‼️یقهتان را میگیرم اگر #امام_خامنه_ای را تنها بگذارید.
✨روحانی شهید مدافع حرم محمد امین #کریمیان:
◾️من از این دنیا با همه زیباییاش میروم و همه آرزوهایم را رها میکنم اما به ولایت و حقانیت علی ابن ابیطالب (علیهما السلام) و خداوندی خدا، یقهتان را میگیرم اگر امام خامنهای را تنها بگذارید.
⚡️ #روحانیت
⚡️ #وصیت_شهدا
⚡️ #روحانی_شهید
☘برای سلامتی امام خامنه ای و شادی روح امام و شهدا صلوات☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی با طلوع
خورشیدِ امروز
خوبیها و زیبـایهای
زندگیتون پر رنگتر
و با طراوتتر از همیشه باشه!
شـاد و خوشبخت باشید
سلام دوستان خوبم✋
صبحتون بخیر و شادی🌸
1_351019992.mp3
5.93M
دعای عهد
با مرور سریع
هر روز صبح فقط و فقط 6 دقیقه از وقت خود را برای امام زمان (عج) خرج کنید
💠🔹🔷💠🔷🔹💠
💠 با هشتک همگانی #من_زنده_هستم
🔹با محوریت:
🔰حمایت از حق حیات جنین های بی دفاع
🔰بررسی آسیبهای پزشکی و روانی مادران در اثر سقط جنین
🔰چالشهای متعدد فرهنگی و اجتماعی سقط جنین
🔰قتل هر جنین با قتل انسان تفاوتی ندارد
⏱ زمان:جمعه 26دی ماه_ساعت19
✅ #من_زنده_هستم
💠 با هشتک همگانی #من_زنده_هستم
🔹با محوریت:
🔰حمایت از حق حیات جنین های بی دفاع
🔰بررسی آسیبهای پزشکی و روانی مادران در اثر سقط جنین
🔰چالشهای متعدد فرهنگی و اجتماعی سقط جنین
🔰قتل هر جنین با قتل انسان تفاوتی ندارد
⏱ زمان:جمعه 26دی ماه_ساعت19
✅ #من_زنده_هستم
روضه حضرت زهرا سلام الله علیها - رسولی .mp3
4.56M
چند قطره اشک...
روضه#حضرتمادر
نمیدونم 😭
شایدم #روضهعلی...
💠 با هشتک همگانی #من_زنده_هستم
🔹با محوریت:
🔰حمایت از حق حیات جنین های بی دفاع
🔰بررسی آسیبهای پزشکی و روانی مادران در اثر سقط جنین
🔰چالشهای متعدد فرهنگی و اجتماعی سقط جنین
🔰قتل هر جنین با قتل انسان تفاوتی ندارد
⏱ زمان: پنج شنبه ۲۵ دی ماه ۱۳۹۹ - از ساعت ۱۹
✅ #من_زنده_هستم
🌐http://eitaa.com/manzendehhastam
🌐 www.manzendehhastam.ir
❤️ حضرت زهرا (سلام الله علیها) :
✍ بِشْرٌ فِي وَجْهِ اَلْمُؤْمِنِ يُوجِبُ لِصَاحِبِهِ
اَلْجَنَّةَ وَ بِشْرٌ فِي وَجْهِ اَلْمُعَانِدِ اَلْمُعَادِي☺️
يَقِي صَاحِبَهُ عَذَابَ اَلنَّارِ😡
👌 خوشرويي با مومن ، موجب رفتن به بهشت است ☺️🤍
خوشرويي با دشمن معاند ، مايه نجات از عذاب دوزخ است.😡🤎
📚 بحارالانوار ، ج ۷۲، ص ۴۰۲
💕💛💕
#تلنگر
👈 🍃💔ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ📱 ﻭ ﭘﺎﮎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ، ﺗﻘﻮﺍﯼ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ
ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ...🍃🥀
👈ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ، ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﯾﮏ ﻻﯾﮏ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ...🍃💧
👈🍃💦 ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ ، ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ 📱ﻫﻢ
" ﻣﺤﻀﺮ ﺧﺪﺍﺳﺖ ..."🍃💞
🍃💔ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺣﺴﺎﺏ ، ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ🗣 ، ﮔﻮﺍﻫﯽ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ...
ﻧﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ... 😢😢
😓 ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﻏﻔﻠﺖ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ #خدا ﺷﺎﻫﺪ ﺍﺳﺖ👀 ﻭ ﺑﺲ !... 😓
👈 ﮔﺎﻫﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ ﺑﭽﺴﺒﺎﻧﯿﻢ :
"ﻭﺭﻭﺩ #شیطان 👺 ﻣﻤﻨﻮﻉ " 🚫🔥
🍃💔ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺩﺳﺘﯽ✋ ﮐﻪ ﮐﻠﯿﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ،
ﭼﺸﻤﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ👀 ،
ﻭ ﮔﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻨﻮﺩ👂 ﺑﺎﺷﯿﻢ ...
ﻭ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ...
" ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻧﻼﻳﻦ ﺍﺳﺖ "☝️
💕💛💕
سه واژه ي مهم و تاثير گذار در زندگي هر فرد
"انتخاب"
"فرصت"
"تغییر"
باید "انتخابی" درست داشته باشید
تا "فرصتی" مناسب پیدا کنيد
وگرنه
زندگی تان هیچگاه "تغییر" نخواهد کرد...
💕💚💕
ـ🍃💌🍃💌☘🍃
ـ💌🍃💌🍃
ـ🍃💌☘🍃
ـ💌🍃﷽
ـ☘🍃
ـ🍃#پست_ویژه #دنیا_آخرت
📍 خودت ساختی‼️
فرض کنید زمینی به شما دادهاند و وسطش خط کشیدهاند. اسم نصفش را «دنیا» و نصف دیگرش را «آخرت» بگذار. تو پیدرپی نصفهی آخرت را حفاری کردی و با خاکش آجر برای نصفهی دنیا ساختی و پله گذاشتی و آوردی بالا.
در ابتدا دنیا و آخرت در یک سطح بود اما تو از آخرت برداشته و روی دنیا گذاشتی. موقع مرگ میگویند: از دنیا به آخرت برو، یعنی از این بالا بپر پایین. تو میترسی. میگویی اگر از این دیوار صدمتری، توی آن گودال صدمتری بپرم، استخوانهایم خرد میشود. چه کسی از آخرت یک گودال بیمنتهی ساخته؟
خود تو❗️ این ترس، از عمل توست.
✅انسان وقتی توبه میکند، یک قسمت از دنیا را برمیدارد و در آخرت میگذارد. یواش یواش آخرت بالا میآید و این دو همسطح میشوند.
وقتی میگویند، بفرمایید برویم، قدم از دنیا برمیداری و راحت به آخرت میروی و اصلأ نمیهراسی . . .
🍃
☘🍃
💌🍃
🍃💌☘🍃
💌🍃💌🍃
🍃💌🍃💌☘🍃
می گن پسری توی خونه خیلی شلوغ کاری کرده بود. همه چی رو به هم ریخته بود. وقتی باباش اومد، مادرش شکایت اونو به باباش کرد. اونم که خسته بود و ناراحتی بیرون رو هم داشت، کمربند رو برداشت.
🔴👈 پسره دید مثل اینکه اوضاع خـیلی بی ریخته. همه درها بسته است، هیچ راه فراری نداره. وقتی باباش کمربند رو بالا برد، پسر دید کجا فرار کنه؟ راه فراری نداره...! خودش را به سینه ی باباش چسبوند. شلاق هم تو دست باباش شل شد و افتاد. شما هم هر وقت دیدید اوضاع بی ریخته به سمت خدا فرار کنید. وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله . هر کجا دیدید راهی نیست، راه فرار به سوی خداست .
📔طوبی محبت (سخنان مرحوم دولابی)
💕🧡💕
#ازشهید بودن_تا شهید شدن
همیشه لباس کهنه میپوشید. آخرش هم اسمش پای لیست دانشآموزان کم بضاعت رفت.
مدیر مدرسه داییاش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت.
مادر عباس بابایی، برادرش(مدیر مدرسه) را پای کمد برد و ردیف لباسها و کفشهای نو عباس را نشانش داد. گفت عباس میگوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد.
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
هدایت شده از من زنده هستم
🔻هم اکنون
نشست بررسی علمی چالشهای غربالگری
🌐لینک حضور:
https://b2n.ir/gharbal
سلام امام زمانم ✋🌸
این عشقِ آتشین زِدلم پاڪ نمےشود
مجنون به غیر خانهی لیلا نمےشود
بالای تخت یوسف ڪنعان نوشتهاند
هریوسفے ڪه یوسفِ زهرا "س" نمےشود
💕🧡💕
✅چرا از مرگ بدمان میآید؟
✍آیت الله حق شناس: این حدیثی که میخوانم شنیدهاید اما باز یک بار دیگر بشنوید و توجهاتی تازه بکنید رفقا: جاء رجلٌ إلی أبی ذَرٍّ فَقالَ: یا أبا ذَرٍّ ما لَنا نَکرَهُ المَوت؟ چرا ما از #مرگ بدمان میآید؟ یا اباذر! چرا حالت نوع مردم این است که از مردن بدشان میآید؟ فقال: لِأنّکُم عَمَّرتُم الدُّنیا و أخرَبتُم الآخرة فَتَکرَهونَ أن تُنقَلوا مِن عُمرانٍ إلی خَرابٍ. فرمود: چون دنیا را آبادان و معمور کردید! هی ساختمان، هی ساختمان! دنیا را از هر جهت تعمیر کردید؛ اما آخرت خراب است، برای ساختمان آخرت کاری نکردید؛ بهخاطر همین کراهت دارید، بدتان میآید از اینکه از جای آباد به جای خراب بروید.
📚 برگرفته از کتاب مواعظ ص ۷۴
💕💛💕
✨﷽✨
#قضاوت_ممنوع
✍در رستوران بودم که میز بغلی توجهم را جلب کرد. زن و مردی حدود ۴۰ ساله روبهروی هم نشسته بودند و مثل یک دختر و پسر جوان چیزهایی میگفتند و زیرزیرکی میخندیدند. بدم آمد. با خودم گفتم چه معنی دارد؟ شما با این سنتان باید بچه دبیرستانی داشته باشید.
نه مثل بچه دبیرستانیها نامزدبازی و دختربازی کنید. داشتم چپچپ نگاهشان میکردم که تلفن خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم. بچهها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم. واسهشون کتلت گذاشتم تو یخچال.
خوشم آمد. ذوق کردم. گفتم چه پدر و مادر باحالی. چه عشق زندهای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند. چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند. چقدر رویایی. قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را میکنم. داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان میکردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون. اَی تُف. حالم به هم خورد. زنیکه تو شوهر داری آنوقت با مرد غریبه آمدی ددر دودور؟ ما خیر سرمان مسلمانیم. اسلامتان کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی میکنند؟ بیشرفها. داشتم چپچپ نگاهشان میکردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول غذا را حساب کند. زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش مامان اینا تو حساب کردی.
آخییی. آبجی و داداش بودن. الهی الهی. چه قشنگ. چه قدر خوبه خواهر و برادر اینقدر به هم نزدیک باشند. داشتم با ذوق و شوق نگاهشان میکردم و لبخند میزدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنتآمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیشخندی زد و گفت: اینجوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم. تو روحتان. از همان اول هم میدانستم یک ریگی به کفشتان هست. زنیکه و مردیکه عوضی آشغال بیحیا.
داشتم چپچپ نگاهشان میکردم که خواستند خداحافظی کنند. زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون. مرد هم گفت: باشه دخترم. تو هم به نوههای گلم... وای خدا. پدر و دختر بودند. پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر میرسید؟ خب با داشتن چنین خانواده دوستداشتنی باید هم جوان بماند. هرجا هستند سلامت باشند. ناگهان یادم افتاد یک ساعت است در رستوران منتظر دوستدخترم هستم. چرا نیامد این دختر؟ ولش کن. بگذار بروم تا همسرم شک نکرده است.
پینوشت: این داستان نانوشتهی بسیاری از ماست. هرکداممان به یک شکل. سرمان در زندگی دیگران است. زود قضاوت میکنیم و حلال خودمان را برای دیگران حرام میدانیم.
💕💛💕