*حیله های #منافقان
یک روز، خاطره ای از کردستان برام تعریف کرد. گفت: تو ....
#شهید_برونسی
@zendagibazendagishohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*آیه های زنده...
*یعنی واقعا فکر کردی #شهدا دعوا نکردن!!!
@zendagibazendagishohada
*اعتقاد به خوشبختی بدون اسراف
#همسر_شهید_مدافع_حرم ، با بیان اینکه دو طرف مقابل باید به یک بینش عمیق و درکی از ازدواج آسان برسند، بیان کرد: دختر و پسر باید بدانند خوشبختی آنها در گرو چیست. ما به خوشبختی بدون اسراف اعتقاد داشتیم، برای ماه عسل، زیارت کربلا را انتخاب کردیم. از طرفی شهید معتقد بود هزینههایی که معمولا اسراف هستند را میتوان به پسرها و دخترهایی داد که مانند ما آرزوی ازدواج دارند اما بضاعت مالی ندارند و هزینههای گزاف برای ازدواج را صرف امور خیر کرد. تفکر زیبای محمدکاظم روی من هم تاثیر گذاشت و سبب شد با او همراه شوم.
وی با یادآوری اینکه البته اهمیت مادیات را نمیتوان انکار کرد ادامه داد: نباید به گونهای رفتار کرد که مادیات اساس زندگی قرار بگیرد. در واقع باید در هر مقطعی از زندگی، سیره اهل بیت (ع) را سرلوحه قرار داد تا بینش انسان نسبت به سبک زندگی عوض شود. البته مسئولان نیز متعهد هستند و باید زمینههای ازدواج را فراهم کنند چه بسا که جوانان بسیاری به خاطر نداشتن شغل، نمی توانند ازدواج کنند.
*بسیج نیوز
@zendagibazendagishohada
*همه کارهاش رو حساب بود. وقتی پاوه بودیم، هر روز صبح محوطه را آبوجارو میکرد، اذان میگفت... تا ما نماز بخوانیم، صبحانه حاضر بود. کمتر پیش میآمد کسی توی این کارها از او سبقت بگیرد.....
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
@zendagibazendagishohada
*ترک عادت بدِ یک #شهید
#شهید_محمود_رادمهر
همرزم شهید مدافع حرم میگوید: «رادمهر» از جمله نیروهایی بود که در جنگ 33 روزه لبنان نقش داشت. سری قبلی که به سوریه رفته بودیم، محمود برای اینکه نیروهای افغانستانی را آموزش بدهد یک هفته بیشتر ماند. او غالبا بعد از نمازها قرآن میخواند. یک خصلت بد زبانی در آموزش داشت که یک روز گفت: «من با خودم عهد کردم این کار را ترک کنم...». با همتی که داشت سر عهدش ایستاد، آنقدر خوب شد که حتی به بقیه بچهها تذکر میداد و الگویی برای آنها شده بود.
*شهید مدافع حرم «محمود رادمهر» در سوم آذرماه 1359 در شهر ساری بدنیا آمد. او جانشین عملیات لشگر 25 کربلا بود که در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) در شهرک «خان طومان» توسط تروریستهای تکفیری به فیض عظیم #شهادت نایل آمد.
*مشرق نیوز
@zendagibazendagishohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*واکنش #مادر_شهید_محمود_رادمهر هنگام اطلاع از بازگشت پیکر فرزندش
مادر بزرگوار این شهید هنگامی که خبر بازگشت پیکر شهیدش را شنید، سجده شکر به جا آورد و گفت: "من راضی به برگشت پیکر فرزندم نبودم و نیستم چرا که وقتی با خداوند معاملهای میکنیم نباید انتظار برگشتی داشته باشیم".
مادر این شهید بزرگوار در صبحتهایی قابل تامل میگوید: "ای کاش بازگشت پیکر شهدا باعث باز شدن بیشتر چشم مسئولان شود".
@zendagibazendagishohada
*فرازهایی از توبه نامه شهید 13 ساله کرجی - #شهید_محمودی
بار خدایا از کارهایی که کرده ام به تو پناه می برم از جمله :
از این که حسد کردم...
از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم...
از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم....
از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم....
از این که مرگ را فراموش کردم....
از این که در راهت سستی و تنبلی کردم....
از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم.....
از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم....
از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند....
از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم....
از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم....
از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم....
از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع تر نبودم....
از این که شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم....
از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید.
از این که نشان دادم کاره ای هستم، خدا کند که پست و مقام، پستمان نکند....
از این که ایمانم به بنده ات بیشتر از ایمانم به تو بود....
از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری.....
از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم....
از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند....
از این که از گفتن مطالب غیر لازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم....
از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم....
از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم....
از این که بی دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم....
از این که " خدا می بیند " را در همه کارهایم دخالت ندادم....
از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا ... به نشنیدن زدم....
از ......
و.....
@zendagibazendagishohada
از جمله خصوصیات ویژه این #شهید حسن خلق بود. او در مواجهه با افراد و اقشار مختلف مردم بیش از انداره خوب ظاهر میشد و بسیار مهربان و فامیل دوست بود و با توجه به اینکه خود طعم کارگری و سختی را چشیده بود به کارگران بسیار احترام میگذاشت.
#شهید_سعیدالله_قائمی در پانزدهم اردیبهشت ۱۳۳۷ در روستای نصرآباد شهرستان خوسف در ۳۰ کیلومتری بیرجند دیده به جهان گشود.
@zendagibazendagishohada
15.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*محبوب ترین کارها نزد #خداوند....
@zendagibazendagishohada
*چرا چیزی نگفتی؟!
خانه یکی از اقوام که ازقضا ماهواره هم داشتند، دعوت بودیم. رضا توضیحاتی در مورد نحوه تشکیل این شبکهها، منابع مالی، اهداف و حامیانشان داد.
چند نفری شروع کردند به مسخره کردن رضا!
-مغزت رو شستشو دادن، تو کله شما کردن که ماهواره بد است و…
بعد از مهمانی، من با رضا تند برخورد کردم که چرا از این حرفها میزنی که مسخرهات کنند؟
رضا گفت: من وظیفهام را انجام دادم؛ در قبال این خانواده توضیحات رو دادم، دیگه اون دنیا از من نمیپرسند تو که دیدی و میدونستی چرا چیزی نگفتی؟!
#شهید_مدافع_حرم_رضا_کارگر_برزی
@zendagibazendagishohada
*من میخواهمت، بعد از #خدا...
شب رفتن به حج، توی خانه کوچکمان، آدمهای زیادی برای خداحافظی و بدرقه جمع شده بودند. عباس صدایم کرد که برویم آنطرف حرفهای آخر را بزنیم. چیزهایی میخواست که در سفر انجام بدهم. اشک همه پهنای صورتش را گرفته بود. نمیخواستم لحظه رفتنم، لحظه جدا شدنمان تلخ شود. گفت: «مواظب سلامتی خودت باش، اگر هم برگشتی دیدی من نیستم...»
این را قبلاً هم شنیده بودم. طاقت نیاوردم. گفتم: «عباس چه طوری میتوانم دوریت را تحملکنم؟ تو چهطور میتوانی؟»
هنوز اشکهای درشتش پای صورتش بودند. گفت: «تو عشق دوم منی، من میخواهمت، بعد از خدا. نمیخواهم آنقدر بخواهمت که برایم مثل بت شوی.»
راوی: #همسر_شهید_عباس_بابایی
*تبیان
@zendagibazendagishohada
13.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*سعادت را آنها #تحصیل کردند که با اختیار خودشان و با #جهاد خودشان و با #رزمندگی خودشان در مقابل #کفر ایستادند و.....
@zendagibazendagishohada