28.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥گوشه ایی از بیانات آیت الله حسین گنجی اشتهاردی
💠 چرا به امام حسن مجتبی علیه السلام می گویند کریم اهلبیت
💎 هر شخص غریبه ایی وارد مدینه می شد ، میرفت مهمانخانه امام حسن مجتبی علیه السلام
💎 یکی از ویژگی های کریم این است که به قول ضرب المثل مو را از ماست بیرون نمی کشد
💎 یکی از ویژگی های انسان کریم این است که اگر به او اهانت و بی حرمتی بشود توجه به این بی حرمتی نمی کند
💠🌐💠🌐💠🌐💠🌐💠🌐💠
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#آیت_الله_گنجی_اشتهاردی
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
زندگی نامه اهل بیت
عاشقانه_مذهبی ❤️ #رمان #حضرت_یار_من☺️ 🔸 #قسمت_بیست_و_چهارم #حضرت_یار_من😊 روسری سر میکنم و عط
عاشقانه_مذهبی ❤️
#قسمت_بیست_و_پنجم
#رمان #حضرت_یار_من☺️
متفاوت با تمام قسمتها
کربلا را تصور کن
آرام اشک میریزم،آوا هم تابع من بدون حرف بغض کرده!
دخترکمان با لباس مشکی و سربند یارقیه زیباتر شده!
روضه خوان آرام شروع میکند به خواندن علی_لای_لای
اشکم بیشتر میشود،آوا را به خود میفشارم،حالا درک میکنم حال #رباب را!
حال آوا خوب است،تازه شیرش را خورده و آرام است!زنی میخواهد آوا را به دستش بدهم،آوا را در آغوش میگیرد و شروع میکند به روضه خواندن!
چشمان کودکم ترسیده!قلبم میریزد!
روضه خوانی اش شدت میگیرد و من دلواپس تر!
چطور دلش می آید انقدر ظالمانه جلوی مادر،فرزندش را تکان بدهد و روضه مرگ بخواند؟!
او میخواند و من تصور میکنم خودم را جای رباب،نفسم به شماره می افتد مگر نمیداند آن که به دست دارد قلب من است؟!
سریع آوا را از دستش میگیرم،چشمان دخترکم آرام میشود،لب برمیچیند و گریه میکند!
محکم به قلبم می فشارمش یک بار،دوبار،سه بار،هزار بار...با تمام وجود بویش میکنم!
زیرگلویش چقدر نرم و خوشبو است!با گریه میگویم: گریه نکن میمیرما!
فضا سنگین است و نفس کشیدن مشکل!با عجله از مجلس خارج میشوم!
مگر میشود#مادر باشی و در این مجلس طاقت بیاوری؟!
با قدم های بلند به سمت در میروم مبادا حرمله ها پشت سرم باشند!
سر دیگ نذری ایستاده ای با تعجب نگاهم میکنی!نمیدانم در چهره ام چه میبینی که با نگرانی به سمتم می آیی!
صدایت پر از نگرانی است!
_چی شده؟!چرا رنگت پریده؟!
میخواهی آوا را از دستم بگیری که محکمتر به خودم میچسبانمش!
حتی به#تو هم نمیدهمش!آوا محکم به من میچسبد و سرش را روی شانه ام میگذارد!
نفس راحتی میکشم گریه کودکم بند آمد!میتوانی حس کنی قلبت را بیرون از جسمت در آغوش بگیری؟!
_جون به لب شدم!
بازویت را میگیرم که زمین نخورم!
زیر لب زمزمه میکنم:بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ؟!علی تصورش منو کشت!
#ادامه_دارد...
نویسنده:miss_dehghan ☺️
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
5.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نمازشب
خیلیها دلشان میخواهد نماز شب بخوانند، اما موفق نمیشوند. کسی آمد خدمت امام صادق(علیه السلام) عرض کرد هر شب میخواهم نماز شب بخوانم موفق نمیشوم، حضرت فرمودند «قیّدتک ذنوبک» گناه زنجیرت کرده، قیدت کرده،گناه کردی نمیتوانی نماز شب بخوانی. گناه نمی گذارد. یک کسی از اولیا گفته بود یک مکروه از من سر زد شش ماه نماز شبم ترک شد. هر کسی نمیتواند نماز شب بخواند. باید چشمت را مواظب باشی، گوشت را مواظب باشی، حتی مکروه اثر دارد؛ چه برسد به اینکه آدم گناه بکند. هرگاه یک گناه کنید، اگر نماز شب خوان باشید یک امشب را نمیخوانید؛ امشب خوابتان میبرد. یک غذای حرام خوردی، یک جایی همین امشب نماز شب نمیخوانی. اما غذای حلال خوردی، شبهای دیگر نماز شب نمیخواندی؛ امشب هوس نماز شب داری چون غذای حلال خوردی
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
#شهیدی که با صحنه شنا کردن دختران مواجه شد...
ماجرایی از شهید احمد نیری:
دکتر محسن نوری از دوستان شهید میگفت:یک روز بهش گفتم من نمیدانم چرا توی این چند سال اخیر شما در معنویات رشد کردی .می خواست بحث را عوض کنداما سوالم را تکرار کردم . گفتم حتما علتی داره.گفت اگه طاقتش رو داری بشین تا برات بگم.
یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند.یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری روآب کن بیار… منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید.از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمیدانستم چه کار کنم . همان جا پشت درخت مخفی شدم …می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت وکنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودن .همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن. خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شود اما خدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم …
از جایی دیگر آب تهیه کردم ورفتم پیش بچه ها و مشغول درست کردن آتش شدم. خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بود یادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت . گفتم ازین به بعد برای خدا گریه میکنم حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم واشک میریختم ومناجات می کردم خیلی باتوجه گفتم یا الله یا الله… به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد به اطرافم نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد!!! همه می گفتند سبوح القدوس و ربنا الملاکه والروح…
از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
🦋بِسمِ الرَبِّــ الشُهدا و الصِدیقین🦋
《زیارت عالی و پرفیض زیارت عاشورا را بخوانیداز طرف من و به ارباب ابراز ارادت کنید و بدانید که هر که چهل روز عاشورا بخواند و ثواب آن را هدیه بفرستد، حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت اورا بگیرم و اگر نه در اخرت برای او جبران کنم》
شهید نوید صفری
🌺روزبیست و هفتم چـــله زیارت عاشورا🌺
❣شروع چله: ۱۳۹۹/۱/۲۵
❣پایان چله : ۱۳۹۹/۳/۲
🍀به نیت از :
✨شهید نوید صفری و هدیه به اقا امام حسین علیه السلام
✨سلامـــتی و تعجیـــلدر ظهـــور امام زمـــان عج الله تعالی فرجه الشریف
✨حاجت روایــی شما همراهــان عزیز و بزرگــوار
🌺به نیــابت از :
شهید حسین همدانی
شهید حسین رضایی
التـــماس دعا🙏🏻
#پست_چله
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
#شهید_مدافع_حرم_نوید_صفری
#ولادت : ۱۶ تیر سال ۱۳۶۵
#شهادت : ۱۸ آبان ۱۳۹۶
#تفحص و #شناسایی : ۵ آذر ۱۳۹۶
کانال رسمی شهید نوید صفری
@SHAHIDNAVID_safari 🌺
#کتاب_خدای_خوب_ابراهیم
ویژگی شصت و دوم
۶٢. اوج تواضع ☑️
📝 به اقرار تمام دوستانش در اوج تواضع بود. با آن بدن قوی، اما هیچکس از ابراهیم غرور و تکبر ندید.
📝 بارها دیده بودیم که برای حل مشکل یک فرد ناشناس، چقدر وقت میگذاشت.
📝یک پیرمرد در مجله ابراهیم (شهید جاویدالاثر #ابراهیم_هادی) بود که وضع مالی خوبی نداشت. ابراهیم برای کمک،از او جنس میخرید.
📝 وقتی دید چند وقت پیدایش نیست، کل محل را گشت تا پیدایش کرد و مرتب به او کمک میکرد. آری، این نصیحت لقمان در قرآن خیلی حرف ها دارد :
📝وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ
(پسرم!) با بی اعتنایی از مردم روی مگردان، و با تکبر و غرور بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبرِ فخر فروشی را دوست ندارد. (لقمان/١٨)
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
22.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ بـهشــ💐ـت و جهنـ🔥ــــم🔥
📹 چرا عذاب خدا را جدی نمیگیریم؟
#حاج_آقا_پناهیان
#بهشت_و_جهنم
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
زندگی نامه اهل بیت
عاشقانه_مذهبی ❤️ #قسمت_بیست_و_پنجم #رمان #حضرت_یار_من☺️ متفاوت با تمام قسمتها کربلا را تصو
عاشقانه_مذهبی ❤️
🔸 #قسمت_بیست_و_ششم
#رمان #حضرت_یار_من☺️
صدایت را از پشت در میشنوم،نمیتوانم با تو رو به رو شوم،شاید خودخواهم،شاید شرمنده و شاید بد شده ام!
آوا به سمتم می آید و با زبان نمکینش میگوید:ماما،بابایی اومده!
با حرص نگاهش میکنم!
_میدونم!
_نمیلیم پیسش؟!
بیشتر حرصم میگیرد!
_یه دیقه ساکت باش بچه!
با چشمان مظلومش نگاهم میکند و چیزی نمیگوید!الان وقت احساسات مادری ندارم باید ببینم تو چه میگویی!چمدان بستم مبادا بروی،با پدرم صحبت میکنی!
_بابا جان،شما بزرگتری نباید به دخترت بگی جاش خونه ی خودشه!
گفتم خودش برمیگرده اما یه هفته گذشته!حالا شما نمیذاری ببینمش و برش گردونم خونه؟
_من حرفمو زدم،یا سودا یا میری دنبال کار خودت دختر منم طلاق میدی!
صدای استغفرالله آرامت را میشنوم،میدانم درحال انفجاری،شوخی شوخی هم اسم طلاق نیاوردیم حالا پدرم جدی جدی میگوید طلاقم بده!
میدانم خون خونت را میخورد،اما چه کنم سخت است چیزی که میخواهی!
چند تقه به در میخورد،میدانم تویی!
_نجمه!
قلبم میلرزد،مثل اولین بار که صدایم کردی،حالا میفهمم چقدر دلتنگت بودم!
_ما قرار داشتیم!قراربود هرچی شد خودمون حل کنیم!سر یه چیز کوچیک بدون حرف قهر کردی اومدی خونه بابات!
با ناراحتی و حرص میگویی:که به من بگن زنتو طلاق بده!بس کن این بچه بازی ها رو!
چیزی نمیگویم،لازم است برای اینکه از دست ندهمت!
در باز میشود،سرم را پایین می اندازم که مبادا سست بشوم!آوا با جیغ به سمتت می دود!
_سلام!
چیزی نمیگویم!
_جواب سلام واجبه!
خشک سلام میکنم!
_نجمه بچه شدی؟!من دو سه بار اصرار کردم باید قهر میکردی و....
نمیگذارم ادامه بدهی!
_چون زدی زیر قول و قرار روز اول!
با بهت نگاهم میکنی!
_من؟!کی؟!
_مگه قرار نشد تو علی باشی من فاطمه!پس چرا....
منظورم را میفهمی،این بار تو حرفم را قطع میکنی،با غیظ میگویی:ساکت شو!
#بغض میکنم و لبم میلرزد!با اخم نگاهم میکنی!آوا ترسیده!
_بغض نکن!
صدایت به قدری محکم است که ناخواسته بغضم را میخورم!ولی از خواسته ام نمیگذرم!
_علی تو جونتو مهرم کردی!من #مهریه مو نمیبخشم!
دوباره بغضم سر وا میکند!
کم می آورم!تکرار میکنم:ماله منه نمیبخشم!
#ادامه_دارد...
نویسنده :miss_dehghan ☺️
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
🔴 شهیدی که در قبر اذان گفت
شهید عبدالمهدی مغفوری از شهدای استان کرمان است که در ۵ دیماه سال ۶۵در عملیات کربلای ۴ به درجه رفیع شهادت نائل آمد آنچه را که در زیر می خوانید خاطره ای از این شهید بزرگوار است.
پس از شهادت حاج عبدالمهدی مغفوری در عملیات کربلای ۴ پیکر پاکش را برای تشیع به کرمان آورده بودند.
خانواده شهید و سه فرزند دلبندش برای آخرین دیدار بر گرد وجود آن نازنین حلقه زدند.
مادر خانم حاج عبدالمهدی میگفت:وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم،با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید سعید به تلاوت سوره مبارکه کوثر مترنم است.
و من بیاختیار این جمله در ذهنم نقش میبندد که هان ای شهیدان.با خدا شبها چه گفتید؟
جان علی با حضرت زهرا(ص) چه گفتید؟
پسرعموی شهید مغفوری هم از مراسم دفن این شهید خاطرهای شگفت دارد:
وقتی میخواستیم او را که به برکت زندگی سراسر مجاهدهاش شهد وصال نوشیده بود به خاک بسپاریم با صحنه عجیبی مواجه شدیم،که به یکباره منقلبمان کرد. وقتی پیکر شهید را در قبر میگذاشتیم صدای اذان گفتن او را شنیدیم.
راوی:حجت الاسلام محمدحسین مغفوری،لشکر۴۱ ثارالله
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
🦋بِسمِ الرَبِّــ الشُهدا و الصِدیقین🦋
《زیارت عالی و پرفیض زیارت عاشورا را بخوانیداز طرف من و به ارباب ابراز ارادت کنید و بدانید که هر که چهل روز عاشورا بخواند و ثواب آن را هدیه بفرستد، حتما تمام تلاش خود را به اذن خدا خواهم کرد تا حاجت اورا بگیرم و اگر نه در اخرت برای او جبران کنم》
شهید نوید صفری
🌺روزبیست و هشتم چـــله زیارت عاشورا🌺
❣شروع چله: ۱۳۹۹/۱/۲۵
❣پایان چله : ۱۳۹۹/۳/۲
🍀به نیت از :
✨شهید نوید صفری و هدیه به اقا امام حسین علیه السلام
✨سلامـــتی و تعجیـــلدر ظهـــور امام زمـــان عج الله تعالی فرجه الشریف
✨حاجت روایــی شما همراهــان عزیز و بزرگــوار
🌺به نیــابت از :
شهید رسول یوسفی
شهید محمد غفاری
التـــماس دعا🙏🏻
#پست_چله
@ebrahim_navid_delha
@ebrahim_navid_beheshti
@ebrahim_navid_shahadat
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆