📌 چه کنیم #کودکان در شب راحت بخوابند
❇️ اگر بگذارید فرزندتان در طول روز زیاد بخوابد، شبها به اندازه کافی خسته نمیشود و راحت به خواب نمیرود.
❇️ خواب فرزندتان در طول روز محدود کنید.
❇️ خواب بچهها در طول روز هر چقدر زودتر باشد، برای شب خستهتر میشوند.
❇️ در غیر این صورت بچهای که ساعت ۳ بعدازظهر بخوابد و ۵ عصر بیدار شود، خواب بسیار مفید اوایل شب را از دست می دهد.
🎯 برگرفته از:
🌐 ravazadeh.com
eitaa.com/zendgizanashoyi
◈❖ دانستنی های #بعد_از_ازدواج ❖◈
#همسرداری
🔅 وقتى ميخوايد همسرتون رو نقد كنيد؛ يا با يه تصميم و يا نظر مخالف هستيد؛ اول يه قسمتى از حرفشون كه درسته رو تاييد كنيد و بعد حرف خودتون رو هم بزنيد.
🔅 اگر با مخالفت شروع كنيد مقاومت ايجاد ميشه و حتى طرف مقابل ديگه دلايل شما رو نمى شنوه!
🔅 بهتره اول تاييد كنيد تا مقاومت بشكنه؛ احساس نزديكى به وجود بياد و بعد نظرتون رو بگيد و توضيح بديد. اينجورى پذيرش حرف شما بالاتر ميره و زودتر نتيجه مى رسيم.
بدون بحث و ناراحتى ...
〰〰〰🔸〰〰〰〰〰〰
نکات ویژه #متأهل_ها
eitaa.com/zendgizanashoyi
روز چهارم #قرار_عاشقی🌷
عاشق امروز
زهرا/ حاجت: خوشبختی بچه هام
دوستان همگی لطف کنن #زیارت_عاشورا بخونن 🙏
#التماس_دعا
eitaa.com/zendgizanashoyi
🌿گلبرگی از کلام اولیای الهی
حضرت رضا(علیه السلام) فرمود:
هنگامی که به اوج لذت جنسی نزدیک شدید، تا حد امکان از ریختن نطفه خود، خودداری نکنید و بگذارید غدد جنسی، آزادانه به تخلیه بپردازند. خودداری از تخلیه نطفه، موجب سنگ مثانه خواهد شد.
شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج ۱، ص ۶۵۷
eitaa.com/zendgizanashoyi
🔴 #جملهسازی_های_همسرانه
💠 یکی از عوامل بسیار مهم در بهبود روابط زن و مرد و نیز #استحکام آن بهکارگیری جملات زیبا و امیدبخش در زندگی مشترک است. گاهی در خلوت خود فکر کنید و #جملات متناسب با روحیهی همسرتان بسازید و آنها را در مواقع حسّاس بر زبان جاری کنید.
💠 جملات #ساده امّا امیدبخش و لذّتبخش میتواند روابط شما را گرم و صمیمی نگه دارد. جملاتی مانند:
🔸 همه جوره #قبولت دارم
🔸 #علایقت برام مهمه
🔸 حرفهات همیشه #آرومم میکنه
🔸 خیلی زود #دلتنگت میشم
🔸 #تحمّل دیدن ناراحتیت را ندارم
🔸 دوست دارم با تو #غذا بخورم
🔸 و جملات دیگر
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
eitaa.com/zendgizanashoyi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازدواج گریزی جوانان
علل ازدواج گریزی جوانان
#بخش_اول
#ازدواج_گریزی
eitaa.com/zendgizanashoyi
✅ هر روز صدقه دهید⇩
✍ پیامبر اکرم صلےاللهعلیهوآله
بر هر مسلمانی است که هر روز صدقه بدهد عرض شد: کسی که مال ندارد چکارکند ؟ حضرت فرمودند:
برداشتن چیزهای آسیب رسان از ســر راه صـدقـه است. نشان دادن راه به کسی صدقه است. عیادت بیمــار صدقه است.
امر به معروف صدقه است.
نهی از منکر صدقـه است.
و جـواب سـلام دادن صدقه است
📚 بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۵۰
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
💠eitaa.com/zendgizanashoyi
*امیرالمؤمنین علی(ع) خطاب بہ مالک:*
*ﺍے ﻣﺎﻟﻚ! ﺑﺪﺍﻥ ﺍﮔﺮ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ باشے ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺍﻧﮕﻴﺰﻩﻫﺎے* *ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﺘﻬﻢ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﻭﻟﯽ #ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ_ﺑﺎﺵ🙏🏻*
*ﺍﮔﺮ ﺷﺮﻳﻒ ﻭ ﺩﺭﺳﺘﻜﺎﺭ ﺑﺎﺷﯽ ﻓﺮﻳﺒﺖ ﻣﻴﺪﻫﻨﺪ ﻭﻟﯽ #ﺷﺮﻳﻒ_ﻭ_ﺩﺭﺳﺘﻜﺎﺭ_ﺑﺎﺵ*
*ﻧﻴﻜﻴﻬﺎے ﺍﻣﺮﻭﺯﺕ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ ﻭﻟﯽ #ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭ_ﺑﺎﺵ*
*بهترین های ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺑﺒﺨﺶ حتے ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺪﻙ ﺑﺎﺷﺪ*
*ﺩﺭ اﻧﺘﻬﺎ خواهے ﺩﻳﺪ ﺁﻧﭽﻪ مےﻣﺎﻧﺪ ﻣﻴﺎﻥ ﺗﻮ ﻭ ﺧﺪﺍے ﺗﻮﺳﺖ! ﻧﻪ ﻣﻴﺎﻥ ﺗﻮ ﻭ ﻣﺮﺩم*
eitaa.com/zendgizanashoyi
از امروز پستایی با عنوان #زنان_نمونه توکانال گذاشته میشه
🦋 زنان نمونه 🦋
🍃 حلیمه سعدیه:
حلیمه سعدیه، دختر ابی ذؤیب و از قبیله سعد بن بکر است.
چهار ماه از تولد حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله گذشته بود که دایگان قبیله بنی سعد به مکه آمدند، حلیمه نیز به همراه آنان بود.
عظمت خاندان بنی هاشم و شخصیت مردی مانند عبدالمطلب که جود، احسان، نیکوکاری و دستگیری او از مستمندان، زبانزد خاص و عام بود، سبب می شد که دایگان برای شیر دادن به پیامبر صلی الله علیه و آله بر یکدیگر پیشی بگیرند؛ اما نوزاد قریش، پستان هیچکدام از زنان شیرده را نگرفت. سرانجام، حلیمه سعدیه آمد و پیامبر صلی الله علیه و آله پستان او را مکید.
در این لحظه وجد و سرور، خاندان عبدالمطلب را فراگرفت.
عبدالمطلب، رو به حلیمه کرد و گفت:
- از کدام قبیله هستی؟
- از قبیله بنی سعد هستم؟
- اسمت چیست؟
- حلیمه.
عبدالمطلب، از اسم و نام قبیله او بسیار خوشحال شد و گفت: آفرین، آفرین! دو خوی پسندیده و دو خصلت شایسته، یکی از سعادت و خوشبختی و دیگری حلم و بردباری.
از وقتی که پیامبر صلی الله علیه و آله، دایگی حلیمه سعدیه را پذیرفتند، الطاف الهی سراسر زندگی آن بانو را فراگرفت: سینه بی شیر او پر از شیر شد و دارایی و گله اش رو به فراوانی گذاشت.
خودش می گوید: آن گاه که من پرورش نوزاد آمنه را متکفل شدم، در حضور مادرش خواستم او را شیر دهم، پستان چپ خود را که دارای شیر بود در دهان او گذاشتم؛ ولی کودک به پستان راست من بیشتر متمایل بود. اما من از روزی که بچه دار شده بودم، شیری در پستان راست خود ندیده بودم. اصرار نوزاد، مرا بر آن داشت که پستان راست بی شیر خود را در دهان او بگذارم. هماندم که کودک شروع به مکیدن کرد، رگ های خشک آن پر از شیر شد و این پیشامد موجب تعجب حاضرین شد.
حلیمه سعدیه، پنج سال از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله محافظت کردو در تربیت و پرورش وی کوشید. پس از آن، حضرتش را به آمنه بازگرداند.
بعد از ظهور اسلام، حلیمه به اتفاق شوهر خود، حارث بن عبدالهزی، به مکه آمدند و به رسول خدا صلی الله علیه و آله ایمان آوردند.
پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله تا پایان عمر، از دوران زندگی در قبیله سعد بن بکر یاد می کردند و از حلیمه و فرزندانش قدردانی می کردند و به زبان عربی فصیحی که در آن دوران، در خانه حلیمه سعدیه آموخته بودند، افتخار می کردند.
در جنگ حنین، حلیمه به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد. آن حضرت به احترام وی از جا برخاستند، ردای خود را پهن کردند و حلیمه سعدیه را روی ردای خود نشاندند.
📓زنان نمونه
✍🏻علی شیرازی
eitaa.com/zendgizanashoyi
💑با این رفتارها مادر شوهرتان میشوید
❌«عزیزم! کیف پولت را فراموش نکنی؟»،
❌«موقع برگشتن فراموش نکنی لباسها را از خشکشویی بگیری؟»،
❌«قبض برق را پرداختی؟»
❌«چند بار بایدگفت این حولههای خیس را روی زمین نینداز؟»،
❌«اگر با این لباس نازک بیرون بروی، حتما سرما میخوری» و...
اگر چنین جملههایی را گفتهاید باید بدانید مرتکب اشتباه شدهاید.
این اشتباه، یکی از معمولترین و مخربترین عادتهای ارتباطی با مردهاست؛ یعنی به گونهای با آنها رفتار میکنیم، گویی کودکی بیش نیستند و اینطور فرض میکنیم که ناتوان هستند و نمیتوانند از خودشان مراقبت کنند و نیاز دارند که ما زندگیشان را بگردانیم و این میتواند آثار مخربی روی زندگی ما بگذارد.
💜💜
eitaa.com/zendgizanashoyi
#خوبی_را_تو_به_من_آموختی😊
🔺️روزی معلم کلاس پنجم به دانش آموزانش گفت: من همه شما را دوست دارم. ولی او در واقع این احساس را نسبت به یکی از دانش آموزان که تیدی نام دارد، نداشت.
لباس های این دانش آموز همواره کثیف بودند، وضعیت درسی او ضعیف و گوشه گیر بود.
این قضاوت او بر اساس عملکرد تیدی در طول سال تحصیلی بود.
زیرا که او با بقیه بچه ها بازی نمی کرد و لباسهایش چرکین بودند و به نظافت شخصی خودش توجهی نمی کرد.
تیدی بقدری افسرده و درس نخوان بود که معلمش از تصحیح اوراق امتحانی اش و گذاشتن علامت ✖ در برگه اش با خودکار قرمز و یادداشت عبارت "نیاز به تلاش بیشتر دارد" احساس لذت می کرد.
روزی مدیر آموزشگاه از این معلم درخواست کرد که پرونده تیدی را بررسی کند.
🔹️معلم کلاس اول درباره اونوشته بود" تیدی کودک باهوشی است که تکالیفش را با دقت و بطور منظم انجام می دهد".
🔸️معلم کلاس دوم نوشته بود "تیدی دانش آموز نجیب و دوست داشتنی در بین همکلاسی های خودش است ولی بعلت بیماری سرطان مادرش خیلی ناراحت است".
🔹️اما معلم کلاس سوم نوشته بود "مرگ مادر تیدی تاثیر زیادی بر او داشت. او تمام سعی خود را کرد ولی پدرش توجهی به او نکرد و اگر در این راستا کاری انجام ندهیم بزودی شرایط زندگی در منزل، بر او تاثیر منفی می گذارد".
🔹️در حالی که معلم کلاس چهارم نوشته بود "تیدی دانش آموزی گوشه گیر است که علاقه ای به درس خواندن ندارد و در کلاس دوستانی ندارد و موقع تدریس می خوابد".
🔻اینجا بود که تامسون، معلم وی، به مشکل دانش آموز پی برد و از رفتار خودش شرمنده شد.
این احساس شرمندگی موقعی بیشتر شد که دانش آموزان برای جشن تولد معلمشان هرکدام هدیه ای با ارزش در بسته بندی بسیار زیبا تقدیم معلمشان کردند و هدیه تیدی در یک پلاستیک مچاله شده بود.
خانم تامسون با ناراحتی هدیه تیدی را باز کرد. در این موقع صدای خنده ی تمسخر آمیز شاگردان، کلاس را فرا گرفت. هدیه ی او گردنبندی بود که جای خالی چند نگین افتاده آن به چشم می خورد و شیشه عطری که سه ربع آن خالی بود.
اما هنگامی که خانم تامسون آن گردنبند را به گردن آویخت و مقداری از آن عطر را به لباس خود زد و با گرمی و محبت از تیدی تشکر کرد. صدای خنده ی دانش آموزان قطع شد.
در آن روز تیدی بعد از مدرسه به خانه نرفت و منتظر معلمش ماند و با دیدنش به او گفت: "امروز شما بوی مادرم را می دهی".
در این هنگام اشک های خانم تامسون از دیدگانش جاری شد زیرا تیدی شیشه عطری را به او هدیه داده بود که مادرش استفاده می کرد و بوی مادرش را در معلمش استشمام می کرد.
از آن روز به بعد خانم تامسون توجه خاص و ویژه ای به تیدی می کرد و کم کم استعداد و نبوغ آن پسرک یتیم دوباره شکوفا شد و در پایان سال تحصیلی شاگرد ممتاز کلاسش شد.
پس از آن تامسون دست نوشته ای را مقابل درب منزلش پیدا کرد که در آن نوشته شده بود" شما بهترین معلمی هستی که من تا الان داشته ام".
خانم معلم در جواب او نوشت که تو خوب بودن را به من آموختی.
بعد از چند سال خانم تامسون پس از دریافت دعوت نامه ای از دانشکده ی پزشکی که از او برای حضور در جشن فارق التحصیلی دانشجویان رشته ی پزشکی دعوت کرده بودند و در پایان آن با عنوان "پسرت تیدی" امضاء شده بود، شگفت زده شد.
او در آن جشن در حالی که آن گردنبند را به گردن داشت و بوی آن عطر از بدنش به مشام می رسید، حاضر شد.
آیا می دانید تیدی که بود؟
#تیدی_استوارد مشهورترین پزشک جهان و مالک مرکز استوارد برای درمان سرطان است.
👈 در آغاز سال تحصیلی با دیدی آگاهانه با دانش آموزان خودمان برخورد کنیم.
⚠️کودکان کار و بدسرپرست را دریابیم.
eitaa.com/zendgizanashoyi