زنی ازتبار الوند متن نهایی 16 مهر99.pdf
3.95M
زنی ازتبار الوند
گوشه هایی از زندگی #مرضیه_دباغ
کتاب #مسابقه
با جایزه های نقدی
مهلت مطالعه و شرکت در مسابقه: بیستم آذرماه
#شهید_سجاد_زبرجدی
https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
سجاد داشت توی مسجد قد می کشید و بزرگ می شد. وقت ظهر و مغرب رد اذان را می گرفت و به مسجد می رفت. اصلا مسجد شده بود همه سرگرمی و دلخوشی سجاد. عضو بسیج دانش آموزی هم شده بود. سید محمد کوچکی آن روزها، چند تا مسئولیت داشت. هم مسئول فرهنگی و نیروی انسانی بود و هم گروه های دانش آموزی و گروه دو را ضبط و ربط می کرد. گروه دو، نوجوان های مسجد بودند. دانش آموزی هم بچه های دبستانی. چند نفر توی شورای فرهنگی کمک کار آقاسید بودند. یکی از آن ها حسن پاهنگ بود. سجاد، هم سن و سال های خودش را موقع مکبری دیده بود. دلش می خواست مکبر شود. اما تا به پاهنگ گفت، کلی شرط و شروط گذاشت جلوی پایش. مکبری قانون داشت! همین طوری که نمی شد.☘🍃☘
برشی از کتاب #شهید_سجاد_زبرجدی
https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اول صبح یه صلوات به نیت #شهید_سجاد_زبرجدی برای تعجیل در ظهور بفرستید
🍃🍂
17.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرف عشق و عاشقیه❤️❤️
اگه میتونی بگذر ازش
اگه گذشتی خودت ضرر میکنی🍂
#شهید_سجاد_زبرجدی
https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
May 11
شهید سجاد زبرجدی
در آستانه فاطمیه س #شهید_سجاد_زبرجدی https://eitaa.com/joinchat/1889992988Ca793390ccc
وقتی با یکی از فرمانده هان آقاسجاد صحبت میکردم هماهنگ کنیم برای مصاحبه، گفتن: چی میخوای بنویسی؟ ارادت سجاد به حضرت زهرا سلام الله علیها رو بنویسی کافیه.....