eitaa logo
ایـده‌هـا و تـجـربـه‌هـای زنـدگـی
653 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
400 ویدیو
72 فایل
#تجربه #انگیزه #ایده #ایده_قری #ایده_شیطنت #ایده_معنوی #قابل_تأمل #زندگی_مشترک #دلبرری #آقایان_بدانند #سیاستهای_زنانه و...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹💕🌹💕🌹💕🌹💕🌹 *ور هیچ نباشد چو تو هستی همه هست ♥️* ❤️eitaa.com/zendgizanashoyi
🌀 اعلام مبلغ زکات فطره و کفاره از سوی مراجع تقلید در سال ۱۳۹۸ eitaa.com/zendgizanashoyi
🍃 باور كنيد شما بزرگترين سلاح دنيا رو داريد با حرف زدنتون ❌ نگوييد: میخوام اينکار را انجام دهم ✅ بگوييد: به نظرت اينکار را بكنم؟ بگوييد: میخواهم نظر تو رو در مورد انجامش بدونم ❌ نگوييد: این چیه پوشیدی؟ ✅ بگویید اون لباس بیشتر بهت میاد بگوئید به نظر من اون يكى لباس خیلی خوشگلترت میکنه. ❌ نگوييد می آیی دنبالم؟ ✅ بگوئید: دوست دارم تو راه برگشت با تو باشم میتوانی بیائی؟ ❌ نگوييد بریم خرید؟ ✅ بگوئید: دوست دارم خریدم با سلیقه تو باشه؛ eitaa.com/zendgizanashoyi
🍃 نیاز به توجه دارن. نیاز به محبت دارن😍 اصلا اگه مغز خانما باز بشه شاید همش توش توجه و محبت باشه😌 همینطور غافلگیرانه به خانمتون زل بزنین. بعد ناخوداگاه میبین ناز میشه و میگه: چیه؟ اون وقت بهش بگین: ۳ دقیقه اس دارم نگاهت میکنم کیف میکنم. 💋 یا گاهی که داره میره براتون چای بیاره بهش بگین صبر کن! بعد گوشیتونو در بیارین ازش عکس بگیرین و بگین چقدر خوب بودی تو این زاویه میخوام عکستو داشته باشم هی نگاه کنم. نمیدونین ولی خانمتون میره تو ابرا و از فردا تمام تلاششو میکنه که تو اون زاویه وایسته و از همه مهم تر ظاهر و لباسشه. حواستون به عطر، لباس نو و ارایش خانمتون باااشه😉 eitaa.com/zendgizanashoyi
تعریف میکرد: من و همسرم با هم بگو مگو کردیم؛ از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت از اتاق خارج شدم. لباسم رو از پشت گرفت و مانع خروجم شد. در حالی که من به شدت ناراحت بودم گفتم: ولم کن... بخدا نمیخوام حرفاتو گوش بدم؛ سعی نکن منو راضی کنی بمونم؛ من خیلی از دستت ناراحتم.. نمیخوام حتی صداتو بشنوم حتی یک کلمه، پس خواهش میکنم ولم کن... وقتی سرم رو به عقب برگردوندم دیدم پیراهنم به دستگیره در گیر کرده و شوهرم سر جای خودش نشسته و از خنده روده بر شده..! 😂😂😂 خدا هیچکسو اینجوری ضایع نکنه! 😐 eitaa.com/zendgizanashoyi
🌹 🌸 🌸 . 🌹تنها یہ آرزو تو دنیا داشت و... واسہ رسیدݧ بهش خیلے تلاش میڪرد... قبل عقد..💍 بهم گفت: "حاجتے دارم ڪہ لحظہ جارے شدن خطبه… برام از خدا بخواہ..."💫 روز عقد...💐 با فاصلہ از هم نشستیم... اون لحظہ تموم دغدغه‌ م این بود... ڪہ با این فاصلہ...😕 چطور بهش بگم ڪہ چہ دعایے باس براش بڪنم...⁉️ حتمـاً اونم نمیتونست با صداے بلند خواسته‌ شو بہ گوشم برسونہ... چیزے بہ جارے شدن خطبہ عقد...💕 نموندہ بود ڪہ... خواهرش اومد و... یہ دستمال ڪاغذے تاشدہ داد دستم و گفت... "اینو داداش فرستادہ...😊" دستمالو ڪہ وا ڪردم… دیدم... روش برام خواستہ شو نوشتہ بود... "دعا ڪݧ ڪہ مݧ شهید شم..."😔 یادمہ قرآݧ دستم بود... از تہ دل دعا ڪردم ڪہ خدا...✨ شهادتو نصیبش ڪنہ و... عاقبتش ختم بہ شهادت شہ...🙂 اما... واقعاً تصور نمیڪردم این خواستہ قلبے من... بہ این سرعت بہ اجابت برسہ...🙏🏻 . ... . من گفتہ بودم عاقبتش... ڪہ بہ حساب ذهن خودم... تا این عاقبت... سالهاے سال فرصت داشتم... فڪرشم نمیڪردم ڪہ بہ این زودیا...داشتنش بہ آخر برسه ...🌼😔 eitaa.com/zendgizanashoyi
❤ #پیام_های_مسموم به کار بردن جملاتی مانند؛ ➕کاش ازدواج نکرده بودم ➕یا خوش به حال مجردها که هر کاری دلشان می خواهد انجام می دهند و... 🎗فقط همسرتان را از زندگی دلسرد میکنید eitaa.com/zendgizanashoyi
#مردان_بدانند وقتی خانم ات کم حرف میشه، آروم آروم جواب میده، بی حوصله است، یک گوشه میشینه یا تو فکره، از سر و کول ات بالا نمیره. اخم هاش تو همه، خودشو واست لوس نمیکنه، وَ وَ وَ...، فوری دنبال راه حل نباش سین جین نکن راهش اینه: ✅ توجه ات رو میخواد ✅ توجه به حال اش ❤️ توجه اینه که بری پیش اش، بغل اش کنی ❤️ حرف های عاشقانه بزنی ✅ اگر خوب نشد بازم ادامه بدی بیشتر و بیشتر این روش تضمینیه! eitaa.com/zendgizanashoyi
🔻 راز اول: همسرتان را علیرغم تفاوت ها همانطور که هست بپذیرید و از تلاش برای تغییر او دست بردارید. راز دوم: کاری کنید که وقتی همسرتان در کنار شماست احساس خوبی نسبت به خودش داشته باشد. راز سوم: در برخورد و ارتباط با همسرتان دقت به خرج دهید. راز چهارم: برای داشتن زندگی عاشقانه و رمانتیک وقت و انرژی صرف کنید. راز پنجم: به نیازهای جسمی همسرتان توجه کنید. راز ششم: همسری شاد باشید و مسئولیت شادی خود را به عهده بگیرید. راز هفتم: احساسات خود را بشناسید، به آنها بها دهید و با همسرتان پیرامون آن صحبت کنید. eitaa.com/zendgizanashoyi
میگم: چرا همه رد می‌کنی؟ میگه: دلیل دارم میگم: خب بگو... یه قیافه عرفانی بخودش می‌گیره 😌، چشماشو به یه گوشه از آسمون می‌دوزه🤔، بعدش می‌گه: من منتظر کسی هستم که مثل حضرت امام، دوسه ساعت قبل از نماز صبح بیدار بشه، و جوری نماز شب بخونه که در و دیوار باهاش ذکر بگن... من منتظر کسی هستم که جز حرف خدا، چیز دیگه‌ای به زبون نیاره... من...😌 حرفشو قطع کردم و بهش گفتم: !!😏😏 آخه آدم حسابی!... تو دنبال ، یا استاد اخلاق؟!... تو از یه پسر بیست و چندساله توقع داری مثل حضرت امام باشه؟!! گفت: به شما هم میگن مشاور؟؟!! 💝eitaa.com/zendgizanashoyi
😅 🔹️مرد کشاورزی یک زن نق نقو داشت که از صبح تا نصف شب در مورد چیزهای شکایت می کرد. تنها زمان آسایش مرد زمانی بود که با قاطر پیرش، در مزرعه شخم می زد. یک روز، وقتی که همسرش برایش ناهار آورد، کشاورز قاطر پیر را به زیر سایه ای راند و شروع به خوردن ناهار خود کرد. بلافاصله همسر نق نقو مثل همیشه شکایت را آغاز کرد. ناگهان قاطر پیر با هر دو پای عقبی لگدی محکم به پشت سر زن زد و او در دم، کشته شد.😐 در مراسم تشییع جنازه چند روز بعد، کشیش متوجه چیز عجیبی شد. هر وقت یک زن عزادار برای تسلیت گویی به مرد کشاورز نزدیک می شد، مرد گوش می داد و به نشانۀ تصدیق سر خود را بالا و پایین می کرد، اما هنگامی که یک مرد عزادار به او نزدیک می شد، او بعد از یک دقیقه گوش کردن سر خود را به نشانۀ مخالفت تکان می داد. 🤔 🔸️پس از مراسم تدفین، کشیش از کشاورز قضیه را پرسید. کشاورز گفت: «خوب، این زنان می آمدند چیز خوبی در مورد همسر من می گفتند، که چقدر خوب بود، یا چه قدر خوشگل یا خوش لباس بود، بنابراین من هم تصدیق می کردم.» 😊 کشیش پرسید: «پس مردها چه می گفتند؟» کشاورز گفت: «آنها می خواستند بدانند که آیا قاطر را حاضرم بفروشم یا نه!؟» eitaa.com/zendgizanashoyi
😃 🔺️بعد از تموم شدن جلسه از هتل خارج شدم و شروع به گشتن سوئیچ ماشینم کردم، سوئیچ توی کیفم یا جیبم نبود. برای جستجو سریع به سالن جلسه برگشتم، سوئیچ اونجا هم نبود. یهو فهمیدم توی ماشین جا گذاشتم 😰 شوهرم بارها تکرار کرده که سوئیچ رو توی جا سوئیچی نذار. من نظرم اینه که جا سوئیچی بهترین جاییه که سوئیچ گم نمیشه. اما به نظر اون باعث سرقت آسون ماشین میشه.😑 واسه رسوندن فوری خودم به پارکینگ ماشینها عجله کردم و وقتی رسیدم به نتیجه ترسناکی دست یافتم. چونکه نظر اون درست بوده! پارکینگ خالی بود!! ️بلافاصله با نیروی انتظامی تماس گرفتم تا بهشون خبر بدم که ماشین به سرقت رفته و از اسمم، ویژگیهای ماشین و جایی که در اونجا ایستادم و از این جور چیزها، بهشون خبر دادم و اعتراف کردم من سوئیچهام رو توی ماشین جا گذاشتم. ☹ بعد کارهای خیلی سخت رو شروع کردم، در حالیکه هوشیاری به خرج دادم به شوهرم زنگ زدم و بهش گفتم: عشق من! (من معمولا اونو "عشقم" صداش نمی کنم. اما اینطور موقعها این لفظ و استفاده میکنم)، سوئیچ رو توی ماشین جا گذاشتم و ماشین به سرقت رفته.😥 ️مدتی سکوت حکمفرما شد. در این بین فکر کردم تماس قطع شده، اما در حالیکه فریاد میکشید صداش رو شنیدم: احمق!!! امروز من تو رو به هتل رسوندم.😡 حالا وقتشه که ساکت بشم، در حالیکه شرمسار بودم بهش گفتم: خوب! ممکنه بیایی منو ببری؟ 🙃 یه بار دیگه فریاد کشید: میام، اما بعد از اینکه این مامور انتظامی رو قانع کنم که من ماشینتو ندزدیدم!!! 😤 تنهایی نخند 😅 بفرستش واسه همه آلزایمری ها 😜😜 eitaa.com/zendgizanashoyi