ویژه #عقد_کرده_ها
گفتم: حالم خوب نیست، هر کاری میکنم یه جایی لنگ می زنه!
گفت : توی دوران عقد و اول زندگی، این لنگی ها زیاده!
گفتم: خسته شدم، تا کی آخه؟
گفت : حتما داستان زیاد میخونی؟
گفتم : آره خب، خیلی، چه ربطی داره؟
گفت : دختر شاه و پسر فقیر به هم می رسند و میرن با خوبی و خوشی زندگی میکنند!
مگه میشه؟
امکان نداره!
با این همه تفاوت و مسائل زندگی؟
اگه همش خوبی و خوشی باشه، حوصله شون سر میره!
تنش ها، بگومگوها و بالا و پایین توی زندگی، آروم آروم شناخت و تفاهم میاره!
گفتم : اگه تو این تنش ها دلزدگی ایجاد شد چی؟
گفت : ایییین همه زن و شوهر های واقعی دارند زندگی می کنند،، همه بدون تنش هستند؟
یا از هم دلزده شدند؟
👈مشکلات، هیجان های جاده زندگی هستند
و همین زیباست!🌹
💞 @zendegiasheghane_ma
ویژه #عقد_کرده_ها
#اصول_زندگی
🔹یه سری طلاق ها مخصوصا در دوران عقد به خاطر اینه که بلد نیستیم سازگار شدن با شرایط رو.
🔹خیلی از ماها یه شرایط آرمانی از ازدواج تو ذهنمون ترسیم میکنیم و وقتی میریم توش و میبینیم با تصویر ذهنی ما یکی نیست جا میزنیم
فک میکنیم شرایط همه ایده آله و فقط ماییم که شرایطمون غیر ایده آله!!!
👌خیلی از مشکلات با صبر کردن و درست صبر کردن در گذر زمان حل میشن.
💞 @zendegiasheghane_ma
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
رمان #دل_آرام
معجزاتی از امام زمان (عج)
نویسنده : زهرا قزلباشی
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
💕💫💕💫💕💫💕💫💕💫 #دل_آرام این داستان: دل آرام من... #قسمت6 بخشی در صحرا بود و تنها صدای اسبها این سکوت
💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞
#دل_آرام
این داستان : دل آرام من...
#قسمت7
پرسیدم: درست است که هر کس امام حسین علیه السلام را شب جمعه زیارت کند، از عذاب قیامت در امان است؟
- بله همین طور است.
ناگهان دنیا و هر آنچه در آن بود، در چشم هایت موج انداخت، طوفانی در نگاهت به پا شد که آرامش را از قلب من کند و لایههای تودرتوی هوا را هزار تکه کرد. اشک روی گونه هایت جاری شد و اندوه آشنایی بر دلم چنگ انداخت. اندوهی که تنها نیمه شبها گریبان گیرم میشد، از اعماق درونم زبانه کشید. و بعدها به یاد آوردم که آن قرابت به خاطر نیمه شبهایی بود که به یاد گریههای نیمه شب امام زمانم در تاروپودم رخنه میکرد.
هر وقت آن لحظه را تداعی میکنم، تمام غمهای عالم در طرف چپ سینهام یکجا جمع میشود و آنقدر به سینه میکوبد که وارد میشود. در تمام شریان هایم رسوخ میکند. در تمام سلول هایم راه مییابد. نفس در سینه حبس میشود. زندگی در برابرم بی ارزش میشود. مرگ قد علم میکند و اگر اشک پا در میانی نکند، بغض گلو را خفه کرده و کارم تمام میشود.
من که تو را نشناخته بودم، چرا آنقدر از تو سؤال میکردم؟ چرا از تو پرسیدم: آنچه ادا کردم قبول است یا نه؟ مگر آن خمس متعلق به تو نبود؟ و مگر نه این است که تنها تو باید آن را میپذیرفتی و یا
رد میکردی؟ تو اگر معصوم نبودی چطور اینقدر آرام و بی دغدغه به سؤالات من جواب میدادی؟ و اگر مظلوم نبودی که شناخته بودمت. دل آرام معصوم مظلوم من!
دو راهی رو به رو چون دو راهی انسان در برابر خیر و شر بود. یک سوی جاده، زمین چند سادات یتیم بود که حکومت آن را غصب کرده بود و یک سو راه هموار برای هر که از خدا میترسید. به عادت همیشه خواستم از راه دوم ادامه بدهم که تو وارد جاده سادات شدی.
گفتم: این راه سادات یتیم است ما از آن عبور نمی کنیم.
- این زمین جدّ ما امیرالمومنین علیه السلام و ذرّیه و اولاد اوست. بر پیروان او تصرف اش حلال است.
از آن عبور کردیم. هر دو. تو جلو و من پشت سر تو. وقتی اسب هایمان در کنار هم قرار گرفتند تو دست مرا گرفتی.
💞 @zendegiasheghane_ma
#یااباصالح_المهدی_عج❤
چشم آلوده کجا ،دیدن دلدار کجا
دل سرگشته کجا،وصف رخ یار کجا
قصه ی عشق من و زلف تو دیدن دارد
نرگس مست کجا،همدمی خار کجا
سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
ورنه عشق تو کجا این دل بیمار کجا
دلتنگتم آقا جان 😔
شبتون مهدوی
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
💞 @zendegiasheghane_ma
🥀جمعه هایم بی تو بی معناست
مهدی جان بیا 🌸
🥀دل درون سینه ام تنهاست
مهدی جان بیا 🌺
🥀در فراقت می چکد اشک روان از دیده ام
حال و روز خلوتم غوغاست
مهدی جان بیا 🌼
🥀یاد پرشور تو زینت بخش افکار من است
دم به دم نام تو بر لب هاست
مهدی جان بیا 🌸
🥀بی وجود تو ندارد کل هستی رنگ و بو
این جهان با بودنت زیباست
مهدی جان بیا 🌺
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫
سلام و عرض ادب خدمت اعضای خوب و همراهان همیشگی کانال😊
ان شاءالله یه روز تعطیل خوب رو در کنار خانواده سپری کنید و لحظات نابی رو برای اعضای خانواده تون بسازید
🌹🌹🌹🌹🌹
💕💫💕💫💕💫💕💫💕💫
#آقایان_بخوانند
روی سخنم با آقایونی هست که در کانال حضور دارند 😊
دیروز من به خانمهای عزیز گفته بودم حتما یه پیام عاشقانه یا یه نوشته عاشقانه برای آقای همسر تدارک ببینند
آقایون خیلی از خانمها گله مندند که واکنش همسرانشون بعد از دیدن پیام اینجوریه👇👇
😶😐😶😶
یعنی تقریبا هیچی😕
درسته حرف ما اینه هر کاری رو فقط به عشق رضایت خدا و بدون انتظار واکنش طرف مقابل انجام بدیم اما آقایان محترم سفارش #پیامبر (ص) هست که حتما به خانمهاتون بگید که #دوستت_دارم 😊 خانم شما به این ابراز عشق #کلامی محتاجه مثل گلی که به آب احتیاج داره لطفا این رو دریغ نکنید تا ببینید چه قدر در روحیه همسرتون موثره👌👌
امروز لطفا حتی در قالب یه جمله کوتاه #دوستت_دارم این کار رو انجام بدید روتون نمیشه ؟؟😳 اشکال نداره پیام بدید بهشون . کانال عاشقانه حلال هم که پر از پیامهای زیباست تا کارتون رو راه بندازه
#تکلیف_آقایان
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
فرستادن پیام عاشقانه برای آقای همسر
سلام علیکم. منم ۲ تا پاکت چسبوندم روی درب هال دیشب . ۲ پیام مجزا نوشتم هم برا شوهرم هم برا پسرم .خیلی هم خوشحال شدن اما پسرم بعدش شیطنت کرد گفتمش از کاری که کردی ناراحتم اونم رفت پاکت ها رو در آورد پاره کرد ☹️☹️ امشب بیکار بشم دوباره درست میکنم 😔
✍خدا قوت بانو ایراد نداره مهم کاری هست که انجام دادید😊👌
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
فرستادن پیام عاشقانه برای آقای همسر
سلام بله من امروز یه ظرف پر از مغز کردم گذاشتم داخل ماشین همسرم یه متن هم داخلش نوشتم گذاشتم...وقتی دیده بود خیلی خوشحال شده بود😍
✍آفرین بانو خداقوت😊
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
سه تا برگه آماده کردم
یکی که معلومه برای پای گاز ☺️
یکی هم کنار جای مسواک و خمیر دندون زدم
که موقع خوابیدن یادم نره😍😍
یکی هم کنار پریز آشپزخونه زدم که هر وقت رفتم یادم باشه 👌👌👌
✍چه کار جالب و خوبی درود برشما😊
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
#هردوبخوانیم
#تفاوت_های_زنان_ومردان
🔸زن و مرددعواشون شد!باهم قهرن!
باهم حرف نمیزنن!
حتی به هم نگاه هم نمیکنن!
صدای زنگ تلفن:
زن گوشی رو برمیداره.
مردمیشنوه که دوستای زن به استخر دعوتش کردن!
مردباخودش فکر می کنه:
کاش همین الان قبول کنه و بره، تا چندساعتی تنها باشم وآروم شم!
صدای زنگ تلفن:
مرد گوشی رو برمیداره.
زن میشنوه که دوستای مرد برای دیدن فوتبال دعوتش کردن!زن با خودش فکر میکنه:کاش قبول نکنه. کاش نره. کاش همین الان بیاد پیشم و بگه: میدونم ازم دلخوری. واسة همین نمیرم تاباهم باشیم و اگه ناراحتت کردم از دلت در بیارم.
👈 مردها برای آروم شدن نیاز به خلوت دارن.
👈 زنها برای آروم شدن نیاز به حمایت...
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
ترشی درست کردند چه ترشیهایی
, 😋😋😋😋😋
ترشی گوجه, کلم قرمز , هفته بیجار سبزو بنفش, شور , گوجه میکس شده, واب گوجه
✍دستور ترشیهای این دوست عزیز رو درکانال هنرکده میتونید ببینید😋
@honarmandankhane
💞 @zendegiasheghane_ma
گفتم که خدایا مرا مرادی بفرست
طوفان زده ام راه نجـاتی بفرست
فرمود که با زمزمه یا مهدی
نذر گل نرگس 🌸صـلواتی بفرست
🌷 اللهم صل علی محمد
و آل محمد و عجل الفرجهم🌷
✨ذکر روز جمعه✨
اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج اَلــــــسٰاعة
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
درست کردن یه فلافل خوشمزه با یه نوشته عاشقانه کنارش برای نامزدشون😍
آفرین به ایشون😊👌
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
منم امروز حی شدم به خریدم و خشک کنم برای دمنوش به😍
تخم به هم برای سرما خوردگی🤒 خوبه🤓
✍اعضا همه فعال😉 آفرین برشما
💞 @zendegiasheghane_ma
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
رمان #دل_آرام
معجزاتی از امام زمان (عج)
نویسنده : زهرا قزلباشی
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
💞🍃💞🍃💞🍃💞🍃💞 #دل_آرام این داستان : دل آرام من... #قسمت7 پرسیدم: درست است که هر کس امام حسین علیه السل
🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
#دل_آرام
این داستان : دل آرام من...
#قسمت8
رسیدیم به دو راهی معروف دیگر به نام راه سلطانی و راه سادات. تو بی درنگ از خم پیچ راه سادات وارد شدی.
گفتم: بیا از راه سلطانی برویم.
همان طور که میرفتیم، جواب دادی: نه از راه خودمان میرویم
و به راهت ادامه دادی. هنوز چند قدمی نرفته بودیم که وارد همین کفش داری شدیم بی آنکه از خیابان یا کوچه ای گذر کرده باشیم. از ایوان گذشتیم. از همین طرف که ایستاده ایم سمت شرقی طرف پا. به رواق مطهّر رسیدیم. تو اذن دخول نخوانده داخل حرم شدی.
گفتی: زیارت کن.
- خواندن نمی دانم.
- برایت بخوانم؟
و شروع کردی: أاَدْخل یااللَّه.
گفتم: أاَدخل یااللَّه.
- السلام علیک یا رسول اللَّه، السلام علیک یا رسول اللَّه....
خواندی و خواندم. سلام دادی و سلام دادم. رسیدیم به امام زمان (عج).
گفتی: امام زمانت را میشناسی؟
- چرا که نشناسم؟
- سلام کن بر امام زمانت.
- السلام علیک یا حجّة اللَّه یا صاحب الزّمان یا بن الحسن (عج)
لبخندی زدی. خال گونه ات، زیبایی لبخندت را چندین برابر
کرد، جواب دادی:
علیک السلام و رحمة اللَّه و برکاته.
داخل شدیم. هر دو ضریح را چسبیدیم و بوسیدیم. صدای نفس هایت را میشنیدم. گره خوردن انگشت هایت را به ضریح میدیدم. زمزمه میکردی. چشم میدوختی. چشم میگرفتی. دنیای درون چشم هایت موج میانداخت و ساکن میشد. عطر پیراهنت در من پیچیده بود. مدتی بعد کناری ایستادی. گفتی: زیارت کن.
و من عذر آوردم که نمی توانم.
- کدام زیارت را برایت بخوانم؟
- هر کدام که بهتر است؟
- زیارت امین اللَّه افضل است.
و شروع کردی: السّلام علیکما یا امین اللَّه.
و خواندم:......
چراغهای حرم روشن شده بود. اما حرم به نور دیگری میتابید که نور چراغها در برابر آن ناچیز بود. تو داشتی میخواندی. من چشم به دهان تو دوخته و میخواندم. یک لحظه کسی از درون گفت: این نور صورت اوست که حرم را روشن کرده است.
خوب که نگاه کردم منبع این نور را در صورت تو یافتم. چرا
دقت نکردم؟ چرا نشناختمت؟ ندانستم که آینه نور خدا در زمین تنها یک نفر است. نفهمیدم آینه دار جهان و هر چه در آن است فقط دو چشم است. زیارتت که تمام شد، از سمت پایین پا آمدی به پشت سر و طرف شرقی ایستادی، از صورتت نور میبارید.
اللهم کل لولیک الفرج🌹🌹
💞 @zendegiasheghane_ma