🚫 چه چیزی #شیطان را #لاغر و #ضعیف می کند!!؟
😱روزى شيطان در گوشه #مسجد الحرام ايستاده بود. حضرت رسول صلى الله عليه و آله هم مشغول #طواف خانه #كعبه بودند.
🌺وقتى آن حضرت از طواف فارغ شد، ديد ابليس ضعيف و نزار و رنگ پريده ، كنارى ايستاده است.
فرمود: اى #ملعون ! تو را چه مى شود كه چنين ضعيف و رنجورى ؟! گفت : از دست امت تو به #جان آمده و گداخته شدم .
🌺فرمود: مگر امت من با تو چه كرده اند؟ گفت : يا رسول الله ! چند خصلت نيكو در ايشان است ، من هر چه تلاش مى كنم اين خوى را از ايشان بگريم نمى توانم .
🌺فرمود: آن خصلت ها كه تو را ناراحت كرده كدام اند؟ گفت : اول اين كه ، هرگاه به يك ديگر مى رسند سلام مى كنند، و...
ششم ، از همه اينها مهمتر اين است كه وقتى نام تو را مى شنوند با صداى بلند "صلوات" مى فرستند و من چون #ثواب #صلوات را مى دانم ، از ناراحتى فرار مى كنم ؛ زيرا طاقت ديدن ثواب آن را ندارم...
📚 منبع [ انوارالمجالس ، صفحه 40 ]
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
✨💫✨💫✨انسان بہ هر چہ کہ اراده کند
خواهد رسید...
اندیشہء آدمے
سازندهء زندگے اوست... ✨💫✨💫
کانال
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم25 ✅🚩💠 آخرین پیام ازصوتی جلسه اول استاد پناهیان: "مرحله ی اول نماز خوب
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 26
خدای با عظمت....
✅🔹➖🔴
استاد پناهیان:
شما خودتون انصافا چقدر نشستید تو جلساتی که حاج آقا روی منبر از عشق و محبت و کرم خداوند متعال گفته
و اشک ریختید و حال کردید،
بعد وقتی رفتید بیرون باز اوضاع همونی شده که بوده ؟؟؟
😏
بین خودمونیم دیگه!
بله آقا؟؟!
❗♦❗
آدم باید راستشو بگه دیگه!
🔴 جهان مسیحیت مشکلشون می دونید چیه؟؟؟
مشکلشون اینه که خداشون عظمت نداره...
فقط مهربونه...
" فقط خداشون تنها کاری که می تونه انجام بده اینه که ببخشه...."
ببین عزیزم
خدایی رو که ازش حساب نبرن، عاشقشم نمیتونن بشن.
✅✅✅
شما می دونید چرا اینقدر عاشق علی بن ابی طالب هستید ؟؟؟
❓
چون از ذوالفقار و از غضب علی و از هیبت علی هم خبر دارید.
شما چرا از بین شهدای کربلا از همه بیشتر به اباالفضل العباس قمر بنی هاشم علاقه مند هستید؟!
👆🌺❓✅
چون قدرت او، هیبت او، علم او و علمداری او از همه بیشتر بود .
ما برای عباس یه حساب دیگه ای قائلیم بعد برای اون هم می میریم .
حالا من از شما می پرسم اگر به شما بگن اباالفضل یه آقایی بود خیلی خوب؛
خیلی داداش با وفایی بود برای امام حسین اما حیف که خیلی ضعیف بود !
اگه کسی بهش تنه میزد، می خورد زمین!!
همون اول جنگ هم شهید شد!
❓❗
تو رو قرآن قسم به من بگید اینقدر عباس بن علی ع عزیز می شد؟؟!
🔸🌏➖➖➖✅
تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل...
کانال
🌸 #سرگذشت ارواح درعالم برزخ (قسمت ۲۳) پس از شنیدن حرفهای نیک مقداری دلم آرام گرفت و سپس با نیک از
🌸 #سرگذشت ارواح درعالم برزخ
(قسمت۲۴)
بار دیگر بیابان را زیر نظر گرفتم گروهی در حالیکه زانوی غم بغل گرفته بودند روی زمین نشسته بودند و به واسطه ی سنگینی زنجیری که بر گردن آنها بود قدرت حرکت نداشتند.
عده ای هم پایشان زنجیر شده بود و قدرت حرکت نداشتند.
عده ای نیز بلاتکلیف در بیابان میچرخیدند و حق عبور از جاده را نداشتند.
هراز گاهی صدای ماموران بلند میشد: فلان کس آزاد شد، میتواند برود. آن شخص از شنیدن نامش بسیار خوشحال میشد و بعد از مدتها گرفتاری عبور میکرد.
نیک صورتش را سمت من چرخاند و گفت برویم.
با ترس و دلهره گفتم نمیشود از راه دیگری برویم؟
نیک گفت : هیچ راه فراری نیست همه جا توسط ماموران به دقت کنترل میشود زیرا حق مردم قابل بخشش نیست و خداوند از حق مردم نمیگذرد...
از نیک پرسیدم: افراد در اینجا چگونه شناسایی میشوند؟
گفت: اسامی افرادیکه حق مردم را بر گردن دارند در دست مامورین است و پس از شناسایی مجرم از عبور او جلوگیری میکنند.
گفتم: تا کی باید اینجا بمانند؟ گفت : مدت توقف و گرفتاری آنها متفاوت است. برخی ماهها و برخی سالهای سال..
با تعجب گفتم: مگر رسیدگی به پرونده ی حق الناس چقدر طول میکشد؟ نیک گفت: در اینجا عدل خدا حاکم است و از مظلوم حق ظالم را میگیرد مگر اینکه خود مظلوم از گناه ظالم بگذرد.
اگر از گناه ظالم نگذرند از نیکیهای ظالم به مظلوم میدهند تا راضی شود و اگر ظالم کار نیکی نداشت از گناههای مظلوم به ظالم میدهند تا مظلوم راضی شود.
با شنیدن این سخنان ترس و اضطرابم بیش از پیش شد.ولی چون چاره ای نبود به نیک گفتم: بیا برویم.
سراشیبی را پیمودیم و به گذرگاه مرصاد قدم گذاشتیم.چیزی نگذشت که خود را در مقابل مامورین الهی دیدم.
در یک آن با اشاره ی یکی از انها زنجیر ضخیمی به گردنم انداخته شد و بدون اینکه کوچکترین مهلتی بدهند تا از آنها سوال کنم کشان کشان مرا از جاده بیرون بردند...
بی جهت دست و پا میزدم تا شاید از دست آنها خلاصی پیدا کنم. اما تلاشهایم بی فایده بود. از نیک خواستم از آنها بپرسد علت کارشان را.
ولی نیک بدون اینکه سوالی از آنها بپرسد نزد من آمد و گفت:خوب فکر کن چه کرده ای. این مامورین بی جهت کسی را گرفتار نمیکنند.
کمی فکر کردم و یادم آمد که پولی از همسایه ام قرض گرفته بودم که به علت مسافرتی که پیش آمد و بعد از آن مریضی که منجر به مرگم شد ،نتوانستم آن را برگردانم. این را به نیک گفتم و پرسیدم: حالا چه کار کنیم؟
نیک اندکی فکر کرد و گفت: اگر بتوانی به خواب بستگانت بروی و از آنها بخواهی تا قرضت را ادا کنند امیدی به نجاتت هست وگرنه همینطور اسیر خواهی ماند..
ادامه دارد...
💠﷽💠
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۲۵)
با کمک نیک به خواب پسر بزرگم رفتم و از او خواستم تا قرضم را ادا کند.
همانطور که منتظر جواب بستگانم بودم شخصی را دیدم که زنجیر آتشینی🔥 بر کمر داشت و پیوسته به این سو و آن سو میگریخت و فریاد میزد :
وای بر من ! اموالی که با گناه به دست آوردم اینگونه مرا گرفتار کرد در حالیکه وارثانم آن را در راه خدا انفاق کردند و به سعادت رسیدند...
کمی آن طرفتر هم عده ای به شخصی حمله ور شده بودند و از او مطالبه ی حقشان را میکردند.
با دیدن این صحنه های وحشتناک به فکر فرو رفتم و با خود گفتم:
اگر میدانستم حقوق مردم تا این حد مهم و نابخشودنی است تا زنده بودم در برخورد با مردم و معامله و حتی شهادت دادن و صحبت کردن با آنها نهایت دقت را به عمل می آوردم...
آنگاه از شدت ناراحتی فریاد زدم: وای از این راه که براستی گذرگاه بدبختی و فلاکت است... در این هنگام ماموران به سراغم آمدند و زنجیرها را از گردنم باز کردند.
اول فکر کردم بخاطر فریادم بوده ولی بعد نیک مرا با خوشحالی در آغوش گرفت و گفت: بیا برویم قرضت ادا شد...
بعد از گذر از گذرگاه سخت و طاقت فرسای مرصاد کمی که جلو رفتیم چشمم به هیکل سیاه و عجیبی در وسط جاده افتاد.
وقتی جلوتر آمدیم او را شناختم
گناه بود با هیکلی کوچکتر و لاغرتر و لباسی عجیب!
همدوش نیک تا چند قدمی او رفتیم. او با چهره ای خشن و بوی متعفن و چشمانی خون گرفته در حالیکه شمشیری مانند اره بر دوش گرفته بود با غضب به من مینگریست.
نیک ایستاد و من هم پشت سر او ایستادم.. نیک مهربانانه به من نگاه کرد و گفت خودت را برای نبرد با گناه آماده کن!
با وحشت و ترس و تعجب گفتم: جنگ؟ برای چه؟
نیک که متوجه ترس من شده بود گفت: در این سفر و در اینجا،اولیای خدا،مومنین و انساهای خوب و پاک و ..نباید بترسند.
از سخنان نیک قوت قلب گرفتم ،از او پرسیدم: جنگ با دست خالی در برابر کسی که مسلح هست غیر ممکن است!
نیک گفت: نگران نباش فرشته ای الهی تو را تجهیز خواهد کرد. به نیک گفتم: تو چه میکنی؟ گفت: من تو را آماده و تشویق میکنم..
سپس دستم را فشرد و گفت: گناه پس از آنکه در گذرگاه ارتداد و و جاده های انحرافی و ...
از تو ناامید شد این بار با تمام قوا جلوی تو ایستاده،او اینبار لباس دنیا را برتن کرده و شمشیر شهوات را در دست گرفته..
مواظب دندانه های شمشیرش که هرکدام نشانه ی یکی از شهوات است و بسیار برنده و تیز میباشد ،باش که اگر یکی از انها به تو اصابت کند در مسیر به مشکل میخوریم...
✍ادامه دارد...
#توبه
💢 خدا نمیگوید: تا حالا کجا بودی؟
✅ #استاد_فاطمی_نیا:
درقاموس خدا واهل بيت (ع) ،
"تاحالا كجابودي؟" وجودندارد!
هرزمان #توبه كنيم و بازگرديم، ما را راه ميدهند.
پيغمبراكرم (ص) سوگندي يادكرده است كه اين #سوگند در منطقه اسم اعظم است؛هرموقع عبارت "الله لا اله الا هو" آمد، يعني منطقه ي #اسم_اعظم است، اگر مطلب به اين سادگي بود كه حضرت #قسم به اين بزرگي نميخوردند!
پيامبراكرم(ص) فرمودند:" ولله الذي لا اله الا هو، هر بنده اي كه #گمانش را به خدا نيكو كند، خداوند طبق همان گمان با او رفتار ميكند."
#حسن_ظن داشته باشيد به خدا!
يقين بدانيد وقتي #توبه ميكنيد، خداوند
شما را می بخشد.
🍃
💕💕💕
#نکات_تربیتی_خانواده 1
🌺 مهم ترین بنا پیش خدای مهربان، بنای خانواده هست.
💖 پیامبر عزیزمون میفرماید: هر کسی میخواد به ملاقات خدا برسه حتما باید با همسرش بره پیش خدا...
🔹بدون خانواده نمیشه به خدا رسید....
خیلی ها فکر میکنن که اگه مجرد باشن میتونن با تذکیه نفس و این جور کارا به خدا برسن در حالی که آدم باید سعی کنه طبق امر خدا ازدواج کنه
و طی امتحانات قشنگی که پروردگار عالم در زندگی مشترک میگیره رشد کنه.
کسی که فکر میکنه بدون ازدواج میشه به جایی رسید کاملا اشتباه میکنه...
#نکات_تربیتی_خانواده ۲
🌷 زیربنای هر فضیلتی آرامش هست.
🌹اگه زن و شوهری میخوان خونه ای پر از محبت و عشق و صمیمیت داشته باشن،
✔️اولین و مهم ترین چیزی که باید برای به وجود آوردنش تلاش کنن،
"آرامش" هست. 💖🌷
🚸 بدون آرامش به هیچ لذت و عشقی نخواهید رسید.
🌺 زن و شوهر مهم ترین وظیفه خودشون رو آرامش دادن به همدیگه بدونن😌💖
شما به این موضوع دقت دارید؟!
کانال
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 26 خدای با عظمت.... ✅🔹➖🔴 استاد پناهیان: شما خودتون انصافا چقدر نشست
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم 27
زیراب زنی همه ی عرفان های کاذب!
بسیار مهم
🔹⛔☝❗💥
استاد پناهیان:
چرا بعضیا دوست دارن قدرت خدا رو حذف کنن؟
عظمت خداوند رو حذف کنن؟
چرا میخوان فقط با خدا عشق بازی کنن؟!
👌❓
چرا بعضیا اینجوری دوست دارن؟!
جوونا من به شما عرض کنم الان سرزمین نازنین ما که پر از معنویت است و نعمات معنوی در این سرزمین فراوان هست،
داره مین گذاری میشه توسط دشمن...
💣🔫⛔
خواستی راه بری تو فضای علمی مواظب باش! مین کاشتن!
مین چیه!؟
👈 عرفان های وارداتی...
عرفان های وارداتی که از غرب و شرق عالم میاد .
(مث عرفان اوشو و مذاهب بودایی و صوفی گری و یوگا و شیعیان افراطی و...)
⛔❓⛔
آقا جان اونقدر کتاب فارسی دارن چاپ می کنن به اسم های مختلف و با نویسندگان مختلف غربی و
شرقی که دین ندارند .
هیچ دینی ندارن اما با خدا حرف می زنن!
یک کتابی دیدم نوشته بود: "مناجات با لبخند"
😊
خب مناجات با لبخند خیلی قشنگه حالا ان شاءالله بعدا درمورد نماز خوندن با صفا و با نشاط با هم صحبت می کنیم.
👇✅
من اتفاقا خوشم اومد؛ گفتم چه آدم با سلیقه ای! مناجات که نباید همیشه با اشک و ناله باشه که.
البته در این باره جلسات بعد باهم سخن خواهیم گفت.
ولی گفتم با سلیقه ست و کار قشنگی کرده. رفتم تو کتاب دیدم
"بالاترین کفریات رو لابلای چهارتا حرف قشنگ زده "
⛔❗🔫💣💥
(خیلی خیلی خیلی مهم)
عرفان های وارداتی که بدون دین و بدون امام زمان و بدون اهل بیت و بدون خدا و بدون نماز و بدون تقوا و بدون حجاب هستن!
👇⛔❓❗🔹
این عرفانها رو دارن میارن صد تا حرف خوب می زنن درباره ی اینکه: خدا نازه و... خدا حرف ما رو میشنوه...
خدا ما رو دوست داره و...
خب اینا خوبه حاج آقا! چه ایرادی داره!
عزیزم ظاهرش قشنگه اما فقط همین عرفان ها می دونی چه فاجعه ای به بار میاره!؟
👇⛔❗❓👇
خدایی که عظمت نداره، همه میخوان که دوستش داشته باشن ولی هیچ کس واقعا دوستش نخواهد داشت....
👆👆🔴🔴
همه دوست دارن عاشق این خدای عشق پرور باشن ولی کسی عاشق خدایی که عظمت ندارد نخواهد شد...
🔹🔹🔹🌍
عظمت خدا رو اول باید تو دلت بندازی...
ازش باید حساب ببری...
کم کم خوف از خدا هم تو دلت می شینه...
و بعد عاشق خدا میشی...
بدون اطاعت از خدا کسی واقعا عاشق خدا نخواهد شد...
💜👆
با این صحبتای استاد زیراب همه ی عرفان های کاذب زده میشه
عزیزان تا میتونن پخش کنن
یاعلی
کانال
#رازنگاه_حضرت_زینب سلام الله علیها ۲۳ 🌷بسم رب الحسین علیه السلام🌷 از بین بلاها؛ بلایی که به واسطه
#رازنگاه_حضرت_زینب سلام الله علیها ۲۴
🌷بسم رب الحسین علیه السلام🌷
سعدی داستانی رو در گلستان نقل می کنه که
حضرت موسی علیه السلام در راه کوه طور💢
مرد فقیری رو دید که از شدت گرسنگی و فقر و ....
به شن ها پناه برده و خودش رو با اونا پوشانده😖
وقتی حضرت رو دید ملتماسنه درخواست کرد که
ای موسی! دعا کن تا خدا اندکی #معاش بهم بده
✔️
حضرت هم وقتی این صحنه ها رو دید
دست به دعا گشود و سپس راهی کوه طور شد
بعد از چند روز از همون مسیر میومد
دید که همون فقیر رو دستگیر کرده اند
و جمعیت زیادی دورش رو گرفته اند😳
حضرت جلو رفت و سوال کرد که
چه اتفاقی افتاده؟؟
گفتن که این شخص تا به حال پول و دارایی نداشته
اما تازگی ها دارایی پیدا کرده✔️
و رفته و شراب و ..... خریده وخورده
و یه شخصی رو کشته😒
و الان دستگیرش کردن تا قصاص کنند
اینکه هفت اقلی عالم را نهاد
هرکسی را آنچه لایق بود داد
گرتوانایی و گر کوتاه دست
هر کسی باید چنین باشد که هست
مرد دون همت اگر قادر شود
بس خیانت ها از او صادر شود