کانال
🔆🔅🔅🔅🔅🔆 #تمثیل ۴۲ 🍃 به رفتار بچه ها اگر دقت کنید، به صمیمیّت اونها پی می برید👼👶👼 و میشه ازشون
مهربانو (خادمیار):
🕯🔦💡🌝🌟🌞
#تمثیل ۴۴
🌞🌞🌞🌞
وقتی می خواهید وارد مکان تاریکی 🌚 بشوید،
نیاز به یک روشنایی مثل شمع 🕯 داریم،
〰〰〰〰
🔷و زمانی که این نور پاسخگو برای نیاز
ما نباشد از یک چراغ قوه 🔦 استفاده می کنیم...✔️
زمانی هم هست؛ نه شمع 🕯 و نه چراغ
قوه 🔦 نمی تواند در مکانی 🌚 تاریک..
. که در پیِ چیزی می گردیم پاسخگویمان باشد؟؟
اینجاست که اگرآن مکان پریز برق داشت لامپ💡را روشن می کنیم...
اگر دقت کنید شمع🕯 مقداری روشنایی داشت
↩️چراغ قوه 🔦کمی بیشتر...
و لامپ 💡 فضای تاریک را برایمان روشن می کرد✔️
〰〰〰〰
🕹در قیامت هم ما، نوری برابر تاریکیِ راهمان نیاز داریم که؛
🔅به راحتی بتوانیم از موقف های قیامت عبور کنیم...
Ⓜ️و این نور؛ نورِ تقوا ✨ و ایمان✨و
اعمال صالحِ ✨ ما انسان ها هستند.
⤴️⤵️
که اگر تهی از این نور ✨ باشیم، پیمودن
راه در تاریکی 🌚 مطلق امکان پذیر نخواهد بود.❌
پس:
⏬⏬
🌹إتّقوا أللّه، در این سرایِ گذرا، تقوای إلهی پیشه کنیم...👌✔️
💫✨💫✨💫✨💫
#تمثیل ۴۵
مثل مس
❗️در بازار مسگرها مغازه ها را ببین،
و ببین که با مسها چگونه رفتار میکنند⁉️
مغازه هاشان مثل دخمه تیره و تار است⚫️
و مثل بازار شام آشفته و پر سروصدا ست.🔄
و پتکهاي سنگین است که بر مسها فرود
میآیند، بیچاره مسها!🔨
💎تازه بعد از اینهمه تازیانه و تحمل
شلاقهاي آهنین و سهمگین خیلی هم که رشد کنند،✔️
میشوند یک دیگ و دیگ شدن همان و
در دل آتش نشستن نیز همان.⚗
نتیجه اش هم که معلوم است: ⤵️
خود را روسیاه و سفره را روسفید میکنند.🔆
↩️اما از طرف دیگر، بازار طلافروشها هم
دیدن دارد و رفتار طلافروش با طلاجات هم تماشایی است.🏅🏵
🏵طلا را ببین که چگونه بر جعبه هاي
مخملین تکیه زده و در پشت شیشه هاي
شیک و شکیل چشمها را نوازش میدهند.🎁
و ببین ⬇️
چه آرام برداشته و چه آرام گذاشته میشوند. ⚠️
و سرانجام مایه زینت اند و دستمایه زیبایی.🌷💫
Ⓜ️و چه شبیه است ماجراي ما آدمها و سرگذشت مسها و طلاها.
🔆بعضی مثل مس میمانیم، از اینرو
همواره مبتلا به بلا بوده و گرفتاریم♨️
و در آخر هم جهنمی درپیش که مگو و مپرس‼️
Ⓜ️و بعضی هم مثل طلا میمانیم یعنی گرانمایه، گرانبها و ماندگار.✅
↩️و البته اگر خداي ناکرده از دسته ي اول باشیم، باز هم جاي امید هست، ⚪️
چرا که میتوانیم در صف انسانهاي طلایی و سعادتمندقرار گیریم.🔜
درست مثل مس که طلا میشود، به شرط آنکه رو به کیمیا آورد.🔝
و کیمیایی که انسانها را طلاگونه میکند بندگی و اطاعت حق است.💯
« کیمیایی است عجب بندگی پیر مغان »
🌷💫🌷💫🌷💫🌷
کانال
🔹زیارت آل یاسین🔹 🌹اَﻟﺴﻼمُ ﻋَﻠَﯿْﮏَ ﯾﺎ داﻋِﯽَﷲِ و َرَﺑّﺎﻧِﯽ ُآﯾﺎﺗِﻪِ🌹 ◀️قسمت دوم 🍃داعی یعنی دعوت کن
🔷زیارت آل یاسین🔷
قسمت سوم
🌹السلام علیک یا باب الله و دیّان دینه🌹
🍀مهدى جان! سلام بر تو كه «بابُ اللّه» هستى!
🍀هر كس مى خواهد به سوى خدا برود، بايد به سوى تو رو كند. هر كس مى خواهد به هدايت برسد بايد با تو آشنا شود.فقط از راه تو مى توان به خدا رسيد.
🍀اگر كسى تو را نشناسد و با تو بيگانه باشد و در راهى كه تو به آن رهنمون هستى گام برندارد، هرگز به مقصد نخواهد رسيد و چيزى جز پشيمانى نصيب او نخواهد شد.
🍀هر كس محبّت تو را به دل داشته باشد، محبّت خدا را در دل دارد، هر كس بغض و كينه تو را داشته باشد، بغض خدا را دارد.هر كس به تو پناه بياورد، به خدا پناهنده شده است.
🍀آرى! خشنودى تو، خشنودى خداست، خشم تو، خشم خداست.
🔶🔶🔶
🍃 امام زمان شما باب خدا هستی، در ورودی به سمت خدا هستی!
👌هر کس می خواهد به سمت خدا برسد، باید از طریق امام زمان (عج) برسد! اصلا نمی تواند به خدا برسد! اصلا بدون امام زمان(عج) نمی تواند کسی به خدا برسد، محال ممکن است.!!!
📖در زیارت سرداب می گوییم:
«اﻟﺴﱠﻼَم ﻋَﻠَﻴْﻚَ ﻳَﺎ ﺳَﺒِﻴﻞَ اﻟﻠﱠﻪِ اﻟﱠﺬِي ﻣَﻦْ ﺳَﻠَﻚَ ﻏَﻴْﺮَهُ هَلَک» سلام بر تو ای راه خدا، که اگر کسی غیر از تو بخواهد به خدا برسد، هلاک می شود! با غیر امام زمان (عج) نمی شود به خدا رسید.
🔹اگر هزاران راه هم باشد، آنها فرعی هستند، باید به یک جاده ی اصلی که، امام زمان(عج) است وصل بشوند، از این طریق با ولایت امام زمان(عج) هست که انسان به خدا می رسد ! و گرنه نمی تواند !!
⚜وقتی می گوییم امام زمان باب خداست، یعنی مقام امام زمان(عج) خیلی بالاست، که باب ورودی به سمت خدا می شود.
💠«دَﯾّﺎنَ دﯾﻨِﻪِ» دیان یعنی حاکم، جزا دهنده، مالک! یعنی می گوید تو مالک و جزا دهنده ی دین خدا هستی! فردای قیامت، خدا به واسطه ی شماست که به مردم جزا می دهد!
👈مثل همان بحثی که حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) فرمود: به خدا قسم من فردای قیامت تقسیم کننده ی بهشت و جهنم هستم.
#زیارت_آل_یاسین
🍃🌺🍃🌺
#یک_جرعه_کتاب
💗🍃وقتى روز جديدى شروع مىشود، جرأت كن و قدرشناسانه تبسمى كن
❣وقتى به تاريكى رسيدى، جرأت كن و اوّلين كسى باش كه شمعى روشن مىكند؛
💯وقتى به دشوارى برخوردى، جرأت كن و به كارت ادامه بده؛
وقتى به نظرت مىرسد زندگى دارد به زمينت مىزند، جرأت كن و با مشكل بستيز؛
وقتى احساس خستگى و نااميدى مىكنى، جرأت كن و به راهت ادامه بده؛
❣وقتى زمانه سخت مىشود، جرأت كن و از آن سختتر شو؛
🌺🍃وقتى پایان یک عشق آزارت مىدهد، جرأت كن و دوباره عاشق شو؛
💗🍃وقتى كسى را در رنج ديدى، جرأت كن و او را التيام بده؛
🌺🍃وقتى كسى را ديدى كه گم شده است، جرأت كن و راه را به او نشان بده؛
💗🍃وقتى دوستى به زمين افتاد، جرأت كن و اوّلين كسى باش كه دستش را به سويش دراز مىكند؛
🌺🍃وقتى احساس شادمانى مىكنى، جرأت كن و دل كسى را شاد كن؛
✔️جرأت كن و به بهترين كسى كه مىتوانى، تبديل شو؛
🏆جرأت کن ...
📕 جرأت كن
✍🏻 #دكتر_استيو_مارابولى
1_739381.mp3
2.36M
💠 #تربیت_اسلامی
🔸چگونه فرزندانی با ایمان تربیت کنیم؟
─━━━━⊱🐣⊰━━━━─
🏴🕋🏴🕋🏴🕋🏴🕋🏴🕋🏴
▪️حضرت سکینه، دختر امام حسین(ع) و رباب، دختر امرءالقیس می باشد.
▪️نام اصلى ایشان،«آمنه» یا «امیمه» بود و مادرش رباب او را به «سکینه» ملقّب ساخت.
▪️درباره تاریخ تولدش، اطلاع دقیقى در دست نیست. امّا وى در واقعه عاشورا، دخترى رشید و بالغ بود.
▪️برخى از مورخان، وى را در واقعه کربلا، بین ده تا سیزده ساله خوانده اند. بنابراین تولدش باید میان سالهاى ۴۷ تا۵۰ قمرى باشد.
▪️او در مدینه و در اواخر عصر امامت حضرت امام حسن مجتبى(ع) دیده به جهان گشود.
▪️این بانوى شریف علوى در دامن مهرانگیز پدر ارجمندش حضرت امام حسین(ع) و مادر گرامیشان حضرت رباب(س) و عمه بزرگوارش حضرت زینب کبرى(س) پرورش یافت و از راهنمایى و تربیت ناب برادرش حضرت امام سجاد(ع) بهره هاى وافر یافت.
▪️وى از زنان خردمند و داناى عصر خویش بود. علاوه بر بهره مندى کامل از حُسن جمال، از فضایل معنوى مانند تعّبد، تدیّن و تقواى الهى برخوردار بود و در زمینه شعر، سخنورى و فصاحت بیان از ممتازان عصر و خانه وى، همیشه مجمع ادبا، شُعرا و سخن سرایان عرب بود.
▪️وقتي حسن مثنی برادرزاده امام حسین(ع)، سکینه را خواستگاري كرد، حضرت(ع) فرمود:
سكينه براي زندگي تو مناسب نيست،
«کَانَ الغَالِبُ عَلَيهَا الاستغراق في الله»
او غالباً غرق جلال و جمال خداست.
اما خواهر سكينه آن دختر ديگرم براي ازدواج با تو آماده است.
▪️سکینه کلام امام حسین(ع) را که فرمود:
«شيعتي مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذكروني، اَوْ سَمِعْتُم بِغَريبٍ اَوْ شَهيدٍ فَانْدُبُوني ..» را روایت کرده و در این باره فرموده:
پدرم به من فرمود:
پيامم را به شيعيان من برسان!
بگوييد هر وقت آب گوارا مينوشيد به ياد لبان من بنوشيد.(۵)
▪️امام حسین(ع) به تمامى فرزندانش، از جمله سکینه، عشق و علاقه داشت و آنان را به خاطر برخوردارى از فضایل و کمالات نفسانى، بسیار دوست مى داشت.
روایت شد، که آن حضرت درباره سکینه و مادرش رباب و خانه اى که آن دو در آن زندگى مى کردند، شعرى عاطفى سرود که ترجمه اش چنین است :
《لَعمرُک انّنی لاُحبّ داراً تکون بها سکینة و الرّباب، أحبّهما و أبذل جلّ مالی و لیس لعاتب عندی عتاب》
(به جانت سوگند! من به راستى خانه اى که سکینه و مادرش رباب در آن باشند، دوست دارم.
من آن دو را دوست دارم و براى آنان دارایى ام را نثار مى کنم و هیچ ملامتگرى نمى تواند مرا در این کار سرزنش کند.)
▪️تاریخ نگاران و سیره نویسان از حضور سکینه(س) در کربلا بارها یاد کردهاند.
▪️بنابر گزارشی، در روز عاشورا، امام حسین(ع) برای آخرین وداع، از میدان جنگ به اردوی خود بازگشت و با یکایک زنان اهل بیت وداع کرد و آن گاه نزد دختر خود سکینه رفت که در گوشه خیمه نشسته بود و میگریست و او را نیز به صبوری دعوت کرد.
▪️این بانوى مکرمه، بین ۶۷ تا ۷۰ سال زندگى کرد و سرانجام در کمال شرافت و عفت دار فانى را وداع گفت.
▪️پس از واقعه عاشورا، سکینه(س) و دیگر بانوان به اسارت دشمن در آمده و همراه با کاروان اسرا به کوفه و شام برده شدند.
▪️پس از پایان اسارت سکینه نیز به همراه کاروان اسرا به مدینه بازگشت.
▪️درباره در گذشت این بانوى بزرگ علوى، دو روایت نقل شده است:
1⃣روایت نخست حاکى است که وى در پنجم ربیع الاوّل سال ۱۱۷ هجرى قمرى و در عصر خلافت هشام بن عبدالملک و در حاکمیت خالد بن عبدالملک بن حارث، در مدینه بدرود حیات گفت.
2⃣روایت دیگر مى گوید که وى در پنجم ربیع الاوّل سال ۱۲۶ هجرى قمرى در مکه معظمه وفات یافت.
به هر حال، در گذشت وى در پنجم ربیع الاوّل، مورد اتفاق تاریخ نگاران و سیره نویسان است.
در همان سالى که حضرت سکینه(ع) وفات یافت، خواهرش حضرت فاطمه بنت الحسین(ع) نیز در مدینه بدرود حیات گفت.
📚منابع:
۱)تاریخ الأمم و الملوک طبری، ج۵، ص۴۶۴
۲)منتهى الآمال محدث قمی، ج۱، ص۴۶۲
۳)الفصول المهمه فی معرفة الائمه مالکی، ج۲، ص۸۳۶
۴)اعلام النّساء کحاله، ج۲، ص۲۰۲
۵)مقتل الحسين(ع) مقرّم، ص۳۰۷
۶)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۵۸
۷)ریاحین الشریعه محلاتی،ج ۲،ص۲۲۴
پاسخ:
در مورد ازدواج سكينه دختر امام حسين(ع) با مصعب بن زبير بين مورخين در اين زمينه اختلاف نظر وجود دارد.
آنچه در نقل های مختلف تاریخی آمده است، این است که سکینه پس از شهادت عبد الله بن حسن در واقعه کربلا، با مصعب بن زبیر ازدواج نموده است و سبط بن الجوزى در این باره مى گوید : 《اولین کسى که سکینه به عقد وى درآمد، آن هم از سر اجبار، مصعب بن زبیر بود.》(۱)
همچنین مورخین ازدواجهاى دیگری را برای حضرت سکینه ذکر کرده اند که در اینجا به آن اشاره می کنیم:
《عبداللَّه بن عثمان حزامى، زید بن عمرو بن عثمان بن عفان، اصبغ بن عبدالعزیز بن مروان و ابراهیم بن عبدالرحمن بن ابى عوف.》(۲)
اما در میان این ازدواج ها، ازدواج سکینه بنت الحسین(ع) با مصعب بسیار مشهور است و خیلی از تاریخ پژوهان آن را تلقی به قبول کرده اند.
آیا به راستی چنین ازدواجی رخ داده است؟
یا مانند ازدواجهای متعدد دیگری که به حضرت سکینه نسبت داده اند، تهمتها و افتراهای تاریخی است و ناشی از اشتباه اسامی با یکدیگر است؟
نویسنده ی معاصر عراقی علی محمد علی دُخیّل در بخش چهارم از کتاب أعلام النساء که به حضرت سکینه اختصاص دارد، پس از نقل و ردّ گزارش های بی اساس حاکی از ازدواج های متعدد جناب سکینه، در مقام نتیجه و جمع بندی می نویسد :
《قولی که شیعه بر آن است، این است که سکینه(ع) جز با پسر عمویش عبدالله بن امام حسن (ع) ازدواج نکرده است.
و بر این قول شیعه، بسیاری از اهل سنت نیز موافقت دارند..》.(۳)
این قول را پیشتر علامه شبّر و علامه مقرم نیز در کتب خود آورده اند.(۴)
مقرم در كتاب خود می گويد:
《مصعب بن زبير كارگزار برادرش در بصره بود.
از اين رو تسلطي بر حجاز نداشت تا امام سجاد(ع) از او بيم داشته و به ناچار بانو سكينه را به ازدواج او درآورد.
همچنين عواطف مردم نسبت به اهل بيت(ع) جريحه دار بود و به خصوص بعد از واقعه كربلا هر كس به آنان قصد سوئي مي ورزيد، مبغوض ديگران مي گرديد.》(۵)
اما گروه ديگري از مورخين ازدواج اين دو را ذكر كرده اند.
ابن طقطقي می نويسد :
《وي (مصعب) سكينه دختر حسين(ع) و عايشه دختر طلحه را به همسري گرفت و آنها را يك جا در خانه خود گرد آورد》.(۶)
اكنون با آن چه بيان كرديم شايد بتوان گفت چه بسا اين ازدواج به رضايت حضرت سكينه(س) نبوده و تنها از روي مصالح سياسي ـ اجتماعي صورت پذيرفته است.
چنانكه شواهد تاريخي بسياري بر اينگونه ازدواجها وجود دارد؛ مانند بسياري از همسران پيامبر(ص)، امام حسن مجتبي(ع) و برخي ديگر از ائمه(ع) كه حتي كمر به قتل آن پيشوايان ميبستند و قطعاً آن پيوندها به رضايت آنان نبوده است.
در اين جا نيز چه بسا حضرت سكينه(س) به اين پيوند خرسند نبوده است؛ امّا از روي مصلحت تن داده است. شاهد آنكه وقتي حضرت سكينه(س) پس از مرگ مصعب و ازدواج با خواهرزاده او، عبدالله بن عثمان، سر از اطاعت او بر مي گيرد و نشوز ميكند، رملة بنتالزبير مادر وي و خواهر مصعب نزد عبدالملك ميرود و ميگويد :
《اگر چنين نبود كه ما ميخواهيم پوششي بر كارهاي خود بگذاريم، هرگز نسبت به كسي كه رغبتي در ما ندارد، رغبتي به او نداشتيم.》(۷)
با توجّه به اين جمله و تصريحي كه در آن وجود دارد، به راحتي ميتوان به واقعيت اين پيوند پي برد.
همانطور که گفتیم؛ سبط بن جوزي نيز مي گويد:
《اين ازدواج به اجبار صورت گرفت.》(۸)
📚منابع:
۱)تذكرة الخواص سبط بن جوزى، ص۲۴۹
۲)الطبقات الكبرى ابن سعد، ج۸، ص۴۷۳
۳)سکینه دختر امام حسین(س) دخیل، ص۲۲
۴)ادب الطف عبدالله شبر، ص۱۶۲
۵)مقتل الحسین(ع) مقرم، ص۱۱۲
۶)فخرى فى الآداب السلطانية و الدول الاسلامية، ص۱۲۴
۷)بلاغات النساء ابن طيفور، ص۱۹۲
۸)تذكرة الخواص سبط بن جوزى، ص۲۵۰