eitaa logo
کلینیک خودباوری زیتون 🫒|نوجوان
333 دنبال‌کننده
775 عکس
605 ویدیو
14 فایل
کلینیک خودباوری زیتون 🌱 با رویکرد طب سنتی| ویژه نوجوانان🥰 @zeitoon_clinic 🍃 واحد نوجوان مجموعه راه @raahcenter_ir 🌱پاسخگوی دغدغه‌های نوجوانی شما هستم نورالهدی مازارچی 🚀 @norlhooda کارشناسی فلسفه - ارشد تعلیم و تربیت تسهیلگر، مربی و کارشناس نوجوان 🌍
مشاهده در ایتا
دانلود
برادران سخت مشغول تبادل نظر هستند😅💪 @zeitoon_clinic
و همچنان استاد داداش ها در حال پول در آوردن هستن😁💪 بعدشم که مستحضر هستید سریع با پولش میرن چیبس میخرن🥴 @zeitoon_clinic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام به زیتونی های همیشه پایه 😃 خوبید ☺️ یک رمان برای شما آوردم در حد لالیگا😃 عالیااا 🙃 خییلی عالی🤩 قراره از امروز هر روز یک قسمت گذاشته بشه💪 بریم که حالشو ببریم🍈 رمان نوشته ی ✍ آقای احسان عبادی (از اساتید مهدویت کشور،کارشناس ارشد ادیان، مدرس مباحث ولایت فقیه و تاریخ، کلام جدید و قدیم و...) که زیر نظر استاد فوادیان که در کار کتاب مهدوی عالم هستند نوشته شده است ✔️ و اولین رمان تخصصی مهدوی میباشد که آیات و احادیث مهدوی را در قالب داستان آورده است .📚🌸☘ رمان_محمد_مهدی 🖋📜 ❣اللهم عجل لولیک الفرج❣
کلینیک خودباوری زیتون 🫒|نوجوان
سلام به زیتونی های همیشه پایه 😃 خوبید ☺️ یک رمان برای شما آوردم در حد لالیگا😃 عالیااا 🙃 خییلی عالی🤩
. رمان_محمد_مهدی 1 🖋📜 🔰 زمستان سختی بود، هادی که اهالی محل به ایشون حاج هادی می گفتند، کلی دوا و درمان کرده بود برای حل مشکل بچه دار شدن ، اما هیچ که هیچ 🌀 با خودش می گفت دیگه چه کاری مونده که نکرده باشم ؟ فلان دکتر ، فلان بیمارستان، فلان دستور، فلان چله و ختم و... دیگه امانش داشت بریده می شد، سخت هست برای مردی که دوست داره ذریه و نسل صالح داشته باشه، اما همیشه به در بسته میخوره خسته و درمانده وقتی آخرین جواب آزمایش رو هم دید و منفی بودن بارداری همسرش رو مطلع شد، از سر کار اومد بیرون و رفت حرم حضرت شاه عبدالعظیم حسنی (ره) و زار زار گریه کرد. هرچی درد و دل داشت توی دلش، به عبدالعظیم گفت و دلی سبک کرد 👌 یهو دید صدای صلوات مردم بلند شده، از قرار یکی از سخنرانان معروف اومده حرم و داره آماده میشه برای سخنرانی در درون همون حرم ! با خودش گفت حتما روزی من همین بوده که بیام اینجا و از محضر این سخنران خوب استفاده کنم آخه حاج هادی خیلی آدم مومنی بود، در خانواده مذهبی بزرگ شده بود ، حلال و حرام سرش می شد، محرم و نامحرم حالیش می شد ✳️ روحانی معروف شروع کرد به سخنرانی و گفت ای مردم شهر ری، می دونین امروز تولد چه کسی هست؟ همه هی به مغز خودشون فشار می آوردن، اما نتونستن چیزی به یاد بیارن 👈 گفت امروز تولد یکی از بزرگترین علمای شیعه هست که در شهر شما دفن هست، دیگه همه تقریبا فهمیده بودند کی هست 👈 بله ، مرحوم شیخ صدوق (ره) که در قبرستان ابن بابویه شهرری دفن هستند. مردم برای شادی روح ایشون صلوات فرستادن 👈 حاج آقا از عظمت علمی شیخ و خدماتش به شیعه گفت و ادامه داد تا اینکه یک مرتبه گفتن می دونین داستان تولد ایشون چطور بود؟ 👌 تا این رو گفت ، گوش حاج هادی تیز شد، تا ببینه میتونه چیزی از داستان تولد شیخ صدوق برای حل مشکل خودش پیدا کنه یا نه! حاج اقا گفت پدر شیخ صدوق که ایشون هم از علمای شیعه هستند، بچه دار نمی شدند. 50 سال از عمرش گذشته بود و هیچ فرزندی نداشت 👈 نامه ای رو به حسین بن روح نوبختی یکی از نواب اربعه امام زمان (عج) در عصر غیبت صغری می نویسند و از امام درخواست فرزند می کنند. 🌸 بعد چند روز جواب نامه میاد و امام به ایشون مژده میده که " «برای تو از خداوند خواستیم دو پسر روزیت شود که اهل خیر و برکت باشند» "🌸 🔰 و بعد مدتی هم پسری به دنیا میاد که اسمش رو محمد گذاشتند، محمد کسی نبود جز همون شیخ صدوق (ره) و جالب اینجاست که خود ایشون همیشه افتخار می کردند و می گفتند من متولد شده به دعای حضرت هستم... ❇️ انگار حاج هادی یک جان تازه گرفته بود، با خودش گفت چرا تا به الان یاد توسل به امام زمان (عج) نیفتادم؟ چرا از ایشون که امام حی و حاضر من هست، غفلت کردم ؟ نکنه اومدن من به حرم و منبر رفتن این سخنران معروف که باعث شد من بیام پای منبرش و اصلا همین امروز که روز تولد شیخ صدوق هست، همه و همه یه تلنگر به من بود که من یاد حضرت بیوفتم؟ ✳️ با دلی پر از امید از حرم راهی منزل شد و به همسرش گفت... (ادامه دارد...) ✍️ احسان عبادی @zeitoon_clinic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلینیک خودباوری زیتون 🫒|نوجوان
🔷🔹حل معما یکی از بهترین راه‌های تقویت قدرت ذهنی و تمرکز است. با حل معما، می‌توانید مهارت‌های خود را
۸۴‌.شخصی که آن را ساخته است آن را فروخته است. شخصی که آن را خریده است هرگز از آن استفاده نکرده است. شخصی که از آن استفاده کرده است هرگز آن را ندیده است. به نظرتان آن چیست؟ @zeitoon_clinic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کلینیک خودباوری زیتون 🫒|نوجوان
. رمان_محمد_مهدی 1 🖋📜 🔰 زمستان سختی بود، هادی که اهالی محل به ایشون حاج هادی می گفتند، کلی دوا و د
رمان_محمد_مهدی 2 🖋📜 💠 نرگس خانم ، نرگس خانم ، کجایی که یه خبر خوش دارم برات... 🔰 دید خانمش به صفحه تلویزیون خیره شده و داره زار زار گریه میکنه، هادی فکر کرد بخاطر منفی شدن آزمایش بارداری هست ، آخه صبح تلفنی بهش خبر داده بود ، رفت آشپزخانه و یک لیوان آب سرد ریخت و کمی عرق بیدمشک و عرق بهار ریخت داخلش و آورد برای خانمش تا کمی اعصابش آروم بشه 🌀 گفت خانم جان ، چرا گریه می کنی؟ خدا بزرگه ، شاید این بار بشه و اصلا بیا ... یه مرتبه خانمش با گریه گفت، هادی جان ، عزیز من، گریه من از سر ناراحتی نیست، از سر خوشحالیه ، به خاطر پیدا شدن یک روزنه امید هست ، روزنه ای که شاید ما رو به آرزوی بچه دار شدنمون برسونه 💠 حاج هادی چشم هاش از تعجب گرد شده بود و با نگاهی تعجب آمیز به همسرش گفت : چی گفتی ؟ دقیقا بمن بگو چی گفتی؟ درست شنیدم؟ روزنه امید؟ چی شده؟ 👈 خانمش گفت دلم گرفته بود، رفتم تلویزیون رو روشن کنم ببینم چی داره، دیدم پخش مستقیم از حرم شاه عبدالعظیم حاج اقا فلانی داره سخنرانی می کنه، دیدم داره داستان تولد شیخ صدوق (ره) رو میگه، پدرش تا 50 سالگی بچه دار نشد و بعدش با دعا و توسل به امام زمان (عج) صاحب دو پسر شد هادی جان، تو که الان 40 ساله هم نشدی، پس برای ما هم امیدی هست، بیا و این بار به امام زمان (عج) متوسل بشیم ، شاید این آخرین روزنه امید ما به سرانجام برسه 🌀 حرفش که تمام شد دید هادی سرش رو آورده بالا و داره از چشم هاش اشک سرازیر میشه... نرگس خانم، من خودم تو مجلس بودم و الان از همون جا دارم میام خونه ، اومدم که با ذوق و شوق بهت بگم اره ، یه راه دیگه برای ما مونده ، اونم توسل به کسی هست که اگه یه اشاره بکنه ، ما بچه دار میشیم. 🔰 حالا هر دو با هم گریه می کردن، هی لا به لای گریه هاشون داد می زدن و تکرار می کردن " یا صاحب الزمان به داد ما برس " ❇️ حاج هادی رفت کتاب " صحیفه مهدیه " رو از کتابخانه منزل برداشت و رفت قسمت نمازهای استغاثه به امام زمان (عج) داشت دنبال نماز فرج می گشت، آخه قبلا برای حل مشکل خانه دار شدنش این نماز رو خونده بود و مشکلش به طرز عجیبی حل شده بود، این نماز همون نمازی هست که امام عصر (عج) به فردی به نام " ابو بغل " یاد داده بود و معروف شده به " نماز ابوبغل " به خانمش گفت یک بار با این نماز به آقا توسل کردیم، حاجت گرفتیم، این بار هم می خونم ، اگه شده هر روز می خونم تا به حاجتمون برسیم، نرگس خانم هم گفت من هم زیارت عاشورا می خونم با صد لعن و صد سلام و هدیه میدم به خانم حضرت نرجس (س) ، آخه هرچی باشه ایشون مادر آقا هستن و اگر چیزی به پسرشون بگن، قطعا جواب رد نمیدن. 🔰 حالا مونده بود یه کار مهم که باید قبل شروع این توسلات انجام می دادن. کاری که خیلی ها حواسشون نیست که قبل چله گرفتن یا توسل کردن انجام بدن... (ادامه دارد...) ✍️ احسان عبادی ❣اللهم عجل لولیک الفرج🕊🌤❣ @zeitoon_clinic
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا