هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕
تکرار کنیم💐
امروز تمام کائنات همدست میشوند تا آرزوی مرا محقق گردانند و من در برآورده شدنش ایمان کامل دارم
خداوندا سپاسگزارم❣
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
انگیزشی
پیشرفت زمانی به دست میاد که رهبران شایسته و شجاع از فرصت برای تغییر شرایط استفاده میکنند.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_انرژی_مثبت👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💎امام على عليه السلام:
زبان تو، از تو همان مى خواهد كه بدان عادتش داده اى و نفست از تو همان تقاضا مى كند كه بدان خو گرفته اى
لِسانُكَ يَستَدعيكَ ما عَوَّدتَهَ، و نَفسُكَ تَقتَضيكَ ما ألِفتَهُ
📚غررالحكم حدیث 7634
💎امام على عليه السلام:
زبانت را به نكو گويى عادت ده، تا از سرزنش ايمن مانى
عَوِّدْ لِسانَكَ حُسنَ الكلامِ تَأمَنِ المَلامَ
📚غرر الحكم حدیث 6233
💎امام على عليه السلام:
زبانت را به نرم گويى و سلام كردن، عادت بده تا دوستانت فراوان و دشمنانت كم شوند
عَوِّد لِسانَكَ لينَ الكَلامِ وبَذلَ السَّلامِ، يَكثُر مُحِبّوكَ ويَقِلَّ مُبغِضوكَ
📚غررالحكم حدیث 6231
💎امام على عليه السلام:
گوش خود را به خوب شنيدن عادت بده و به سخنانى كه شنيدنشان بر اصلاح و پاكى تو چيزى نمى افزايد گوش فرامده
عَوِّدْ اُذُنَكَ حُسنَ الاستِماعِ، و لا تُصغِ إلى ما لا يَزِيدُ في صَلاحِكَ استِماعُهُ
📚غررالحكم حدیث 6234
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
🌹اِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا ۖ وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا
🍃آنان که اموال یتیمان را به ستمگری میخورند، در حقیقت آنها در شکم خود آتش جهنّم فرو میبرند و به زودی در آتش فروزان خواهند افتاد.
📖آیه۱۰سوره مبارکه نسا
#همسرداری_فاطمی_و_علوی
⚜مقدمه : در زندگی مشترک، اگه همسران به شخصیت یکدیگر توجه کنن، با احترامی که به یکدیگر می ذارن، مطمئناً کمتر دچار مشکل میشن. البته این حفظ احترام و داشتن روابط صمیمانه رو ، نقض نمی کنه بلکه باعث عمق عواطف میشه...
در زندگی زوجی که هر دوی آنها معصوم هستن، مطمئناً بهترین روابط وجود داره و این می تونه الگویی برای شیعیان آنها باشه ...
💕همسرداری در سیره امام علی (ع) و فاطمه ی زهرا (س)
امام علی علیهالسلام میفرمود:
«به خدا سوگند که در همه عمرِ زندگی مشترک، هرگز به فاطمه خشم نگرفته و هرگز او را به کاری وادار نساختم... و او نیز به من هرگز خشم نگرفت و در هیچ کاری مرا نافرمانی نکرد. او به گونهای بود که هر گاه به او مینگریستم غمها و اندوههایم زدوده میشد.»
بحار الانوار، ج 43، ص 31
در روایتی آمده است که پیغمبر اکرم (ص) ، امور مربوط به این کانون گرم را میان امام علی (ع) و فاطمه (س) تقسیم کرده بود ؛ به این شکل که علی (ع) ، موظف بود کارهای بیرون از خانه را انجام دهد و فاطمه سلاماللهعلیها، به امور داخل خانه میرسید و از تقسیم کار، بسیار راضی و خشنود بود.
وسائل الشیعه، ج14 ، ص 123
با این حال، امام علی علیهالسلام، در خانه نیز به فاطمه سلاماللهعلیها، کمک میکرد و از بار سنگین کارهای داخل خانه که بر دوش او بود، میکاست. حضرت علی (ع) در خانه، عدس پاک میکرد، خانه را جارو میزد و در آسیاب کردن جو به فاطمه (س) یاری میداد.
بحار الانوار، ج 43، ص 50
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @zendegiasheghaneh
🆔 @shamimrezvan
#همسرداری_فاطمی_و_علوی
ادامه پست قبل⬇️
گفته شده، روزی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به خانه علی علیهالسلام و فاطمه (س) آمد و دید آنان مشغول آسیاب کردن هستند؛ فرمود: «کدام یک از شما بیشتر از دیگری خسته شده است؟ حضرت علی( علیه السلام) پاسخ داد: ای رسول خدا! فاطمه خستهتر است.پیامبر کنار علی علیهالسلام قرار گرفت و به کمک او به آرد کردن جو مشغول شد.»
تنبیه الخواطر، ج 2، ص 230
در روایتی نیز به نقل از امام علی علیهالسّلام، آمده است:
«روزی پیغمبراکرم صلّیاللهعلیهوآله به خانه ما آمدند، در حالی که حضرت فاطمه (س) در کنار دیگی نشسته بودند و غذا را طبخ میکردند و من هم عدس پاک میکردم؛ پیغمبر اکرم مرا را در این حالت دید و به من فرمود :« ای علی ! از من بشنو و من جز آن چه خداوند فرمان داده چیزی نمیگویم. هر مردی که در منزل به زنش کمک کند، به عدد هر موی بدنش عبادت یک سال که روزها را روزه گرفته و شبها را به عبادت مشغول بوده به او داده میشود و خداوند بزرگ به او پاداش صابران را عطا میکند؛ همانند پاداشی که به حضرت داوود، یعقوب و عیسی علیهمالسّلام عطا کرد.» »
جامع الاخبار، فصل 59
امام جعفر صادق علیهالسلام میفرماید: «امیر مؤمنان [علی علیهالسلام] به خانه هیزم و آب میآورد و جارو میکرد و فاطمه آسیاب و خمیر میکرد و نان میپخت.»
الکافی ، ج 5، ص 86
امام هیچ وقت، از یاری و کمک به فاطمه سلاماللهعلیها، در خانه و بیرون از خانه، کوتاهی نکرد و مقررات اسلامی را در مورد او نادیده نگرفت و در هر حال مدافعش بود.
بحار الانوار، ج 77، ص 408 و 407
حضرت علی علیهالسلام در مورد حقوق همسران میفرمود: «مبادا بر زنان خود ستم روا دارید و آنان را از حق خویش محروم سازید.هرکس به اندازه یک درهم گوشت برای همسر و فرزندان خویش خریداری کند ، مانند کسی است که بردهای از فرزندان اسماعیل (ع) را آزاد ساخته است.»
بحار الانوار ج 78، ص 32
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🆔 @zendegiasheghaneh ⚜
🆔 @shamimrezvan
❤️💫
#هر_دو_بدانیم
"تفـاوتهـای رفتـاری زن و مــرد"
❤️ برخی از زنان خیلی سریع میفهمند که کسی غمگین یا ناراحت است...!
💙 ولی برخی مردان تا کسی گریه نکند و ناراحتی خود را بیان نکند، ناراحتی او را متوجه نمیشوند.
✅ تفاوتهای رفتاری خودتون با همسرتون رو بشناسید، سوتفاهمها خیلی کمتر میشه.
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#زندگی_عاشقانه👆
❤️🍃❤️
#همسرانه
👈‼️بزرگ ترین #موانع_ارتباطی_همسران :
👈 حق با من است.
👈 مشکل خودت است.
👈 تو باید خواستهها و احساساتم را حدس بزنی.
⁉️اگر واقعا عاشق یکدیگر هستید
❌ چرا باید این حرف ها پیش بیاید؟!
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#زندگی_عاشقانه👆
❤️🍃❤️
🕵 #سیاست_مردانه
👈 #رفتارمناسب_درجمع
اگر در مهمانی هستید دایم سرتان با دیگر آقایان گرم نباشد.
❤️ گاهی به همسرتان نگاه کنید و لبخندی بزنید
👈تا محبت شما را حتی در شرایطی که برو و بیا زیاد است
و مهمانی و آمد و شد باعث شده کمی از هم دور شوید حس کند.
❤️ این کار شما حسابی حال همسرتان را خوب میکند.
http://eitaa.com/joinchat/766377995Cae42414a21
#زندگی_عاشقانه👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بسته_سلامتے
گیف آموزشی👆
داروهای طبیعی(☝️)
10میوه که میتوانید آنها را بجای دارو استفاده کنید
این گیف رابه عزیزانی که سلامتیشان برایتان اهمیت داردبفرستید.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
ماموریت ما در زندگی
بی مشکل
زیستن نیست
با انگیزه زیستن است
برای پیشرفت پله بساز
اما از کسی بالا نرو
دورت را شلوغ کن
اما در شلوغی
خودت را گم نکن
طلا باش اما از جنس خاک
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
#آی_پارا
#پارت_نودوهفت
دایه جان خدا بیامرز همیشه می گفت ؛ بعد از هر خنده ی از ته دل و بلندی همیشه یه گریه از ته دل هست و ای کاش اون روز اونقدر نمی خندیدم . نمایش که تموم شد ، هنوز ته خنده های من و آیناز مونده بود و می خندیدم. آخرشم تایماز طاقت نیاورد و دعوامون کرد که نباید تو خیابون صدامون رو بندازیم و بالا و هر هر و کرکر کنیم. من و آیناز هم مطیعانه اطاعت کردیم و بقیه ی خندمون رو نگه داشتیم واسه خونه. تایماز جلوی یه آبمیوه فروشی وایساد و به ما اشاره کرد که رو صندلی های بیرون مغازه بشینیم تا بره سفارش بده . داخل مغازه شلوغ بود و تایماز تو شلوغی گم شد.چند لحظه از نشستن ما نمی گذشت که نمی دونم از کجا دو تا مرد گنده کنار من ظاهر شدن. تا خواستم اعتراضی بکنم که چرا وایسادین اینجا ، یکیشون دهنم رو گرفت و منو مثل یه کاه بلند کرد و دویید طرف اتومبیل سیاه رنگی که جلوی مغازه وایساده بود . آیناز تا اوضاع رو اینطوری دید ، شروع کرد به جیغ زدن . مردم همه متوجه شدن . یه چند نفری حمله کردن طرف مردی که منو گرفته بود . ولی دوستش مانع می شد و با مشت همه رو نقش زمین می کرد . تقلا می کردم و چشمم دنبال تایماز بود. درست تو لحظه ای که سوار ماشینم کردن ، تایماز رو دیدم که با فریاد طرف ماشین دوید . شعله ی امید تو دلم جوانه زد . امید به اینکه بتونه نجاتم بده . اما اون نرسیده به ماشین ، ماشین حرکت کرد . تایماز کنار ماشین می دوید و فریاد می زد . دست مرده رو دهنم بود . فریاد که هیچ ، نمی تونستم نفس بکشم . از بی هوایی چشمام سیاهی رفت و دیگه هیچی ندیدم. همه ی بدنم درد می کرد . چشمام رو که باز کردم ، همه جا تاریک بود . کمی که گذشت ، یادم اومد چی سرم اومده . وحشت همه ی وجودم رو گرفته بود . مطمئن بودم منو دزدیدن. اما واسه چی ؟ و مهمتر از همه ،کی ؟ چادرم هنوز دورم بود . به خودم پیچیدمش و بلند شدم . چشمام یه کم به تاریکی عادت کرده بود . با نور ضعیفی که از زیر در می اومد ، اطراف رو به دقت نیگا کردم .دیدم تو یه اتاق حدوداً 3*4 هستم که یه کم خرت و پرت تو یه گوشَش جمع شده و یه فرش به نظر کهنه هم کَفِش انداخته بودن. ترسان وحشت زده رفتم سمت در . هیچ دستگیره ای نبود . چند تا مشت زدم به در زدم و با فریاد گفتم : منو بیارین بیرون !!! کمک!!! هیچ صدای از بیرون نمی اومد. دوباره با مشت و لگد افتادم به جون در. همینطور جیغ و داد می کردم که صدایی از پشت در گفت : خفه شو. وگرنه خودم می یام خفت می کنم . با ترس گفتم : منو برای چی آوردین اینجا ؟ مرد گفت : یه کم صبر کنی می فهمی . حالام بی صدا بشین وگرنه یه جور دیگه صدات رو خفه می کنم . از ترس داشتم پس می افتادم . یه کم بگذره قراره چی بشه ؟ از تصور اینکه کسی بخواد بهم تعرضی بکنه ، همه ی بدنم شروع کرد به لرزیدن … می ترسیدم . دستم به جایی بند نبود . هزار جور سوال بی جواب تو ذهنم جولون می داد . اینا کی بودن ؟ چی می خواستن از من ؟ تایماز الان داره چیکار می کنه ؟ مستاصل شروع کردم به گریه . نمی دونم چقدر گذشت که در با صدای وحشتناکی باز شد . یه مرد قد بلند داخل اومد . نوری که از در اومد تو ، چشمم رو زد .چشمم رو یه لحظه بستم . اما زود بازش کردم . می خواستم ببینم کیه که منو آورده اینجا . مرد اومد نزدیکتر و کنارم چمپاتمه زد . مثل چی می لرزیدم . با ترس نگاهش کردم . چیزی رو که می دیدم نمی تونستم باور کنم . آسلان ؟ گلوم خشک شده بود . از ترس دست و پام می لرزید . لبام از هم باز نمی شد . اسمش رو به زور زبون آوردم . خنده ی زشتی کرد ودندونهای زردش رو نشون داد و گفت : خوب شناختی قناری !!! خودمم. با ترس گفتم : من… منو برای چی آوردی اینجا ؟ می دونی اگه تایماز بفهمه چیکارت می کنه ؟ سیلی محکمی به گوشم زد که گوشم سوت کشید و جای انگشتاش رو صورتم سوخت . بلند شد و رفت سمت و از اونجا داد زد . چراغ بیار ! برگشن طرف من و گفت : اینو زدم تا بدونی اینجا من می گم کی چیکار کنه . اینجا تایماز ارباب نیست .
-------------------
••••●❥JOiN👇🏾
@tafakornab
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💛 #متن_شب
⭐️آرزو دارم فردا که
✨از خواب بیدار میشوید؛
⭐️زندگی یک رنگ دیگر باشد
✨همرنگ آرزوهایتان
⭐️شبتون مــــ🌙ــــاه
💛
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️صبحی دیگر آغاز شد.
هنوز نقشی بر آن نرفته است🎨
وتو نقاش منتخب خدائی✍
این تو و این اعتماد خالق به تو😇
🌹بسم الله الرحمن الرحیم بگو
☘وبا الهی به امیدتو شروع کن
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#مولای خوبم
یا صاحب الزمان
درقید غمم ،
خاطرِ آزاد کجایی؟
تنگ است دلم،
قوّت فریاد کجایی؟
کو هم نفسی..؟!
تا نفسی، شاد برآرم؟
ای آن که نرفتی
دمی از یاد کجایی؟
امام خوب زمانم
هر کجا هستی
با هزاران عشق سلام
#السلام_علیک_یابقیه_الله
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله
♡ گفتم: خوشا هوایـے...
ڪز بادِ صـ🌤ـبح خیزد!
♡ گفتا: خُنڪ نسیمـے...
ڪز ڪوے دلبــ❤️ــر آید!
#سلام❣️
#صبحتون_حسینی
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
☝️#فریادانتقام_ملت_سوخت_موشکها☝️
#ذکرروزدوشنبه
یاقاضی الحاجات(ای برآورنده حاجتها)×صد
#نماز_روز_دوشنبہ
✍🏻هرکس نمــاز2شنبه رابخواندثواب۱۰حج و۱۰عمره
برایش نوشته شود
2رکعت ؛
درهر رکعت بعدازحمد
یک آیةالکرسی ،توحید ،فلق وناس
بعد از سلام۱۰ استغفار
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️ #ثروت_اندوزی
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #دوشنبه 30 دی ماه 1398
🌞اذان صبح: 05:44
☀️طلوع آفتاب: 07:12
🌝اذان ظهر: 12:15
🌑غروب آفتاب: 17:19
🌖اذان مغرب: 17:38
🌓نیمه شب شرعی: 23:31
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتے
🥘طرز تهیه املت خرما یا خرما تخم مرغ
به چند صورت میتوان املت خرما را تهیه کرد. در روش اول باید تخم مرغ را در ظرف به حالت نیمرو ریخته و تکه های خرد شده ی خرما و در صورت تمایل گردو را به روغن زیتون اضافه کنید. در این روش ابتدا خرما را کمی تفت داده و سپس تخم مرغ ها را در ظرف می شکنند.
در روش دوم تخم مرغ ها و تکه ها ی خرما را در یک ظرف کاملا ترکیب کنید و سپس در ماهیتابه ای که روغن زیتون ریخته شده اضافه کنید.
نکته: خرما دارای قند می باشد و احتمال سوختن ان زیاد است. بنابراین باید ان را مدام چک کنید تا نسوزد وگرنه طعم تلخی میگیرد. املت خرما به عنوان صبحانه یا عصرانه استفاده می شود. تخم مرغ، خرما و گردو انرژی فراوانی دارند
#حدیث_سلامتے👇
💎امام کاظم(ع): «هر کس تخم مرغ و پیاز و روغن زیتون بخورد٬ بر توان جنسی او افزوده می شود.»
💎 امام کاظم(ع): «هر کس تخم مرغ و پیاز و روغن زیتون بخورد٬ استخوان فرزندش درشت خواهد شد.»
💎امام صادق(ع):مصرف تخم مرغ خرما روغن زیتون باعث افزایش تعداد پسران میشود.(بحار الانوار)
توجه: مصرف هر روز تخم مرغ توصیه نمیشود.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
دی ماه رو به پایان است
خدایا❣کمک کن
غم ها
قهرها
ناراحتی ها
گریه ها
ناخوشی ها و
مشکلات دوستانم
رو به پایان باشد
#آمین❣
هدایت شده از داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕
تكرار كنیم
امروز با انديشههاي بلند براي زندگيم و اجراي تصميمات عالي بسوي عظمت پيش ميروم و ايمان دارم تابيكران هستي گامي بيش نمانده است
خدایا سپاسگزارم❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث
💎امام حسن عليه السلام:
🍃آنچه را از دنيا طلبيده اى و بدان نرسيده اى، به منزله آن پندار كه هرگز به انديشه ات خطور نكرده است
اجْعَلْ ما طَلَبْتَ مِن الدُّنيا فَلَم تَظْفَرْ بهِ بمَنزِلَةِ ما لَم يَخْطُرْ بِبالِكَ
📚ميزان الحكمه جلد3 صفحه 68
➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖
💎امام حسین علیه السلام:
🍃هر که خشنودی مردم را با ناخشنود کردن خدا بجوید، خداوند او را به مردم واگذارد
📚میزان الحکمه، جلد4، صفحه488
#آی_پارا
#پارت_نودوهشت
این منم که دستور می دم. چند لحظه بعد همون مردی که منو به زود داخل ماشین کرده بود ، اومد تو و یه چراغ داد دست آسلان . اتاق کاملاً روشن شد و می شد چهره زشتش رو به خوبی دید. اومد نزدیکتر . با هر قدم اون من تو خودم مچاله می شدم . گفت : خوب عروس خانوم ، تعریف کن ببینم دیشب بهت خوش گذشته ؟ تایماز مرد قوییه ، حتماً بهت خوش گذشته. تمام شب بیرون خونت کشیک می دادم. می ترسیدم بس کوچولویی ، زیر دست تایماز دووم نیاری. قهقه ی کریهی زد که حالم بهم خورد. داشتم از ناراحتی و شرم پس می افتادم. با صدای لرزونی که به زور شنیده می شد گفتم : با من چیکار داری؟ چرا منو گرفتی ؟ گفت : طفره نمی رم . من می خوام بی آبروت کنم .همونطور که تو بی آبروم کردی. یادته خان چطور در حالی که عورتم پوشیده نبود ،بین خدمه منو گردوند و مثل سگ باهام برخورد کرد. پریدم وسط حرفش و گفتم : خودت می گی خان . مگه من اینکار رو کردم ؟ دیوانه وار خندید و گفت : تو موش کوچولو چی با خودت فکر کردی ؟ فکر می کنی نمی دونم جاسوسش کی بود ؟ اونطور که تو بی آبروم کردی ، همونطور بی آبروت می کنم . گفتم : دستت بهم بخوره خودم رو می کشم . اومد جلو و چونم رو سفت گرفت تو دستاش و فشار داد . همه ی تلاشم رو کردم که ناله نکنم . که نشکنم جلوی این نامرد. دهن بوگندوش رو آورد نزدیکتر و از پشت دندونای کلید کردش گفت : من یکی اونقدر ازت بدم می یاد که نمی خوام حتی انگشتم بهت بخوره ، دختر یوسف خان . بلند شد و همونطور که می رفت سمت در گفت : من جور دیگه ای بی حیثیتت می کنم . جوری که شوهر خودت نخوادت . در ضمن می دونم خان و بیگم خاتون هنوز نمی دونن کی عروسشون شده . دادن این خبر به اونا هم خودش عالمی داره . چند لحظه ساکت شد و بعد با خنده گفت : الان یکی تو راهه . یکی که یه زمانی بدجور چزوندیش و ترجیح دادی بری کلفتی تا زن اون بشی. مطمئناً اون بدش نمی یاد باهات یه خلوتی بکنه . اینو که گفت ، در رو بست و اتاق دوباره تو سکوت و سیاهی فرو رفت.
-------------------
••••●❥JOiN👇🏾
@tafakornab
@zendegiasheghaneh