eitaa logo
شهید سجاد زبرجدی
1.4هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1هزار ویدیو
79 فایل
ارتباط با ادمین کانال شهید سجاد زبرجدی @eltiyam_315 کپی آزاد با یک صلوات به استثنای برشی از کتاب شهید زبرجدی کانال دیگرمون: https://eitaa.com/ShahidAbdali
مشاهده در ایتا
دانلود
نزدیک‌عملیـات‌بود،می‌دانستم‌دختـردارشده یک‌روزدیدم‌سرپاکت‌نامه‌ازجیبش‌زده‌بیرون گفتم‌این‌چیه؟ گفت:عکس‌دخترمه.. گفتم:بده‌ببینمش! گفت‌:خودم‌هنوزندیدمش،گفتم‌‌چرا..؟ گفت‌: الان‌موقع‌عملیاته‌،میترسم‌مهرپدروفرزندی کاردستم‌بده؛باشه‌بعد.. "شھیدمھدی‌زین‌الدین"
شبتون مـهـدوے عشقتون عـلـوے ؛ حبّ تون فاطمـٖے • وَمِنَ‌الله‌توفیٓق الـتـمـٰاس دعـٰـاے فرج یــاحـق . . . ⚘اَݪٰلــّہُـمَّ؏َجِــِّل‌ݪِوَلیـِّڪَ‌الفَرَجـــ‌⚘
هرآنچه‌اگر‌محتواۍارسالی‌‌‌برای‌چنل‌رسمی شهید سجاد زبرجدی داشتید‌،پۍ‌وۍ‌ارسال‌ڪنید تادر‌ڪانال‌قرار‌بگیرد🌱🌸 @Miss_zare313 -اجرتون‌باشهدا.
هر صبح عطر کوی شما می ‌وزد به ما مستانه می ‌وزد به دل ما نسیم ‌ها اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه السّلامُ عَلَیْک يَا أَبَاالْفَضْلِ الْعَبَّاسَ به نیت @zebarjadi59
یکی از هایی که اش را داد تا داعش با لگد در خانه ات را باز نکند و باشی @zebarjadi59
ازاردو؎راهیـٰان‌نـورڪہ‌برگشـتم، گفت:چـٰادرخاکۍات‌رـٰادرخـٰانہ‌بتڪان، مۍخوآهم‌خـٰاڪی‌ڪہ‌شـھدآرو؎آن ؟ پـرپـرشده‌اند،درخـٰانہ‌ام‌بـٰاشد🖐🏻" بہ‌روآیتِ‌همسـرِشھیدحمیدسیآهڪالی:)! @zebarjadi59
و از تو مےپرسند: زیبایے را کُجا مےشود یافت؟ بِه آن‌ها بِگو: "در چهره آنان کِه از خُدا حیا مےکُنند..." ⚘اَݪٰلــّہُـمَّ؏َجِــِّل‌ݪِوَلیـِّڪَ‌الفَرَجـــ‌⚘ @zebarjadi59
امشب🌷 خاطراتی نقل نشده از شهید سجاد زبرجدی 🍀با ما همراه باشید @zebarjadi59
تا یکی دو روز آینده ⬅️ یک خبر خووووش و ⬅️یک مسابقه با جوایز نقدی داریم کانال را به دوستان خود معرفی کنید @zebarjadi59
تابستان بود. فکر مشهد رفتن افتاده بود توی سرشان. میثم پیشنهادش را داد. "میای بریم مشهد؟" سجاد هم از خدا خواسته قبول کرد. قرار شد عصری بیاید در خانه شان. سجاد دست کرد توی جیبش  -خب بحث مالی ش چی؟ -نگران نباش بیا بریم  عصری که شد، میثم زنگ خانه را زد. سجاد حاضر و آماده رفت جلوی در. میثم خندید و نگاهی به سرتا پایش کرد -با کت و شلوار اومدی؟ خیلی زرنگ باشیم بتونیم زیر مناره ها بخوابیم. فکر کردی می خوایم بریم هتل؟  رفت کتش را درآورد. سرو وضعشان شد مثل همیشه. بیش تر وقت ها با دمپایی بیرون می رفتند. سبک و راحت! دوتایی رفتند ترمینال. برشی از کتاب شهید سجاد @zebarjadi59
هر "شب" دوست داشتنت شکل دیگری ست یک "شب" میانِ غزل واژه می‌شود یک "شب" میانِ گریه بغل یک "شب" میانِ خنده سکوت ... @zebarjadi59
بہ‌هرجایی‌ڪہ‌شد‌بگویید، بہ‌هرجاڪہ‌شد‌بنویسید، آرمان‌ِ‌ما‌مرگ‌ندارد🚶🏿‍♀️🖐🏻...! @zebarjadi59
چون تو ... نگاه میکنی... کار من آه کردن است.. ای بفدای نگاه تو... این چه نگاه کردن است..؟؟ :)💔 ❤️🍃•| شهید سجاد زبرجدی https://eitaa.com/zebarjadi59
نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید که چگونه درهای خداوند در مقابل شما باز خواهد شد. 》 قسمتی از وصیت نامه شهید سجادزبرجدی 🌱💚 -شهید-زبرجدی @zebarjadi59
سجاد یه اخلاقی داشت که هر کس هر کاری میکرد کوچیک و بزرگ میگفت شیرینیشو باید بدی تا اینکه بالاخره ماشین خرید و نوبت ما شده بود شیرینی بگیریم ازش تو مسجد بودم گفت بیا دم در رفتم گفت بعد از نماز میخوایم بریم فلافلی توام بیا گفتم باشه . رفتیم فلافلی فکر کنم ۶ یا ۷ نفر بودیم گفت خب امشب میخوام شیرینی بدم چی میخورید هر کس یه چیزی گفت یکی گفت هات داگ یکی گفت بندری و... بلند شد رفت سفارش بده صداشو شنیدم که گفت به تعداد فلافل بزنید به بچه ها گفتم این سجاد همه رو پیچوند . خلاصه به همه یه مدل فلافل داد ما هم به نشونه اعتراض نفری سه چهار تا نوشابه خوردیم یکی از دوستان شهید سجاد @zebarjadi59
هدایت شده از شهید سجاد زبرجدی
تا یکی دو روز آینده ⬅️ یک خبر خووووش و ⬅️یک مسابقه با جوایز نقدی داریم کانال را به دوستان خود معرفی کنید @zebarjadi59
شهید سجاد زبرجدی
تا یکی دو روز آینده ⬅️ یک خبر خووووش و ⬅️یک مسابقه با جوایز نقدی داریم کانال #شهید_سجاد_زبرجدی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 مژده مژده به لطف الهی 🍀🍀🍀🍀 و به مدد شهید سجاد زبرجدی نگارش کتاب بعد از گذشت شش سال از شهادت، طی مدت دو ماه آغاز و به پایان رسید که در روزهای آینده تقدیم خانواده شهید سجاد می شود و پس از آن برای گذراندن مراحل چاپ به نشر سپرده خواهد شد کتاب به سفارش نشر روایت فتح و به قلم شیرین زارعپور نگاشته شد @zebarjadi59 بدینوسیله از تمامی راویان عزیز و ارجمند تشکر و قدردانی میکنیم
✨روز من میگذرد با تپشِ ذکرِ حرم.. شب من پرشده هر ثانیه از فکر حَـرم صلی الله علیک یا اباعبدالله به نیت
چون مرگ رسد بر کفن من بنویسید من خاک کف پای عزادار حسینم(:♥️
تا یکی دو روز آینده ⬅️ یک خبر خووووش و ⬅️یک مسابقه با جوایز نقدی داریم کانال را به دوستان خود معرفی کنید @zebarjadi59
75727_orig.pdf
4.58M
⬅️⬅️ با هدایای نقدی 🌷🌷با محوریت کتاب یک ون شبهه 😊 ارسال سوالات مسابقه: کانال جمعه مصادف با روز مادر دوستان خود را دعوت کنید شرط شرکت در مسابقه: عضو کانال باشید @zebarjadi59
یه تیم راپل تشکیل داده بود و ما هم جزو اون تیم بودیم از اولش بعضی شبا میگفت باید بریم ورزش کنیم تا آماده باشیم رفتیم پارک شقایق و گفت باید بارفیکس بریم همه شروع کردن به رفتن ، من نمیتونستم بعد نشستم یه گوشه هی گفت پاشو گفتم نمیتونم . شروع کردم به خوندن و بقیه هم داشتن ورزش میکردن یه جای شعری که داشتم میخوندم یه بیتی داشت که میگفت «سرباز حیدریم و به ما مقتدا علیست» سجاد اومد سمتم گفت علی سرباز شل و ول نمیخواد پاشو خودتو اماده کن اگر میخوای سرباز باشی @zebarjadi59
آخرش پایان این راه بالای سرم می ایستی نگاهم میکنی فاصله کوتاه است من چشمانم را بسته ام ؛ تو اشک میریزی و سنگ مزار خیس میشود ! حالا بماند آن پایین من چه قیامتی دارم ...
دو شهید در یک قاب جاده چالوس سال 91 و شهید سید مصطفی میر نعمتی @zebarjadi59
ﺩﻟﻢ ميﺧﻮاﻫﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺻﺪﺍﻳﺖ ڪنم: "ﺍﻟﻠّﻬُﻤـَّ ﯾـﺎ ﺷـﺎﻫـِﺪَ ڪُـﻞِّ ﻧـَﺠْـﻮے" ﻭبگویم ﺗـﻮ ﺧﻮﺩ ﺁﺭامشى ﻭ من ﺧﻮﺩِ ﺧﻮﺩ ِبیقرار...
هدایت شده از شهید سجاد زبرجدی
75727_orig.pdf
4.58M
⬅️⬅️ با هدایای نقدی 🌷🌷با محوریت کتاب یک ون شبهه 😊 ارسال سوالات مسابقه: کانال جمعه مصادف با روز مادر دوستان خود را دعوت کنید شرط شرکت در مسابقه: عضو کانال باشید @zebarjadi59
داغِ این عکس هیچوقت کهنه نمیشه! تو نمایشگاه دفاع مقدس قُم پسربچه دویید تا باباشو بغل کنه... ولی وقتی دید ماکتِ باباشه، بغضش ترکید و کلی گریه کرد...💔 راستی این لحظه چند!؟