.
مهمانی روز آخر
✍نجمه صالحی
حس عجیبی داشتم، بالاخره آخرین روز کاری در گروه تاریخبنتالهدی فرا رسیده بود! بخاطر پذیرفتن مسئولیت جدید در جامعهالزهرا(س) مجبور بودم، تصمیم جدید بگیرم.
کمی دیر رسیدم! به رسم رفاقت برای دوستان، یادگاری برده بودم. بعد از اتمام کارگاه، کادو را به همکارانم تقدیم کردم؛ الحمدلله پسندیدند.
یکی از همکارانم آش آورده بود؛ به شوخی گفتم: آش پشتپا؟! من برای تدريس که میام! آن روز صحبتها و خوش و بشها بیشتر بود! خاطرات روزهای اول کاری، جلوی چشمم رژه میرفتند! مدیر گروهمان پیشنهاد دادند، باهم بیرون برویم و چیزی بخوریم! مهمانی خداحافظی! بعد از اتمام کارها، همگی از مجتمع آموزش عالی بنتالهدی خارج شدیم!
ماشین سمت مرکز خریدی متوقف شد، تعجب کرده بودم! مغازهها را تک به تک گشتند! بالاخره وارد کافهای شدیم و سفارش! برای خروج از کافه آماده شدم که کادویی روی میز گذاشتند و مرا شگفتزده کردند! تازه فهمیدم آمدن به مرکز خرید برای اين بود که بدانند من بیشتر سمت چه چیزی میروم و چه چیزی را دوست دارم!
دوستشان دارم اما هیچوقت توقع نداشتم خود را این همه به زحمت بیندازند! خاطره ماندگاری را در ذهنم حک کردند! به لطف خدا روز خوبی شد!
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: براى يكديگر هديه ببريد؛ زيرا هديه بد خواهىها را [از دلها ]بيرون مىكشد و كينههاى دشمنى و نفرتها را برطرف مىكند.( الكافي : ۵/۱۴۳/۷ )
#خاطرات_بنت_الهدی
#خاطرات_تدریس
#مجتمع_آموزش_عالی_بنت_الهدی
ـــــــــ❁●❁●❀❀●❁●❁ـــــــــــ
@javal60
.
قاب تصاویر امروز هم در دفتر خاطرات زندگی ثبت شد و شگفتانهی امروز، دیدار یکی از دوستان عزیزم بعد از چندین ماه بود.
🍃الحمدلله علی کل حال🍃
#پژوهشگر
#مجتمع_آموزش_عالی_بنت_الهدی
#نمایشگاه_بین_المللی_کتاب_تهران
@zemzemh60