#حجـــــاب
💢من حجابم را #دوست_دارم😍
چه كسي گفته چادريها عطر نميزنند؟؟ حتماً چادر را خوب نديده است😉؟حتماً چادر را خوب #نبوئيده است؟
💢چادري ها زيبا ترين👌 عطر هاي جهــان را در پر چادرشان دارند!
💢چادر بوي عظمت و بزرگي ميدهد..
يعني تو با يك ملكـه👑رو به رو هستي!
💢چادر بوي اطمينان و امنيت ميدهد😌
يعني فرزند زهــــرا در مقابل تو ايستاده است !
💢چادر بوي مهرباني و عطوفت ميدهد
يعني آرامش فكر و ذهن💭 جوانان كشورم🇮🇷 برايم مهم است !
💢چادر بوي صداقت و وفاداري ميدهد!
يعني زيبايي هاي من به نام يك_نفر ديگر سند خورده است.
💢چادر بوي حياوعفت ميدهد!
يعني نگاه👀 فكرت را كنترل كن
💢 چادر را بو كن، عطر زهـــرا اين ريحانه بهشتي را استشمام كن😌،خوش به حالت كه ميراث دار حجب و حياي فاطمه هستي👌!
سفير عفت فاطمه...
♨️از اين پس چادرت را با #نيّت سر كن...
#خواهرم_حجاب و چادر يادگار وارث #حضرت_زهراست🌸
#چادرانه
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
#حی_شدم
اینم از سالاد امشب من امیدوارم اقامون بپسنده😅❤️
💞 @zendegiasheghane_ma
#دختر_شینا
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر)
#بهناز_ضرابی_زاده
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت29 #فصل_چهارم اگر دوستم نداری، بگو. باور کن بدون اینکه مشکلی پیش
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت30
#فصل_چهارم
همان شب فکر کردم هیچ مردی در این روستا مثل صمد نیست. هیچ کس را سراغ نداشتم به زنش گفته باشد تکیه گاهم باش. من گوش می دادم و گاهی هم چیزی می گفتم. ساعت ها برایم حرف زد؛ از خیلی چیزها، از خاطرات گذشته، از فرارهای من و دلتنگی های خودش، از اینکه به چه امید و آرزویی برای دیدن من می آمده و همیشه با کم توجهی من روبه رو می شده، اما یک دفعه انگار چیزی یادش افتاده باشد، گفت: «مثل اینکه آمده بودی رختخواب ببری!»
راست می گفت. خندیدم و پتویی برداشتم و رفتم توی آن یکی اتاق، دیدم خدیجه بدون لحاف و تشک خوابش برده. زن برادرهای دیگرم هم توی حیاط بودند. کشیک می دادند مبادا برادرهایم سر برسند.
ساعت چهار صبح بود. صمد آمد توی حیاط و از زن برادرهایم تشکر کرد و گفت: «دست همه تان درد نکند. حالا خیالم راحت شد. با خیال آسوده می روم دنبال کارهای عقد و عروسی.»
وقتی خداحافظی کرد، تا جلوی در با او رفتم. این اولین باری بود بدرقه اش می کردم.
ادامه دارد...✒️
💞 @zendegiasheghane_ma
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت31
#فصل_پنجم
در روستا، پاییز که از راه می رسد، عروسی ها هم رونق می گیرند. مردم بعد از برداشت محصولاتشان آستین بالا می زنند و دنبال کار خیر جوان ها می روند.
دوازدهم آذرماه 1356 بود. صبح زود آماده شدیم برای جاری کردن خطبه عقد به دمق برویم. آن وقت دمق مرکز بخش بود. صمد و پدرش به خانه ما آمدند. چادر سرکردم و به همراه پدرم به راه افتادم. مادرم تا جلوی در بدرقه ام کرد. مرا بوسید و بیخ گوشم برایم دعا خواند. من ترک موتور پدرم نشستم و صمد هم ترک موتور پدرش. دمق یک محضرخانه بیشتر نداشت. صاحب محضرخانه پیرمرد خوش رویی بود. شناسنامه من و صمد را گرفت. کمی سربه سر صمد گذاشت و گفت: «برو خدا را شکر کن شناسنامه عروس خانم عکس دار نیست و من نمی توانم برای تو عقدش کنم. از این موقعیت خوب بهره ببر و خودت را توی هچل نینداز.»
ما به این شوخی خندیدیم؛ اما وقتی متوجه شدیم محضردار به هیچ عنوان با شناسنامه بدون عکس خطبه عقد را جاری نمی کند، اول ناراحت شدیم و بعد دست از پا درازتر سوار موتورها شدیم و برگشتیم قایش. همه تعجب کرده بودند چطور به این زودی برگشته ایم. برایشان توضیح دادیم. موتورها را گذاشتیم خانه. سوار مینی بوس شدیم و رفتیم همدان.
عصر بود که رسیدیم. پدر صمد گفت: «بهتر است اول برویم عکس بگیریم.»
ادامه دارد...✒️
💞 @zendegiasheghane_ma
#حدیث_عشق
♥️ *حضرتـ زهــرا(س)مےفرمایند:
🌸بِشرٌفےوَجهِالمُؤمِنِيُوجِبُلِصاحِبِهہالجَنَّةَ🌸
🌸خوشرويے هنگام روبهروشدن با مؤمن،
بهشت را بر فرد خوشرو واجب مےڪند🌸
📚بحارالأنوار،ج۷۵،ص۴۰۱
💞 @zendegiasheghane_ma
#شبتبخیــرمـهدےجانـــم❤️
اے ڪه درظلمٺ دنیاے دلم مهتابے🌙⭐
تو تسلےِ دلِ غمـزده و بےتابے
سالها فڪر من اینسٺ وهمہ شب سخنم
#مهدے_فاطمہ پس ڪے بہ جهان میتابے؟؟
#شبتــونپرازنگاهخـــــــــــدا♥
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
💞 @zendegiasheghane_ma
سلام_امام_زمانم
در تمنای نگاهت بی قرارم تا بیایی
من ظهور لحظهها را میشمارم تا بیایی
خاک لایق نیست تا به رویش پا گذاری
در مسیرت جانفشانم گلبکارم تا بیایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💞 @zendegiasheghane_ma
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
12 بهمن سالروز ورود امام خمینی به میهن و آغاز #دهه_فجر گرامی باد
💥🇮🇷💥🇮🇷💥🇮🇷💥🇮🇷💥🇮🇷
💞 @zendegiasheghane_ma
بانوی بهشتی💐
🍃 وقتی غذا درست میکنی،،
* آیه نور رو تلاوت کن تا رزق خانواده ات،،
نورانی و بهشتی بشه..
یادت باشه، خدای عزیز،،
👈برای زحمتی که میشی،، قدرت تاثیر قرار داده ،، یعنی میتونی دعا کنی،، این غذا در کدام قسمت از روح و روان اهل بیتت تاثیر گذار باشه 👉
✨وقتی *آیه نور تلاوت می کنی،،
بگو:
🌸" ای رزاق این غذا رو قوّتی برای "نماز اول وقت" برای اهل خانه ام قرار بده"
🌺 یا... " ای واجد با این رزق،، " اطاعت و ولایت پذیری" را به اهل بیتم ببخش"
🌷یا... "ای کریم،، با این غذا،،" عزت، شجاعت، نور، راستگویی، عمل صالح" و... رو روزی ما قرار بده."
👌یا حتی خاص تر،،
☘"خدایا با این غذا،، به پسرم "چشم و دل پاک" یا "اعتماد به نفس ""
💐"" و به دخترم "عفت و حیا" یا "خوش اخلاقی" روزی کن،،""
🥀خدایا این غذا رو قوّت برای "اخلاق خوب" یا "جرات مندی" همسرم قرار بده...
و...
✨✨*«الله نور السموات و الارض مثل نوره کمشکوه.... سوره مبارکه نور آیه 35»✨✨
#خانمها_بخوانند
#آشپزخانه_بهشتی
💞 @zendegiasheghane_ma
#هردوبخوانیم
🌸بانوی بهشتی
🌼آقای بهشتی
در همه امور زندگی،،
شاکر خدای مهربان باش..
حتی برای غم و اندوه های بی دلیل زندگی!
امام صادق علیه السلام فرمودند :
هر گاه گناهان بنده ای زیاد شود و عملی که آن گناهان را بپوشاند، نداشته باشد،،
خداوند او را به غم و اندوه مبتلا کند، تا کفاره گناهانش شود.
إنَّ العَبدَ إذا کَثُرَت ذُنُوبُهُ وَ لَم یَکُن عِندَهُ مِنَ العَمَلِ مَا یُکَفِّرُهَا ابتَلَاهُ بِالحُزنِ لِیُکَفِّرُهَا.
اصول کافی(ط-الاسلامیه) ج2 ، ص 444 ، باب تعجیل عقوبه الذنب، حدیث 2
💞 @zendegiasheghane_ma
👆«منبع نور بهشت، خندۀ تو فاطمه» اوّلین کتاب از مجموعۀ «ریحانۀ خدا» است که دوست داره مقام ملکوتی حضرت زهرا سلام الله علیها رو به تصویر بکشه.
برا تهیه کتابا و ارسالشون به این شماره پیام بدید👇
📞0910 585 63 11
@Aiene_fetrat
این شماره هماهنگی پخش انتشارات آیین فطرته.
کتابهای استاد #عباسی_ولدی
💞 @zendegiasheghane_ma
#پرسش_پاسخ
#مشاوره
#همسر_دروغگو
#همسرم_باهام_روراست_نیست
سلام خدا قوت من یه مشکلی دارم که همسرم چند سالی هست دروغگو شده وباهام روراست نیست ومن خیلی ناراحت میشم واین طور نبود به همین دلیل ناراحتم ونمیتونم کنار بیام که عادت کنم وفکرکنم که منم باید این طور باشم چون اون ازاول زندگیمون عهدکردیم که غیبت ودروغ وپیچیدگی نداشته باشیم ومن ذاتأ این طوربودم که اهل دوز وکلک ودروغ وغیبت نیستم ونبودم زندگیم با صداقت پیش میبرم وایشون 8. سال هست که به شدت تغییر کرده بچه هام هم متوجه میشن ولی بهشون میگم باباتونه احترامش کنید ولی شما عیب وایراد کارهای من وپدرتون رو انجام ندید ولطف کنید وجوابم روبدهید که چه رفتاری کنم که ناراحتی برام پیش نیاد وایا لازم هست بهش بفهمونم که دروغ میگه وروراست نیست و(اشتباه نشه خیلی نکات مثبتی داره که مدام به رویش میارم وتشکر میکنم )ولی این یکی باعث هم !!!تعجبم میشه هم ناراحتی ::اگه پیش اومد یکی دو مورد میگم
💍💔💍
🍀سلام ,, فرمودین همسرتون صفات و ویژگی های مثبت زیادی داره،،
الحمدلله رب العالمین کثیرا کثیرا..
و اینکه شما به خاطر صفات خوب، ازشون تشکر می کنید،،
احسنت به شما همسر خوب 👌👌✅
طبق فرمایش خودتون،،
ایشون از اول اینطور نبودند،چند سالی هست اینطور شدند.
علت اینکه همسرتون تمایل دارند "جلب توجه" کنند چیه متوجه شدین؟
صحبت های راست و درست شون دیده نمیشه که به دروغ متوسل میشن؟!
میدونید که وظیفه شما به عنوان همسر اینه که حتی اگه تابلو بود که راست نمیگن،،
👈به هیچ وجه حق ندارید مستقیم بهش بگین دروغ میگی!
چون دروغگو اول از همه نسبت به خودش احساس خیلی بدی داره مخصوصاً اگه متوجه بشه دیگران هم متوجه شدند.
در روایات ما دروغ رو منشاء و کلید صندوق گناهان معرفی کردند،،
اگه قبح این گناه ریخته و برای فرد عادی بشه،،
اصلا خوب نیست. 👉
به خاطر همین لازم هست که به کلام دروغ "توجه "و "گوش" داده نشه.
✅هر موقع که همسرتون شروع به صحبت میکنند در صورتی که درست هست با توجه و اشتیاق گوش کنید،،
همینکه دیدید داره به سمت راست نگفتن پیش میرن،،
👈 بلافاصله گفتگو رو ترک کنید.
چندین بار که این کار رو انجام بدین،،
این عمل( دروغ گفتن )کاهش و ان شا الله حذف میشه
💞 @zendegiasheghane_ma
#آقایان_بخوانند
#مردان_بدانند
✅زنها مثل منشور هستند
کافیست به انها کمی نور بدهید
🌹 تمام زندگیتان را رنگین کمان میکنند..😊
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#5زبان_عشق #گری_چاپمن #قسمت13 ✍ دومین زبان عشق ؛ اختصاص وقت با کیفیت اگر میخواهم با اختصاص وقت عشقم
#5زبان_عشق
#گری_چاپمن
#قسمت14
💥ازدواج یک رابطه است نه یک پروژه
💥 یک رابطه نیاز به شنیدن همدلانه و فهم افکار و خواسته های فرد مقابل دارد.
💥 هنر گوش دادن را در زندگی مشترک بیاموزیم😊
تصویر باز شود👆
💞 @zendegiasheghane_ma
🌷 مطالعه سهم #صد_وسوم از طریق لینک زیر:
https://eitaa.com/nahj_khatm110/2521
✨📖 ✨ #من_نهج_البلاغه_میخوانم
🌐 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#روز103
💞 @zendegiasheghane_ma
#هردوبخوانیم
*👈❌نگذارید کار به جایی برسد که هیچ حرفی باهمسرتان نداشته باشید؛
صحبت نکردن از اولین جرقه های سردی در زندگی زناشویی ست.
👈😊 حداقل درباره فرزندان، کار،آب وهوا و..باهم صحبت کنید*
💞 @zendegiasheghane_ma
#دختر_شینا
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر)
#بهناز_ضرابی_زاده
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت31 #فصل_پنجم در روستا، پاییز که از راه می رسد، عروسی ها هم رون
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت32
#فصل_پنجم
همدان، میدانِ بزرگ و قشنگی داشت که بسیار زیبا و دیدنی بود. توی این میدان، پر از باغچه و سبزه و گل بود. وسط میدان حوض بزرگ و پرآبی قرار داشت. وسط این حوض هم روی پایه ای سنگی، مجسمه شاه، سوار بر اسب، ایستاده بود. عکاس دوره گردی توی میدان عکس می گرفت. پدر صمد گفت: «بهتر است همین جا عکس بگیریم.» بعد رفت و با عکاس صحبت کرد. عکاس به من اشاره کرد تا روی پیت هفده کیلویی روغنی، که کنار شمشادها بود، بنشینم. عکاس رفت پشت دوربین پایه دارش ایستاد. پارچه سیاهی را که به دوربین وصل بود، روی سرش انداخت و دستش را توی هوا نگه داشت و گفت: « اینجا را نگاه کن.» من نشستم و صاف و بی حرکت به دست عکاس خیره شدم. کمی بعد، عکاس از زیر پارچه سیاه بیرون آمد و گفت: «نیم ساعت دیگر عکس حاضر می شود.» کمی توی میدان گشتیم تا عکس ها آماده شد. پدر صمد عکس ها را گرفت و به من داد. خیلی زشت و بد افتاده بودم. به پدرم نگاه کردم و گفتم: «حاج آقا! یعنی من این شکلی ام؟!»
پدرم اخم کرد و گفت: «آقا چرا این طوری عکس گرفتی. دختر من که این شکلی نیست.»
عکاس چیزی نگفت. او داشت پولش را می شمرد؛ اما پدر صمد گفت: «خیلی هم قشنگ و خوب است عروس من، هیچ عیبی ندارد.»
عکس ها را توی کیفم گذاشتم و راه افتادیم طرف خانه دوست پدر صمد. شب را آنجا خوابیدیم.
ادامه دارد...✒️
💞 @zendegiasheghane_ma