#تربیت_فرزند 👶🏼
#تربیت_فرزند
در تربیت و پرورش ،مادر کار خدا را انجام میدهد
چقدر صفات خدا را دارا هستیم؟
خدا ستار العیوب است.آیا ما عیب های فرزندانمان را میپوشانیم؟ یا دائم بر زبان
میآوریم؟
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#پرسش_پاسخ
#مشاوره
#تربیت_فرزند
خانم #شاکری
#پسرم_به_همه_امور_کار_داره_به_جز_امور_خودش
سلام به همه.
من پسری نه ساله دارم به شدت کنجکاو و با هوش و جستجو گر.
طوری که توی خونه هیییییچ چیزی از ایشان مخفی نیست.
و حتی کمد های لباس منم میدونه که توشون چی هست و چی به چیه...
به تمام امور کار داره جز امور خودش.
مثلا مثل درس خوندن یا بازی کردن.
خواهشا منو راهنمایی کنید.
گاهی از این اخلاقاش خسته میشم و ممکنه برخورد درستی باهاش نداشته باشم
🏡🏝🏡
🍀 سلام به شما...
خیلی خوب و مثبت از پسرتون صحبت کردید آفرین ✅
امور دیگه ای که می فرمایید فرزندتون بهش کار داره،،
براش جذابه..
اما درس ها و امور شخصی خودش خسته کننده،، اجباری و تکراری هست.
علاوه بر این،،
گویا هر بار که پدر و مادر میخوان تنبیه اش کنند،،
👈با سرزنش و شکایت،،
فرزند رو به درس ها و تکالیف اش حواله می کنند.
و همین باعث دلزدگی بیشتر فرزندتون از تکالیف اش میشه..
مامان خانم،، همونطور که خودتون اشاره کردید ،،
انرژی، کنکاش و کنجکاوی فرزندتون زیاده،،
اما شما از این استعداد استفاده نمی کنید.
1⃣_مسئولیت هایی که به فرزندتون میدین،،
یا کم هست یا خیلی پیش پا افتاده...
استعداد و توانایی پسر شما بیشتر از سن اش هست،،
میتونید روی کمک و مسئولیت پذیری او حساب کنید.
2⃣کنجکاوی اش رو،،
با پنهان کاری ها و محدودیت تحریک نکنید.
3⃣ویژگی جستجوگری فرزندتون رو هدایت کنید.
خودتون ازش بخواهید در مورد موضوع یا مسئله ای یا پیدا کردن مکان یا.... کمک تون کنه،،
4⃣تیپ شخصیتی پسرتون به صورت بالقوه این ویژگی ها رو داره،،
👈بررسی کننده، ایده آل گرا، متفکر و وظیفه شناس، صرفه جو و اقتصادی،، بااستعداد و خلاق ✅
⚠با رفتار اشتباه و احساسات منفی والدین و اطرافیان،،
ممکنه این ویژگی های بالقوه مثبت،،
به ویژگی های بالفعل منفی تغییر میکنه
یعنی :
👈 هوش هیجانی پایین
،، منتقد
،، ضربه زننده ،، نوک زن
،، ایرادگیر
سخت خواهش میکند،، کمال گرا... ❌
❇شخصیت شناسی فرزندان و کمک به شناخت خود،،
یکی از مهمترین وظایف پدر و مادر هست.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تربیت_فرزند
#مشاوره
#پرسش_پاسخ
خانم #شاکری
💕⚽⚽⚽🎯⚽⚽⚽💕
#پسر_سه_ساله_ام_هر_وسیله__ای_که_کنارش_بباشه_رو_پرت_میکنه
سلام یک سوال از خدمتتون داشتم پسر من 3سال و چهار ماهش هست و متاسفانه چند وقتی هست از روی عصبانیت هر وسیله ای که جلوی دستش باشه پرت میکنه و خیلی خطرناک هست نگرانم باید چکار کنم؟
🍀 سلام ،، عکس العمل شما چیه؟!
در زمان پرتاب شی
👈 قاطعیت و ناراحتی تون رو نشون بدین.
بعد از آرامش کودک،،
👈آموزش* همراه با مهربانی داشته باشید.
اونم نه یک بار،،
چندین بار در موارد مختلف...
〰〰〰〰〰〰
*آموزش : فقط توپ برای پرتاب کردنه⚽،،
اشیاء دیگه برای کار دیگه ای درست شدند.
👈کارکرد اشیاء رو براش توضیح بدین.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب که شب مبعث احمد باشد
مشمول همه عطای سرمد باشد
یارب چه شود طلوع صبح فردا
صبح فرج آل محمد باشد
عید مبعث بر همه شما مبارک
#عید_مبعث
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تولدت_مبارک_فرمانده
#حاج_قاسم
🖤 °داغــ♡ـے کہِ سࢪدنمے شود° 💔
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
#20اسفند
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
مداحی آنلاین - شب شب یاره - سید رضا نریمانی.mp3
5.01M
🌸 #عید_مبعث
💐شب شب یاره، شب دلداره
💐شب پیغمبری احمد مختاره
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👏 #سرود
👌فوق زیبا
🌷گلچین بهترین #مولودی های روز
♨️ @Maddahionlin 👈
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
رمان #ناحله
نویسندگان : فاطمه زهرا درزی ؛ غزاله میرزاپور
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#ناحله #قسمت17 #پارت2 به محض ورود به مدرسه با چشمای گریونِ ریحانه مواجه شدم. سردرگم رفتم سمتش و ا
#ناحله
#قسمت18
#پارت_اول
*⚘﷽⚘
#نـــاحلـــه🌺
#قسمت_هجدهم8⃣1⃣
#پارت_اول
یک دو سه نشد که ماشین از جاش کنده شد .
پشت چشمم و نازک کردم و رفتم سمت سالن.
اه اه اه
اخه چرا این پسره غیر عادیه؟
چرا انقد رفتارش رو من تاثیر داره ؟
چرا
کل تایمِ کلاسارو با همین افکار گذروندم .
چقدر دلم برای ریحانه میسوخت .
دختر تک و تنها بیچاره
داداششم که ، باید خداروشکر کرد تا حالا نکشتش .
دلم میخواست تو زندگیشون فضولی کنم.
نمیدونم چرا ولی یه جورایی جذاب بود برام .
تو همین افکار بودم که زنگ مدرسه خورد .
وسایلامو مثه هیولا ریختم تو کیفو سمت حیاط حمله ور شدم .
با دیدن سرویسم رفتم سمتش و سوار ماشینش شدم .
____
مشغول تستای ادبیات بودم که صدای قارو قور شکمم منو سمت اشپزخونه کشید .
به محض ورود به اشپزخونه با خنده ی کش دار مامانم مواجه شدم
+دختر چقد درس میخونی نترکی یه وقت ؟
_الان این تیکه بود یا ...؟
+تیکه چیه ؟؟بیا بریم بازار یه خورده لباس بخریم نزدیک عیده ها .
_مامااااانننن!!! عید دیگه چه صیغه ایهه؟؟
مگه من نگفتم اسم اینکارا رو الان پیش من نیار.
من الان درگیر درساممم. درسسسسااااامممم
+اه فاطمه دیگه شورشو در اوردیا .
بسه دیگه دختر.
خودتو نابود کردی .
من نمیزارم مصطفی رو به خاطر ....
دستمو گذاشتم رو بینیم و به معنای سکوت نچ نچ کردم و نزاشتم ادامه بده.
_مامان من حرفمو گفتم .
بین من و مصطفی هیچ حسی نیست
حداقل از طرف من.
من جز به چشم برادری بهش نگاه نکردم .
این مسئله از نظر من تموم شدست .
خواهش میکنم دیگه حرف نزنیم راجبش .
اینو گفتمو رفتم سمت اتاقم .
وای من واقعا بین این همه فشار باید چیکار کنم. وای !
تلفن خونه رو تو راه اتاقم برداشتم و شماره ی ریحانه رو گرفتم .
یه دور زنگ زدم جواب نداد .
برا بار دوم گرفتم شماره رو . منتظر شنیدن صدای ریحانه بودم که با شنیدن صدای مردونه ترسیدم و تلفنو قطع کردم.
ینی اشتباه گرفتم شماره رو؟
دوباره از رو گوشیم شماره رو خوندمو گرفتم .
بعدِ سه تا بوق تلفن برداشته شد .
دوباره صدا مردونه هه بود . *
#نویسنده✍
#غیــن_میــــم🧡 #فـــاء_دآل💚
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است❌
ادامــه.دارد....
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══