eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
27.5هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
80 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
دوستان همونطور که حضرت آقا فرمودند برای کمک به مردم سیل زده همه باید بسیج شیم متاسفانه تعدادی از هم وطنان عزیزمون در شیراز بدلیل سیل جان خودشون رو از دست دادند دعا کنید این بلای طبیعی بخیر بگذره ان شاءالله 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞 پــرونــده📜گنـــاه مراکــم مرور کن👀 خودم بــرای خــودم گــریه😭میکنم 🌹 💞 @zendegiasheghane_ma 💫
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞 خدای عشق و زیبایی خدای خوبم ...... محبوبم ...دوستت دارم چه لذتبخش است گذر نسیم یاد تو بر دلها وچه ‌زیباست پرواز پرنده خاطره تو بر قلبها وچه شیرین است پیمودن اندیشه درجاده غیب ها بسوی تو. چه روح بخش است گام زدن درمسیر عرفان تو و چه جان می دهد ایمان به غیب تو.. خدای من ! محبوب من ! چه خوش است طعم عشق تو..... چه شوق آفرین است نگاه عاشقانه تو. چه تکان دهنده است توجه مهرآمیز تو. چه شیرین است زندگی در کنار تو و در زیر سایه لطف تو..... چه لذتبخش است ‌گرمای دست نوازشگر تو... خدایا گرمای وجودت را از سردی روزگارمون نگیر ! شبتون بخیر التماس دعا یاعلی 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹 🌷 اصلا این دنیا ڪه جاے ما حسینےها نبود من بہ عشق ڪربلاے تو بہ دنیـا آمدم بین غربٺ مانده‌ام انگار دور از ڪربلا ماهےام ڪه دور از آبے دریا مانده‌ام 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕 تو بیایی همه ثانیه ها ساعتها از همین روز همین لحظه همین دَم عیدند... 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸  🌸بـــــانو .....  روزهای عجیبی است ... زمانه الک برداشته و سخت درحال الک کردن است.. لحظه ای هم صبر نمی کند ! یک روز چــــــادر را الک کرد و امروز دارد چادری ها را الک میکند! بانــــــوی چــــادری دانه های الک زمانه ، ریـــــــز است  مبادا حیا و عفت و نجابت الک شود  و تو بمانی و یک پارچه ی مشکی... 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹 🌹🌹🌹🌹🌹 تفاوتهای بین زن و مرد را بشناسیم و به آنها احترام بگذاریم. و بجای اینکه دنبال تغییر طرف مقابل باشیم بدنبال تغییر خود باشیم. @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹 🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 خانم 👇👇
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 اگر کسی خودِ حقیقی خودش رو بشناسه، دیگه نمیگه مادر شوهرم اینطوری کرد، نمیذاره من رشد کنم نداریم🙃🌟 یعنی وجود آدمهای دیگه مانع رشد حقیقی ما نمیشن.❌ توی نظم یک گفتیم عوامل و شرایط محیط بیرون تاثیر در برنامه ریزی ما نباید داشته باشه⭕️⭕️.درنظم دو میگیم کسی خود حقیقی خودش رو بشناسه،آدمهای دیگه مانع رشد او نیستن. حتی بعضیها میگن من قهر نیستم دیگه خونه مادر شوهرم نمیرم🤔🤔،دیگه باجاریم حرف نمیزنم🙄.اونهارو حذف میکنم.😕فکر میکنه اگر این آدمه رو حذف بکنه خودش رشد میکنه در صورتیکه اشتباهه.الآن گفتیم اگر کسی رو تحمل بکنید رشد پیدا میکنید. ولی سعی کنید شنا طوری نباشید که دیگران بخواهند شما رو تحمل کنن 😯😦😧. امام علی(علیه‌السلام)میگن کسی که میخواهد رضایت خدا رو بدست بیاورد، بخش حیوانی باید اذیت شود. این جسمتون،این وجودتون توی این دنیا باید اذیت بشه.😖☹️😕 مثلاً باید از اخلاق مادرت اذیت بشی. باید از رفتار پدرت اذیت بشی.بایدازدست همسرت اذیت بشی. نگو اگر یه شوهر دیگه کرده بودم خوشبخت تر بودم. یعنی چی⁉️⬅️یعنی خدایا راضی نیستم همچین چیزی رو نصیب من کردی. بعد روت میشه به خدا همچین چیزی رو بگی؟ بعضیا روشون میشه دیگه. و بعد ما در دعاهامون به خدا میتونیم بگیم خدایا ما رو به سختی ننداز💙 درچیزهایی که روزیم نکردی.💛 مثل اینکه بگیم خدایا هرچیزی که میخوای به مابدی، هرامتحانی که میخوای بکنی، اول ظرف وجودیش رو بهم بده. ✳️✳️ خدایا اول ما رو بزرگ بکن بعد سختی های بزرگ نصیبمون بکن. تعقیبات نماز عشاء رو بخونید. ما مشکلمون اینه که خیلی چیزها رو تو دیواری میخونیم. مثلاً دعای روز رو میخونیم که دعای روز خونده باشیم. زیارت روز رو میخونیم که زیارت روز خونده باشیم. تعقیبات رومیخونیم که بعد از نماز ثواب ببریم. تا یه مدتی برای نظم یک، اینها خوبه. ولی برای نظم دو اینها رو باید بفهمیم چی میگیم. اول که میخوای شروع کنی بعضی موقعها بگو خدایا منکه نمیدونم چی میگم واقعیت،حالا ممکنه ترجمه اش هم بخونم، ولی شما که میدونی من چی میگم؛ از همون خوبایی که به همه دادی به منم بده. باید معنیش رو بخونی بدونی چی هستش، داری چکار میکنی. @jalasaaat ارسال مطلب✅ کپی⛔️
رمان #بدون_تو_هرگز (77قسمت) 📖 داستان زندگی #واقعی طلبه ی شهید سید علی حسینی و دخترش زینب السادات حسینی ✍ به قلم شهید #سیدطاهاایمانی 💞 @zendegiasheghane_ma
نويسنده: شهید سيد طاها ايمانی 🌹قسمت شصت و هفتم: 46 تماس بی پاسخ 🍃نزدیک نیمه شب بود که به حال اومدم ... سرگیجه ام قطع شده بود ... تبم هم خیلی پایین اومده بود ... اما هنوز به شدت بی حس و جون بودم ... 🍃از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپ ساده درست کنم ... بلند که شدم ... دیدم تلفنم روی زمین افتاده ... باورم نمی شد ... 46 تماس بی پاسخ از دکتر دایسون ... 🍃با همون بی حس و حالی ... رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن کردم ... تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگ در بلند شد ... 🍃پتوی سبکی رو که روی شونه هام بود ... مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله ها رفتم پایین ... از حال گذشتم و تا به در ورودی رسیدم ... انگار نصف جونم پریده بود ... 🍃در رو باز کردم ... باورم نمی شد ... یان دایسون پشت در بود... در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می زد ... با حالت خاصی بهم نگاه کرد ... اومد جلو و یه پلاستیک بزرگ رو گذاشت جلوی پام ... - با پدرت حرف زدم ... گفت از صبح چیزی نخوردی ... مطمئن شو تا آخرش رو می خوری ... 🍃این رو گفت و بی معطلی رفت ... 🍃خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل ... توش رو که نگاه کردم ... چند تا ظرف غذا بود ... با یه کاغذ ... روش نوشته بود ... - از یه رستوران اسلامی گرفتم ... کلی گشتم تا پیداش کردم ... دیگه هیچ بهانه ای برای نخوردنش نداری ... 🍃نشستم روی مبل ... ناخودآگاه خنده ام گرفت ... 🎯 ادامه دارد... 💞 @zendegiasheghane_ma
نويسنده: شهید سيد طاها ايمانی 🌹قسمت شصت و هشتم: احساست را نشان بده 🍃برگشتم بیمارستان ... باهام سرسنگین بود ... غیر از صحبت در مورد عمل و بیمار ... حرف دیگه ای نمی زد ... 🍃هر کدوم از بچه ها که بهم می رسید ... اولین چیزی که می پرسید این بود ... - با هم دعواتون شده؟ ... با هم قهر کردید؟ ... 🍃تا اینکه اون روز توی آسانسور با هم مواجه شدیم ... چند بار زیرچشمی بهم نگاه کرد ... و بالاخره سکوت دو ماهه اش رو شکست ... - واقعا از پزشکی با سطح توانایی شما بعیده اینقدر خرافاتی باشه ... - از شخصی مثل شما هم بعیده ... در یه جامعه مسیحی حتی به خدا ایمان نداشته باشه ... - من چیزی رو که نمی بینم قبول نمی کنم ... - پس چطور انتظار دارید ... من احساس شما رو قبول کنم؟... منم احساس شما رو نمی بینم ... 🍃آسانسور ایستاد ... این رو گفتم و رفتم بیرون ... 🍃تمام روز از شدت عصبانیت، صورتش سرخ بود ... 🍃چنان بهم ریخته و عصبانی ... که احدی جرات نمی کرد بهش نزدیک بشه ... 🍃سه روز هم اصلا بیمارستان نیومد ... تمام عمل هاش رو هم کنسل کرد ... 🍃گوشیم زنگ زد ... دکتر دایسون بود ... - دکتر حسینی ... همین الان می خوام باهاتون صحبت کنم... بیاید توی حیاط بیمارستان ... 🍃رفتم توی حیاط ... خیلی جدی توی صورتم نگاه کرد ... بعد از سه روز ... بدون هیچ مقدمه ای ... - چطور تونستید بگید محبت و احساسم رو نسبت به خودتون ندیدید؟ ... من دیگه چطور می تونستم خودم رو به شما نشون بدم؟ ... حتی اون شب ... ساعت ها پشت در ایستادم تا بیدار شدید و چراغ اتاق تون روشن شد ... که فقط بهتون غذا بدم ... حالا چطور می تونید چشم تون رو روی احساس من ... و تمام کارهایی که براتون انجام دادم ببندید؟ ... 🎯 ادامه دارد... 💞 @zendegiasheghane_ma
نويسنده: شهید سيد طاها ايمانی 🌹قسمت شصت و نهم: زنده شون کن 🍃پشت سر هم و با ناراحتی، این سوال ها رو ازم پرسید ... ساکت که شد ... چند لحظه صبر کردم ... - احساس قابل دیدن نیست ... درک کردنی و حس کردنیه... حتی اگر بخواید منطقی بهش نگاه کنید ... احساس فقط نتیجه یه سری فعل و انفعالات هورمونیه ... غیر از اینه؟ ... شما که فقط به منطق اعتقاد دارید ... چطور دم از احساس می زنید؟ ... - اینها بهانه است دکتر حسینی ... بهانه ای که باهاش ... فقط از خرافات تون دفاع می کنید ... 🍃کمی صدام رو بلند کردم ... - نه دکتر دایسون ... اگر خرافات بود ... عیسی مسیح، مرده ها رو زنده نمی کرد ... نزدیک به 2000 سال از میلاد مسیح می گذره ... شما می تونید کسی رو زنده کنید؟ ... یا از مرگ انسانی جلوگیری کنید؟ ... تا حالا چند نفر از بیمارها، زیر دست شما مردن؟ ... اگر خرافاته، چرا بیمارهایی رو که مردن ... زنده نمی کنید؟ ... اونها رو به زندگی برگردونید دکتر دایسون ... زنده شون کنید ... 🍃سکوت مطلقی بین ما حاکم شد ... نگاهش جور خاصی بود... حتی نمی تونستم حدس بزنم توی فکرش چی می گذره... آرامشم رو حفظ کردم و ادامه دادم ... - شما از من می خواید احساسی رو که شما حس می کنید ... من ببینم ... محبت و احساس رو با رفتار و نشانه هاش میشه درک کرد و دید ... از من انتظار دارید ... احساس شما رو از روی نشانه ها ببینم ... اما چشمم رو روی رفتار و نشانه های خدا ببندم ... شما اگر بودید؛ یه چیز بزرگ رو به خاطر یه چیز کوچک رها می کردید؟ ... 🍃با ناراحتی و عصبانیت توی صورتم نگاه کرد ... - زنده شدن مرده ها توسط مسیح ... یه داستان خیالی و بافته و پردازش شده توسط کلیسا ... بیشتر نیست ... همون طور که احساس من نسبت به شما کوچیک نبود ... 🍃چند لحظه مکث کرد ... - چون حاضر شدم به خاطر شما هر کاری بکنم ... حالا دیگه... من و احساسم رو تحقیر می کنید؟ ... اگر این حرف ها حقیقت داره ... به خدا بگید پدرتون رو دوباره زنده کنه ... 🎯 ادامه دارد... 💞 @zendegiasheghane_ma
نويسنده: شهید سيد طاها ايمانی 🌹قسمت هفتاد: خدا را ببین 🍃چند لحظه مکث کرد ... - چون حاضر شدم به خاطر شما هر کاری بکنم ... حالا دیگه... من و احساسم رو تحقیر می کنید؟ ... اگر این حرف ها حقیقت داره ... به خدا بگید پدرتون رو دوباره زنده کنه ... 🍃با قاطعیت بهش نگاه کردم ... - این من نبودم که تحقیرتون کردم ... شما بودید ... شما بهم یاد دادید که نباید چیزی رو قبول کرد که قابل دیدن نیست ... 🍃عصبانیت توی صورتش موج می زد ... می تونستم به وضوح آثار خشم روی توی چهره اش ببینم و اینکه به سختی خودش رو کنترل می کرد ... اما باید حرفم رو تموم می کردم... - شما الان یه حس جدید دارید ... حس شخصی رو که با وجود تمام لطف ها و توجهش ... احدی اون رو نمی بینه ... بهش پشت می کنن ... بهش توجه نمی کنن ... رهاش می کنن ... و براش اهمیت قائل نمیشن ... تاریخ پر از آدم هاییه که ... خدا و نشانه های محبت و توجهش رو حس کردن ... اما نخواستن ببینن و باور کنن ... 🍃شما وجود خدا رو انکار می کنید ... اما خدا هرگز شما رو رها نکرده ... سرتون داد نزده ... با شما تندی نکرده ... 🍃من منکر لطف و توجه شما نیستم ... شما گفتید من رو دوست دارید ... اما وقتی ... فقط و فقط یک بار بهتون گفتم... احساس شما رو نمی بینم ... آشفته شدید و سرم داد زدید ... 🍃خدا هزاران برابر شما بهم لطف کرده ... چرا من باید محبت چنین خدایی رو رها کنم و شما رو بپذیرم؟ ... 🍃اگر چه اون روز، صحبت ما تموم شد ... اما این، تازه آغاز ماجرا بود ... 🍃اسم من از توی تمام عمل های جراحی های دکتر دایسون خط خورد ... چنان برنامه هر دوی ما تنظیم شده بود ... که به ندرت با هم مواجه می شدیم ... 🍃تنها اتفاق خوب اون ایام ... این بود که بعد از 4 سال با مرخصی من موافقت شد ... می تونستم به ایران برگردم و خانواده ام رو ببینم ... فقط خدا می دونست چقدر دلم برای تک تک شون تنگ شده بود ... 🎯 ادامه دارد... 💞 @zendegiasheghane_ma
شنیده بودم که اولین بارانی که درسال نو میبارد، به عرش خدا نزدیک تر است... شنیده بودم،لحظه ی بارشِ باران، لحظه ی اجابت دعاست...به یاد دارم که همیشه عاشقانه ترین لحظه هایم، زیر باران زیبای بهاری رقم خورده بود. اما این بار، آهسته تر ببار، باران ... نکند صدای تو، خواب غفلت مسئولینِ همیشه خفته ی مارا بیدار کند... باران، به مردم خسته ی کشورم، که شاید تنها بهانه ی شاد بودنشان باشد، رحم کن و آهسته تر ببار ... تلخی اتفاقاتِ اخیر وقتی غیر قابل تحمل میشود که عده ای ساده لوح، برائت از شیطان بزرگ را عامل این اتفاقات ناگوار میدانند.همان شیطان بزرگی که با تحریم های فلج کننده اش کمر بر نابودی ایرانمان بسته است... بگذار گوشهایشان مثل همیشه نشنود، ندای حقی را که حقانیت را فریاد میزند : محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار، رحماء بینهم ... ما از شما انتظارِ مقابله با کفار و دشمن را نداریم، با هم نوعتان مهربان باشید ... ای کاش آن قدر جوانمردی و مردانگی برایمان باقی مانده بود که در این شرایط، نمک روی زخم نباشیم... چقدر این روزها، دلم قرار میخواهد، قراری که از سمت تو، از سمت محبّان تو به قلبم نازل شود... شنیده بودم که رحمه للعالمین فرموده بود: مثَل اهل بیتم، در میان شما، مانند کشتی نوح است که هر کس سوارش شود، نجات یابد و هر کس از آن تخلف کند، غرق میگردد... خدایا ما که این روزها، اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل البلا ورد زبانمان شده، پس یاریمان کن... خدایا، تو را به عظمت و بزرگیت سوگند، مردم کشورم را سوار بر همان کشتی محبتی کن، که سوارانش از هر گزندی در امانند... هر چه باشد، از کودکی در گوشهایمان زمزمه کرده اند : ان تودوا الامانات الی اهلها... شنیده ام که صادق آل محمد فرموده اند : زمانی که قیام قائم ما نزدیک شود، بر مردم بارانی فرو خواهد ریخت در ماه رجب، بارانی که مانندش دیده نشده است... میبینی...حتی زمانی که خسته ایم و بیتاب زمانی که سیل، خانه ی عزیزانمان را ویران کرده و غصه داریم، باز هم دلتنگ تو میشویم و از تو مینویسیم و ایمان داریم که روزی می آیی و جهان را با آمدنت گلستان میکنی... تاریخ بی حضور تو یعنی دروغ محض سالِ هزار و چند که فرقی نمیکند .... @Buh_LOl 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا انتظار زیادی از همه نداره ✅ هر کسی به اندازه درجه ایمانش امتحان خواهد شد... 💞 @zendegiasheghane_ma
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸از خدا برای همه شما 🍃سه چیز میخوام 🌸اول سلامت 🍃دوم سعادت 🌸سوم خیر وبرکت در کارهاتون 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜 ❀🎈{وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيرًا..} 🎈❀ ”و پرودگارت ‌را بسیار یاد کن“ - سُبحان الله🍃. - الحمدالله💫. - الله أكبّر☁. - أستغفر الله🌷. - لا اله الا الله✨. - لاحول ولا قوة الا بالله💎. - سُبحان الله وبحمده🌸. - سُبحان الله العظيم💧 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕 همه بخونید😊👇 برای خودت دعا کن که آرام باشی.🌸🍃 وقتی طوفان می آید، تو همچنان آرام باشی تا طوفان از آرامش تو آرام بگیرد.🌸🍃 برای خودت دعا کن تا صبور باشی؛ آنقدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه آسمان کنار بروند و خورشید دوباره بتابد.🌸🍃 برای خودت دعا کن تا خورشید را بهتر بشناسی….☀️ ﺯﻧﺪﮔﻲﻫﻴﭻﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺑﻦبست نمیرسد. کافیست چشم باز کنیم و راههای گشوده ی بیشماری را فرا روی خود ببینیم. خدا که باشد، هرمعجزه ای ممکن میگردد🌸🍃 ایمان داشته باش که قشنگترین عشق, نگاه مهربان خداوند به بندگانش است زندگی را به او بسپار…. و مطمئن باش که تا وقتی پشتت به خدا گرم است🌸🍃 تمام هراس های دنیا، خنده دار است.... بهترینا و خوبترین ها نصیب شما🌸🍃 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹 خانم 👇👇