eitaa logo
ایـده‌هـا و تـجـربـه‌هـای زنـدگـی
651 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
400 ویدیو
72 فایل
#تجربه #انگیزه #ایده #ایده_قری #ایده_شیطنت #ایده_معنوی #قابل_تأمل #زندگی_مشترک #دلبرری #آقایان_بدانند #سیاستهای_زنانه و...
مشاهده در ایتا
دانلود
به جای کیک تولد برایش کیک عروسی بگیرید. یک جشن تولد درست زمانی که شش ماه به تولدش مانده است برایش بگیرید. در یک روزنامه پر تیتراژ با یک آگهی زیبا تولدش را تبریک بگویید. به جای شمع بر روی کیک تولدش فشفشه روشن کنید درست مثل یک جشن عروسی بزرگ. این کار یکی از ویژگی های خاص شخصیت شما را نشان می دهد. به عدد سنش برای روز تولد کارت تبریک تهیه کرده و همانروز تقدیمش کنید. و یا گل رز قرمز. جشنبر روی تقویم دیواری منزلتان اتفاقات مهم و بسیار با اهمیت را بنویسید تا با دیدن آن همان اتفاق بی نظیر را هر روز و هر لحظه حس کنید. سیزده روز برای عید نوروز جشن بگیرید, چهارده روز برای ایام والنتاین و سی روز را برای رسیدن به تاریخ تولدش جشن بگیرید. نخستین حرف اسم خودتان و همسرتان را بر روی یکی از گرانبها ترین اشیا منزلتان حک کنید. eitaa.com/zendgizanashoyi
صدای تو مثل آرامش صدای دریاست و من چقدر خوشبختم که هر روز با صدای زیبای تو از خواب بیدار می شوم 😍❤️❤️😍 eitaa.com/zendgizanashoyi
به عشقت پرده صبح را از پنجره ی احساسم که رو به بیکرانه های آسمان توست باز میکنم آرامش را از تو استمداد میکنم پس به یادت میگویم زندگی سلام صبح بخیر همسر عزیزم eitaa.com/zendgizanashoyi
من آرزو می کنم که خورشید بودم تا می توانستم هر صبح هنگامی که بیدار می شوی صورتت را به آرامی نوازش کنم صبح بخیر ملکه من eitaa.com/zendgizanashoyi
صبح یعنی تو بخندی دل من باز شود پلک بگشایی و از نو غزل آغاز شود صبح یعنی که دلم گرم نگاهت باشد آسمان، عشق، زمین با تو هم آواز شود صادق علیزاده eitaa.com/zendgizanashoyi
صبح بخیر ای عشق گل چهره من صبح بخیر ای آنکه روشنی می‌بخشی به زمین با آفتابی تازه صبح بخیر ای تو که همواره در انتظار دیدار خورشیدی ❤️❤️ eitaa.com/zendgizanashoyi
عزیزم روز من زمانی شروع می شود که تو کنارم باشی، مثل امروز؛  eitaa.com/zendgizanashoyi
سلام. ممنون از کانال آموزنده تون این کانال رو به دوستانم معرفی کردم و هر وقت که هم رو میبینیم کلی ازم تشکر میکنن. میخواستم یه نکته ای بگم همه مردها مثل هم نیستن. مثلا من هر شب قبل از این که بریم تو تختخواب حموم میکردم... و همش عطر و ادکلن و اینا استفاده میکردم..‌. بعد از یه مدتی همسرم گفت من عاشق عطر تن تو هستم... قبل خواب حموم نرو بوی شامپو و عطر زیاد خوشم نمیاد و اینکه من سعی میکردم همیشه آرایش داشته باشم حالا کم یا زیادش بستگی زمان داشت... یه ایده داشتین که بپرسیم از همسرمون از چه کاری خوشش میاد و چی دوست داره؟ بهش پیام دادم... دیدم کاملا برعکس فکر میکردم و آرایش رو دوست نداره! گفت قیافه خودت قشنگه اینجوری مصنوعی میشی... یا من موهامو همیشه میبستم ولی همسرم دوست داشت موهام باز باشه... همه ی اینهارو با یه پرسش نامه فهمیدم. گاهی اوقات ما فکر میکنیم همه مردها مثل همن اما اینطور نیست. پیشنهاد من به شما بانوهای عزیز اینه که حتما حتما بپرسین از همسرتون اگه رو در رو نمیتونین مثل من پیام بفرستین براش. ممنون 🌸eitaa.com/zendgizanashoyi
✅ این تجربه پیام مهمی به خانمها داره سلام خدمت دوستای عزیزم‌ همچنین ادمین زحمتکش من خانومی هستم ۱۸ ساله و شوهرم ۲۳ سالشه. (۱۳ خرداد سالگردمونه ۲سال میشه عقدیم) شوهرم‌ کشاورزی داره و تو این ۶ماه بهار و تابستون خیلی مشغله کاریش زیاده. پدر و مادر منم‌ هردو شاغل هستن منم تو خونه تنهام. با اینکه سرمو با کارای خونه یا کتاب خوندن یا...سرگرم‌ میکردم‌ همش ب این فکر میکردم ک شوهرم بهم توجه نمیکنه اصلا انگار ن انگار ک من وجود دارم حتی در روز بخاطر شغلش و اینک خسته میشد از سرکار میومد خونشون میخوابید اصلا ب من‌ زنگم نمیزد. ی شب بهم قول دادیم‌ صبحا ک از خواب بیدار میشه بهم‌ زنگ بزنه در طول روز حتی‌ اگ ‌۱ دقیقه شد زنگ بزنه شبها میخوابه قبلش شب بخیر بگه شوهرمم‌ گفت چشم‌ قول میدم ب جون‌خانومم. صب ک شد دیدم ن پیامی داده ن چیزی ظهر شد زنگ‌ نزد شب شد پیام نداد. واقعا از دست کاراش خسته شدم. و باهاش ۲ روز قهر کردم. ی روز ک‌ مامانم‌ خونه بود بهم‌ گفت چرا بهم‌ ریختی منم گفتم دیگ از زندگی سیر شدم شوهرم بی توجه بهم احساس میکنم‌ دیگ دوسم‌ نداره در این‌ مورد حرف زدم باش همون روز شوهرم اومد خونمون و من‌ مثل قبل باهاش گرم‌‌ نگرفتم. خلاصه داشتن حرف میزدن مامانم و‌ شوهرم ک یهو مامان همه چیو بهش گفت. شوهرمم ناراحت شد از این حرفا. شب ک‌ رفتم‌ ت اتاق‌ پیشش بخوابم‌ دسشتو دراز کرد ک برم ت بغلش من نرفتم گفت من اون مهتابیو میخوام ک میومد ت بغلم، منم گفتم دیگ اون مهتاب قبلی نیستم‌ خلاصه اومد منو گشوند ت بغلش بوسم کرد گاز گرفت قلقلکم داد تا من بخندم ولی من باش سرد رفتار کردم. بهش گفتم چطور ت میخوای تو هرچی میگی من‌ بگم‌ چشم‌، زیر قولام‌ نزنم اونوفت ت میزنی زیر حرفات! وایساد ب گریه کردن، گفت من ب تو خیلی بد کردم‌ همش درگیر کار بودم‌ کلی‌ معذرت خواهی کرد، خلاصه اشتی کردیم، صب ک‌ شد بوسم‌کرد و بهم گفت صب بخیر ... بعدم رفت خونه هم زنگ‌ میزد هم پیام میداد. دیگ نمیزنه زیر حرفش. منم ناراحت نمیکنه. فردام سالگرد عقدمونه ی شب رویایی در انتطارمونه با کلی برنامه هایی ک اقایی ریخته خواستم بگم خانوما وقتی از چیزی ناراحتین با شوهرتون در میان بزارین اقایون ک پیشگو نیستن ببین ت دل ما چی میگذره 😁 🌸eitaa.com/zendgizanashoyi
سلام وقتتون بخیر امروز سالگرد عروسیمونه و منم اینو (۵۰ دلیل دوست داشتن) با نمد برا اقامون درست کردم (با کاغذ شکل قلب دراوردم و هر دلیل رو روش نوشتم و گذاشتم داخلش) و از دیجی کالا هم براش دمبل خریدم و کیک هم میپزم براش. ممنونم از شما با ایده های قشنگتون😘😘 eitaa.com/zendgizanashoyi
این پشتشه 🌸eitaa.com/zendgizanashoyi