🌱🌸🌱
#خانمها_بخوانند
بانوها دقت کنید👇👇👇
💟 درحضور خانواده همسر ،
احترامی اغراق شده و بيش از حد برای مرد خود قائل شويد
اگر همسرتون وارد جمعی شد تمام قد بايستيد و بااون بنشینید.
✅ با اين كار پیش همسر و خانواده اش عزیز میشوید
همین راهکار ساده
عشق شما رو در قلب همسر
چند برابر میکنه ✅
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند
#شما_ستون_نباشین_لطفا
خانم های #لطیف و با سیاست حواستون باشه که قرار نیست شما در حد یک مرد برای زندگی تون وقت و انرژی بزارین. درحالت عادی قرار نیست که شما #نقش مرد رو بازی کنین و ستون مستحکم خانواده باشین
❌فراموش نکنین که #زن ستون مستحکم عاطفی خانواده است و وظیفه های مرد رو نباید به دوش بکشه
در حد یک زن #لطیف برای خانواده وقت بزارین
زن رئیس خونه است و مرد رئیس خانواده
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#پرسش_پاسخ
#مشاوره
دکتر #حبشی
👈 سوال:
بنده از اوایل عقدم تاکنون به شدت نسبت به بیرون رفتن همسرم با دوستانش و حتی گاهی اوقات با خانواده اش خیلی حساسم و ناراحت می شوم حتی گریه می کنم اما همسرم این گونه نیست و می گوید هر جا که تو خوشحالی منم خوشحالم. می گوید که تو به من حسادت می کنی و اکنون ذهنیت پیدا کرده است. چگونه این مشکلم را حل کنم؟ و چگونه ذهنیت او نسبت به حسود بودنم را از بین ببرم؟باتشکر
👈پاسخ:
اگر روابط مرد با دوستانش : 1 - متعادل و به مقدار متعارف است 2 - سلامت کافی را داراست و منجر به هیچ آسیبی نمی شود آنچه غلط است ، حساسیت زیاد شماست و یا وابستگی توام با ضعفی که دارید اما اگر مرد روابط اش فاقد 2 شرط فوق الذکر است ، کار مرد غلط است و موجب ناامنی و التهاب شما شده است.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#پرسش_پاسخ
#مشاوره
دکتر #حبشی
👈 سوال:
سلام همسرم عکس خانم های بی حجاب و مستهجن رو روی فلشش ذخیره میکنه وقتی میگم با این کار به من ضربه روحی وارد میکنی و اعتماد به نفس و اشتیاقم برای به خودم رسیدن رو از بین میبری کنار میزاره این کارو ولی بعد مدتی باز دنبال همین کار میره حس میکنم به این کار معتاد شده متاسفانه من هم تو این مدت مدام گوشیش رو کنترل میکردم که وقتی متوجه شدم چقدر ناراحت میشه دیگه تکرار نکردم نمیدونم باید چی بگم و چیکار کنم نمیخوام ازش دلسرد بشم واقعا ایشون و زندگیمون رو دوست دارم.
👈پاسخ:
اولا باید بدانید این ضعف در برخی از مردان به معنی عدم تامین در غرایز جنسی نیست و به معنی راهی برای تامین جنسی نیست . و یا آنطور که برخی خانمها گمان می کنند که این مردان از زن خودشان احساس رضایت ندارند که به این سمت کشیده می شوند ، برداشتی کاملا زنانه و بی ربط به این کار مردان است اما اینکه مردی دچار این ضعف باشد که نسبت به تماشای تصاویر نامناسب از بدن و یا مراودات جنسی کنجکاوی داشته باشد ، باید بداند که تا سطح شکنجه روحی ، همسرش را می آزارد شما همان مسیر توضیح دادن رنجشش تان را از این مسئله مرد ، با تاکید بر اینکه من می دانم شما قصد زشتی و معصیتی نداری ، پیگیری کنید.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨
✫⇠ رمان زیبای
#پسرک_فلافل_فروش
📌زندگینامه شهید محمدهادی ذوالفقاری...🍃🌹
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت15
#فدایی_رهبر
اوج جسارت به رهبر انقلاب در ایام فتنه، در روز سیزده آبان رقم خورد. در این روز باطن اعمال کثیف فتنه گران نمایان شد.
آن روز رهبر عزیز انقلاب، علناً مورد حملات کلامی آنها قرار گرفت. آنها در مقابل دانشگاه تهران تجمع کردند و بعد از اهانت به تصاویر مقام عظمای ولایت، قصد خروج از دانشگاه را داشتند.
اما با ممانعت نیروی انتظامی روبرو شده و به داخل دانشگاه برگشتند. اما به جسارت های خود ادامه دادند!
خوب به یاد دارم که همان روز یکی از دوستان شهید ابراهیم هادی تماس گرفت و از من پرسید: امروز جلوی دانشگاه در فلان ساعت چه خبر بوده؟!
باتعجب گفتم: چطور؟!
گفت: من می خواستم بروم به محل کارم، یک لحظه در کنار اتاق دراز کشیدم و از خستگی زیاد خوابم برد.
باتعجب دیدم که ابراهیم هادی و همه دوستان شهیدش نظیر رضا گودینی و جواد افراسیابی و... با لباس نظامی روبروی درب دانشگاه ایستاده اند و با عصبانیت به درب دانشگاه تهران نگاه می کنند.
گفتم: یکی از دوستان من در حراست دانشگاه تهران است، الان خبر می گیرم.
به او زنگ زدم و پرسیدم: در فلان ساعت جلوی درب دانشگاه چه خبر بود؟
ایشان هم گفت: دقیقاً در همین ساعت که می گویی پلاکارد بزرگ تصویر حضرت آقا را پاره کردند و شروع کردند به جسارت کردن به مقام معظم رهبری!
***
لباس پلنگی بسیار زیبا و نو پوشیده بود. موتورش را تمیز کرده بود. گفتم: هادی جان کجا؟ می خوای بری عملیات!؟
یکی دیگه از بچه ها گفت: این لباس کماندویی رو از کجا آوردی؟ نکنه خبرایی هست و ما نمی دونیم!؟
خندید و گفت: امروز می خوان جلوی دانشگاه تجمع کنند. بچه های بسیج آماده باش هستند. ما هم باید از طریق بسیج کار کنیم. این وظیفه است.
گفتم: مگه نمی خوای بری سر کار. با این کارهایی که تو می کنی صاحبکار حتماً اخراجت می کنه.
لبخندی زد و گفت: کار رو برای وقتی می خوایم که تو کشور ما امنیت باشه و کسی در مقابل نظام قرار نگیره. بعد به من گفت: برو سریع حاضر شو که داره دیر می شه.
رفتیم به سمت میدان انقلاب. یک مقری بود که نیروهای بسیج در آن مستقر بودند. قرار بود به آنجا رفته و پس از گرفتن تجهیزات منتظر دستور باشیم.
در طی مسیر یکباره به مقابل درب دانشگاه رسیدیم. درست در همان موقع جسارت اغتشاشگران به رهبر معظم انقلاب آغاز شد.
هادی وقتی این صحنه را مشاهده کرد دیگر نتوانست تحمل کند! به من گفت: همین جا بمون... سریع پیاده شد و دوید به سمت درب اصلی دانشگاه.
من همینطور داد می زدم: هادی برگرد، تو تنهایی می خوای چیکار کنی؟ هادی ... هادی ...
اما انگار حرف های من را نمی شنید. چشمانش را اشک گرفته بود. به اعتقادات او جسارت می شد و نمی توانست تحمل کند.
همینطور که هادی به سمت درب دانشگاه می دوید یکباره آماج سنگ ها قرار گرفت.
من از دور او را نگاه می کردم. می دانستم که هادی بدن ورزیده ای دارد و از هیچ چیزی هم نمی ترسد. اما آنجا شرایط بسیار پیچیده بود.
همین که به درب دانشگاه نزدیک شد یک پاره آجر، محکم به صورت هادی و زیر چشم او اصابت کرد.
من دیدم که هادی یکدفعه سر جای خودش ایستاد. می خواست حرکت کند اما نتوانست! خواست برگردد اما روی زمین افتاد! دوباره بلند شد و دور خودش چرخید و باز روی زمین افتاد.
از شدت ضربه ای که به صورتش خورد، نمی توانست روی پا بایستد. سریع به سمت او دویدم. هر طور بود در زیر بارانی از سنگ و چوب هادی را به عقب آوردم.
خیلی درد می کشید، اما ناله نمی کرد. زخم بزرگی روی صورتش ایجاد شده و تمام صورت و لباسش غرق خون بود.
هادی آنچنان دردی داشت که با آن همه صبر، اما باز به خود می پیچید و در حال بی هوش شدن بود. سریع او را به بیمارستان منتقل کردیم.
چند روزی در یکی از بیمارستان های خصوصی تهران بستری بود. آنجا حرفی از فتنه و اتفاقی که برایش افتاده نزد.
آن ضربه آن قدر محکم بود که بخش هایی از صورت هادی، چندین روز بی حس بود. شدت این ضربه باعث شد که گونه او شکافته شد و تا زمان شهادت، وقتی هادی لبخند می زد، جای این زخم بر صورت او قابل مشاهده بود.
بعد از مرخص شدن از بیمارستان، چند روزی صورتش بسته بود. به خانه هم نرفت و در پایگاه بسیج می خوابید، تا خانواده نگران نشوند. اما هر روز تماس می گرفت تا آنها نگران سلامتی اش نباشند.
بعدها رفقا پیگیری کردند و گفتند: بیا هزینه درمان خودت را بگیر، اما هادی که همه هزینه ها را از خودش داده بود لبخندی زد و پیگیری نکرد.
حتی یکی از دوستان گفت: من پیگیری می کنم و به خاطر این ماجرا و بستری شدن هادی، برایش درصد جانبازی می گیرم.
هادی جواب او را هم با لبخندی بر لب داد!
هادی هیچ وقت از فعالیت های خودش در ایام فتنه حرفی نزد، اما همه دوستان می دانستند که او به تنهایی مانند یک اکیپ نظامی عمل می کرد.
#پسرک_فلافل_فروش
زندگینامه و خاطرات #طلبه_شهید_مدافع_حرم_محمدهادی_ذوالفقاری🌷
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت16
#به_عشق_شهدا
#دوستان_شهید
ورود هادی به مسجد، با مراسم یادواره شهدا بود. به قول زنده یاد سید علی مصطفوی (همسفر شهدا)، هادی را شهدا انتخاب کردند.
از روزی که هادی را شناختیم همیشه برای مراسم شهدا سنگ تمام می گذاشت. اگر می گفتیم فلان مسجد می خواهند یادواره شهدا برگزار کنند و کمک می خواهند دریغ نمی کرد.
این ویژگی هادی را همه شاهد بودند که به عشق شهدا همه کار می کرد. تقریباً هر هفته شبهای جمعه بهشت زهرا س می رفت. با شهدا دوست شده بود. و در این دوستی سید علی مصطفوی (همسفر شهدا) بیشترین نقش را داشت.
هیئتی را در مسجد راه اندازی کردند به نام «رهروان شهدا» هر هفته با بچه ها دور هم جمع می شدند و به عشق شهدا برنامه هیئت را پیگیری می کردند. هادی در این هیئت مداحی هم می کرد. همه او را دوست داشتند.
اما یکی از کارهای مهمی که همراه با برخی دوستان انجام داد، نصب تابلوی شهدا در کوچه ها بود. من اولین بار از سید علی مصطفوی (همسفر شهدا) شنیدم که می گفت: باید برای شهدای محل کاری انجام دهیم.
گفتم: چه کاری؟
گفت: بیشتر کوچه ها به اسم شهید است اما به خاطر گذشت سه دهه از شهادت آنها، هیچکس این شهدا را نمی شناسد. لااقل تصویر شهید را در سرکوچه نصب کنیم تا مردم با چهره شهید آشنا شوند. یا اینکه زندگینامه ای از شهید را به اطلاع اهل آن کوچه برسانیم.
کار آغاز شد. از طریق مساجد و بنیاد شهید و... تصاویر شهدای محل جمع آوری شد.
هادی در همان ایام، کار با فتوشاپ و دیگر نرم افزارهای کامپیوتری را یادگرفت. استعداد او برای فراگرفتن این کارها زیاد بود.
تصاویر شهدا را اسکن و سپس در یک اندازه مشخص طراحی کردند. بعد هم بَنر تهیه می شد.
با یک نجار هم صحبت شد که این تصاویر را به صورت قاب چوبی در آورد. کار خیلی سریع به نتیجه رسید. هادی وانت پدرش را می آورد و با یک دریل و... کار را به اتمام می رساند.
بیشتر کوچه های محل ما با تابولهای قرمز رنگ شهدا مزین شد. یادم هست برخی ها مخالف این حرکت بودند! حتی از بچه های بسیج!
می گفتند شما این کار را می کنید، ولی یک سری از اراذل و اوباش این تصاویر را پاره می کنند و به شهدا اهانت می کنند.
اما حقیقت چیز دیگری بود. ارادت مردم به شهدا فراتر از تصورات ما بود. الان با گذشت شش سال از آن روزها هنوز یادگار هادی و دوستانش را روی دیوارهای محل می بینیم.
هیچکس به این تابلوها بی احترامی نکرد، برعکس آنچه تصور می شد، تقاضا برای نصب تابلو از محلات دیگر هم رسید. در بسیاری از محلات این حرکت آغاز شد. بعد هم بسیج شهرداری، حرکت عظیمی را در این زمیه آغاز کرد.
از دیگر کارهای هادی که تا این اواخر ادامه یافت، فعالیت در زمینه معرفی شهدا بود. برای شهدا پوستر درست می کرد، در زمینه طراحی تصاویر کار می کرد و...
حتی در رایانه شخصی او که پس از شهادت به خانواده تحویل شد، پر بود از تصاویر شهدای مجاهد عراقی که هادی برای آنها طراحی انجام داده بود.
#پسرک_فلافل_فروش
زندگینامه و خاطرات #طلبه_شهید_مدافع_حرم_محمدهادی_ذوالفقاری 🌷
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند
📌وقتی مردی اززنش تعریف میکنه ، زن نباید هیچوقت بگه نه اینجوریم نیست که میگی
یا نگه مرسی نظر لطفته
یا امثال این جمله ها
باید بگه خب مشخصه وقتی عشق توام بایدم اینجوری باشم
یا بگه عشق توام دیگه یاخانوم شماام دیگه
وقتی اقامون انقد خوبه خب مشخصه یه فرشته نصیبش شده
👈 ذهن مردها یجوری تنظیم شده که از اول خودتو هرجور نشون بدی تا اخر هم همونطوری هستی.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
4_6032721973178533812.mp3
431K
🎙 #پادکست
#صوتی
👤 استاد #پناهیان
📝 یکی از عوامل مهم طلاق در سالهای اول ازدواج
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه336ازقرآن🌸
#جز_هفدهم🌸
#سوره_حج🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_هادی_موسوی 😍😍😍😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#بحقسهسالهکربلاعجللولیکالفرج
🔸گدا اگر خوشروزی باشد در خانه را که میکوبد دختر کوچولوی خانه در را باز میکند.
آن موقع است که تا چیزی برای گدا از پدر نگیرد دستبردار ماجرا نیست.
🔸این روزها چقدر خوشروزی هستیم که درِ خانهی ارباب را رقیّه برایمان باز میکند.
🔸سهساله حسین!
ما گدایان قدیمیِ این خانهایم.
دعاهای فرجمان را آوردهایم تا از پدر آمین بخواهی.
ما منتظریم...
#اللّهمعجّللولیکالفرج ☘🌹
🌿🌱🌾🌿🌱🌾🌿🌱🌾🌿🌱
❤🍂بگذار هر لحظه
باران شوق
بر زندگیت ببارد
تا روحت را صفا دهد
🌹و گلهای عشق
در دلت جوانه زند
تا آنها را به دیگران هدیه کنی.
🍃🌸💝دلتون کلبه عشق و محبت💝🌸🍃
سلام
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تربیت_فرزند
💖اسباب بازی برای کودک مثل ابزار آزمایشگاهی برای یک دانشمند است.
🌷👇
به این شرط که:
قابل دستکاری و ساخت مجدد برای کودک باشد، متناسب با سن او باشد، کودک ترسی از خراب شدن آن نداشته باشد و بتواند در نحوه استفاده از وسیله بازی خلاقانه عمل کند.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
❤🍃وقتی بانهایت توان سر کودک خود داد میزنیم باجملات وکلمات نامناسب به او توهین میکنیم ویا به او آسیب جسمی میرسانیم،در حال تربیت او نیستیم،بلکه خشم خود را تخلیه میکنیم.
🌹👇
از خودمان بپرسیم آیا هدف ما از بچه دارشدن، آوردن موجودی به این دنیا بود تا تمام خشم های فروخورده ی مان را بر سر او تخلیه کنیم؟
بپرسیم از خود که آیا برای ما لذت بخش است فردی مارا به منزلش دعوت کند ومدام مارا مورد بی احترامی تحقیر توهین وخشم خود قرار دهد؟
این همانکاری ست که بیشتر مابا کودکمان انجام میدهیم.....
به مدیریت خشم خود بیشتر توجه کنیم گاهی لازم است دراین راه از یک کارشناس کمک بگیریم ما اجازه نداریم باهیچکس خصوصا فرزندی که به این دنیا دعوتش کردیم رفتار پرخاشگرانه داشته باشیم...
#تربیت_فرزند
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تربیت_فرزند 👦🏻👧🏻
يادمان باشد...
دادن آزادي به كودك در بازی،
جنب و جوش و تخلیه انرژی،
به او پر پرواز خواهد داد.
مدام به بچه ها تذکر ندهیم که
_ ندو
_ساکت باش
_دست نزن
بااین کارها فقط مانع رشد آنهاییم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#مشاوره
#پرسش_پاسخ
#تربیت_فرزند
خانم #شاکری
#والدین_هم_باید_برای_ورود_به_اتاق_فرزندان_در_بزنند_؟
با سلام و عرض ادب و احترام
وقتی میخواهیم آداب در زدن و وارد شدن به اتاق پدر و مادر را به فرزندمان آموزش دهیم باید خودمان هم هر وقت میخواهیم وارد اتاقشان شویم در بزنیم؟
🍃💐🍃
🍀سلام عزیزم،،
پدر و مادر اولی هستند.
یعنی👈 "نباید" طوری رفتار کنند که "گویا" بر اونها هم واجب هست که برای هر بار ورود و خروج در بزنند.
در حالی که اینطور نیست ✅
حق والدینی این هست که،،
👈گاهی با اطلاع دادن،،
👈و گاهی هم بدون اطلاع،،
وارد حریم فرزند بشن.
🍀 این رفتار در هر دو صورت،،
برای تربیت،، اصلاح و مدیریت رفتارهای فرزند هست. ✅
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══