eitaa logo
اگر الگو زینب "س" است...💞💞
112 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا تو میدانی آنچه را که من نمیدانم در دانستن تو آرامشی است و در ندانستن من تلاطم ها تو خود، با آرامشت، تلاطمم را آرام ساز ای آرام بخش دلها🤲🏻 شبت بخیر باااااانو🌹🌹 @zeinabion98
بسم رب الشهدا🌹
❤﷽❤ 💢 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💢 السلام علیڪ یابقیة الله یااباصالح المهدی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💢السلام علیک یافاطمه المعصومه 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @zeinabion98
حدیث_روز رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند شهادت، شرافتمندانه ترین مرگهاست... 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 @zeinabion98
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در وصیت نامه اش نوشت: دۅست داشتم قبل از رفتن، حضرت آقا دست متبرکشان را به روی سرمان بکشند اما قسمت نشد ... رهبر انقلاب برمزار شهید محسن قوطاسلو🌷
خواهر شهید: مادر من یک زن فوق العاده است، خبر شهادت بابا که رسید رفت و دو رکعت نماز خواند ... همه ی ما را مادر آرام کرد، بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند، وقتی دید در مواجهه با پیکر بابا بی تاب شده ایم، خطاب به جنازه بابا گفت؛ الحمدالله که وقتی شهید شدی کسی خانواده ات را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نمی کند خبر شهادت جهاد را هم که شنید همین طور دلم سوخت وقتی برادرم جهاد را دیدم... مثل بابا شده بود خون ها را شسته بودند ولی جای زخم ها و پارگی ها بود، جای کبودی و خون مردگی ها... تصاویر شهادت بابا و جهاد با هم یکی شده بودند و یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم... باز مادر غیر مستقیم من و مصطفی را آرام کرد. وقتی صورت جهاد را بوسید گفت: ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده؛ البته هنوز به ارباً اربا نرسیده... باز خجالت آراممان کرد... شهید جهاد مغنیه🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همسر شهیدباکری می‌گوید، قبل از ازدواج وقتی درخانه پدرم بودم، مادرم نمی گذاشت ما غذا درست کنيم پدرم نسبت به غذا حساس بود؛ اگر خراب می شد، ناراحت می شد ... تا قبل از عروسي حتی برنج هم درست نکرده بودم. بعد از ازدواج شب اولی که تنها شديم، مهدی آمد خانه و گفت «ما هيچ مراسمی نگرفتيم. بچه ها ميخوان بيان ديدن. می تونی شام درست کنی؟» من هم نه نگفتم، کته ام شفته شده بود. 😥 همان را آورد، گذاشت جلوی دوست هاش. گفت: « خانم من آشپزيش حرف نداره، فقط برنج اين دفعه‌ای خوب نبوده وا رفته. 😊 @zeinabion98