❌کیومرث پوراحمد درگذشت
کیومرث پوراحمد کارگردان سینما و تلویزیون صبح امروز ۱۶ فروردین ماه درگذشت.
▪️روحش شاد
@zarrhbin🕊
▪️اعلامیه مراسم ترحیم و تشییع #مرحومهفاطمهبهجتی ( زوجه حاج محمود خاکی)
✍با عرض تسلیت از طرف تیم رسانهای ذرهبین در شهر خدمت بازماندگان آن مرحوم
روحش شاد و یادش گرامی🖤
@zarrhbin🕊
✍#روزها نوشت:
🔹طنزانه
🔻تَذْکِرَة الرُفَقاء
(۱)
آن نوربخشِ محفلِ شورائیان، آن متّصل به عالم بالاییان، آن متخصّص در رسانه و ارتباطات، آن نگرانِ سرنوشتِ ساغند و رباطات، آن صدرنشینِ مسندِ شورا، آن دائمُالقهر و الاستعفاء، آن طرّاحِ جشنهای آیینی، آن کاشفِ کرمِ بدبینی، آن مُعرّفِ حضورِ عارف و عامی، آن درختْ اندازِ مشهور و نامی، آن معتقدِ سیستمِ پادگانی، شیخ مسعود نوریان اردکانی.. قطبِ وقتِ خود بود و کرامات بسیار داشت..
نقل است که پیشرفتِ کارِ وی از آنجا بود که روزی در طفولیّت بر رهگذاری نشسته بود و در نقدِ توسعهٔ نامتوازن، اوراقِ دفتر، سیاه میکرد. ناگاه خواجه امام دشتی سواره از آن ناحیت بگذشت. وی را بدید و از اسم و احوالش بپرسید. در جواب این بیت بگفت:
مسعودم و طالعم بسی سعد بُوَد
اقبالِ من و تو دولتِ بعد بُوَد
خواجه را وقت خوش گشت و این سخن به فال نیک گرفت و وی را با خود ببرد تا اینکه خلیفهٔ خود ساخت.
معروف است که با حکیم سبزواری و عابدیِ شاعر سه یارِ مکتب بودند و در مکتبخانه بر سرِ یک پلاس مینشستند. با هم عهد کردند که اگر روزگار بر وفقِ مراد گشت و یکی از آن سه مقامی یافت دست دو دیگر بگیرد. چنین شد و هر سه مقام یافتند.
شبی خواجه ابوکریم وکیلالادوار را در خواب بدید. گفت: یا مسعود! آن شنعت و لعنت که صنعت را همی کردی در عهد ما، چون شد؟ گفت: آن وقت نانِ صنعت شما را بود و حال، ما را.. والآسیابُ بالنّوبه.. آسیاب به نوبت است..
و گفتهاند که زبانِ کرمان نیک بدانست. روزی با مریدان از دهی میگذشت. بر کنارِ جوباری کرمی بدید جنبان.. فراپیش رفت و به زبانِ کرمی با وی سخن بگفت. کرمک هاج و واج بنگریست و بگریخت. شیخ به یاران رو کرد و گفت: هذا المعاند المتوهّم.. این معاندی متوهّم است؛ سرِ نرمش به سنگِ سخت بباید کوفتن.. یاران چنین کردند..
و در آن وقت که غائلهای در شهر بخاست نخستین کس از مشایخ بود که به منبر شد و شهرآشوبان را لعنتها کرد..
روزی شیخ با مریدان از بازار میگذشت. درویشی عنانش بگرفت و گفت: یا شیخ! سبب چه بود که مجوزِ نیروگاهِ ثانی که هلاکِ مردمان در وی است تأیید بکردی؟ لختی اندیشید و گفت: خاموش! که حکمِ ایجادِ آن در ازل برفته بود و بندگان را نرسد که با تقدیرِ ازلی چون و چرا کنند.. و سخت بگریست..
و گفتهاند که نورانیّتش تا بدان حد بود که دیگر اعضای شورا هیچگاه دیده نمیشدند و همواره در پرتوی انوارِ شیخ محو بودند و ازین سبب نوریان نام گرفت..
و گفتهاند که در همهٔ امور، سررشتهای تامّ و تمام داشت و در هر وادی ردّپایی برجای میگذاشت و به دستِ خویش در صحرا تخمِ کین میکاشت..
و برخی گفتهاند که شیخ را عقیده بر آن بود که مردمان بر دو دستهاند؛ خودی و غیرخودی.. و غالبِ مردمان را غیرخودی میانگاشت و اغلب این رباعی با خود زمزمه میکرد:
من با خودیان گرم همی گیرم و بس
با ناخودیان به تیغ و شمشیرم و بس
با دیدنِ یک خودی دلم باز شود
با غیرِ خودی همیشه دلگیرم و بس
و نقل است که پنجبار استعفاء بداد و هفت بار به حالتِ قهر از شهر برفت؛ او را از پشتِ دروازه بازگرداندند.
و دیگر حالات و کرامات آن شیخ بسیار است و موجبِ حیرتِ جهانیان.. رحمة الله علیه
✅ @Ardakan_info
❌
واینکه
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عو عو سگان شما نیز بگذرد
ان کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد.....
@zarrhbin🕊
ذرهبین درشهر
📸 در حاشیه نشست استاندار شهردار متالهی خطاب به مدیر کانال ذره بین ؛ « من اکثر مشکلات شهر را در کان
#آنچه_شما_فرستادهاید
سلام
طاعات و عبادات همشهریان عزیزم قبول درگاه حق
حالا که جناب اقای شهردار گفته خبرهای ذرهبین مخونه و پیگیری مکنه انشالله پیام منم بخونه.
خیابون زینب کوچه 30 خیلی تنگ و باریک و پرچاله شده حالا دگه بعد سی سال یک فکری برداری.
کوچه بالایی و پایینی این کوچه هم پر پیچو خم و ناخشه
@zarrhbin🕊
#آنچه_شما_فرستادهاید
سلام خدمت تیم قوی اطلاع رسانی ذره بین
میخواستم یه گله ای کنم
من ساکن خیابون امام هادی هستم
مامورای شهرداری واسه جمع اوری زباله ها اعلام داشتن که روزهای فرد ساعت ۹ تشریف میارن .... ما ساعت ۹ زباله هامون رو میزاریم بیرون که بیان ببرن بعد از ۹ تا ۱۱ باید پشت در مواظب باشیم که سگ و روباه ها زباله ها رو پاره نکنن تا مامورای شهرداری بیان ببرن .. یه موقعم ساعت ۹/۳۰ میام بزارم میبینم اومده و رفته
اول اینکه یه ساعت معین بگن که تو همون ساعت بیان ببرن و مشکلات دیگه پیش نیاد .... و اینکه نمیدونم چرا تمامی سطل های مکانیزه دور و اطراف ما رو بردن .... اگه جاش بد بوده و واسه کسانی که اطراف اون سطل خونشون بوده اذیت کننده بوده ببرن جاییکه پرت باشه و موجب ازار کسی نشه نه اینکه کلا وردارین ببرین ..... الان از خ امام هادی رد بشین میبینین که پای هر تیر برق و سرکوچه کیسه زباله گذاشتن و کثافت همه جا رو برداشته ....
....
الان من اشغالامو بیرون که نمیزارم چون ساعتش نامنظمه نمیدونم کی میان ....
میخوام برم بیرون میزارم صندوق باخودم میبرم بیرون هر جا سطل دیدم بندازم توش....
این رسمش نیست بخدا 😐
@zarrhbin🕊
#آنچه_شما_فرستادهاید
سلام خسته نباشید خدمت مدیر محترم کانال
ما دیگه خسته شدیم از دست این دیوار رفتیم شهرداری میاد یه بنر کوچک میزنه مینویسه دو روز فرصت دارید بعدش هم این بنر و باد مبره 😕 ن شهرداری کاری مکنه ن صاحب باغ هر روز هم یه تیکه اش میریزه جلو در ما ماشین نمیشه بیرون بیاریم 😐
اگه شهرداری قرار نیس کاری کنه خودمون دست ب کار بشیم😔
شهردار محترم شهر لطفا اقدامی کنید 😞
صدرآباد مسجد امام هادی فرعی سه
@zarrhbin🕊
❌❌
📌صرفا جهت اطلاع مسئولین استان و شهرستان
آنانکه چند روزی بر اریکه قدرت جلوس زده اند و میتوانند مشکلی از مشکلات مردم بویژه بخش خرانق با این همه ثروت خدادادی ، باز کنند ولی از کنار آن بیتفاوت میگذرند ، چشم پوشیده و بی اعتنایی میکنند...
ناگفته نماند
و تکرار میکنم
ناگفته نماند
علاوه بر #مردم شهر خرانق
#مسئولین این شهر هم از بی اعتنایی ها و بدقولی های مسئولین شهرستان و استان گلایهمند هستند
از اینکه به این عزیزان قولهایی داده و عمل نکرده اند
و نامه و درخواستها داشته اند هنوز بی جواب مانده است
و از اینکه به آنها در زمان و مراسمات خاص گفته اند فلان کار را به نحو احسنت انجام دهید و قول پرداخت هزینه را داده اید و بعد از گذشت چندین ماه اقدامی نکرده اید
اصلا وجهه خوش ندارد آنهم در مجموعه فرمانداری !!!!
اینکه فرماندار ببخشد ولی زیردستان وی مته به خشاش گذار باشند چه معنا دارد ؟!
با مسئولین شهر خرانق جلسه ترتیب دهید
و به قولهایی که از قبل داده اید جامه عمل بپوشانید
زمانه بزن در رو گذشته
آن هم در دولت انقلابی
@zarrhbin🕊
#مکث👌
حقیقت این است که برای خوشبختی، هیچ زمانی بهتر از همین الآن وجود ندارد.
اگر الآن نه، پس کی؟
زندگی همواره پر از چالش است.
و مشکلات تمامی نخواهند داشت!
بهتر این است که این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم که با وجود همه این مسائل،
شاد و خوشبخت زندگی کنیم.
بعضی وقت ها ...
به خیالمان می رسد که زندگی، همان زندگی دلخواه، موقعی شروع می شود که موانعی که سر راهمان هستند، کنار بروند:
مشکلی که هم اکنون با آن دست و پنجه نرم می کنیم
کاری که باید تمام کنیم
زمانی که باید برای کاری صرف کنیم
بدهیهایی که باید پرداخت کنیمو ...
بعد از آن زندگی ما، زیبا و لذت بخش خواهد بود!
بعد از آنکه همه ی این ها را تجربه کردیم، تازه می فهمیم که زندگی، همین چیزهایی است که ما آن ها را موانع میشناختیم!
این بصیرت به ما یاری میدهد تا دریابیم که جادهای اختصاصی بسوی خوشبختی وجود ندارد.
خوشبختی، خود همین جاده ایست که ما را به زندگی و آینده هدایت می کند.
تو رو خدا بیائید از هر لحظه زندگی لذت ببریم.
@zarrhbin🕊
از همین روزای معمولی
اتفاقای معمولی
آدم های معمولی
لذت ببر
شاید اگه الان از حضورشون
و وجودشون لذت نبری
یه روزی بودن همین
چیزای به ظاهر معمولی
واست بشه حسرت....
#عصرتونبخیر🌼🍃
@zarrhbin🕊