eitaa logo
ذره بین 🔍
818 دنبال‌کننده
45.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
240 فایل
📚 افراد عادی به دنبال سرگرمی و افراد خاص به دنبال یادگیری بیشتر هستند...... جهت انتقادات و پیشنهادات 🆔 جهت تبادلات 🆔 ‌.
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 درمان # سستی لثه 1⃣ نمک دریا؛ 2⃣ مصرف سرکه؛ 3⃣ مسواک زدن با چوب اراک؛ 4⃣حنا گذاشتن؛ 5⃣ خوردن پیاز 6⃣ داروی _پودر_دندان ❣به عقیق دعوتید http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
#سلسله_احادیث_پزشکی 💎💎 پیامبر (ص) هیچ وقت نانی که بدون سبوس بود نمی خورد . ✉️ منبع : سنن النبی، باب ملحقات خوردن وآشامیدن 🔆طرح اصلاح سبد غذایی خانوارها🔆 منبع مرکز طب تبریزیان🔰 ❣به عقیق دعوتید http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
#خوردن_نخود #ازدیدگاه_امام_رضاعلیه_السلام ✨✍در طب اسلامی نخود درمان مناسبی براے ڪمر درد است لذا عزیزانی ڪه دچار ڪمر درد هستند به توصیه بالا عمل ڪنند ومصرف نخود را زیاد ڪنند ✨ ❣به عقیق دعوتید http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
#رشد_کودکان ✍حجامت عام ✍پرهیزازغذاهای سودازها ✍استفاده ازغذاهای گرم‌ و تر مانند 🔺آبگوشت 🔅شیره انگور 🔻عسل-ارده و... 💠✍روغن مالی«کنجد-زیتون»قسمتهای استخوانها پهن بدن ❣به عقیق دعوتید http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از "عقیق"
ولی کاش لااقل پادگانای دخترا و پسرارو از هم جدا کنن, وگرنه پسرا برای جلب توجه با تانک تک چرخ میزنن😂😂😂 👇⚜🌹مجله عقیق🌹⚜👇 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93 لطفا نشر دهید🙏
هدایت شده از "عقیق"
زنه از برزیل تا آمریکایی شمالی رو تو اقیانوس شنا کرده تا پیام صلح و دوستی بده به مردم جهان...☺️☺️😌😌 اونوقت من چون کنترل تلوزیون سه متر باهام فاصله داره سه ساعته دارم شبکه چهار برنامه ی "زندگی مارمولک های کرمان" رو نگاه میکنم😨😓😂 👇⚜🌹مجله عقیق🌹⚜👇 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93 لطفا نشر دهید🙏
هدایت شده از "عقیق"
این اصفهانیا دعوت به رفتار شهروندی‌شون خیلی خوبه صبح داشتم پیاده می‌رفتم یه آقایی با شلنگ داشت آشغالا دم در مغازه‌ش رو با فشار آب به جوی آب راهی می‌کرد، یه آقای پیری با دوچرخه رسید بش خیلی بی‌تفاوت گفت : قبری آقادِ‌س اینجوری آب می‌پاشی؟! 😂😐 👇⚜🌹مجله عقیق🌹⚜👇 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93 لطفا نشر دهید🙏
هدایت شده از رویترز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترسناک ترین استخر جهان ، استخر شیشه ای در آمریکا ، در طبقه 42 و ارتفاع 150 متری یک ساختمان ! جراتشو دارید توش شنا کنید؟ 🎥 به عقیق دعوتید http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
رفتیم عروسی،فرمودند از غذاها هم عکس بگیرین. رفتیم تو سالن غذاخوری، با چنین صحنه شگرفی روبرو شدیم.😐 بعد دیدن اینا از امروز تصمیم گرفتم گیاه خوار بشم 👇⚜🌹مجله عقیق🌹⚜👇 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93 لطفا نشر دهید🙏
ذره بین 🔍
قصه شب آخرین آرزو (قسمت بیست وچهارم ) مشغول خوردن خوردن کیک و قوه بودند که زنگ در به صدا درآمد.
قصه شب آخرین آرزو (قسمت 25 ) کامران که به زحمت سخنان بقیه را متوجه می شد سرتا پا گوش شده بود و به حرف های آنان گوش می داد. تورج پرسید پس مادرتونم در جنگ حضور داشته؟! نرگس آهی کشید و گفت: بله اونم مثل پدرم بود می گفت دفاع از کشور وظیفه هممونه نمیشه صبر کرد و هیچ کاری نکرد! تورج باز هم پرسید مادرتون الان کجاست؟ مهدی گفت: سال 67 ترکش خورد و چن روزی تو اهواز بستری بود تا اینکه شهید شد. این جمله را گفت و به اشک هایش اجازه سرازیر شدن داد. تورج نگاهی به مهدی و نرگس که هر دو متأثر و غمگین بودند کرد و ساکت شد. کامران که به آنها زل زده بود گفت: پدر و مادر شما تو جنگ بودن؟! سرباز بودن!؟ نرگس زیر چشمی نگاهی به کامران کرد و گفت: پدرم بسیجی بود یعنی سرباز داوطلب و مادرم هم به مجروحان جنگی کمک می کرد مثل کارهایی که صلیب سرخ تو مناطق جنگ زده انجام میده! کامران دستهایش را در هم گره کرد و سرش را بالا گرفت و گفت: پس پدر و مادر شما جنگجو بودن. شما به پدر و مادرتون افتخار می کنید؟! - البته. من دوست داشتم مثل مادرم به بیماران به خصوص مجروحان جنگی کمک کنم و وقتی کنکور شرکت کردم هدفم این بود رشته پرستاری قبول بشم اما رشته مامایی قبول شدم. - مامایی چیه؟! - یه چیزی یه چیزی مثل پزشک زنان و زایمان. یه رشته برای مراقبت از خانم های باردار و کمک کردن به اونا در وقت زایمان. کامران سرش را به علات تأیید تکان داد و دیگر حرفی نزد. برای لحظاتی در آن خانه سکوتی عمیق و سنگین برقرار شد. اما نرگس سکوت را شکست و گفت: تا من ظرف های عصرانه رو جمع می کنم مهدی و کامران هم میزو برای شام آماده کنن. مهدی و کامران با هم گفتند بله حتماً. سپس نرگس مشغول به جمع کردن ظرف ها شد و آن دو نفر هم ظرف های لازم برای خوردن شام را روی میز داخل آشپزخانه چیدند. کامران بسیار هیجان زده بود زیرا با اقوامی آشنا شده بود که هیچ گاه آنها را ندیده بود. شام خوردن با آدم هایی که اصلاً شبیه چیزی که در آمریکا می دید، نبودند برای هیجان انگیز بود. از همه بیشتر کنجکاو بود که بداند چرا نرگس سرش را با پارچه ای پیچانده است به نحوی که اصلاً موهایش پیدا نیست! گرچه سر میز شام هم همگی با هم صحبت می کردند اما کامران نصف صحبتشان را متوجه نمی شد. و بیشتر به سخنان بقیه گوش می داد تا اینکه صحبت کند فقط یک بار درمورد روسری نرگس از او پرسید و نرگس هم در پاسخش گفت: ما طبق دستورات و آداب دینی خودمون باید سر و بدنمون رو جلوی مردان غریبه بپوشیم. ادامه دارد .. 🔮 دعوتید به عقیق 👇 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93
هدایت شده از .
🔮 دعوتید به عقیق 👇 http://eitaa.com/joinchat/1366032390C8fbb147e93