eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.2هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
83 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨ ✫⇠ رمان زیبای 📌زندگینامه شهید محمدهادی ذوالفقاری...🍃🌹 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#پسرک_فلافل_فروش #قسمت2 #زندگینامه سال1367 بود که محمدهادی یاهمان هادی به دنیا آمد.اودرشب جمعه وچ
گمنامی... اوایل کاربود؛حدود سال 1386 به سختی مشغول جمع آوری خاطرات شهید هادی بودیم. شنیدم که قبل از ما چندنفر از جمله دونفر ازبچه های مسجد موسی ابن جعفر چندمصاحبه بادوستان شهید گرفته اند سراغ آنهارا گرفتم. بعداز تماس تلفنی، قرار ملاقات گذاشتیم. سیدعلی مصطفوی ودوست صمیمی او،هادی ذوالفقاری، بایک کیف پراز کاغذ آمدند. سیدعلی راازقبل میشناختم ؛مسئول فرهنگی مسجد بود. اوبسیار دلسوزانه فعالیت میکرد. اما هادی را برای اولین بار میدیدم. آنها چهارمصاحبه انجام داده بودند که متن آن رابه من تحویل دادند. بعد هم درباره ی شخصیت شهید ابراهیم هادی صحبت کردیم. دراین مدت هادی ذوالفقاری ساکت بود. درپایان صحبت های سیدعلی،رو به من کرد وگفت ؛شرمنده، ببخشید، میتونم مطلبی روبگم؟ گفتم: بفرمایید. هادی باهمان چهره ی باحیا ودوست داشتنی گفت:قبل ازما وشما چندنفر دیگر به دنبال خاطرات شهید ابراهیم هادی، رفتند اماهیچکدام به چاپ کتاب نرسید!شاید دلیلش این بوده که میخواستند خودشان رادر کنار شهید مطرح کنند بعد سکوت کرد. همینطور که باتعجب نگاهش میکردم ادامه داد؛خواستم بگویم همینطور که این شهید عاشق گمنامی بوده، شماهم سعی کنید که... فهمیدم چه چیزی میخواهد بگوید،تاآخر حرفش راخواندم.ازاین دقت نظر او خیلی خوشم آمد. این برخورد اول سرآغاز آشنایی ما بود. بعد ازآن بارها از هادی ذوالفقاری برای برگزاری یادواره ی شهدا وبه خصوص یادواره ی شهید ابراهیم هادی کمک گرفتیم. اوبهتر از آن چیزی بود که فکر میکردیم؛جوانی فعال،کاری،پرتلاش،اما بدون ادعا... هادی بسیار شوخ طبع وخنده رو ودرحین حال زرنگ وقوی بود. ایده های خوبی برای کارهای فرهنگی داشت بااین همیشه کارهایش را درگمنامی انجام میداد.دوست نداشت اسم او مطرح شود. مدتی باچاپخانه های اطراف میدان بهارستان همکاری میکرد. پوسترها و برچسب های شهدا را چاپ میکرد. زیر بیشتر این پوسترها به توصیه ی او نوشته بودند؛جبهه ی فرهنگی،علیه جنگ فرهنگی _گمنام. رفاقت مابا هادی ادامه داشت تااینکه یک روز تماس گرفت. پشت تلفن فریاد میزد وگریه میکرد!بعد هم خبر عروج ملکوتی سیدعلی مصطفوی رابه من داد. سال بعد همه ی دوستان راجمع کرد وتلاش نمود کتاب خاطرات سیدعلی مصطفوی چاپ شود.او همه ی کارهارا انجام میداد اما میگفت ؛راضی نیستم اسمی از من به میان آید. کتاب همسفرشهدا منتشر شد. بعد از سیدعلی، هادی بسیار غمگین بود. نزدیکترین دوست خودرا درمسجد ازدست داده بود. هادی بعداز پایان خدمت چندین کار مختلف را تجربه کرد وبعداز آن راهی حوزه علمیه شد. **** تابستان سال 1391 درنجف،گوشه حرم حضرت علی(ع) اورا دیدم یک دشداشه ی عربی پوشیده بودو همراه چندطلبه ی دیگر مشغول مباحثه بود. جلورفتم وگفتم:هادی خودتی؟! بلندشد و سمت من آمد وهمدیگر را درآغوش گرفتیم.باتعجب گفتم:تواینجا چیکار میکنی؟! بدون مکث و باهمان لبخند همیشگی گفت:اومدم اینجا برای شهادت! خندیدم وبه شوخی گفتم:بروبابا،جمع کن این حرفارو،درباغ روبستندند،کلیدشم نیست! دیگه تموم شد حرف شهادت رو نزن.! دوسال ازآن قضیه گذشت تااینکه یکی دیگر ازدوستان پیامکی برای من فرستاد که حالم رادگرگون کرد. هادی ذوالفقاری،ازشهر سامرا به کاروان شهدا پیوست برای شهادت هادی گریه نکردم؛چون خودش تاکید داشت اشک را فقط باید در عزای حضرت زهرا(س)ریخت. اماخیلی درباره ی او فکر کردم. هادی چه کرد؟ ازکجا به کجا رسید؟ اوچگونه مسیر رسیدن به مقصد را برای خودش هموار کرد؟! اینها سوالاتی است که ذهن مرا بسیار به خودش مشغول نمود. وبرای پاسخ به این سوالات به دنبال خاطرات هادی رفتیم. اما دراولین مصاحبه یکی ازدوستان روحانی مطلبی گفت که تایید این سخنان بود. اوبرای معرفی هادی ذوالفقاری گفت:وقتی انسانی کارهایش راپنهانی وبرای خدا انجام دهد،خداوند درهمین دنیا آن را آشکار میکند. هادی ذوالفقاری مصداق همین مطلب است.او گمنام فعالیت کرد ومظلومانه شهید شد. به همین دلیل است که شما بعد از شهادت، ازهادی ذوالفقاری زیاد شنیده ای وبعد از این بیشتر خواهی شنید... دنبال شهرتیم وپی اسم ونام.. غافل ازینکه فاطمه گمنام میخرد.. منبع زندگینامه ی 🌷 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
(پدرشهید) در روستاهای اطراف قوچان به دنیا آمدم. روزگار خانواده ی ما به سختی می گذشت. هنوز چهار سال ازعمر من نگذشته بود که پدرم را از دست دادم.سختی زندگی بسیار بیشتر شد. با برخی بستگان راهی تهران شدیم. یک بچه یتیم درآن روزگار چه می کرد؟ چه کسی به او توجه داشت؟ زندگی من به سختی می گذشت. چه روزها وشب هایی که نه غذاداشتم ونه جایی برای استراحت. تااینکه با یاری خداکاری پیدا کردم. یکی ازبستگان ما از علما بود.او از من خواست که همراه ایشان باشم وکارهایش را پیگیری کنم. تاسنین جوانی درتهران بودم ودرخدمت ایشان فعالیت می کردم. این هم کارخدا بود که سرنوشت ما را با امور الهی گره زد. فضای معنوی خوبی درکار من حاکم بود. بیشترکار من درمسجد واین مسائل بود.بعداز مدتی به سراغ بافندگی رفتم.چندسال را در یک کارگاه بافندگی گذراندم.با پیروزی انقلاب به روستای خودمان برگشتم.با یکی از دختران خوبی که خانواده معرفی کردند ازدواج کردم وبه تهران برگشتیم. خوشحال بودم که خداوند سرنوشت مارا درخانه ی خودش رقم زده بود!خدا لطف کرد وده سال درمسجد فاطمیه محله ی دولاب تهران به عنوان خادم مسجد مشغول فعالیت شدیم. حضور درمسجد باعث شد که خواسته یاناخواسته دررشد معنوی فرزندانم تاثیر مثبتی ایجاد شود. فرزند اولم مهدی بود ؛ پسری بسیار خوب و باادب، بعد خداوند به مادختر داد وبعد هم در زمانی که جنگ به پایان رسید، یعنی اواخر سال 1367 محمدهادی به دنیا آمد. بعد هم دو دختر دیگر به جمع خانواده ی ما اضافه شد. روزها گذشت و محمدهادی بزرگ شد. در دوران دبستان به مدرسه ی شهید سعیدی در میدان آیت الله سعیدی رفت. هادی دوره دبستان بود که وارد مصالح فروشی شدم وخادمی مسجد راتحویل دادم. هادی ازهمان ایام باهیأت حاج حسین سازور که در دهه ی محرم در محله ی ما برگزار میشد آشنا گردید. من هم از قبل، با حاج حسین رفیق بودم. باپسرم دربرنامه های هیأت شرکت میکردیم. پسرم بااینکه سن و سالی نداشت،در تدارکات هیأت خیلی زحمت میکشید.بدون ادعا و بدون سروصدا برای بچه های هیأت وقت می گذاشت. یادم هست این پسرمن ازهمان دوران نوجوانی به ورزش علاقه نشان میداد. رفته بود چندتا وسیله ی ورزشی تهیه کرده و صبح ها مشغول می شد. به میله ای که برای پرده کنار درب حیاط نصب شده بود بارفیکس می زد. بااینکه لاغر بود اما بدنش حسابی ورزیده شد... منبع ؛ زندگینامه 🌷 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 🌸 🌸 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به 😍😍😍😍 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
📚📚📚 استاد 💢اصل نداشته های زمین مهدی عجل الله است...بفهمیم که یتیمیم!! 🌱🌹🌱 🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام روزتون زیبا خجسته باد دلتون شاد و لبتون خندون در این روزهای اخر تعطیلات😊 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رهبر انقلاب: به‌هنگام و بدون تأخیر یکی از کارهای لازم و واجب است؛ و یکی از آن وظایف مهم و اساسی است که بایستی انجام بگیرد که هر دو‌ی اینها ــ هم ازدواج زودهنگام و به‌هنگام، و هم تکثیر نسل ــ جزو امروز و فردای کشور است. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارتباطات رفتاری همسران * همسر شهید میثمی: هادی و حسین، 2 فرزند کوچکمان، دعوایشان شده بود، موهای هم را می کشیدند، گفت: «آماده شان کن ببرمشان بیرون.» یک ساعت بعد که آمد، دیدم سَرِ دو تای آنها را کچل کرده است. گفت: نمی خواهم [من که نیستم و در جبهه هستم] تو حرص بخوری!؟» * همسر شهید دقایقی: یک بار سر یک مسئله ای با هم به توافق نرسیدیم، هر کدام روی حرف خودمان ایستادیم، او عصبانی شد، اخم کرد و لحن مختصر تندی به خودش گرفت و از خانه بیرون رفت. شب که برگشت، همان طور با روحیه باز و لبخند آمد و به من گفت: «بابت امروز صبح معذرت می خواهم.» می گفت: «نباید گذاشت اختلاف خانوادگی بیشتر از یک روز ادامه پیداکند. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و 70 استاد ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم #قسمت68 استاد #پناهیان نماز باعث میشه انسان با ادب بشه، 🔷🔶🔷🔶 استاد پن
استاد 🔶🔷🔶 استاد پناهیان: 🔴چرا فکر میکنیم زندگی بدون ادب ونظم شیرین تر ولذت بخش تره ؟ زندگی بدون ادب ونظم اتفاقا سخت تره، ❌🔺🔻 نماز بدون ادب ونظم هم لذت بخش نیست ، خیلی هم سخته برامون وبهره ای هم ازش نمی‌بریم. ❌⭕❌ ادب چیز عجیبی ست، ادب انسان رو وادار میکنه به مبارزه با هوای نفس، ✅🌺🌺 آیا ما در مقابل خدا باید مودبانه رفتار کنیم؟ یا هرجور دلمون خواست ؟ ❓❗❓ جواب اینه؛ گاهی ما با خدا باید؛انچه دل تنگت میخواهد بگو باشیم ... 💠راحت باشیم . گاهی وقتها هم باید ادب داشته باشیم . 🔶✅✅ چه ادب با حساب و کتابی ،منظم و سختگیری... ترکیب این دوتا قشنگه 💠اقا پسرها گاهی باید با بابا ها با ادب بود . گاهی باید راحت بود. این ترکیب رو دقت کردید؟ 🔶🔶 امام سجاد میفرماید؛ خدایا من رو نسبت به پدر ومادرم ،مانند عبدی در مقابل سلطانی سختگیر قرار بده تا حساب ببرم . وگاهی من رو نسبت به پدر ومادرم در عین حال ، مانند مادری که با طفل شیرخوار خود مهربان هست قرار بده. دقت کردین ؟ ✅🌺🌺 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
. 🔶🔶🔶 استاد پناهیان: 🔶هر کی میخواد با خدا عاشقانه حرف بزنه ، اول باید با خدا مودبانه حرف بزنه ، ادب نماز و قرائت نمازت و درست کن . ✅🌺 چرا بی ادبی میکنی؟ آدم به یه آدم محترمی میرسه ، بی احترامی میکنه؟؟؟؟ 🔴⛔️ درست حرف بزن، یه دو دقیقه میخوای باخدا حرف بزنی . 😒 🔻 تو حرم ها که میروی دوستانی هستند که وقت میگذارند قرائت نمازو درست میکنند . ✅ والا بنده خودم بچه بودم از تجوید قرآن جایزه گرفتم ، ✅ هنوزم که هنوزه ، هر چند وقت یکبار میرم قرائت خودم و کنترل میکنم . به یکی از عزیزان که قاری قرآن بود ، گفتم ، 🔹خندید ، گفت حاج آقا ما رو گرفتی؟ گفتم نه بخدا ، قرائت آدم خود بخود خراب میشه بعد چند وقت . ما فارس زبونیم ، زبونمون عربی نیست ، اونوقت خدا میبینه من دارم قرائت نمازم و درست میکنم ، ✅ صدا میزنه ، ملائکه نگاه کنید ، اون داره تلاشش و میکنه تا بتونه با من مودبانه حرف بزنه ، اونوقت خدا میگه الهی فدات بشم بنده ی نازنین خودم . 😭😭😭 تعبیر ما اینجوری میشه دیگه... ، وقتی خدا بخواد افتخار کنه به بنده ش. ✅🌸✅ مودبانه با خدا حرف بزن ، تا خدا بهت افتخار کنه . ✅🌺👆 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺متاسفانه گاهی اوقات دیده می‌شود خانم برای رفتن به بیرون تمام تلاشش را می‌کند که لباس های جذاب و ست بپوشد😱 اما هیچ توجهی به نوع پوشش در منزل ندارد.🤔 نظر مردهای مختلف، نباید برای شما اهمیتی داشته باشد🤨 بلکه نظر همسر، باید قابل اهمیت باشد👌 ✔️مردی که در خانه همسر را آراسته و زیبا نبیند در بیرون از منزل، دنبال نیازهایش می‌گردد.👀 ❎ خانم با پوشش نامرتبی که در خانه دارد همسر را ارشاد میکند که نگاهت را مدیریت کن و به نامحرم نگاه نکن.🧟‍♀😳 نگاه به نامحرم، تیری از تیرهای شیطان است.💘 ✴️ خانم اینجا چون به نفع خودش است خوب ارشاد می‌کند. اما پای عمل که می‌رسد کم می آورد و با تیپ های آنچنانی بیرون می‌رود. ✔️اسلام می‌گوید: زمان بیرون رفتن نباید *تَبرج* داشته باشید. تبرج به معنای برج است. برج به خاطر ارتفاع و تک بودنش توجه همه را به خود جلب می‌کند. 🏢 آقایون با دیدن اندام و نوع راه رفتن ما با کفش های پاشنه بلند ذهنشان درگیر می‌شود. با تجسم سازی که نسبت به ما انجام می‌دهند مرتکب زنای ذهنی می‌شوند. 👠💃💅 🔹در تصوّراتشان هزار بلا سر ما می آورند. من با رفتار و نوع پوششم این اجازه را به هر قلب بیماریی میدهم.😭 دوران قدیم خانمی که در منزل آرایش می‌کرد و به خودش می‌رسید همسر را متوجه نیاز خودش می‌کرد که من امشب پیشنهاداتی دارم.😚 در نظر آقایون خانم ها به چند دسته تقسیم می‌شوند 👇 1⃣دسته اول نوع پوشش خانم برای مرد این پالس را می‌فرستد که من مال اتاق خواب هستم.🛏 2⃣عدّه دیگر به طور ناخواسته به جمع اولی ها ملحق شده اند و بدون در نظر گرفتن ابعاد، تیپ های خاص می‌زنند. مرد این دو دسته را به یک چشم می‌بیند. اگر نتواند ارتباط بدنی برقرار کند، اما می‌تواند ارتباط ذهنی داشته باشد.😱😰 3⃣خانم های نجیب و با حیایی هستندکه با رفتار و پوشش، خط قرمزی برای خود و نامحرم مشخص کرده اند. ✳️ خانم با تیپ خاص آمده بود که با شخصیت تر جلوه کند پس چرا بی شخصیت تر شده و نگاه هرچه هرزه است به سمت او می‌رود؟ اصلا به عواقب کارش فکر نمی‌کند. چون این سبک را دوست دارد می پوشد. ❌دشمن مرحله به مرحله روی افکار و اعتقادات ما کار میکند. ⬅️ مانتوی جلو باز، ساپورت، شلوار کوتاه. بعد توقع داریم آقایون متوجه باشند و نگاه نکنند و به من احترام بگذارند. جالب این است، آقا که با همین تفکر بیرون است جلوی زن خودش را نمی‌گیرد. به نظر شما چرا جلوی همسرش را نمی‌گیرد؟🤔 ⭕️ به خاطر اینکه معتاد با آدم معتاد میتونه زندگی مسالمت آمیزی داشته باشد با آدم پاک به مشکل بر می‌خورد. 🔷 یکی دیگر از مسائلی که در کشور ما رخت بسته، نگاه فیس تو فیس است. نگاه مستقیم به چشمان همدیگر. جوری غرب به ما خوراک داده است که اگر این مسائل را رعایت نکنید شما جهان سومی محسوب میشوید و آداب و معاشرت را هنوز بلد نیستید. 😏 میگه ، مثلا در نگاه چه اتفاقی میوفته که تو نگاه نمیکنی؟؟من در نگاه چه نظری به تو میتونم داشته باشم؟ 🙄 *در صورتی که اسلام توصیه کرده است در مقابل نامحرم نگاهت را کوتاه کن* ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد 🎥 با کسی ازدواج کن که آرامش بهت بده! 💠 شاخصه‌ای مهم و کلیدی برای انتخاب همسر ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
🌸 🌸 🌸 ثواب تلاوت این صفحه هدیه به 😍😍😍😍 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨ ✫⇠ رمان زیبای 📌زندگینامه شهید محمدهادی ذوالفقاری...🍃🌹 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#پسرک_فلافل_فروش #قسمت4 #روزگار_جوانی(پدرشهید) در روستاهای اطراف قوچان به دنیا آمدم. روزگار خانوا
(راوی مادر شهید) درخانواده ای بزرگ شدم که توجه به دین ومذهب نهادینه بود. ازروز اول به ما یادداده بودند که نباید گرد گناه بچرخیم.زمانی هم که باردار میشدم،این مراقبت بیشتر میشد. سال 1367 بود که محمدهادی یاهمان هادی به دنیا آمد.اودرشب جمعه وچندروز بعداز ایام فاطمیه به دنیا آمد. یادم هست که دهه فجر بود. 13بهمن. وقتی میخواستیم از بیمارستان مرخص شویم، تقویم رادیدم که نوشته بود؛شهادت امام محمدهادی(ع). برای همین نام اورا محمدهادی گذاشتیم. عجیب است که اوعاشق ودلداده ی امام هادی (علیه السلام)شد و در شهر امام هادی(علیه السلام)، یعنی سامرا،به شهادت رسید. هادی اذیتی برای مانداشت.آنچه میخواست راخودش به دست می آورد. ازهمان کودکی روی پای خودش بود.مستقل بار آمد واین، روی آینده ی زندگی اوخیلی تاثیر داشت. زمینه ی مذهبی خانواده بسیار دراو تاثیرگذار بود. البته من اززمانی که این پسررا باردار بودم، بسیار درمسائل معنوی مراقبت میکردم وهرچیزی را نمیخوردم. خیلی درحلال و حرام دقت میکردم. سعی می کردم کمتر بانامـحــرم برخورد داشته باشم. آن زمان ما درمسجد فاطمیه بودیم وبه نوعی مهمان حضرت زهرا(علیه السلام). من یقین دارم این مسائل بسیار درشخصیت او اثرگذار بود. هرزمان مشغول زیارت عاشورا می شدم،هادی ودیگر بچه ها کنارم می نشستند وبامن تکرار میکردند. منبع زندگینامه وخاطرات 🌷 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma ═══✼🍃🌹🍃✼══