻘﻦ، به حرمت شهید کربلا و شب هشتم محرم همہ رو حاجت روا بفرما و تمام فرزندان سرزمینم را سلامت نگه دار 🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: سه شنبه - ۲۷ شهریور ۱۳۹۷ میلادی: Tuesday - 18 September 2018 قمری: الثلاثاء، 8 محرم 1440 🌹 امروز متعلق است به: 🔸زین العابدین و سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين عليهما السّلام  🔸باقر علم النبی حضرت محمد بن علی عليه السّلام 🔸رئيس مكتب شيعه حضرت جعفر بن محمد الصادق عليهما السّلام 💠 اذکار روز: - یا اَرْحَمَ الرّاحِمین (100 مرتبه) - یا الله یا رحمان (1000 مرتبه) - یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹قحطی آب در خیمه های امام حسین علیه السلام، 61ه-ق 📆 روزشمار: ▪️2 روز تا عاشورای حسینی ▪️17 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️26 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها ▪️41 روز تا اربعین حسینی ▪️49 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام ⚜مجله مجازی عقیق⚜ http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
دسته گلی میسازم به نام " سلام " که هر گل " دعایی " و هر برگش سلامی ,برای سلامتی شما با بوي خوشِ زندگي مگذاريد غم گذشته تان و ترس از آينده خوشحالى امروزتان را نابود كند. مثبت بمانيد چون امروز مي تواند بهترين روز زندگيتان باشد. ⚜مجله مجازی عقیق⚜ http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا