#مشاوره
خانم #شاکری
#ادامه_دل_نوشته_های_یک_مشاور
👓🖌📚
#تمرین بخشیدن خود،
#تکنیک از بین بردن_خشم_درونی
(قسمت ٢)
⁉پس چرا گاهی عذاب وجدان جواب ندادن به موقع یا تنفر پنهان از کسی در وجودمون زیاد میشه؟ 😈😡
به خاطر همون خارهای پنهان در ذهن هست! 😯😐
اینها در قسمت ناآگاه مغز هستند،، یعنی بخش آگاه ذهن بهش دسترسی نداره تا بتونه کنترل و مدیریت اش کنه!
یعنی طرف یه جوری زدت که خودت هم نفهمیدی از کجا خوردی! 😁😡
مثلا ،،،
میری خونه همون خواهر شوهر عزیز،، چند تا تیکه حسابی بهت میندازه (فلفل های قابل مشاهده )،، ناراحت میشی،،
یا جواب میدی یا نمیدی!
(مکانیزم دفاعی و مقابله )👈👈👈بخش هوشیار و آگاه ذهن
برمیگردی خونه، ،،، اما حالت خوب نیست!
( خشم درونی و ناشناخته )👈👈بخش ناآگاه ذهن
🙇💔😑
دو روز عصبانی هستی،، بعد یه ناراحتی و گرفتگی احساس می کنی وفکر می کنی، به خاطر اون رفتارها و تیکه هایی هست که شنیدی،،، اما اینطور نیست!
چطور میشه این ناراحتی رو از بین برد؟!
معمولا این گویش های درونی در ذهن زیاده و حالت بدتر میشه 👈 چرا جوابش رو ندادم،
👈چرا این حرف رو زد!
چرا....
این فرایند خودآزاری هست ❎❎
✅برای رهایی از این خودآزاری،، دو تا راه هست :
1⃣همه جزئیات اتفاق ناراحت کننده رو مرور کن و برای هر کدوم به خودت دلداری بده و خودت رو آروم کن.
_این حرفش بی انصافی بود،، درسته من اینطور نیستم. ✅
_این توهین اش خیلی بد بود هرکس هم جای من بود اذیت میشد. ✅
اینها رو میدونم، پس چی منو اذیت میکنه؟
_اینکه
همسرم هیچ عکس العملی نشان نداد،، خیلی دلم سوخت! ↖
_اینکه جاری ام داشت لبخند میزد،، احساس بدی پیدا کردم. ↗
یکی یکی همه جوانب و زوایای اتفاق رو مرور کن. 🔄🔄
احساس ات رو شناسایی کن و بهش توجه و دقت نشان بده،،، 🆗
2⃣حالا یه نفس عمیق بکش و تکنیک 4 5 8 رو اجرا کن.
4 ثانیه نفس عمیق بکشید از راه بینی
5 ثانیه نگه دارین
و 8 ثانیه از بینی خارج کنید.
افکار منفی و مسموم از ذهن تون خارج میشن. ان شا الله
💕آرامش، احساس راحتی ذهن و کاهش فشار عصبی،، هدیه این توجه شما به خودتون هست. 💖
این تکنیک برای اتفاق های نزدیک بسیار کاربردی و مفید هست،
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
ارتباط موفق_31.mp3
11.36M
#ارتباط_موفق
#قسمت31
💥روح قهر ، از جمله خُلقهایی است که ؛
بشدت خطرناک بوده و در انسان دافعهای شدید ایجاد میکند.
☜ از آنجا که ریشهی همهی انسانها مشترک است و هر عملی در حق دیگران، دقیقا چونان آینهای به خودمان برمیگردد؛
قهر با دیگران؛ بمعنای قهر با خودمان است !
با خود حقیقیمان..
🔥 به همین دلیل؛ قهر بیش از سه روز؛ مساوی است با خروج از دین !
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_رحیمپور_ازغدی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
❌هرگز از همسرتان جدا نخوابید:
💓
✍حقیقت دارد که زوجها وقتی در کنار هم هستند، راحتتر به خواب میروند. بنابراین تحت هیچ شرایطی، حتی اگر با هم در حالت قهر هم بودید، جدا از همسرتان نخوابید.
یکی از چیزهایی که زوجها در رابطهشان نیاز دارند، حمایت است. آنها نیاز به همسری پشتیبان دارند؛ بنابراین ببینید همسرتان به چه کمک و پشتیبانی نیاز دارد و همان را به او عرضه کنید.
#هردوبخوانیم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 راهکار حفظ خانواده
👤#حجت_الاسلام_عالی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#جانم_میرود
به قلم فاطمه امیری
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#جانم_میرود #قسمت60 _یعنی نمیاد؟؟ مهیا کیفش را روی دوشش جابه جا کرد _نه زهرا اینهو برده است برا
#جانم_میرود
#قسمت61
_آخ چقدر خوردیم
_چی چی و خوردیم هنوز یه بستنی باید به من بدی
مریم از زیر میز لگدی به پاهای مهیا زد
_برو بچه پرو .به شهاب پیام دادم بیاد دنبالمون الان میرسه بریم
_چرا گفتی خو خودمون میرفتیم
_نه این وقت شب لازم نکرده تنها بریم
به محض خارج شدن از پاساژ شهاب را کنار پژو مشکیش دیدن به طرفش رفتن و سوار ماشین شدند
مهیا بار اولش بود که سوار ماشین شهاب می شد با کنجکاوی همه ماشین را نگاه می کرد که با صدای مریم به خودش آمد
_شهاب بایست
شهاب ماشین را نگه داشت
_شهاب بی زحمت برامون بستنی بگیر قولشو به مهیا دادم ولی نگرفتم
شهاب باشه ای گفت و از ماشین پیاده شد
بعد چند دقیقه شهاب سینی به دست به سمت ماشین آمد
دخترا بستنی هایشان را برداشتند
شهاب پشت فرمون نشست
_داداش چرا برا خودت نگرفتی
_پشت فرمون که نمیشه مریم جان
مهیا دهانش را با دستمال پاک کرد
_خب سید میخوردید، فوقش جریمه شدید دنگی میدادیم جریمه رو مگه نه مریم؟؟
_خانم رضایی بحث جریمه نیست خطرناکه
مهیا سرش را تکان داد
_میگم سید شما خیلی خوب قوانینو رعایت می کنید میشه تو این مورد الگو ی خودم قرارتون بدم فقط تو همین مورد ها
شهاب خیلی تلاش کرد تا خنده اش را جمع کند ولی زیاد موفق نبود چون لبخندی روی لبش شکل گرفت
_هر جور راحتید خانم رضایی
تا رسیدن دیگر صحبتی نکردند... دم در، مهیا از هردو تشکر کرد
_مری جون فردا میبینمت به عشقم سلام برسون
_کوفت و مری جون فردا ساعت 7ادرسی که برات فرستادم
_۷صبح مگه می خوایم بریم کله پزی؟
_بله میخوایم بریم کله ی تورو بپزیم
_نمک
مهیا وارد خانه شد...
مهلا خانم با دیدن دخترش ذوق زده به طرفش رفت
_اومدی مادر
_نه هنو تو راهم
_دختر گنده منو مسخره میکنی
_مسخره چیه شما تاج سری
_حالا این چیه دستت
مهلا خانم با یادآوری قضیه اخم هایش را باز کرد
_بیا ببین شال گردنتو آماده کردم
مهیا از دستش گرفت و دور گردنش انداخت... گونه ی مادرش را بوسید
_وای مامان خیلی قشنگه مرسی... بابایی کجاست
_رفته مسجد
_پس من برم بخوابم شب بخیر
_شب بخیر
مهلا خانم اشک گوشه ی چشمش را پاک کرد
_خدایا شکرت دخترمو بهم برگردوندی
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
#ادامه.دارد...
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
بامــــاهمـــراه باشــید
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#جانم_میرود
#قسمت62
شهاب نمی دانست که چرا اینقدر روی این قضیه حساس شده بود...
نمی دانست از مریم بپرسد یا نه ولی دیدکه اصلا نمی تواند تحمل کند
_میگم مریم تو نامزد خانم رضایی رو میشناسی
_خانم رضایی؟مهیارو میگی؟
_آره
_مهیا اصلا نامزد نداره
_پس چرا بهت گفت به عشقش سلام برسونی
مریم خندیدو گفت
_آها،مهیا به مامانم میگه شهین جونم یا عشقم... مامانی حرص میخوره اینم نقطه ضعف پیدا کرده از مامانم... به من میگه مری اسم به این قشنگیو خراب میکنه
_برو پایین می خوام برم کار دارم
مریم پیاده شد آیفون را زد با صدای شهاب برگشت
_به مامان بگو رفتم مسجد دیر میکنم نگران نشه
_چشم
_چشمت بی بلا مری
_شهاب خیلی ....
شهاب خندید و ماشین را حرکت داد....
ماشین را کنار پایگاه پارک کرد
به سمت مسجد رفت
با وارد شدن شهاب کلی چیز به سمتش پرت شد
_اِ چتونه
محسن اخمی بهش کرد
_مرد حسابی گفتی میرم خواهرمو و دوستشو میرسونم دو دقیقه ای اینجام الان یه ساعتی میشه رفتی
شهاب کنارشان نشست
_شرمنده بخدا دیگه دیر شد همه کارا تموم شد دیگه کاری نداریم؟؟ محسن با حاجی هماهنگ کردی
محسن لیست هایی را به سمت شهاب گرفت
خیالت تخت همه چی هماهنگ شده است اینم اسامی دانش آموزا و همراه ها هستن پیشت بمونن
_شهاب پسرم
شهاب با دیدن احمد آقا بلند شد
_سلام حاج آقا خوب هستید
_سلام پسرم خوبیم شکر تو خوبی چطورید با زحمتای ما
_این چه حرفیه رحمته
_پسرم، مهیا باهاتونه حواشو داشته باش یکم فضوله سپردمش به تو
_چشم حتما نگران نباشید
_خب من مزاحمت نمیشم خداحافظ
_بسلامت حاج آقا
به محض اینکه شهاب نشست علی شروع کرد به خندیدن
_چته ؟؟
_خجالت نمیکشی میگی رحمته
شهاب گنگ نگاهی به آن ها انداخت با چیدن قضایا کنار هم
پوشه را به سمت علی پرت کرد
_خجالت بکش مومن من از کجا بدونم از زحمت منظورش دخترشه
محسن به هردویشان اخمی کرد
_علی خوبیت نداره این بحثو تموم کن برید استراحت کنید فردا کلی کار داریم
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
#ادامه.دارد..
💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐
بامــــاهمـــراه باشــید
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه_477ازقرآن🌸
#جز24🌸
#سوره_فصلت🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه #شهید_احمد_ثابت_نیا
توجه❌❌❌❌این سوره دارای سجده واجب میباشد✅
#ختم_قرآن
یک روز در نجف اشرف، پس از اقامه
نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که
ایشان به شدت گریه می ڪنند . وقتی
علت را از ایشان سؤال کردم، فرمودند؛
«یک لحظه امام زمان (عج) را دیدم که
به پشت سر من اشاره کرده و فرمودند؛
آقای مدنے! نگاه کن! شیعیان من بعد از
نماز سریع می روند دنبال کار خودشان
و هیچکدام برای فرج من دعا نمیکنند.
انگار نه انگار ڪه امـام زمانشـان غایب
است ! و من از گلایـه حضرت به گریـه
افتادم ... »
.
#مرحوم_آیت_الله_مجتهدی
#اللّهمعجّللولیکالفرج
☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘🌹
*⚘﷽⚘
🌸✨سه شنبه تون عالی و بینظیر
💗✨یک روز پراز آرامش
🌸✨یک دل آرام و بی غصه
💗✨یک زندگی آروم
🌸✨و عاشقانه
💗✨و یک دعای خیر از
🌸✨ته دل!
💗✨نصیب لحظه هاتون
🌸✨روزتون عالی
💗✨و سرشار از خیر و برکت
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
#همسرداری
#دعوا هم رسم و رسومی داره !!
❌دعوا و اختلال توی همهی خانواده ها پیش میاد مخصوصا توی خانواده هایی با سن زیر ۵ سال. ولی چیزی که خیلی مهمه اینه که باید توی دعوا #حرمت_ها نگه داشته بشه
❌به هیچ وجه توی دعوا اسمی از طلاق گرفتن ، ازت متنفرم و یا ازدواج با تو بزرگترین اشتباه زندگیم بود و یا حرفهای زشت نزنید
❌حرفهای زشت توی دعوا مثل میخی میمونن که توی دیوار می زنین بعد از #آشتی میخ کنده میشه ولی جای میخ توی دیوار میمونه
❌درسته که توی دعوا نقل و نبات پخش نمی کنن ولی نباید حرمت ها شکسته شه و اگر توی یه زندگی حرمت ها شکسته بشه و روابط و حرف زدن ها بدون مرز بشن فاتحه اون زندگی رو باید خوند البته قابل اصلاحه ولی خیلی زمان میبره.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
❤️✨❤️
#همسرداری
#دعواهای_بیهوده_با_همسر
❣️هر انسان متاهلی با همسر خود بر سر مسائلی بحث میکند، از باز گذاشتن سر خمیردندان تا آویزان کردن لباس روی دستگیره در که در نظر دیگران بی معنی است.
👈بحثهای خود را برای مسائل مهمتری نگه دارید. این دلخوریها را به حال خود بگذارید.
✔️به راستی اگر تنها اشتباه همسر شما انداختن جورابهای کثیف روی زمین است، باید خودتان را خوش شانس بدانید.😇
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#همسفر2 #قسمت4 جلسه دوم 🔮 خوب بااین ملاحظات من میخوام پابزارم تو ازدواج. روش ورود من به ازدواج چیه
#همسفر2
دکتر #حبشی
#قسمت5
قسمت پنجم👇👇👇
✍🏻 خوب پس چیشد؟
مایه روش سنتی شمردیم برای انتخاب
یه روش هم روش اول انس آنگاه زندگی.
یه مسیر سومی هم هست که عقلای گروه دوم اینو طراحی کردند.
👌 گفتند اول انس آنگاه زندگی نه؛اول آشنایی انگاه زندگی.
👣 درمسیر قبلی میره عاطفه میزاره بعد براش میاد جا میسازه،زندگی تشکیل میده.
درمسیر سوم اول مبنا رو تشکیل زندگی میزاره، منتها میخواد ببینه این بستر لازمی هست،
این زمینه ی خوبی برای بنای من هست.
میره دنبال این شناسایی.
این تابلوی اولیَش خیلی خوبه،منتها قصه اینه
آیا این مسیر به ماتشخیص هارو میده؟🤔
🔮 وقتی دونفر قرار گذاشتند تبادلاتی باهم داشته باشیم تاببینیم به درد هم میخوریم،میتونیم همین بدرد هم خوردن رو کشف کنیم؟
🤵🧕 یه خانم واقایی مراجعه کرده بودند به من.
خانم میگفتش که همسر من معتاده
وازمن هم قایم کرده والان که مدتی هست زندگیِ ماشروع شده،اوایل ایشون انکار میکرده و حالا که من کشف کردم ومتوجه شدم که بله ایشون معتاد هست.
🧕 من از خانم سوال کردم
خوب چرا از اون اول تشکیل زندگی به این مهم توجه نکردید؟
گفتند: چرا توجه کردم.
اتفاقا من برای اینکه به این معضل نخورم یه دوره ی آشنایی گذاشتیم؛
یعنی یه دوره ی نامزدی گذاشتیم که ببینیم این آدم چجوریاست.
نه فقط تو این ویژگی ها،از نظر اخلاقی،رفتاری ،منش زندگی ببینم متناسب من هست؟
گفتم چقدر طول کشید؟
شش ماه.
تواون شش ماه تونستی چیزی بفهمی؟
الان وقتی ماهیت وجود این رو
ارزیابی میکنی با اون شش ماه آشنایی انطباق هایی پیدا میکنی؟🤔
گفت دوتاشخصیت کاملا متفاوت میبینم.😲
علت این چیه؟🤔
چرا باید این ادم بیاد واینقدر اختلاف ببینه در کسی که وجود داره؛یعنی هست باکسی که دیده بود؛یعنی نشان داده بود؟
👌 مایه هست داریم ،یه نشان داده بود داریم.
یعنی اونیکه بود رونمیبینیم ،اونیکه خیال میکردیم رو میبینیم.بین اینها خیلی فاصله است.
علت این چیه؟
آدم ها لازمشونه وعادتشونه،دراجتماع به رعایت ها میرسند.پیداست.
شما وقتی از در منزل می خواید بیاید بیرون خودتون رو یه ارزیابی میکنید ببینید پوششتون ،رفتارتون ،لباستون و....برای این بیرون مناسب هست یانه
.درحالیکه این ملاحظات رو خیلی در حوزه ی خصوصی خودتون رعایت نمیکنید.
عقل حکم میکنه که در محیط اجتماعی ما به مراقبت هایی بر خودمون برسیم.
مثلا دیدید گاهی پدر من در محیط اجتماعیش خیلی هم مورد اعتماد مردم هست،
ماتوخونه نمیتونیم تحملش کنیم،
بیرون ممکنه به اون متوسل هم میشند،
خط وربط هم میگیرند؛
ماتوخونه جای نفس کشیدن نداریم.
چون بین هست این وارزه ی این خیلی فاصله است.
لذا اجتماع رعایت هارو میاره.
وقتی اومدیم تو شرایط نامزدی ادم ها علاوه براینکه دارند رعایت های اجتماعی رو میزارند،یک مسئله ی دیگه هم پیدا کردند ؛
اون چیه؟🤔
خوب تحت نظارت اند.
🎥 وقتی الان این دوربین ها داره روی من کار میکنه و👀 چشم های شما متوجه منه،
من باید حرکات کوچک خودم رو هم حساب باز کنم.
نامتناسب نباشه،به طور ناگهانی جابه جا نمیشم؛چون تحت نظارت ام.
خوب وقتی نظارت هامیاد یعنی رعایت ها شدید تر می شود.
📌شمایی که نشستید گوش میکنید آزادی بیشتری دارید برای تحرک خودتون ؛چون تحت نظارت نیستید ولی منی که مورد توجه اینقدر چشمم ناچار هستم که یه رعایت اضافه ای هم بگذارم.
👏 پس در شرایط نظارت، رعایت ها تشدید می شوند ومادر اشناییات چی گذاشتیم؟
۱_رعایت اجتماع
۲_نظارت ها
✍🏻 حالا اگر به این نگاه اجتماعی ونظارت ها
بیاید تمایل ها وقصد هارو هم اضافه کنید.
مثلا این ادم میخواهد که به من برسد.
طبیعیه که فقط تابلوهایی رو عَرضه میکند که من میطلبم.
اون خود خودش رو پشت این منظر
پنهان خواهد کرد بعد من به گمان اینکه اره این همونه، وارد این جریان زندگی میشم.
وقتی هم زندگی شکل گرفت
اون وقت دیگه ادم احتیاجی به رعایت نداره وخود واقعیش رو نشون میده.😔
پایان .
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══