زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۳۳ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ روزهای سخت ۱ 🍂 شرایط همسر من روز به روز بدتر شد. 🍂 صبح تا
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۳۴
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
روزهای سخت ۲
🍂 در حال محاسبات مادی بودم که ناگهان متوجه عنایات ویژه شدم که از شروع سفر شاهد بودم!
🍂 از لحظه حرکت ما از تهران، تمام کارها خودبه خود هماهنگ می شد. با اینکه مسیر مرز مهران یک طرفه شده بود، اما با همان خودروی شخصی تا مهران رفتیم. از مهران تا نقطه صفر مرزی با خودروی مرزبانی رفتیم و دقیقا پشت دیوار مرز مهران یک خودرو منتظر ما بود تا به گاراژ عراقی برویم. در صورتی که در سفر اول تمام این مسیر را پیاده رفته بودم. فهمیدم که در این سفر خانوادگی محاسبه نباید داشته باشم.
🍂 یکدفعه یک ماشین عراقی از مقابل ما رد شد، اما برگشت و راننده و برادرش که در کنار او بودند پیاده شدند! نگاهی به ما کردند و گفتند: بیا بالا. گفتم: کرایه چقدر؟ گفت: مجانی. سوار شدیم و حرکت کرد. تا خود نجف این دو نفر گریه می کردند. بعد هم بدون گرفتن کرایه، ما را به حرم رساندند. در راه وقتی مأموران امنیتی جلوی ماشین ها را می گرفتند، از راه دیگری رفت تا حسابی ما را به حرم نزدیک کند.
🍂 کمی عربی بلد بودم. با آنها صحبت کردم که شما ابتدا رد شدید و می خواستید بروید کربلا برای بازگرداندن زائرین، چی شد یکدفعه ایستادید و... راننده گفت: اسم من امین است و اسم برادرم ایمن. برادرم مدتی قبل خواب دیده بود که آقا اباعبدالله (علیهالسلام) به او فرمودند: چرا به زائران ما توجه نمی کنی؟
برادرم همان موقع از خواب پرید. می گفت: من در کنار آقا، دیدم که یک آقا و خانم بودند و دو تا بچه داشتند. ظاهراً آن خانم مریض بود. برای همین وقتی از جلوی شما عبور کردیم، یکباره برادرم گفت: نگه دار، اینها همان خانواده اند!
🍂 اما در نجف باز هم نگران اسکان و غذا بودم. هنوز هم توكل من قوی نبود. در حرم بودم که برادر همسرم را دیدم. خیلی از دیدن ما خوشحال شد. او در ستاد فعالیت می کرد و محل اسکان خوب و غذا برای ما آماده نمود. بعد هم به کربلا رفتیم و در خلوتی حرم، زیارتی دلچسب داشتیم و برگشتیم.
🍂 خلاصه این کربلا رفتن ما هم ماجرای جالبی شد. دست عنایت الهی را به خوبی حس کردیم.
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🥀ـ﷽ـ🥀 #شنود ۳۴ #تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ روزهای سخت ۲ 🍂 در حال محاسبات مادی بودم که ناگهان متوجه عنای
🥀ـ﷽ـ🥀
#شنود ۳۵
#تجربهٔ_نزدیک_به_مرگ
روزهای بی تو بودن
🥀 در همان روزهایی که کار آموزش و مسائل امنیتی خیلی زیاد شده بود، یک روز به مادر همسرم زنگ زدم و گفتم: اینجا کارهایم خیلی زیاد است، اگر امکان دارد امشب را پیش همسرم و بچهها بمانيد، من فردا عصر می آیم.
🥀 کمی به کارها رسیدم و نیمههای شب در اداره خوابیدم. در عالم خواب دیدم که مادر بزرگ مرحومم که مرا خیلی دوست داشت، بالا سر دیگ ایستاده و مشغول پخت غذاست.
رفتم و گفتم: به به، چطورید؟ به ما هم از این غذا می دهید؟
گفت: نه، برای شما نیست. همسرت داره میاد، برای او دارم آش درست می کنم. از خواب پریدم. ترسیدم. خدایا این چه خوابی بود؟ توی دفتر کار نماز صبح را خواندم. بلافاصله بعد از نماز، گوشی من زنگ خورد. از این تماسهای بد وقت همیشه ترس داشتم. مادر همسرم بود. رنگ از چهره ام پرید. سلام کردم، اما او پشت گوشی ناله میزد و گریه می کرد... عصر روز بعد نشسته بودم کنار قبر همسرم.
🥀 به اتفاقات این دو سال فکر میکردم. از سال ۱۳۹۳ که من به بیمارستان رفتم تا سال ۱۳۹۵ که همسرم از دستم رفت. خداوند پس از ماجرای بیمارستانم، امتحانات سختی از من گرفت. اما هیچ گاه ناشکری نکردم. گفتم خدایا توفیق بده که بعد از این هم بنده ات باشم و ناشکری نکنم.
🥀 قبل از چهلم همسرم بود که از طريق رصد نیروهای نفوذی، گزارشی برای ما ارسال شد که یک تیم خرابکار از مرزهای غربی وارد کشور شده اند. من با یک تیم ویژه به دنبال آنها رفتیم. از طرفی نگران بودم که به مراسم چهلم همسرم نرسم و از طرفی می دانستم که اگر این تیم وارد کشور شود، خسارت جبران ناپذیری رقم خواهد زد. در آخرین تعقیب و گریز، توانستیم تمام اعضای این تیم را دستگیر کنیم.
🥀 بلافاصله راهی قم شدم. یک ساعت قبل از شروع مراسم رسیدم، اما با برخوردهای سرد خانواده همسرم مواجه شدم. یکی از مسئولین امنیتی همراه من آمد و برای خانواده همسرم توضیح داد که من در این مدت چه کردم. اما آنها ناراحت بودند و می گفتند چرا دیر آمدی! بچه های من که چند سالی محبت مادر را ندیده بودند، حسابی افسرده و پرخاشگر شده بودند. آن زمان زهرا هشت ساله و محمدعلی شش ساله بود. خانواده همسرم به من گفتند که فرزندانت، به دلیل از دست دادن مادر، باید در کنار خودت باشند، آنها را بردار و ببَر!
🥀 با آنها صحبت کردم که پول پیش منزل را بگیرم تا بتوانم در تهران جایی را رهن کنم. اما گفتند پول پیش را گرفتیم و خرج کفن و دفن و مراسم ها کردیم. پول پیش منزل من در قم از بین رفت. می خواستم بچهها را بیاورم تهران و خانه ای اجاره کنم، اما چیزی نمانده بود. نفس عمیقی کشیدم.
🥀 رفتم سر مزار همسرم و حسابی گریه کردم. من و او، عاشق و معشوق بودیم. حسابی همدیگر را دوست داشتیم. حالا باید میماندم و در فراق او، با حجم کار بسیار بالا، دو فرزندم را هم بزرگ می کردم. از طرفی هیچ جایی در تهران نداشتم. نه خانهای، نه پولی که جایی را اجاره کنم، نه وسایل زندگی و...
🥀 دست بچه ها را گرفتم و به سوی تهران آمدیم. دخترم را به خانه برادرم بردم و پسرم را به منزل مادرم. گفتم: چند وقتی از این دو تا مراقبت کنید. من هم در اداره مشغول بودم وشبها نیز همان جا می خوابیدم.
🖌 ادامه دارد... منتظر باشید
#کتاب_شنود #معاد #زندگی_پس_از_زندگی
📺 ندای مُنْتَظَر
@montazar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غسل جنین از چهار ماهگی واجبه
کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا هفت مرده غسل و کفن کنم گناهانم بخشیده میشه؟
کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه این روز رو تجربه میکنیم امروز یا فردا
کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از زندگی از غسالخونه تا برزخ
10.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠روایتی از آنچه بر یک مرد به دلیل بد اخلاقی با همسر در برزخ گذشت
▪️این قسمت: به خدا میسپارمت
▫️تجربهگر : آقای بهروز عظیمی
برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از زندگی از غسالخونه تا برزخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠تجربه مرگ موقت برای مردی که همواره می گفت "اون دنیا رو کی دیده؟"
▪️این قسمت: به خدا میسپارمت
▫️تجربهگر : آقای بهروز عظیمی
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅❅📀🖥📀❅┅┅
@BaSELEBRTY
هدایت شده از زندگی از غسالخونه تا برزخ
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠مردی که 5 سال از ترس به آسمان نگاه نکرد!
▪️این قسمت: به خدا میسپارمت
▫️تجربهگر : آقای بهروز عظیمی
برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از زندگی از غسالخونه تا برزخ
9.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠روایتی عجیب از موجود وحشتناکی در برزخ که بازتاب اعمال دنیاست
▪️این قسمت: به خدا میسپارمت
▫️تجربهگر : آقای بهروز عظیمی
برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از زندگی از غسالخونه تا برزخ
7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠اثبات اظهارات تجربه گر مرگ موقت توسط پزشک اتاق عمل
▪️این قسمت: به خدا میسپارمت
▫️تجربهگر : آقای بهروز عظیمی
برنامه پرطرفدار زندگی پس از زندگی
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از زندگی از غسالخونه تا برزخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠توصیه تجربه گر مرگ موقت به مردانی که با همسرشان بداخلاقی می کنند
▪️این قسمت: به خدا میسپارمت
▫️تجربهگر : آقای بهروز عظیمی
#تجربه_مرگ_موقت
💢لینک فیلم کامل در تلوبیون:
https://www.telewebion.com/episode/2566840
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
9.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠روح خارج از کالبد چه ادراکاتی دارد؟
▪️این قسمت: به خدا میسپارمت
▫️تجربهگر : آقای بهروز عظیمی
#تجربه_مرگ_موقت
💢لینک فیلم کامل در تلوبیون:
https://www.telewebion.com/episode/2566840
.┄┅┅❅🌸🍂🍃🌹🍃🍂🌸❅┅┅┄
@khandehpak