🔹حضرت امام صادق علیهالسلام به زُراره فرمودند:
⬅️ اگر زمان غیبت را درک کردی، این دعا را همیشه داشته باش:
«اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى»
⬅️خدايا! خود را به من بشناسان، زيرا اگر خود را به من نشناسانى، فرستادهات را نشناختهام.
⬅️خدايا! فرستادهات را به من بشناسان، زيرا اگر فرستادهات را به من نشناسانى، حجّتت را نشناختهام.
⬅️ خدايا! حجّتت را به من بشناسان، زيرا اگر حجّتت را به من نشناسانى، از دين خود گمراه میشوم.
📚بحارالانوار، جلد ۵۲، صفحه ۱۴۶.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
✨مولایما
🍂گرفته قلبمان و آه هم مدد ما را ندهد...
🍂برای درد فراقت کسی دوا ندهد...
🍂بهراه مانده نگاهمان بیا گل نرگس...
🍂کسی به جز تو پناهی به بینوا ندهد...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
🍀🍃🌹🍀🍃🌹🍀🍃🌹🍀🍃🌹
#حسین_جان
تو تجلے خدایے و خراب تو منم
✨پاے اسم تو میان آمد و لرزید تنم
السلام اے پسر فاطمہ را تا گفتم
✨عالمے مسٺ شد از عطر سلامِ دهنم
سلام روز بخیر
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#حدیث_عشق
✍امام صادق عليه السلام:
هر كس بى همسرى را همسر بدهد، از كسانى است كه خداوند عز و جل در روز قيامت، به او نظر [ لطف ] مى افكنَد!
📚کافی، جلد ۵، صفحه ۳۳۱
✍ از مجردها غافل نشید
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
🔴 #تازه_داماد_و_تازه_عروس
💠 نقل میکنند یک جوان #طلبه در سال اوّل طلبگی خود به محضر یکی از بزرگان و اولیاء خدا میرسد و از ایشان برای موفّقیت در سیر و سلوک و تهذیب نفس طلب #دستورالعمل ویژه میکند. ایشان به این مضمون میگوید: "مهمترین دستورالعمل بنده این است که فقط حال و هوای #ابتدای طلبگی را تا آخر، حفظ کنید!" یعنی همان نگاه و احساسی که به طلبگی دارید مثل #سربازی امام زمان علیهالسلام، تلاش برای ترک گناه، انجام واجبات و مستحبّاتی چون نماز شب و ... را #حفظ کنید.
💠 در زندگی مشترک، حفظ روزهای اوّل زندگی خیلی مهم است. حفظ رفتارهایی از #جنس احترام به یکدیگر، عشقورزی، مهربانی، گذشت، زبان تشکّر، زبان عذرخواهی، تواضع در برابر یکدیگر، گفتگوهای صمیمی و دهها رفتار #زیبای دیگر.
💠 یقیناً فضای کنونی زندگی بسیاری از همسران حال و هوای روزهای اوّل زندگی را ندارد امّا میتوان با یک #ابتکار زیبا گاه با همسرمان قرار بگذاریم هفتهای یک روز یا چند ساعت خودمان را در روزهای اوّل زندگی فرض کنیم و در این چند ساعت همان رفتارهای تازه داماد و تازه عروس را از خود نشان دهیم.
💠 تکرار رفتارهای روزهای اوّل زندگی #تمرین خوبی برای مبارزه با هوای نفس، ایجاد رابطه جدید، #متنوّع و لذّت بخش است و میتواند به شما #امیدی تازه از جنس خاطرات زیبای گذشته هدیه دهد.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#پرسش_پاسخ
#مشاوره
خانم #شاکری مشاور ارشد خانواده
#پرسش
سلام، خیلی دلم گرفته احساس میکنم من وشوهرم یه خورده از هم دورشدیم
دوست دارم همینطور که من به شوهرم پیام میدم اونم بهم پیام بده ولی اصلا حوصله این کار نداره
چه کار بکنم که اینطوربشه
واگر من جایی باشم شوهرم بیشتر پیام وزنگ بزن.
در دوران عقد این کارارو خیلی انجام می داد.
#پاسخ
سلام عزیزم، معمولا مردها توی نوشتن و پیامک دادن تنبل هستند، خییییلی اهلش نیستند!
توی دوران عقد، برای جلب توجه و ربودن دل و جان معشوق تنبلی تعطیل میشه 😄😄
و رابطه رو داغ نگه می دارند، الحمدلله.
اما بعد از ازدواج، اون عشق و محبت، داغ و آتشین نیست بلکه گرم و ملایم میشه ،
یه گرمای لذت بخش که تا عمق وجودت رو روشن میکنه،، این گرمای زندگی بخش، شخصیت هردو نفرتون رو پخته و زلال میکنه،،
این خاصیت عشق واقعیه بانو!
✅اول داغ و آتشین و بعد گرم و روشن کننده...✅
توقع برگشت روزهای داغ دوران عقد یا ارتباط پرهیجان اولیه،، منطقی و عقلانی نیست.
هر دو نفر تون به یه سکون و آرامش رسیدین که بتونید همدیگه رو کامل کنید.
با همه این مقدمات،،، روشن کننده، گرم کننده و ریحانه خونه شوهرتون، شما هستید.
کم نیارین،، تا میتونید به همسرتون محبت کنید، زندگی زناشویی بده بستان نیست.
با عشق ادامه بدین حتما همسرتون هم همونطور میشن که میخواین!
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان #ماهواره استاد #عباسی_ولدی #قسمت44 📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
استاد #عباسی_ولدی
#ماهواره
#قسمت45
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده
⁉️چه شد که پای ماهواره به خانههایمان باز شد؟
فصل4️⃣ : همرنگ جماعت شو؟! (جوزدگی)
✅ عزّت حقیقی
❇️ چهقدر کوچک است انسانی که برای شخصیت خود در نزد این انسانهای کوچک، ارزش قائل میشود. مگر مردم میتوانند به کسی عزّت دهند و عزّت کسی را از او بگیرند؟
ما در بارۀ مفاهیم کلیدی زندگی، باید تعریفی را که مورد پذیرش قرآن و اهل بیت علیهم السلام است، به دست بیاوریم و بر اساس آن، زندگی کنیم.
برای پیدا کردن عزّت، باید کجا رفت؟ خداوند، پاسخ این پرسش را اینچنین داده است:
مَن کانَ یُریدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَمیعاً.
هر کس سربلندى مىخواهد، سربلندى، یکسره از آنِ خداست.
👈تمام عزّت، در دست خداست و هر کسی را که بخواهد، عزیز میکند و هر که را بخواهد، به خاک ذلّت میکشانَد.
وقتی که انسان در راه طاعتِ عزیزِ واقعی _ که خداست _ قرار گرفت، خداوند، عزّت او را در میان مردم، تضمین میکند.
خداوند متعال، در قرآن کریم میفرماید:
إِنَّ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ سَیَجعَلُ لَهُمُ الرَّحمٰنُ وُدّاً.
کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، به زودى [خداى] رحمان براى آنان، محبّتى [در دلها] قرار مىدهد.
📚در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده که ایشان فرمود:
هنگامى که خداوند، کسى از بندگانش را دوست دارد، به فرشتۀ بزرگش جبرئیل مىگوید: «من، فلان کس را دوست دارم. تو هم او را دوست بدار». جبرئیل هم او را دوست خواهد داشت. سپس در آسمانها ندا مىدهد که: «اى اهل آسمان! خداوند، فلان کس را دوست دارد. او را دوست بدارید». به دنبال آن، همۀ اهل آسمان، او را دوست مىدارند و پس از آن، پذیرش این محبّت، در زمین منعکس مىشود.
و هنگامى که خداوند، کسى را دشمن بدارد، به جبرئیل مىگوید: «من از او متنفرّم. تو هم او را دشمن بدار». جبرئیل، او را دشمن مىدارد. سپس در میان اهل آسمانها ندا مىدهد که: «خداوند، از او متنفّر است. او را دشمن بدارید. همۀ اهل آسمانها از او متنفر مىشوند. سپس انعکاس این تنفّر، در زمین خواهد بود.
❓در این جا، یک سؤال جدّی مطرح میشود که چگونه میتوان به این عزّت، دست یافت؟
◀️امام خوبیها، صادق آل محمّد علیه السلام فرمود:
هر که میخواهد بی آن که ایل و تباری داشته باشد، عزیز باشد و بدون آن که مال و ثروتی داشته باشد، بینیاز باشد و بدون آن که سلطنتی داشته باشد، هیبت داشته باشد، باید از خواری معصیت خدا به عزّت طاعت او در آید.
🎖کسی که به عزّت حقیقی دست پیدا میکند، تحقیر مردم، او را به تنگ نمیآورد. درست مثل کسی که ثروتمند است و پولهای اندکی که دست این و آن میبیند، چشم او را نمیگیرد. کسی هم که بندگیِ خدا را میکند، از نظر عزّت، نسبت به مردم، احساس بینیازی میکند و از همین رو، شخصیتی که دیگران به او میدهند، جذّابیتی برایش ندارد.
🔅وقتی که ما عزّت را تنها در دست خدا دیدیم، دیگر از نوع برخورد دیگران، غمگین نخواهیم شد؛ چرا که آنان، قدرت تحقیر ما را ندارند. از همین رو، خداوند متعال به رسول عزیز خود فرمود:
وَ لا یحزُنکَ قَولُهُم إِنَّ العِزَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً هُوَ السَّمیعُ العَلیمُ.
سخن آنان، تو را غمگین نکند؛ زیرا عزّت، همه از آنِ خداست. او شنواى داناست.
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص 178-184
@abbasivaladi
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صوتی
#ویژه_مجردها
انتخاب همسر #ویژه_دختران
نکات مهم در شناخت مردها
خانم #همیز
#جلسه2
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
320806659_-214025.mp3
9.7M
#ویژه_مجردها
بهترین دوره انتخاب همسر مخصوص #دختران
یه کلاس بینظیر برای #انتخاب_همسر توسط استاد خانم #همیز ارائه
#قسمت2
#جلسه2
#صوتی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#ازجهنم_تابهشت #قسمت63 فاطمه به محض رفتن باباش محکم زد رو شونم و باذوق گفت _ حدس بزن چی شده؟ _ عه
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت64
_ عه امیر نرو دیگه
امیرعلی _ خب تو هم بیا
_ امتحان دارما
امیرعلی_ خب نیا
_ مرسی از راهنماییتون
امیرعلی_ خواهش
_ عه. مسخره . نرو دیگه
امیرعلی _ خواهری میزاری وسایلامو جمع کنم؟
_ اه. برو برو .
امیرعلی_ رفتن و نرفتن من چه فرقی میکنه برای تو؟
_ نمیدونم. خو حسودیم میشه
امیرعلی_ موفق باشی
با حرص از اتاق اومدم بیرون. دلم میخواست هرجور شده برم. رفتم سراغ مامان.
_ مامانی. میشه من امتحان ندم ؟
مامان_ خود دانی. میخوای دوباره بشینی ترم تکراری بخونی؟
_ نه . نمیدونم. ای بابا.
مامان _ راستی عمو و زن عموی جدیدتون یکی دوماه دیگه تشریف میارن ایران.
_ چییییییی؟
مامان_ عه کر شدم. دارن میان ایران.
_ برای زندگی ؟
مامان_ نخیر. برای.....
یه دفعه مامان زد زیر گریه.
رفتم جلو و بقلش کردم.
_ عه مامان چی شد؟
مامان_ تو که نمیخوای باهاشون بری؟
_ واه. مامان کجا برم؟
مامان_ والا چمدونم تو که همیشه از ایران متنفر بودی گفتم شاید بخوای بری
_ نه قوربونت برم کجا برم. تازه دارم واقعیت هارو میفهمم .
امیرعلی_ مادر و دختر خوب با هم خلوت کردن.
_ تو حرف نزن
امیرعلی_ چشم. با اجازه من دیگه برم.
_ به فاطمه سلام برسون.
امیرعلی_ چیییی؟
_ چته؟ عه گفتم به فاطی سلام برسون.
امیرعلی _ مگه فاطمه خانوم هم هست؟
_ مگه لولوئه ؟ اره هست
امیرعلی زود خودشو جمع و جور کرد و گفت نه تعجب کردم. با اجازه مامان. خدانگهدار.
مامان_ مواظب خودت باش مادرجان. خدانگهدارت.
_ وایسا منم بیام تا مسجد با فاطمه خداحافظی کنم. البته به خاطر تو نمیاما . خوشحال نشی
امیرعلی_ وای افسردگی گرفتم اصلا.
_ لوس.
.
.
.
خاله مرضیه_ فاطمه مواظب خودت باشیا.
فاطمه_ چشم مادر من چشم.
خاله مرضیه _ به تو اعتباری نیست.
یه دفعه دست فاطمه رو گرفت کشید برد پیش امیرعلی. منم دنبالشون میرفتم و به دلسوزیای مادرانه خاله مرضیه میخندیدم .
خاله مرضیه_ امیرعلی جان. یه لحظه.
امیرعلی داشت با یه پسر هم سن و سال خودش صحبت میکرد خطاب به اون پسره گفت _ امیر جان یه لحظه ، ببخشید.
امیرعلی_ جانم ؟
خاله مرضیه_ پسرم بی زحمت حواست به این دختره من باش. یه بلایی سر خودش نیاره.
فاطمه از اون ور داشت سرخ و سفید میشد ، امیرعلی هم سرشو انداخته بود پایین. یعنی به یقین رسیدم که یه چیزی بین اینا هست .
امیرعلی_ چشم خاله.
یکم هوس شیطنت کردم
_ فاطمه چرا این رنگی شدی؟
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت65
یه دفعه فاطمه سرشو اورد بالا و گفت _ چی ؟ ها؟
امیرعلی هم یه لحظه سرشو اورد بالا و بعد سریع انداخت پایین.
_ هیچی. امیر داداش نری تو زمین.
یه دفعه امیرعلی سرشو اورد بالا و با حرص به من نگاه کرد. منم بیخیال شونمو انداختم بالا.
خاله مرضیه هم که فقط نظاره گر بود و هیچ عکس العملی نشون نمیداد.
_ خب دیگه حسابی از حضورم مستفیض شدید من برم دیگه.
امیرعلی_ مواظب خودت باش.
_ همچنین.
بعدهم فاطمه رو بغل کردم و خداحافظی کردیم. خاله مرضیه هم وایساد تا برن بعد بره خونه.
تا سر خیابون مسجد پیاده رفتم و بعد سوار یه تاکسی شدم .
تو راه همه فکرم به این بود که چرا عمو میخواد بیاد اینجا. از یه طرف دلتنگش بودم و از یه طرف نگران. شاید به خاطر سرزنشی که منتظر بودم به خاطر تغییراتم بشم و یا شاید.....
....................................
به روایت امیرحسین
.........................................................
_ حاج آقا ببخشید. لیست آمادس؟
حاج آقا _ اره پسرم بیا. اینم لیست. یه لحظه فقط بیا.
دنبال حاج اقا رفتم. رفت پیش یه پسر 24.5 ساله و منم همراهش رفتم کنارش وایسادم.
حاج آقا _ امیرعلی جان
اون آقا پسر که الان فهمیدم اسمش امیرعلیه _ جانم حاج اقا.
_ سلام
امیرعلی_ سلام
حاج آقا خطاب به من بل اشاره به امیرعلی گفت _ امیرحسین جان این اقا امیر مسئول مسجد و هیئت ثارالله هستن اگه مشکلی پیش اومد از ایشون بپرس.
بعد خطاب به امیرعلی گفت_ امیرحسین جانم مسئول اتوبوسا هستن ، لیستارو با ایشون هماهنگ کنید .
آقای منتظری _ حاج آقا ببخشید میشه یه لحظه تشریف بیارید؟
حاج آقا _ ببخشید بچه ها یه لحظه.
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه197ازقرآن🌷
#جز_ده🌷
#سوره_توبه🌷
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به#شهید_داریوش_ریزه_وندی😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
مولاجان....
🔸 بگذار روزگار هرچه می خواهد سخت بگیرد....
بگذار زمانه عرصه را هر روز بر ما تنگ تر کند...
بگذار غم تا می تواند گلویمان را در چنگال بغض های نفس گیر بفشارد...بگذار پاییز دامن سرد و زرد و دلگیرش را همه جا بگستراند 🍁
🔹 تو که بیایی...
خورشیدظهورت که سربزند....
طنین گام هایت که در صحن زمین بپیچد...
🔸نوبت دست افشانی ما می شود...
امید می آید دست در دست بهار و زندگی ، جان می گیرد و آن روز خیلی نزدیک است...ان شاءالله
#روزگارانخزانیهمبهاریمیشود
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌾🌾🌺🌾🌾🌺🌾🌾🌺🌾🌾🌺
#یا_اباعبدالله_ع
دورے از صحن شما سخٺ دهد آزارم
جز دعا نیسٺ دگر راه مرا ، ناچارم
بہ تنم درد فراق حرمٺ افتاده
هوس گرمے آغوش ضریحٺ دارم
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#شب_جمعه
شبتون پر نور
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🌼 #جانم_امام_زمانم
ز عاشقان شنیدهام
جمعه ظهور می کنی
ز مرز انتظارها
دگر عبور می کنی
شب سیاه می رود
صبح سپید می رسد
جهان بى چراغ را
غرق به نور می کنی
..
🌼 أللَّهُمَ عـجِـلْ لِوَلیِکْ ألْفَرَج
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
سلام روز جمعه بارونیتون بخیر
ان شاءالله در کنار خانواده یه روز بی نظیر رو تجربه کنید 😊
#هردوبخوانیم 🧕🏻🧔🏻
خانم و آقای بهشتی!
حداقل روزی یک ساعت باهم گفتگو کنید.
صوتی که بین زن و شوهر ردوبدل میشه، از بین برنده استرس و تنش های درونی زوجین و افزایش دهنده ی مودت و رحمت بین شون هست. 💑
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══