eitaa logo
خانواده بهشتی
5.3هزار دنبال‌کننده
26.8هزار عکس
16هزار ویدیو
149 فایل
مدیریت؛ @mosafer_110_2 تبلیغ بانوان؛ eitaa.com/joinchat/638124382Cd9f65b52cc تبلیغ مذهبی،خبری،بانوان؛ eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b
مشاهده در ایتا
دانلود
17.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🎤دکتر شاهین فرهنگ 📝آقایان به حرف خانم ها توجه کنید! 🆔 @zendegiasheghaneh❤️
👈وقتی خانمی تحت فشار است، حرف زدن با همسرش را راه چاره میداند. 👈 ولی اگر مردی تحت فشار باشد حرف زدن زنش برای او مزاحمت است. 💟 در این مواقع از نظر زن ، مرد بی علاقه و سرد بوده و برعکس از نظر مرد، زن مزاحم و پرحرف است. ✅ اینکه متوجه این تفاوتهای ذاتی یکدیگر بشوید، فشار را از وجود شما و همسرتان بر طرف میکند و باعث میشود که دیگر طرف مقابلتان را مورد قضاوت قرار ندهید. @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔺والدین بایددوچیز روباهم داشته باشن 👈اقتدار+لطافت ✳️لطافت بدون اقتداربه کودک آسیب میزنه واقتداربدون لطافت هم همینطور ✅نبودن هریک ازآنهامشکل سازمیشود @zendegiasheghaneh @shamimrezvan
👈اعصابتان بهم ریخته؟ 👈موزبخورید 👈مشکل گوارشی دارید؟ 👈ریحان بخورید 👈فشارخونتان بالاست؟ 👈کمشمش بخورید 👈از سرطان معده میترسید؟ 👈کلم بخورید 👈از سر وصدای معده رنج میبرید؟ 👈ماست بخورید @shamimrezvan ღگشا👆👆
✨﷽✨ ✨ در برابر انتقادات اگر نادرست بود، بی اعتنا باشید اگر غیر منصفانه بود، عصبانی نشوید اگر از روی نادانی بود، لبخند بزنید اگر عادلانه بود، از آن درس بگیرید.. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
خانواده بهشتی
#آی_پارا #پارت_صدوبیست_و_سه می دونستم چشمای آی پارام از یه روزنه ی کوچیک این عمارت شاهد ورودمه . می
چند تار موی سفید کنار شقیقه هاش خودی نشون می دادن که چهره ی مردانه و جذاب عزیزترینم رو بیشتر برام خواستنی کرده بودن . ناخود آگاه خیره شده بودم بهش که نگاهم رو غافلگیر کرد و من خجالت زده سرم رو پایین انداختم . اون با وجود مرد بودنش از من آرامتر به نظر می رسید . تلاطمات درونی من داشت بی قراریم رو به روم می آورد . می ترسیدم بفهمه چه مرگمه.از مورد تمسخر قار گرفتن به شدت هراس داشتم . منم لنگه ی تایماز بودم و غرور برام حکم نون شب داشت . دلم برای به آی پارا گفتنش له له می زد. تمام توانم رو جمع کرده بودم ظاهرم آرام و متین باشه . جوری که نفهمه چقدر دلتنگشم و چقدر برای آغوشش بی قرارم. خاله رو به بابک گفت : سلام کردی پسرم ؟ بابک یه نگاه به تایماز کرد و یه نگاه به خاله و گفت : من این عمو رو تا به حال ندیدم خاله ! خاله اخمی کرد و گفت : ایشون عموی تو نیستن . پدرت هستن عزیزکم و تازه از سفر اومدن . یادته چقدر دلت می خواست ببینیشون؟ بابک تو سکوت نگاهی به تایماز کرد و همونطور بی حرکت نشست . از عکس العملش تعجب کردم . پس چرا نپرید بغل تایماز ؟ تایماز هم بی صدا فقط نگاه می کرد بلاخره قفل از لباش برداشت و گفت : بیا پیشم پسرم و دستاش رو واسه به آغوش کشیدن بابک باز کرد. از این همه خودداری و آرامشی که داشت ، حرصم گرفت . من اینجا داشتم از تب و تاب پس می افتادم . اونوقت اون آروم نشسته بود . من هیچ ، در برابر بابک که تکه ای وجودش بود هم خیلی خونسرد برخورد کرد . بابک سرش رو برگردوند و خودش رو تو سینه ی خاله پنهان کرد و گفت : این آقا بابام نیست . بابای من مرده . نگاه نگرانی به تایماز انداختم . این اولین بار بود که بابک همچین حرفی می زد . نگران بودم تایماز فکر کنه من اینو یادش دادم . خاله آرومتر از من بود . در حالی سربابک رو نوازش میکردگفت : نه . این چه حرفیه بابک جان ! کی گفته بابات مرده ؟ هنوز نگران برداشت تایماز بودم . لحظه ای حس کردم خشمگین نگام می کنه . بابک گفت : اصغر گفته . اصغر می گفت ؛ هیچ کس اینقدر تو سفر نمی مونه . بابات مرده ولی به تو می گن سفررفته . اصغر پسر نرگس مستخدم خونه بود که درواقع می شد هم بازی بابک. هم دلم از حرف بچم گرفت و هم خوشحال شدم که مسبب این فکر غلط معلوم شد. چقدر از پسر دور بودم که بچم یه همچین غصه ی بزرگی رو تو دلش نگه داشته بود .! گفتم : بابک جان . این آقا پدرت هستن . کارشون طولانی بود ، واسه همین دیر کردن . مگه مامان نگفته ؛ فقط به حرفای مامان و خاله گوش کنی ؟ بابک وقتی تایید منو دید ، نگاه مرددی به تایماز انداخت . تایماز بلند شد و اومد سمت خاله و بابک روکه مثل کنه چسبیده بود به خاله جدا کرد و بوسید و گفت : کی به پسر گلم گفته من مردم ؟ نشونم بده تا با هم حسابش رو برسم . چقدر از پسر گلم گفتن تایماز حس خوبی بهم دست . انگار یه رایحه ی زیبا ، تو هوای اتاق پیچید . خاله بلند شد و گفت : من برم به این خدمه دستور ناهار رو بدم . می دونستم این رفتن ، یعنی تنها گذاشتن من و مرد مغرورم .بابک ، تایماز رو جوری نگاه می کرد که انگار یه موجود عجیب غریب رو داره نگاه می کنه . دلم برای پسرم سوخت و بیشتر از کارم شرمنده شدم . ------------------- ••••●❥JOiN👇🏾 @tafakornab @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سر آغاز هر نامه نام خداست 💞 که بی نام او نامه یکسر خطاست شروع روز را باعطر نامهای خدا 💕 آغاز میکنیم 🌸بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌸 🌸یا اَللهُ یا رَحْمنُ 🌸یا رَحیمُ یا خالِقُ 🌸یا رازِقُ یا بارِیُ 🌸یا اَوَّلُ یا آخِرُ 🌸یا ظاهِرُ یا باطِنُ 🌸یا مالِکُ یا قادِرُ 🌸یا حَکیمُ یا سَمیع 🌸ُیا بَصیرُ یا غَفورُ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‎‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ 🍃❄️آخرین سه شنبه بهمن ماهتون پر نور و برکت با صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان پاک و مطهرش 🍃❄️ 🍃❄️اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، 🍃❄️کَمَا صَلَّیْتَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ 🍃❄️ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ ‎‌‌‌‌‌‌
🕊☘﷽☘🕊 عجیب خسته ام از روزهای غرق گناه سه شنبه ها دلِ من حال جمکران دارد... 🌿اللهم عجل لولیک الفرج🌿 ‎‌‌‌‌ دوباره سه شنبه و دلتنگ جمکران شدم...!!🍎🍃 السلام علیک یاصاحب عصروزمان عج❣ ┄❊○🍃❤️🍃○❊┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 تشنگان عشق را با مُشٺ آبی جان بده کربلا دور اسٺ مارا با سرابی جان بده زندگی یعنی سلام ساده‌ای سمٺ شما ایها الارباب مارا باجوابی جان بده 🌹 السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا 🌹 أَبَاعَبْدِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ‏ 🌹 روزم به نامتان ارباب
☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 29 بهمن ماه 1398 🌞اذان صبح: 05:25 ☀️طلوع آفتاب: 06:49 🌝اذان ظهر: 12:18 🌑غروب آفتاب: 17:48 🌖اذان مغرب: 18:07 🌓نیمه شب شرعی: 23:37