eitaa logo
💥 زلزلهzelzelleh۳۱۳🇮🇷🇱🇧🇸🇾🇵🇸
28.7هزار دنبال‌کننده
32.3هزار عکس
24.1هزار ویدیو
55 فایل
ارتباطات و تبلیغات @chigvji 👈🏻 📡رصد لحظه‌ای اخبار جبهه مقاومت در سراسر دنیا 🌍 تحلیل سیاسی و اجتماعی به زبان جدی و طنز🌵 👅 ✅ تحلیل مسائل غرب آسیا ، پژوهشگر نظامی انقلابی عضوکوچکی ازجبهه مقاومت «دانشجو» بامدیریت پاسدار رزمنده دفاع⚘مقدس⚘🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨من خودم را برای آماده کرده‌ام! 🔘 رهبر انقلاب: 💠 [بازجو پرسید:] شما این حرف‌ها را در زده‌اید؟ اشاره کرد به بعضی از حرفهایی که زده بودم؛ از جمله دعوت مردم به شورش و قیام. من کردم. -گفت: پس در منبر چه حرف‌هایی زده‌اید؟ -گفتم: درباره و فجایعی که در آنجا اتفاق افتاد صحبت کردم، چون من ، ، از فجایعی که در مدرسه فیضیه گذشت، سخت متاثرم، خواستم مردم نیز بدانند که بر سر طلبه‌ها چه آمده است. شروع کرد مرا نصیحت کردن و در پایان گفت: بدهید که دیگر از این حرف‌ها نزنید و بروید. -گفتم: من چنین قولی نمی‌توانم بدهم‌. -گفت: اگر قول ندهید من مجبورم به شما بگیرم، زیرا که مأمورم. -گفتم: من هم ، من هم مأمورم که این حرفها را بزنم. یکباره چشمش گرد شد که من چه ماموریتی دارم و از طرف چه کسی مأمورم‌. -پرسید: از طرف چه کسی مامورید؟ -گفتم: . -سخت تحت تاثیر قرار گرفت و گفت: این کار خطر دارد، مشکلات دارد، شما . -گفتم: من فکر نمی‌کنم بالاتر از کاری باشد. شما بالاتر از اعدام ندارید و من خودم را برای اعدام آماده کرده‌ام ، همه کارهای شما زیر اعدام است. -واقعاً شده بود و گفت: شما که خود را برای اعدام آماده کرده‌اید، من به شما چه بگویم. پس در اتاق تشریف داشته باشید.... 📗 شرح اسم ، ص ۱۳۶ ╔═"═••⊰💥⊱••═''═╗ @zelzelleh ; زلزله 💫 ╚═-═••⊰💥⊱••═-═╝
🚨من خودم را برای آماده کرده‌ام! 🔘 رهبر انقلاب: 💠 [بازجو پرسید:] شما این حرف‌ها را در زده‌اید؟ اشاره کرد به بعضی از حرفهایی که زده بودم؛ از جمله دعوت مردم به شورش و قیام. من کردم. -گفت: پس در منبر چه حرف‌هایی زده‌اید؟ -گفتم: درباره و فجایعی که در آنجا اتفاق افتاد صحبت کردم، چون من ، ، از فجایعی که در مدرسه فیضیه گذشت، سخت متاثرم، خواستم مردم نیز بدانند که بر سر طلبه‌ها چه آمده است. شروع کرد مرا نصیحت کردن و در پایان گفت: بدهید که دیگر از این حرف‌ها نزنید و بروید. -گفتم: من چنین قولی نمی‌توانم بدهم‌. -گفت: اگر قول ندهید من مجبورم به شما بگیرم، زیرا که مأمورم. -گفتم: من هم ، من هم مأمورم که این حرفها را بزنم. یکباره چشمش گرد شد که من چه ماموریتی دارم و از طرف چه کسی مأمورم‌. -پرسید: از طرف چه کسی مامورید؟ -گفتم: . -سخت تحت تاثیر قرار گرفت و گفت: این کار خطر دارد، مشکلات دارد، شما . -گفتم: من فکر نمی‌کنم بالاتر از کاری باشد. شما بالاتر از اعدام ندارید و من خودم را برای اعدام آماده کرده‌ام ، همه کارهای شما زیر اعدام است. -واقعاً شده بود و گفت: شما که خود را برای اعدام آماده کرده‌اید، من به شما چه بگویم. پس در اتاق تشریف داشته باشید.... 📗 شرح اسم ، ص ۱۳۶ ╔═"═••⊰💥⊱••═''═╗ @zelzelleh ; زلزله 💫 ╚═-═••⊰💥⊱••═-═╝