eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
18.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مردی که 5 سال از ترس به آسمان نگاه نکرد! ▪️این قسمت: به خدا می‌سپارمت ▫️تجربه‌گر : آقای بهروز عظیمی 📆 پخش: سه شنبه ۱۴ اردیبهشت حوالی ساعت ۱۸:۲۵ 📍ویژه برنامه افطار شبکه ۴ 💢لینک فیلم کامل در تلوبیون: https://www.telewebion.com/episode/2566840 ┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄ @khandehpak
زندگی از غسالخونه تا برزخ
فکر می‌کنم هیچ شغلی ثواب این کار را ندارد در مرکز تطهیر بخش بانوان که باز می‌شود، با تعدادی از بانوا
یک ماه اول می‌ترسیدم بعد عادت کردم بانو دولتی کم‌حرف است و بریده‌بریده جواب می‌دهد.کلمات را مزمزه می‌کند. اهل طول و تفصیل یک موضوع نیست. وقتی می‌خواهم از حال و هوای آن روزها بگوید می‌خندد. «اولش تا یک ماه می‌ترسیدم. خیلی هم می ترسیدم اما بعدش با خودم فکر کردم: چه اشکالی دارد شغل به این بابرکتی؟ این همه ثواب هم دارد. همین که نگاهم عوض شد، مدل کار کردنم هم تغییر کرد. با داشتن سه فرزند، هر صبح راهی بهشت رضا(ع) می‌شوم و تا عصر همین‌جا هستم. بچه‌ها بزرگ شدند. زندگی‌مان چرخید. شوهرم هم گله‌ای نداشت.» دلش نمی‌خواهد وارد جزئیات زندگی‌اش شوم. به همین که شغل شوهرش آزاد است و فرزندانش با کارش مشکلی ندارند بسنده می‌کند. یک جور رضایت در چهره‌اش هست که نمی‌توان به‌زور و با کلمات او را به چالش کشاند . مصاحبه با غسال بهشت رضا http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
یک ماه اول می‌ترسیدم بعد عادت کردم بانو دولتی کم‌حرف است و بریده‌بریده جواب می‌دهد.کلمات را مزمزه می
ناراحت‌کننده‌ترین مرده‌ای که شستم یک تازه‌عروس بود قطعا نمی‌توانم از شادی و هلهله پرسش کنم و سؤالاتم پیرامون مرگ و ماتم می‌چرخد که خانم دولتی می‌گوید: من به خاطر خیلی از مرده‌ها بغض کرده و حتی اشک ریخته‌ام، به‌ویژه دختران جوان. همین دیروز دختری در یک تصادف سرش آسیب دیده بود. واقعا زیبا بود و موقع شستن، یکباره غصه همه دنیا روی دلم ریخت. از جنین چهارماهه تا پیرزن صدساله را شسته‌ام. با این حال، یک بار دختری را آوردند که شب عروسی‌اش فوت کرده بود. تصادفی نبود. علتش را یادم نیست اما یک جور به خواب رفته بود که دلم ترکید. خودم پنس‌های توی سرش را باز کردم و صورتش را شستم. این شاید ناراحت‌کننده‌ترین مرده‌ای بود که شستم. کسانی نیز که دچار سوختگی‌های شدید شده‌اند دلش را به لرز آورده‌اند. او خیلی تلاش می‌کند هنگام غسل این افراد برایشان دعا کند. مصاحبه با غسال بهشت زهرا http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
سلام وقت شما به خیر خواستم بابت موضوع بسیار خوبی که انتخاب کردید ازتون تشکر کنم تو این هیاهو که درگیر اینهمه روزمرگی شدیم و گاهی یادمون میره که مرگی هم هست کانال شما و مبحث شما باعث میشه که به فکر فرو بریم و بدونیم اینهمه تقلا و‌دویدن اگر مسیرش درست نباشه به جز رسیدن به نقطه صفر و درماندگی چیز دیگه ای برامون نداره از شما ممنونم از غسال های عزیزمون در سرتا سر ایران هم تشکر میکنم و براشون ارزوی سلامتی و عمر باعزت دارم شغل شما عزیزان یکی از مشاغل سخت و طاقت فرسا و بسیار با ارزش هست خدا به همگی شما عزیزان خیر دنیا و آخرت عطا کنه برای ادمین کانال هم دعا میکنم که عاقبت بخیر باشید التماس دعای فراوان از شما عزیزان یا علی✋🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام علیکم واقعا کانال مرگ برام جالبه حس عجیبی دارم متن نوشته های شما و غساله های عزیز رو میخونم بفکر فرو میرم ساعتها فکر میکنم ممنون از اینکه منو به فکر اخرت و قیامتم انداختید خدا خیر کثیر به شما عنایت کنه🙏
سلام وای من اون متنی که تازه عروس رو غسل داده خوندم دلم ترکید😭 گفت پنسای سرشو باز کرده دلم خون شد😭 اینها همه عبرته اینکه ما از یه ثانیه بعدمون خبر نداریم و باید اماده باشیم مرگ مثل سفری هست که میگن شما همیشه لباس پوشیده حاضر اماده باشید هر لحظه ممکنه ماشین برسه باید سوار شید دقیقا همین حالتیه امادگی مرگ😔😭 خدایا خودت کمکمان کن🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
سلام من دو روزه نماز صبحم قضا شده با خوندن متنهای مخاطبین و مصاحبه غساله ها خجالت کشیدم از خودم که چقدر تو خواب غفلتم 😭😭😭😭😭😭😭
بعد چندروز خوندن مطالب کانال تنهایی رفتم قبرستونی که هیچ کسو توش نداشتم قبرستون قدیمی شهرمون با دیدن این قبرها خیلی گریه کردم ادمایی که معلوم بود سالهاست کسی سراغی ازشون نگرفته کلی ارزو داشتن خودشونو کسی میدونستن اما حالا حتی سنگ قبرشون داره مدفون میشه واز بین میره بعد مرگ همه چیزی که از ادم میمونه یه اسمه روی یه سنگ که همونم بعد چندسال..... اگه ادم همیشه این جلوی چشمش باشه دیگه واسه خیلی از حرفها ورفتارها غصه نمیخوره خودشو عذاب نمیده واسه هزار تا چیز بیخود و گذرا تو این دنیای واهی دلم گرفت ازاینهمه غربت... دلم به حال خودم سوخت... واسه خونه ای که قراره هزاران سال توش باشم هیچی اماده نکردم😔😔
کانال اخلاقی داری بیا تبلیغ با قیمت مناسب👇 http://eitaa.com/joinchat/4161601553C24a9ad89ab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی از غسالخونه تا برزخ
#باز_نشر 🔉شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 🔉تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📣 جلسه دوازدهم
13_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
35.57M
🔉شرح و بررسی کتاب 🔉تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم 📣 جلسه سیزدهم * روایت امام علی علیه السلام در مورد ماندن در دنیا * عظمت آیت الله بهجت و دست نخوردن فطرت کودکی ایشان * اعمالی که باعث پاک ماندن انسان می‌شوند. * خواب دیدن بچه کوچک در خواب * یکی بودن پرونده مادر و کودک نزد خداوند * معامله امام خمینی با عروسش * پاداش نوشیدن شیر توسط نوزاد * گفتن یک لا اله الا الله * آیا آرزوی مرگ‌ کنیم؟! * توصیه‌های ناب آیت الله کوهستانی * پیش فروش شدن تمام وقت آیت الله بهجت * سخنان امام خمینی ره در مورد مشاهده پرونده اعمال توسط امام زمان ⏰ مدت زمان: ۸۶:۲۲ 📆1399/11/18 ❗️برای دریافت مجموع جلسات سه دقیقه در قیامت، از طریق لینک زیر اقدام نمایید. https://aminikhaah.ir/?p=508 🔔@Aminikhaah_Media .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
📝📝📝 📌 یکی از دوستانم که تجربه برون‌فکنی داشت تعریف می‌کرد: به همراه راهنمایم در یک محیط کاملا سفید پرواز می‌کردیم و به همه جا سر می‌زدیم. حال بسیار خوبی داشتم و همه چی عالی به نظر می‌رسید. وقتی به پایین نگاه کردم تعدادی زیادی آدم دیدم که همه لباس سیاه به تن داشتند، آنها بسیار غمگین و افسرده بودند و به نظر می‌رسید آن‌ همه زیبایی را نمی‌بینند. من در آن لحظه با خودم گفتم: «این آدمها چقدر ناآگاه هستند که غمگین و افسرده‌اند» در آن لحظه من آگاه بودم که در این جهان هیچ دلیلی برای غمگین بودن وجود ندارد. بعد به مکانی رفتیم که راهنمایم گفت اینجا متعلق به توست. مکانی بسیار زیبا و پر نور بود، احساس راحتی کاملی داشتم. برایم میوه آوردند و من مشغول خوردن شدم، میوه‌ها کامل نبودند، بلکه برش‌خورده و آمادۀ خوردن بودند، انقدر خوشمزه و خوش‌طعم، که من نگران تمام شدنشان بودم. با وجود آنکه جایم فوق‌العاده زیبا بود و حس خوبی داشتم، این را درک کردم که بهتر از این هم می‌توانست باشد. آهی کشیدم و با حسرت از راهنمایم پرسیدم: اگه من کارهای بهتری در زندگیم انجام می‌دادم، آیا اینجا بهتر از این می‌شد؟ راهنمایم جواب داد: تو در طول زندگی‌ات حتی اگر فقط از یک کلمۀ بهتر استفاده می‌کردی، اینجا زیباتر و کامل‌تر از این بود! http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
📝📝📝 📌 یکی از دوستانم که تجربه برون‌فکنی داشت تعریف می‌کرد: به همراه راهنمایم در یک محیط کاملا سفید
یک کلمه بهتر اینجا زیباتر و کاملتر بود🤦‍♀🤦‍♀🤦‍♀😔😔😔 روز حشر روز حسرته به خاطر همین چیزا اونموقع پرده ها میافته همه چیز نمایان میشه انگشت حسرت میگزی میگی وااااای دل غافل چراااااا اینکارو نکردم جایگاهم بالاتر بره؟ چرااا اونکارو کردم که جایگاهمو اورده پایین؟ خدایا روز حسرت رو بر ما اسان بگردان 🙏🙏🙏🙏
دعای اموات همه گره‌های زندگی‌ام را باز کرده است حرف که به دعا می‌رسد، کنجکاو می‌شوم که بدانم در هنگام غسل میت با خودش چه عهدی می‌کند که می‌گوید: ببین، به نظر من دعای اموات بیش از زنده‌ها می‌گیرد. برای همین، همیشه از آن‌ها می‌خواهم برایم دعا کنند. مثلا دخترم دچار مننژیت مغزی شده بود. می‌دانی که کسی از این مریضی جان سالم به درد نمی‌برد اما حالش خوب شد. هر وقت گرفتار باشم، به امواتی که غسل می‌دهم می‌گویم برایم دعا کنند. خیلی زود گره باز می‌شود. باور نداری، امتحان کن! تو هم برای اموات نذر و دعا کن. خانم دولتی اهل خواندن دعاهای طولانی نیست. همه‌چیز برای او خلاصه می‌شود در اینکه مرده‌ها با هم فرقی ندارند و وقتی غسلشان می‌دهد، انگار صورتشان سفید می‌شود. فکر می‌کند به هر کدام بگوید برایش دعا کنند فرقی ندارد. مصاحبه با غساله http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
دعای اموات همه گره‌های زندگی‌ام را باز کرده است حرف که به دعا می‌رسد، کنجکاو می‌شوم که بدانم در هنگا
هیچ مرده ای زیر دستم زنده نشده است بین مردم غالبا می‌توان حرف‌ها و قصه‌هایی از اموات و مرده‌هایی که در غسال‌خانه یا هنگام دفن زنده شده‌اند شنید اما حقیقت این مسئله را شاید خانم دولتی بهتر از هر کسی بگوید: حداقل من در هجده سال کاری‌ام هیچ مرده‌ای را ندیده‌ام که زنده شود یا بشنوم که دست غسالش را گرفته باشد یا به خوابش آمده و وصیتی کرده باشد، از همین حرف‌هایی که مردم در کوچه و بازار می‌گویند. زمانی مرسوم بود برخی‌ها وصیت می‌کردند طلا یا هدیه‌ای از طرف بازماندگان به غسال داده شود که خانم دولتی این را هم رد می‌کند و معتقد است این مسئله مربوط به زمانی بوده که مردم گرفتاری‌های اقتصادی‌شان کمتر بوده است وگرنه این روزها کسی به این چیزها فکر نمی‌کند. http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
قبر هر روز 5مرتبه انسان را صدا می زند...👆 فکر کنید ۵ باااااار میگن اماده ای؟ اماده ای مرگ نزدیکه؟ اماده ای برای رفتن؟ اماده ای چیزی از عمرت نمومده؟ اماده ای باید بریم؟ اما ما خونسرد و راحت به غفلت و دنیامون و خوشگذرونیهامون میرسیم😔 اما ما بی خیال انگاری که قراره تا ابد تو دنیا باشیم داریم با پیر زن دنیا خوش میگذرونیم😢 از فردا که از خواب بلند شدی یادت باشه تا شب ۵ بار بهت میگن اماده ای؟ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اویزان شدن حیوان خطرناک از اتاق خواب ▪️این قسمت: نیش و نوش ▫️تجربه‌گر : خانم نفیسه مرادی بقییه قسمتهای این تجربه مرگ خانم مرادی موجوده تو کانال سرچ کنید لطفا برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
♻دلسوزی ملک الموت برای دو نفر♻ 💚روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بود ، عزرائیل به زیارت آن حضرت آمد ، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان‏ها هستی ، آیا در هنگام جان کندن آن‏ها دلت برای کسی رحم آمد؟ عزرائیل گفت: در این مدت دلم برای دو نفر سوخت: اولی روزی دریا 🌊طوفانی شد و امواج سهمگین دریا یک کشتی را در هم شکست، همه سرنشینان کشتی⛵️ غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت، او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره‏ ای افکند ، در این میان فرزند پسری از او متولد شد ، من مأمور شدم جان آن زن را قبض کنم ، دلم به حال آن پسر سوخت. دومی هنگامی که شداد بن عاد ، سالها به ساختن باغ بزرگ و بهشت بی نظیر خود پرداخت ، و همه توان و امکانات و💰 ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد، و خروارها طلا و گوهرهای دیگر برای ستون‏ها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل شد وقتی که خواست از آن دیدار کند، همین که خواست از اسب🐎 پیاده شود و پای راست از رکاب بر زمین نهاد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را قبض کنم آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت از این رو که او عمری را به امید دیدار بهشتی که ساخته بود به سر برد، سرانجام هنوز چشمش بر آن نیفتاده بود ، اسیر مرگ شد. 💟در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسید و گفت: ای محمد! خدایت سلام می‏رساند و می‏فرماید: به عظمت و جلالم سوگند که آن کودک همان شداد بن عاد بود، او را از دریای بی کران به لطف خود گرفتیم ، بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم ، ⚫️در عین حال کفران نعمت کرد ، و خودبینی و تکبر نمود ، و پرچم مخالفت با ما برافراشت ، سرانجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت ، تا جهانیان بدانند که ما به کافران مهلت می‏دهیم ولی آن‏ها را رها نمی‏کنیم ‼️ 📗[جوامع الحکایات ، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی ، صفحه ۳۳۰] http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
زندگی از غسالخونه تا برزخ
هیچ مرده ای زیر دستم زنده نشده است بین مردم غالبا می‌توان حرف‌ها و قصه‌هایی از اموات و مرده‌هایی که
کرونا و امواتی که تمامی نداشت با اینکه روزهای سخت بحران کرونا برای خیلی از ما تمام شده است، خانم دولتی از آن روزهای سخت هرگز فراموش نمی‌کند که در شرایط بسیار سخت و دردناک خطرناک از ساعت 6:30 صبح تا 4 بعد ازظهر بدون وقفه اموات را شست‌وشو می‌داده‌اند. می‌گوید: خدا شاهد است ما اصلا در شرایط سخت، کم‌کاری نکردیم. یعنی حتی در ایامی که نمی‌توانستیم برای چند دقیقه غذا بخوریم و ماسک‌های فشرده روی صورتمان بود که نفس کشیدن را بند می‌آورد، برای شستن اموات وقت می‌گذاشتیم. بنابراین خودم را مدیون کارم نمی‌دانم. از آنجایی که احتمال می‌رود غسال‌ها در معرض بیماری‌های واگیر یا عفونت‌های خاص قرار بگیرند به صورت دوره‌ای از واکسن‌هایی مانند هپاتیت استفاده می‌کنند. در بحران کرونا کمتر کسی حاضر می‌شد تا در شست‌وشوی اموات کمک کند و تلاش این قشر زحمت‌کش در میان مردم کمتر دیده شد. http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5