بابام برای تحقیق دربارهی خواستگار خواهرم به شوهر عمهام گفت:
— لطفاً یه پرسوجویی بکن.
شوهر عمهام هم با کلی ذوق گفت:
— حتماً! فقط چی برات مهمه؟
بابام:
— چیز خاصی نیست، فقط همین که بلایی که سر خواهرم اومد، سر ما نیاد!
مصیبت بسه دیگه! 😂😂
https://eitaa.com/zawaja
آقای محترم وقتی زنت زنگ میزنه میپرسه «غذا چی درست کنم؟» تو نباید اسم غذا بگی. جواب درست یکی از این موارده:
۱- عزیزم زحمت نکش دارم میام یه چیزی میخرم.
۲- عزیزم حاضر شو بیام بریم بیرون یه چیزی میخوریم.😅
#مخاطب
روز خواستگاری که قرار بود من و آقای خواستگار بریم تو اتاق صحبت کنیم بابام غیرتی شد و گفت نمیخواد برید تو اتاق، شما بیایید تو هال ما میریم تو اتاق😐🤣🤣
خلاصه که یه خانواده رو کشوندن تو یه اتاق کوچیک و ما دو نفر وسط یه هال بزرگ🤦
خداروشکر که نشد🤐
یکی از فامیلا مون هست هر چند وقت یه بار اینستا پیام میده که اینستات رو پاک کن تا بیام خواستگاریت😣😂💔
#مخاطب
21 سالم بود دیگه صبرم تموم شده بود. البته از لحاظ عاطفیا😆 یه روز تو خونه نشسته بودیم، مث همیشه گفتم من زن میخوام. همه هم مث همیشه گفتن زوده، بیخیال. منم که زده بودم به سیم آخر و دیدم مذاکرات و استدلالهای منطقی جواب نمیده روش دیگهای اتخاد کردم که برم رو مخشون
گفتم باشه، صبر میکنم. فقط مامان یکی از دوستات که شرایطش رو داره برام جور کن صیغه کنم. آقا اینو گفتم همه اینطوری شدن😖
مامانم گفت، اِوا خاکبر سرم
خواهرم گفت اِوا خاک بر سرت
بابامم گفت پاشو پاشو
منم که فهمیدم نقشهم جواب داده، با خندهای شیطانی از جمع خارج شدم. خلاصه همون شد. ماه بعد عقد کردم. البته عقد دائم😆. خلاصه وقتی زبون خوش جواب نده، از این روشها باید استفاده کرد
https://eitaa.com/zawaja
دوستم ۲۰ سالشه ازدواج کرده بچه هم داره!!!
بعد من ۳۰ سالمه میریم مهمونی
وقتی به من چایی تعارف میکنن،
مامانم میگه نه مرسی این نمیخوره😐
یه آقا پسری از آشناهامون گفته بود زن میخوام ، پدر و مادرش بهش میگن حالا زوده و...
بعد آقا پسر شب که پدر مادرش میخواستن بخوابند شب میرفته بالای سرشون می نشسته، این قضیه رو دوشب ادامه میده شب سوم میگن بیا بریم برات خواستگاری 😶
#مخاطب
ولی خواستگاری اونجاش که.....
مامان و بابام تا آخر سکوت میکنن ببینن من چی میگم
همین که میفهمن من جوابم رده با خیال راحت از پسره بد میگن😂😂😂
از رفیق پایه ترن🤣🤣🤣😅
امروز خواستم به خانواده بگم زن می خوام ، ولی می ترسیدم باز خانوادم بهونه بیارن
اعتصاب غذا کردم
خواب رفتم بعد الظهر مادرم بیدارم کرد و گفت پاشو نهار مخصوصت را درست کردم
مقاومتم شکست و پایان اعتصاب را اعلام کردم
#مخاطب
چند سال پیش، مامان و خواهر و داداشم میرن خواستگاری. خواهرم عینکیه، مادر عروس خانم هم عینکی بوده. حالا داداش ما که کلا دقتش تو جزئیات زیر صفره، وقتی میخواد وارد اتاق بشه، فکر میکنه مادر عروس، خواهرمونه!
خیالش راحت، یه شکلک افتضاح براش درمیاره که یهو میبینه ای داد بیداد! این که خواهرم نیست، مادر عروسه! 😬
https://eitaa.com/zawaja