"اربعین، تفرّقی را که قرنهاست دشمنان در آن میدمند، به هم میزند و تجمّع قلوب بر حول امام ایجاد میکند.
در مقابلِ «صهیونیستها و مسیحیت صهیونیستی و معاندانِ درونِ دنیای اسلام»،
باید در یک تجزیه و ترکیب، «شیعیان» و «محبین اهل بیت(ع) در دنیای اسلام» و «مسیحیان متدین» را دور هم جمع کنیم.
این کار شدنی است؛ عاشورا و اربعین، ظرفیت این کار را دارد."
#استاد_میرباقری
☑️ @mirbaqeri_ir
┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
📝 #بوگندوها!
🔷صحنه 1:
🔻ساعت 5 عصر بود. از بالای بالکن که میدیدم سخت گرم بازی والیبال بودند. با چه اشتیاقی توپها تکانشان میداد.
🔷صحنه 2:
🔻اذان گفته شد و به نماز جماعت ایستادیم.
🔻یکی از همان نوجوان ها کنارم بود. با همان تیپ ورزشی.
🔻بعد نماز اول سوالی از من پرسید:
⁉️« آیا بدنم بوی عرق نمیدهد؟»
🔻یکمی تامل کردم... یک نفس... دو نفس... نه داداش جون... خیالت راحت.
🔻از دقتش خوشم آمد.
🔷صحنه3:
🔻خودم یقه خودم را گرفت.
🔻 نگران این هستیم که خدایی نکرده بوی بد عرق بدنمان را کسی نفهمد و هم دیگران اذیت نشوند و هم بیشتر آبرویمان نرود.
🔻بوی بدِ گندهای من چی؟
آن ها را چه میکنی؟
🔻نکند...
🔻قرار نیست تا آخرش این بو مخفی بماند ها!
🔰🌹چقدر تو مهربانی خدای من!
بوی بد گناهانم را از دیگران پوشاندی تا بی آبرو نشم.
🌺تو خدای مهربان بوگندوها هستی🌺
🌹حول حالنا الي احسن الحال🌹
┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
🔰امشب داشتم پروفایل یکی از اعضای کانالمون رو میدیدم، دیدم در قسمت بیو نوشته :
🔷ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن....
🔻واقعا اگه انسان مجبور باشد و اختیاری نداشته باشد و فقط یک راه جلوی پایش باشد، سر به زیری اش چه ارزشی دارد؟!
🔻مثل آن است که لوله ی تفنگی روی سر من باشد و به من دروغگو بگویند، اگر جرات داری دروغ بگو!
🔻من هم از ترس جانم دروغ نگویم و راست بگویم!
⁉️ این سر به زیری آیا فضیلت شد؟
🔻من را رشد خواهد داد؟
🔻این انتخاب انسان است که به ارزش میدهد یا او را تنزل میدهد.
🔷وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ.
┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
#یا_من_طاعته_غنی
#ره_آورد_خرد
#تدبر
💪 مدت ها بود دنبال فرصتی می گشتم تا یادداشتی بنویسم ، بالاخره فرصتی حاصل شد ، آن هم شب میلاد پیامبر اکرم ص و امام صادق ع
🔶 یکی از مصداق های #تدبر و خوب دیدن ، #تدبر_در_تاریخ و حوادث تاریخی است ، خداوند متعال هم انسان را به تدبر در داستان های انبیاء دعوت می کند چرا که " لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الباب "
شاید عین آن حوادث و داستان ها دیگر تکرار نشود، اما موقعیت هایی مشابه، بسیار پیش می آیند که عبرت های حاصل از حوادث گذشته، در آن ها مفید هستند .
🔷 چندی پیش کتاب فراز هایی از تاریخ پیامبر اسلام آیت الله سبحانی را مطالعه می کردم ، کتابی که اغلب صرفا برای امتحان خوانده می شود و کمتر مورد تدبر و نگاه های دقیق ما واقع می شود.
🔻 موضوع ،#جنگ_احد بود . همان جنگی که خیلی از ما ها داستان آن را بارها شنیده ایم ، جنگ میان مشرکین و مسلمانان به رهبری پیامبر اسلام ، جنگی که پیامبر عده ای را #مامور و #موظف کرد تا با تیر وکمان هایشان از تنگه احد محافظت کنند تا مشرکین، مسلمانان را از پشت قیچی نکنند ، پیامبر به آنها گوشزد کرد تا دستور نداده است موضع شان را ترک نکنند اما صد افسوس که بعد از دیدن شکست اولیه ی مشرکین و فرار آنها و به جا ماندن #غنائم ، به جز عده ای اندک مابقی موضع خود را ترک کردند و شد آنچه نباید می شد .
❓ همه این ها را گفتم تا این سوال را بپرسم .
چه شد که عده ای اندک، پای دستور رسول ماندند و مابقی دستور او را تا آخر انجام ندادند و و وظیفه خود را رها کردند ؟
🔻جوابم را در یک جمله می گویم :
"جنگ احد جنگ انگیزه ها و محرک ها بود ." آنان که محرکشان دستور #خدا و #ولی_خدا بود و فقط محبت او و ولی او را در دل داشتند تا آخرین لحظات موضع خود را ترک نکردند و اما آنان که محرک و انگیزه شان ، #دنیا و #جلوه هایش بود و محبت دنیا و جلوه هایش در دلشان جای گرفته بود ، دستور ولی را زیر پا گذاشتند و به سراغ اندک غنیمتی رفتند ، نه که خدا و رسول را دوست نداشتند ، که دنیا و جلوه هایش را #بیشتر دوست داشتند .
🔻 امّا چه شد ؟ نتیجه ی جنگ بین محرکات و انگیزه ها چه شد ؟ نه تنها خودشان را خرج دنیایی کردند که جز #خسران برایشان چیزی نخواهد داشت ، بلکه با این عمل #ضرباتی_سنگین به وجود نازنین پیامبر ، یاران او و اسلام وارد کردند .
🔻 وقتی شایعه کشته شدن پیامبر پخش شد،
درآن میان عده ای اندک بودند که تا پای جان جنگیدند و از رسول خدا دفاع کردند و خودشان را خرج خدا کردند ، در عین حال عده ای بودند که از کوه بالا می رفتند و فرار می کردند در حالی که صدای الیّ الیّ پیامبر را می شنیدند .
🔴 اوضاع من چطور است ؟ انگیزه ها و محرک های من چه چیز هایی هستند ؟ من در جنگ احد های زندگی ام پای وظیفه ام هستم ؟ یا دنیا و جلوه هایش ، دلم و هوا هایش ، شیطان و وسوسه هایش ، جامعه و حرف هایش مرا از وظیفه ام باز داشته اند ؟ راستی من جزو کدام دسته ام ؟ آنان که مانع وارد شدن کوچکترین ضربه ای به وجود ولی خدا شده اند یا آنان که در #جنگ_پنهان_انگیزه_ها شکست خورده اند و ضرباتی سنگین بر ولی خدا وارد کرده اند ؟
#سیدی_اخرج_حب_الدنیا_من_قلبی 🙏
┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
ذکری
#یا_من_طاعته_غنی #ره_آورد_خرد #تدبر 💪 مدت ها بود دنبال فرصتی می گشتم تا یادداشتی بنویسم ، بالاخر
نوشته یکی از برادران طلبه ام که خیلی ارادت دارم بهشون.
انسان خدا رو شکر میکنه که در همان اوایل طلبگی این فکر خوب، با این قلم رسا همراه شده است.
ان شاء الله که برای حضرت حجت ارواحنا له الفداء سالها نوکری کنی عزیز برادرم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
کلیپ را دیدی؟
ما چه صداهایی را میشنویم؟
چه دعوت هایی را میفهمیم ؟
چه دعوت هایی را استجابت میکنیم؟
ما از خیلی چیزها ساده میگذریم!
صدای دعوت استکان جلوی پایت را شنیدی؟
صدای دعوت سطل آشغال پر شده را چطور؟
اگر این صدا هایی که اطرافمان است، گوشمان نشنید، توقع شنیدن صدای دختری مظلوم در سوریه را نداشته باشیم.
آه... حاج قاسم... و چه زیبا دعوت حق را لبیک گفتی...
🌺میلاد حضرت رسول ص و امام صادق ع مبارک 🌺
┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
📝پاییز، فصل چه؟!
#متفاوت_با_پاییز
🔸برخلاف تصور کسانی که پاییز را مقدمهی زمستانِ از دست رفتنها میدانند، پاییز فصل ریزشهایی است برای پیوستن به سکوت زمستان، تا در پس آن بهاری باشد و رویشی جدید به ارمغان بیاورد.
🔸انسان نیز احتیاج دارد، برگهای اندیشهی بیریشهاش را در پاییزی بریزد و در زمستانی به سکوت و خلوتی روی بیاورد و در بهاری از نو متولد شود.
🔸ما انسانها احتیاج به فصل پاییزی در خود داریم. پاییزی که از درخت اندیشهمان، برگ تعصبها، عادتها و تقلیدهایمان بریزد و در زمستان سکوت و خلوتها به سؤالات اساسی زندگیمان از نو فکر کنیم.
🔸به طور طبیعی، پاییز عمر ما انسانها در سالهای بلوغ اتفاق میافتد. البته اگر شلوغیهای این دنیا اجازهی پاییز شدن را به انسان بدهند.
🔸میوهی پاییزِ آزادی و زمستانِ خلوت و تفکر ، بهارِ رویش دوبارهی انسان است.
🔸رویشی که انسان را دوباره متولد میکند و او را به خودش میشناساند.
🔸پس برای اینکه تولدی دوباره داشته باشیم، بایستی پاییز و زمستانی را تجربه کنیم. بهارِ رویش ما سخت منتظر این تجربه است.
#پاییز
#رویش_انسان
#آزادی_تفکر_شناخت
┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
May 11
بسم الله
📝از بالا ببینیم
🔻اشیا از آنچه از نزدیک میبینید، #کوچک ترند!
🔸گاهی وقت ها، در کارها غرق میشویم. چون شورها و هیجان های یک کاری خیلی ما را مشغول خودش میکند.
🔹این غرق شدن ها سبب میشود قدر و اندازه ها از دستمان خارج شود.
🔸و آن وقت که قدرها و اندازه ها گم شد، تو در محاسباتت دچار مشکل میشوی و ارزیابی درستی از صحنه ی انتخاب، نخواهی داشت.
🔹دیروز بین عده ای از رفقا سر این که نوبت بازی والیبال با چه گروهی هست، بحث و درگیری شکل گرفته بود. و دقايق زیادی بحث و گفت و گو و... بود.
🔸من که داشتم از بالا میدیدم، صحنه جور دیگری بود...
🔹عده ای خلیفه الله، مشغول چانه زدن برای بازی با چند گرم بادِ محبوس بودند و بس!
🔸خودمانیم.... خیلی کوچک بود از این بالا.
🔹کوچک تر از آن چه در تصویر میبینیم.
✳️ گاهی خودمان را هم بد نیست از بالا ببینم... در وسعت هستی.
#قدر
#انسان
#وسعت
#دید_از_بالا
┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
بسم الله
📝 خارک (١)
📸صحنه 1 :
20 دقیقه تا شروع کلاس بیشتر نمانده بود و باید خودم را میرساندم. گام ها را با شتاب و عشقی وصف ناپذیر بر میداشتم و در مسیر حرکت میکردم.
📸صحنه 2:
سوزشی عجیب از حرکت باز داشت مرا. گام که بر میداشتم و حرکت میکردم، درد تکرار میشد.
هرچه کفش و جورابم را بررسی کردم، چیزی نیافتم. چاره ای نبود، باید می رفتم، اصلا من عاشق رفتن و رسیدن بودم.
📸صحنه 3
به مدرسه که رسیدم، جورابم را در آوردم، مشکل نه از او بود و نه از کفش.
خاری بسیار ریز به انگشت پایم فرو رفته بود.
آن را که در آوردم دردهای حرکت تمام شد و دیگر وجودم سراسر شوق بود از رسیدن.
📷صحنه 4
خار کوچک زبان باز کرد و به من میگفت....
منتظر حرف جناب خارک در یادداشت بعدی باشید....
#تدبر_در_حادثه_ها
#رصد
#استادی_به_وسعت_هستی
┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
ذکری
بسم الله 📝 خارک (١) 📸صحنه 1 : 20 دقیقه تا شروع کلاس بیشتر نمانده بود و باید خودم را میرساندم. گا
سلام؛ 🌺
آره با خودتم، خود شما! 😊
دست به قلم شو. ✏️
ببین از این اتفاق چه برداشت هایی میکنی و از زبان آن خاری که در پای من فرو رفته بود بگو. 🌵
🌾نوشته های دوستان را در کانال ذکری منتشر میکنیم تا همه دوستان بهره مند شوند.
آی دی بنده :
@Razmandh313
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
ذکری
سلام؛ 🌺 آره با خودتم، خود شما! 😊 دست به قلم شو. ✏️ ببین از این اتفاق چه برداشت هایی میکنی و از زب
ذکری
سلام؛ 🌺 آره با خودتم، خود شما! 😊 دست به قلم شو. ✏️ ببین از این اتفاق چه برداشت هایی میکنی و از زب
📮سید مجتبی موسوی :
#خارک
#2
« این نشان میده عشق رسیدن به اون کلاس خیلی مهم نبوده و اون جسم شما به روی روح شما غلبه کرده و باعث شده صبر کنید که کفش و جوراب رو بررسی کنید که برای ادامه مشکلی نداشته باشید.
اگر عشق به کلاس بود همون لحظه هم صبر نمیکردی و ادامه میدادی تا به کلاس برسی و درد هم احساس نمیکردی.
من خاری بودم در راه کلاس!
صدرصد درمسیر رسیدن بخدا چیزهای دیگه هم مانع تو میشن صبر نکن ادامه بده و اجازه نده جسم به تو فرمان بده» 🌺
🆔 @zeekra
ذکری
سلام؛ 🌺 آره با خودتم، خود شما! 😊 دست به قلم شو. ✏️ ببین از این اتفاق چه برداشت هایی میکنی و از زب
📮امیر حسین رضایی:
#خارک
#3
بسم الله
« هرچه سعی کردم جلویت را بگیرم نشد ، وقتی لحظه ای ایستادی خوشحال شدم که توانستم جلویش را بگیرم اما سریع مرا ول کردی وبه سمت چیزی که به ان عشق میورزیدی رفتی...
اما در تمام این لحاظات شاد بودم که من ناچیز ذهن انسانی را بااین عظمت درگیر کردم و او هم مشغولم شده؛
اما بعد که متوجه من شدی و کامل من را شناختی اصلا منو حساب هم نکردی...» 🌺
🆔 @zeekra
ذکری
سلام؛ 🌺 آره با خودتم، خود شما! 😊 دست به قلم شو. ✏️ ببین از این اتفاق چه برداشت هایی میکنی و از زب
📮سجاد حمیدی:
#خارک
#4
« شوق رسیدن به مقصود که در او بود ، توان و استعداد دویدن هم که داشت ،
مسیر درست رسیدن را هم که میشناخت،
حرکت هم کرده بود ،
ولی حرکتی بدون بررسی عوامل و مشکلات
مگر او تا کجا و تا به کی می توانست درد آن خارِ ریزِ حقیر را در پایش تحمل کند؟
اگر قرار بود به جای مدرسه به مقصدی با مسافتی بیشتر برود،
آیا در بین راه درد آن خار او را از حرکت باز نمی داشت؟
آیا توان و انرژی که از او می گرفت چند برابر نمی نشد؟
آیا آن خار کوچک در دراز مدت مشکلاتی بزرگ نمی آفرید؟
اگر او از ابتدای اینکه احساس دردی کرد، چند لحظه ای توقف می کرد و به دنبال تحلیل،ریشه یابی و بعد آن، حل مساله می رفت
پای حرکتش برای طی هر مسیری با هر مقدار مسافت آماده نبود ...؟
گاهی اوقات خستگی ها و بی حوصلگی های زیاد از همین بی توجهی نسبت به مسائل کم و کوچک است .»
🌺
🆔 @zeekra
بسم الله
📝 نگاه، قلم، نامه
🔸آن مرد با دقت میبیند،
🔸خوب میشنود،
🔸آنگاه مینویسد!
🔹سلاح اون همیشه حاضر است؛
❓اما چرا؟
💢 بنظرم اصلی ترین علتش این است که مساله هایی مهم برای خود دارد، مسائلی که حل شدنش گره های بزرگی از زندگی خود و دیگران باز میکند و راه های به اندازه یک عمر را کوتاه میکند.
🔰تو وقتی سوالی داری،
🔰در ادامه تفکری داری،
🔰و فکرت تولیداتی
🔰و جام ذهنت باید از تولیداتش خالی شود، تا دوباره لبریزش کنند.
🔰و وقتی حاصل تفکراتت را مینویسی، رزق فکرت بیشتر میشود و تولیداتش افزون.
✳️وقتی سوال هایت همیشه باتو باشند و حاضر،
✅و این سنت الهی را نیز بدانی که در کلام دیگران رزق های فکر تو، یعنی مواد خام برای دستگاه تفکرت، تقسیم شده است، بی برنامه و بی دقت از کلام ها عبور نمیکنی. همیشه مترصد شکار و ثبت هستی.
♥️راستی آنهایی که اینطور هستند، مهربانی این خدا را بارها و بارها میبینند؛ درست آن زمانی که احتیاج داری به تو می رساند...
🗣 شاید در کلام یک بچه، شاید در کلام یک ره گذر و حتی شاید در افتادن برگی از درخت🍃...
تقدیم به مربی عزیزم که چیزهای زیادی از ایشان آموختم.
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
ذکری
سلام؛ 🌺 آره با خودتم، خود شما! 😊 دست به قلم شو. ✏️ ببین از این اتفاق چه برداشت هایی میکنی و از زب
📮شاهد:
#خارک
#5
«خار یعنی من همان که نتوانستی درنظرم نگیری,
انقدر عظمت وجودت سنگین بود که مرا جذب خود کردی,
هرچه بیشتر میگذشت بیشتر جذبت میشدم ,
نه من مشکلی داشتم ونه تو ,
چون این مقدار از نزدیکی ازیتی نداشت,
اما از انجایی که تو بیشتر از منی ومختار در حرکتی به مسیر هایی میروی ,
گاهی عاشق میشوی وشتاب میگیری ,
ودراین موقع که گام های سریع تری برمیداری
بیشتر نزدیک میشوم ,
من به اسقرار میرسم وثبات میرسم
اما ثبات من از جایی به بعد رنش تورا در پی دارد ,
تو من رانادیده گرفتی وتمام علت های ممکن را بررسی کردی ,
اما من تو را وادار به توقف کردم ,
ان وقتی که عاشقانه میرفتی ,
گمان کردی عشق به تنهایی کافی است یاموانع رابرطرف میکند ?,
بین خودمان باشد شاید توبرای لذت بیشتر از عشقت صبرکردی تا از من خلاص شوی ,
حرف اخر :
قرار من برماندن نیست
اما قرار تو بر پذیرش من است.»
@zeekra
بسم الله
📝گل وجودت را دریاب🌺
🔸داشتم وضو میگرفتم که صدای مادرم در حالی که از در می آمد داخل به اعتراض بلند بود :
🔻این چه وضعشه
🔻تازه کاشته بودمشون
🔻چرا جلوی بچه اشون رو نمیگیرن
🔻چوب برداشته گل های داخل باغچه را خراب کرده....
🔹با همین عصبانیت ها بود که دست به بیلچه دوباره برگشت به سمت کوچه.
🌺 باز گل ها را در خاک مرتب کرد و بعد به آنها کمی آب داد.
✳️با خودم گفتم خدای ما انسان ها از دست ما چه میکشد.
🔸 باغبان این هستی، امام زمانمان عج، شاهد از بین رفتن ماست.
🔸و امامی که برای جهانی به وسعت بشریت و تاریخش غصه دار است که چرا این وجود های سراسر استعداد در زمینه مناسب به رشد و نمو نرسیدند....
🌿بیا و گل وجودت را دریاب ! 🌿
┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
این را با عقیده نوشتهام؛
باور دارم هر کاری که هیمنه پوشالی شیطان بزرگ را در نظر مردم و مستضعفان دنیا بشکند، جزو عبادتهای بزرگی است که دل انبیا و اولیای خدا را شاد میکند.
با شنیدن خبر اقتدار سپاه در برابر دزدی دریایی آمریکاییها و با دیدن فیلم عملیات و تصاویری مانند این، روحیه ضد استکباریام حال آمده است؛ انگار یک بار دیگر لانه جاسوسیشان را تسخیر کردهایم.
پ.ن: نخواهیم گذاشت سیزدهم آبان از خاطر نسل آینده این مملکت پاک شود.
#مرگ_بر_آمریکا
نشانی در ایتا و تلگرام:
🆔️ @rajaaei_ir
...........
@zeekra
ذکری
سلام؛ 🌺 آره با خودتم، خود شما! 😊 دست به قلم شو. ✏️ ببین از این اتفاق چه برداشت هایی میکنی و از زب
📮علی یاوری:
#خارک
#6
«بسم الله
یقین که نداریم
شاید شیطان دوباره پیش خدا رفته؛ شاید
گفته : این بنده تو چون راهش صاف و بی خطر است ....
شنیده : این گونه نیست
گفته : بیازمایش
شنیده : چگونه؟
گفته : به خاری
...
اگر قرار بود نرسی به جای خار بر سر راهت مار می گذاشتند
پس خار به پایت نرفت تا نرسی؛ نه ؛ به پایت رفت تا با چشمان خیس برسی ؛ با خستگی و درد برسی
اصلا رسیدن بی درد شیرینی ندارد
گاهی اسمش خار است ولی استاد اخلاق است ؛
چه متکبران و سرکشانی که با ضرب شست خار خوار شدند
یاد بهجت العرفاء بخیر
می گفت گاهی دیوار استاد اخلاق انسان می شود
شد برادر ؟!
حتما حکمتی دارد که خار پای شما شد نقل محفل رفقا
التماس دعا»
@zeekra
📝راه درمان غرور چیست؟
✳️اگر انسان با خودش اندیشه کند و این سه نکته را در نظر بگیرد، نه تنها از غرور می رهد بلکه شرمنده کم کاری خود نیز میشود.
1. مقایسه ی بین عمل و توانایی خود
2.مقایسه بین عمل خود و آنهایی که برای دنیا میکوشند و شبانه روز ندارند.
3. مقایسه بین عمل من وقتی برای خودم هست و وقتی برای خداست.
🔸این کم کاری ها دیگر غرور می آورد؟
┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛓چه زیبا بند تعلقات شان را بریدند...
🔻نه از حرام...
🔻نه از مباح....
🔸از لذت های حلال دنیا...
🔹برای رسیدن به بزرگ تر از دنیا...
🔬اما اسارت های من کدام است؟
🔬تعلقات من چیست؟
🔫چرا بزرگ نمیشوم تا از اسباب بازی های کودکی ام راحت دل بکنم!
💈از فرفره ها!
🎡از عروسک ها!
🎠از توپ ها و تیله ها!
از...
از زمین...
از دنیا...
✳️از همه... غیر از او.
#شهید_حججی
#تعلق
#اسارت
┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra
🔸علم و عمل
🔸چه دوگانه ی عجیبی است...
🔰از آن عجیب تر من!
🔸منی که به اندازه یک عمر میدانم و حتی یک قدم پیش نگذاشته ام...
🔸آه که دانسته هایم بار من شد، جای اینکه پای من شود...
🙏خدایا... کمک... پایی برای حرکت میخواهم...
#تلنبار
#علم
#عمل
┈••✾••┈┈•
🔰 به ذکری بپیوندید...
🆔 https://eitaa.com/zeekra