eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.3هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
83 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
حدود پنجاه سال اختلاف سنی داشتیم. اما رفاقت من با هادی، حتی همین حالا که شهید شده بسیار زیاد است! روزی نیست که من و خانواده ام برای هادی فاتحه نخوانیم. از بس که این جوان در حق ما و بیشتر خانواده های این محل احسان کرد. من کنار مسجد هندی مغازه دارم. رفاقت ما از آنجا آغاز شد که می دیدم یک جوان در انتهای مسجد مشغول عبادت و سجده شده و چفیه ای روی سرش می کشد! موقعی که نماز آغاز می شد، این جوان بلند می شد و به صف جماعت ملحق می شد. نمازهای این جوان هم بسیار عارفانه بود. چند بار او را دیدم. فهمیدم از طلبه های بااخلاص نجف است. یکبار موقعی که می خواست مُهر بردارد با هم مواجه شدیم و من سلام کردم. این جوان خیلی باادب جواب داد. روز بعد دوباره سلام و علیک کردیم. یکی دو روز بعد ایشان را دوباره دیدم. فهمیدم ایرانی است. گفتم: چطورید، اسم شما چیست؟ اینجا چکار می کنید؟ نگاهی به چهره من انداخت و گفت: یک بنده خدا هستم که می خوام در کنار امیرالمومنین(ع)درس بخوانم. کمی به من برخورد. او جواب درستی به من نداد، گفتم: من هم مثل شما ایرانی هستم، اهل شیراز و پدرم از علمای این شهر بوده، می خواستم با شما که هموطن من هستی آشنا بشم. لبخندی زد و گفت: من رو ابراهیم صدا کنید. تو این شهر هم مشغول درس هستم. بعد خداحافظی کرد و رفت. این اولین دیدار ما بود. شاید خیلی برخورد جالبی نبود اما بعدها اینقدر رابطه ما نزدیک شد که آقا هادی رازهایش را به من می گفت. مدتی بعد به مغازه ما رفت و آمد پیدا کرد. دوستانش می گفتند این جوان طلبه سخت کوشی است، اما شهریه نمی گیرد. یکبار گفتم: آخه برای چی شهریه نمی گیری؟ گفت: من هنوز به اون درجه نرسیدم که از پول امام زمان عج استفاده کنم. گفتم: خُب خرجی چیکار می کنی؟ خندید و گفت: می گذرونیم... یک روز هادی آمد و گفت: اگه کسی کار لوله کشی داشت بگو من انجام می دم، بدون هزینه. فقط تو روزهای آخر هفته.  گفتم: مگه بلدی!؟ گفت: یاد گرفتم، وسایل لازم برای این کار رو هم تهیه کردم. فقط پول لوله را باید بپردازند. گفتم: خیلی خوبه، برای اولین کار بیا خونه ما! ساعتی بعد هادی با یک گاری آمد! وسایل لوله کشی را با خودش آورده بود. خوب یادم هست که چهار شب در منزل ما کار کرد و کار لوله کشی برای آشپزخانه و حمام را به پایان رساند. در این مدت جز چند لیوان آب هیچ چیزی نخورد. هرچه به او اصرار کردیم بی فایده بود. البته بیشتر مواقع روزه بود. اما هادی یا همان که ما به اسم ابراهیم می شناختیم هیچ مزدی برای لوله کشی خانه مردم نجف نمی گرفت و هیچ چیزی هم در منزل آنها نمی خورد! رفاقت ما با ایشان بعد از ماجرای لوله کشی بیشتر شد ... زندگینامه وخاطرات 🌷 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌸 🌸 🌸 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به 😍😍😍😍 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
بانو جان 🧕🏻 هم ثواب کن و برای همسرت🧔🏻 فقط کن هم با استفاده ازمحصولات سالم زیبایی رو بخودت هدیه بده معطل چی هستید ؟؟ دست بردارید از محصولات شیمیایی ❌ 👌 این کانال برای همه ضروریه
⭕️ افتتاح؛ کلید گشایش 🔹 هنگام خواندن دعای افتتاح به این جمله نورانی برمیخوریم: 🔆 اَللَّـهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَيْكَ في دَوْلَة كَريمَة... و اعلام میکنیم ما مشتاق دولت کریمه هستیم و پس از چند سطر شکایتی بر زبان جاری می نماییم: اَللَّـهُمَّ اِنّا نَشْكوُ اِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنا صَلَواتُكَ عَلَيْهِ... ❄️ امام زمان در ضمن این دو جمله این مطلب را به ما گوش زد میکند و میفرماید که: "هر شیعه باید مشتاق تاسیس حکومت آن حضرت بوده و از نبودن آن نازنین به قدری ناراحت باشد که در تمام شب های ماه استجابت دعا،دست به درگاه خدا برداشته و از این وضعیت شکایت نماید." 🌿🕊 🌱🍃🌾🌱🍃🌾🌱🍃🌾🌱🍃🌾🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 دعای ماه مبارک رمضان التماس دعای فرج 🌸 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
شرح دعای روز دوم ماه مبارک رمضان.mp3
9.28M
شرح دعای روز دوم مرحوم آیت الله ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🔷شرح دعای روز دوم🔷 تقرب به رضای خدا و دوری از غضب او در فراز اول این دعا آمده است: «اللهمّ قَرّبْنی فیهِ الی مَرْضاتِک» «خدایا مرا نزدیک کن به آنچه مورد رضای تو است». یعنی خداوندا به آن اعمالی که مایه رضای تو است مرا نزدیک کن. مقام رضا مقام بالایی است که بندگان خالص خدا به آن می‌رسند و هر کسی لیاقت دست یابی به این مقام را ندارد. از خداوند می‌خواهیم که ما را به آنچه مورد رضای اوست نزدیک سازد؛ گامی برداریم وکاری انجام دهیم که مورد رضایت و خوشنودی او باشد. در این فراز، خشنودی و غضب خداوند متعال، معیار و ملاک عمل و سعادت و شقاوت آدمی قرار گرفته است. از نظر اسلام، نعمتی از این بالاتر نیست که معبود، مولا و خالق انسان، از او خشنود باشد، به همین دلیل در آیه ی ۱۱۹ سوره ی مائده، پس از آن که نعمت بهشت جاویدان را برای بندگان خاص خدا بیان می‌کند، می‌فرماید: رَضِیَ اللّهُ عَنْهُم و رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفُوزُ العَظیم؛ خداوند از آنان، خشنود و آنان نیز از او خشنود خواهند بود و این فوز عظیم و رستگاری بزرگی است. هیچ کس نمی تواند آن لذت معنوی و احساس روحانی را که آدمی هنگام خشنودی خداوند، به دست می‌آورد، توصیف کند. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 پرهیز از خشم الهی در فراز بعدی دعا آمده است: «وجَنّبْنی فیهِ من سَخَطِک و نَقماتِک» سخط در مقابل رضا است و نقمت به معنای غضب است. معنای این فراز از دعا آن است که «خدایا! از کارهایی که موجب ناراحتی و خشم و غضب توست، من را دور بدار.» نافرمانی و کردار زشت بندگان سبب نزول غضب و سخط الهی است. غضب الهی در مرتبه ی نخست به صورت اخطارها و هشدارهایی به انسان است تا او را به خود آورد. اگر متنبّه نشد، عذاب خداوند نازل می‌شود. غضب خداوند، گاهی به صورت اجتماعی و عذاب همگانی است مانند عذاب قوم عاد و ثمود که همگی به یک باره از بین رفتند. گاهی نیز عذاب فردی است. برای نمونه، فرد به مرگ ناگهانی و برخی حوادث دیگر دچار می‌شود. یا این که برخی توفیق‌های معنوی مانند راز و نیاز با خدا، اقامه ی نماز شب و انجام اعمال صالح از انسان سلب می‌شود. بزرگ ترین عذاب برای بنده ی مؤمن، دوری از قرب حق است که خود، سرچشمه ی همه ی بدبختی‌ها و گرفتاری‌ها خواهد بود. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 اهمیت تلاوت قر آن کریم در فراز سوم دعا آمده است: «و وفّقْنی فیهِ لقرآئةِ آیاتِک برحْمَتِک یا أرْحَمَ الرّاحِمین» «و برای خواندن آیات قرآنت به من توفیق ده، به حق رحمتت ای مهربان ترین مهربانان! » قرآن خواندن، دست یابی به سخنان وحی الهی و سخن گفتن معبود با عبد است که نورانی شدن قلب و آگاهی و دوری انسان از گناه را در پی دارد.   قرآن دربر دارنده ی همه ی ارزش ها، نمودار حیات انسان و ریسمانی است الهی که باید به آن تمسک جست. امیرالمؤمنین علی (ع) درباره ی پرهیزگاران می‌فرماید: آنان شب هنگام به پا می‌خیزند و قرآن را شمرده و با اندیشه تلاوت می‌کنند. جان خویش را با آن در غمی دل پذیر فرو می‌برند و داروی درد خود را در آن می‌جویند. حضرت علی (ع) درباره ی برکت‌های قرآن می‌فرماید: قرآن را فرا بگیرید؛ که بحق نیکوترین گفتار است. آن را بفهمید، که بهار دل هاست. از نورش شفا بخواهید؛ که علاج درد سینه هاست. آن را بخوانید و به آن عمل کنید؛ که پرسودترین داستان هاست. امام صادق (ع) می فرماید: خانه ای که در آن قرآن خوانده شود و خدا یاد گردد، برکتش افزون خواهد شد. فرشتگان در آن حضور می‌یابند و شیاطین از آن می‌گریزند و برای اهل آسمان‌ها می‌درخشد همان گونه که ستاره ی درخشان برای اهل زمین می‌درخشد. امّا برعکس، برکت خانه ای که تلاوت قرآن و ذکر خدا در آن نیست، کم خواهد بود. فرشتگان از آن می‌گریزند و شیاطین در آن آشیانه می‌کنند. این‌ها همه تفضّل خداوندی است که راه میان بر برای بندگان خویش می‌نمایاند، و آنان را برای پیمودن این راه تشویق و ترغیب می‌سازد، این گونه تشویق‌ها برای بیان لزوم ایجاد ظرفیت و فراهم آوری زمینه برخورداری انسان از نعمت‌های ویژه ای است که در این ماه وجود دارد. التماس دعا 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خطای بزرگ تحقیر 💠 یکی از اصول مهم همسرداری این است که رفتار و گفتار ما باعث تحقیر همسرمان نشود چرا که عامل مهمی در سرد شدن رابطه زن و شوهر است. 💠 از مصادیق تحقیر همسر، شوخی‌های نامناسب مخصوصاً در جمع، تمسخر او با تغییر صدا و اشاره و یا بی‌احترامی کردن به اوست. 💠 این کارها یقیناً ضربات سنگینی به رابطه شما می‌زند و در واقع دارید به دست خودتان به همسرتان اجازه می‌دهید که برای تقابل با شما چنین کاری را انجام دهد. 💠 حتماً برای اصلاح این رفتار آسیب‌زننده، از همسرتان عذرخواهی کرده و این رفتار را ترک کنید. اگر او حس کند که شما متوجه ضربه خوردن روح او شده‌اید و درصدد اصلاح آن هستید، دلخوری او تبدیل به کینه‌ و سردی مزمن نخواهد شد. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❎ اگر دیدید محبت همسرتان نسبت به شما دارد کم می شود به خودتان شک کنید.🧐 حتی مردهای به شدت سرد و خشک هم باید به مرور به محبتشان اضافه شود.💞 ❌ اگر از ما به همسرمان آزاری برسد، بالاخره مجبوریم عذر خواهی کنیم و رضایتش را بدست آوریم.🙋‍♂ *عاقل کاری نمی کند که عذرخواهی کند.* در هر مسئله که پیش آمد اول به عاقبتش بیندیشیم.🤔 عقل حکم می کند اگر قرار است آخرش آشتی کنیم، همان اول جلوی خودمان را بگیریم.👏👏 سیستم وجودی مرد طوری است که اگر آزارش دهیم مقداری از وجودش و از محبتش نسبت به ما کم می شود.💔 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همسرم سرگرم شبکه‌های اجتماعی شده، چه کار کنم؟ دکتر حمید ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر مدیریت کردن دخالت خانواده ها دخالت اطرافیان در زندگی رو اینطوری مدیریت کنید! 🎤 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨ ✫⇠ رمان زیبای 📌زندگینامه شهید محمدهادی ذوالفقاری...🍃🌹 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#پسرک_فلافل_فروش #قسمت31 #دوست #حاج_باقر_شیرازی حدود پنجاه سال اختلاف سنی داشتیم. اما رفاقت من با
هادی بعد از برطرف شدن مشکل مسکن در نجف، به سختی مشغول درس خواندن شده بود. کتابهای معارف و عرفانی را نیز مطالعه می کرد. هیچ مشغله ای به جز مطالعه نداشت. هر روز ساعتها مشغول مباحثه با طلبه های عراقی می شد. او در کنار درس خواندن، برای طلبه ها صحبت می کرد و شرایط روز عراق و موقعیت آمریکا و دشمنی این کشور را با مسلمانان اشاره می کرد. حالا دیگر زبان عربی را به خوبی تکلم می کرد. خیلی از طلبه ها عاشق هادی شده بودند. او با درآمد شخصی خودش بارها دوستان را به خانه خودش دعوت می کرد و برای آنها غذا درست می کرد. منزل هادی محل رفت و آمد دوستان ایرانی نیز شده بود. در ایام اربعین، خانه را برای اسکان زائرین آماده می کرد و خودش مشغول پخت و پز و پذیرایی از زائران اباعبدالله الحسین (ع) می شد. برخی از دوستان عراقی هادی می گفتند: تو نمی ترسی که در این خانه بزرگ و قدیمی و ترسناک، تک و تنها زندگی می کنی؟ هادی هم می گفت: اگر مثل من مدتها کنار خیابان خوابیده بودید قدر این خانه را می دانستید! بعد از آن، رفت و آمد هادی با منازل دوستان طلبه اش بیشتر شد. در این رفت و آمدها متوجه شد که بیشتر دوستان طلبه، از خانواده های مستضعف نجف هستند. بسیاری از این خانواده ها در منازلی زندگی می کنند که از نیازهای اولیه محروم است. این خانه ها آب لوله کشی نداشت. با اینکه آب لوله کشی تا مقابل درب خانه آمده بود، اما آنها بضاعت مالی برای لوله کشی نداشتند. این موضوع بسیار او را رنج می داد. برای همین به تهران آمد و به سراغ دوستانش رفت. دستگاه های مربوط به لوله کشی را خرید و چند روزی در مغازه یکی از دوستانش ماند تا نحوه لوله کشی با لوله های جدید پلاستیکی را یاد بگیرد. هرچه لازم داشت را تهیه کرد و راهی نجف شد. حالا صبح تا عصر در کلاس درس مشغول بود و بعداز ظهرها لوله تهیه می کرد و به خانه طلبه های نجف می رفت.    از خود طلبه ها کمک می گرفت و منازل مردم مستضعف، ولی مومن نجف را لوله کشی آب می کرد. خستگی برای این جوان معنا نداشت. از صبح زود تا ظهر سرکلاس بود. بعد هم کمی غذا می خورد و سوار بر دوچرخه ای که تازه خریده بود راهی می شد و در خانه های مردم مشغول به کار می شد. برخی از دوستان هادی نمی فهمیدند! یعنی نمی توانستند تصور کنند که یک طلبه که قرار است لباس روحانی بپوشد چرا این کارها را انجام می دهد؟! برخی فکر می کردند که لباس روحانیت یعنی آهسته قدم برداشتن و ذکر گفتن و دعا کردن و... برای همین به او ایراد می گرفتند. حتی برخی ها به اینکه او با دوچرخه به حوزه ی آید ایراد می گرفتند! اما آنها که با روحیات هادی آشنا بودند می فهمیدند که او اسلام واقعی را شناخته. هادی اعتقاد داشت که لباس روحانیت یعنی لباس خدمت به اسلام و مسلمین به هر نحو ممکن. با اینکه فقط دو سال از حضور هادی در نجف می گذشت اما دوستان زیادی پیدا کرده بود. برخی جوانان طلبه، که کاری جز مطالعه و درس و بحث نداشتند، باتعجب به کارهای هادی نگاه می کردند. او در هر کاری که وارد می شد به بهترین نحو عمل می کرد. کم کم خیلی ها فهمیدند که هادی، در کنار درس مشغول لوله کشی آب برای خانه های مردم محروم شده. هادی با این کار که بیشتر مخفیانه انجام می شد خدمت بزرگی با خانواده های طلاب می کرد. اخلاص و تقوا و ایمان هادی اثر خود را گذاشته بود. او هرجا می رفت می خواست گمنام باشد. هیچگاه از خودش حرفی نمی زد. هرگز ندیدیم که به خاطر پول کاری را انجام دهد. اما خدا محبت او را به دل همه انداخته بود. بعد از شهادت، همه از اخلاص او می گفتند.  چندین نفر را می شناختم که در تشییع هادی شرکت کردند و می گفتند: ما مدیون این جوان هستیم و بعد به لوله کشی آب منزلشان اشاره می کردند. هادی غیر از حوزه در هر جای دیگر هم که وارد می شد بهترین نظرات را ارائه می کرد. در مسائل امنیتی به خاطر تجربه بسیج و فتنه 88 بسیار مسلط بود. از طرفی دیدگاه های فرهنگی او به جهت تجربه فعالیت در مسجد بسیار موثر بود. شاید به همین خاطر بود که مسئولین حشدالشعبی به این طلبه ایرانی بسیار علاقه پیدا کردند. رفت و آمد هادی با نیروهای مردمی زیاد شده بود. او به کار هنری و ساخت فیلم علاقه داشت و این روند را در بین نیروهای حشدالشعبی گسترش داد. زندگینامه وخاطرات 🌷
   برکت در مال چیزی نیست که با مفاهیم مادی قابل بحث و توجیه باشد. برخی افراد بودند که آنچه خدا در اختیارشان نهاده بود را برای رفع مشکلات مردم قرار می دادند و خدا هم از خزانه غیب خود مشلات مالی آنها را برطرف می کرد. مثلاً شهید ابراهیم هادی. دوست می گفت: یک شب ابراهیم را دیدم که در کوچه راه می رود. پرسیدم: کاری داری؟ گفت: از صبح تا به حال کسی از بندگان خدا را ندیدم که مشکل مالی داشته باشد و من بتوانم مشکل او را برطرف کنم. برای همین ناراحتم. ابراهیم هادی هیچ گاه پول را برای خودش نخواست، بلکه با پولی که به دستش می رسید مشکلات بسیاری از رفقا را برطرف می کرد. بارها شده بود که مسافرکشی می کرد و پول آن را خرج هیئت و یا افراد نیازمند می کرد. این ویژگی های شهید ابراهیم هادی، برای هادی ذوالفقاری خیلی جالب بود. هادی ذوالفقاری، ابراهیم را خیلی دوست داشت، برای همین سعی می کرد مانند این شهید عزیز، با درآمد خودش مشکلات مردم را برطرف کند. یادم هست که در تهران، تصویر نسبتاً بزرگ شهید ابراهیم هادی را جلوی موتور نصب کرده بود و این طرف و آنطرف می رفت. هادی هم از خدا خواسته بود که بتواند گره از مشکلات خلق خدا برطرف کند. باید اشاره کرد که نشستن و دعا کردن، برای اینکه خداوند برکت خود را نازل کند، در هیچ روایتی وارد نشده. انسان اگر می خواهد به جایی برسد باید تلاش کند. زمانی که هادی ذوالفقاری در تهران بود و در بازار آهن فعالیت می کرد، همیشه دست خیر داشت. خصوصاً برای هیئت ها بسیار خرج می کرد. هادی می گفت باید مجلس امام حسین(ع) پر رونق باشد. باید این بچه ها که هیئت می آیند خاطره خوشی داشته باشند. هربار که برای هیئت و یا کارهای فرهنگی مسجد احتیاج به کمک مالی داشتیم اولین کسی که جلو می آمد هادی بود. همیشه آماده بود برای هزینه کردن. یکبار به هادی گفتم: از کجا این همه پول می یاری؟ مگه توی بازار چقدر بهت حقوق می دن؟ خندید و گفت: از خدا خواستم که همیشه برای این طور کارها پول داشته باشم. خدا هم کمکم می کنه. پرسیدم: چطوری؟ گفت: باید تلاش کرد. بعد ادامه داد: برای اینکه برخی خرج ها رو تأمین کنم، بعد از کار بازار آهن، با موتور کار می کنم. بار می برم، مسافر و... خدا هم توی پول ما برکت قرار می ده. هادی در نجف هم دست از این کارها بر نمی داشت، بسیاری از طلبه های نجف از فعالیتهای هادی می گفتند و اینکه نمی دانستند هادی از کجا پول می آورد، اما کارهای خیر ماندگاری از خود به یادگار می گذارد. زمانی که هادی شهید شد، چند نفر از طلبه ها آمدند و خاطرات خود را از هادی بیان کردند. یکی می گفت: این عبایی که دارم را هادی برایم خرید، دیگری به نعلین خود اشاره کرد. یکی دیگر از آنها از لوله کشی آب خانه اش می گفت و... هادی برای تأمین هزینه این کارها در نجف کار می کرد. این اواخر کاری کرده بود که مسئولین گروه های نظامی مردمی (حشدالشعبی) حسابی به او اطمینان داشتند. همیشه پول در اختیار او می گذاشتند تا برای کارهایی که در نظر دارد هزینه کند. زندگینامه وخاطرات 🌷 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌸 🌸 🌸 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به 😍😍😍😍 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💠پیامبرصلى الله عليه و آله: دَعوَةُ الصّائِمِ تُستَجابُ عِندَ إفطارِهِ. 🔅" دعای روزه دار هنگام افطار مستجاب است. " 📚 بحار الأنوار، ج96، ص315. افطارمان را با شیرینی دعا برای ظهور آغاز کنیم. 🌙🌸 🌙🌸🌙🌸🌙🌸🌙🌸🌙