eitaa logo
ایـده‌هـا و تـجـربـه‌هـای زنـدگـی
651 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
400 ویدیو
72 فایل
#تجربه #انگیزه #ایده #ایده_قری #ایده_شیطنت #ایده_معنوی #قابل_تأمل #زندگی_مشترک #دلبرری #آقایان_بدانند #سیاستهای_زنانه و...
مشاهده در ایتا
دانلود
960317-Panahian-M-ImamSadegh-RahhayeResidanBeHaleKhosheManaviVaNeshateZendegi-12-18k.mp3
9.48M
سخنرانی استاد با موضوع: راه های رسیدن به حال خوش معنوی و نشاط زندگی تهران - میدان فلسطین - مسجد امام صادق(ع) ۹۶ ۱۲ eitaa.com/zendgizanashoyi
سلام من دختری هستم ۲۵ ساله تو سن ۱۶ سالگی دوست پسر داشتم خیلی هم بودم لذت هم می بردم از کاری که دارم انجام میدم ما خانواده خیلی راحتی هستیم دوست پسر داشتن و این ها خیلی هم بزرگی نیست تو خانوادمون تو عروسی ها می رقصیدم جلوی پسرها و مردهای فامیل این هم اصلا چیزی نبود تو فرهنگ خانوادگیمون... با دوست پسرم خیلی راحت بودم.. اون دوست پسرم کات کرد با پسر بدی دوست شدم همین طور تا ۲۰ سالگی ادامه داشت ۴ سال شب و روز با این پسر اون پسر حرف زدم دل بستم عاشق شدم شکسته شدم یه شب دیگه حالم از خودم بهم خورد😔 واقعا روحم مچاله شده بود حس دستمال کاغذی بودن بهم دست داد حس انزجار از خودم اون شب حس کردم دارم میمیرم انگار آخرین شب زندگیم بود خیلی دلم شکسته بود خیلی کردم یادم رفته بود قبله کدوم طرفه 😔 رفتم دست صورتم و بشورم وضو گرفتم و و برداشتم و باز کردم سوره زمر اومد 💎آیا خدا برای بنده اش کافی نیست؟ افتادم به و زار زدم زجه زدم آب رو آتیش بود اون کلمه ورق زندگی من و برگردوند گم شدم و پیدا کرده بودم رو در و دیوار نوشتم آیا برای بنده اش کافی نیست؟ از فردای اون روز جواب هیچ پسری و ندادم کردم تو عروسی ها شرکت میکردم همه میگفتن بلند شو برقص حالم واقعا از خودم بهم میخورد که یه رقاصه بودم برای مردهای فامیل قبلا انگار چشمام بسته بود واقعا نمیفهمیدم چیکار دارم میکنم کم کم عروسی رفتن هام و کم کردم و الان اصلا شرکت نمیکنم روزهای اول با تمسخر فامیل بود الان کاری به کارم ندارن اول غرق تو آیه قرآن بودم یکم گذشت با استاد آشنا شدم با استاد آشنا شدم بعد از اون لبخند برام مطرح بود موهام خیلی بلند بود و همیشه از روسریم بیرون بود این و یه امتیاز میدونستم از موهامم بدم اومده بود موهام و از ته زدم فقط لبخند رضایت امام زمان برام مهم بود الان هم ۵ سال از اون روز گذشته و من پشیمونم از اینکه چرا انقدر دیر برگشتم تهوعی باید تا تحولی شاید.... من حالم از خودم و گناهام بهم خورد باعث تحولم شد... eitaa.com/zendgizanashoyi