✅️معرفی کتاب
مجموعه سه جلدی «قصه فاطمیون» روایت زندگانی سردارانی است که فرسنگها دورتر از میهن خود، و کیلومترها فراتر از مرزها برای دفاع از آرمانهای پاک اسلام قدم به میدان نهادهاند.
تیپ فاطمیون برای مردم محور مقاومت، رنگ ایستادگی و ایمان دارد در این کتاب از انتشارات بهنشر،ام البنین ماهر با قلم ساده و روان خود به سراغ اثری با نام آذر گگو رفتهاست.
نام جهادی شهید پر افتخار کتاب، «سید» بود که همه را به یاد نام زیبای ایشان، سیدحسین حسینی میانداخت.
مردی که در اولین گروههای اعزام به سوی سوریه، تنها همراه با همراه 20 نفر از مجاهدین افغانستانی به میدان مبارزه با تکفیر قدم نهاد و به سبب رشادت و بیباکیاش، جانشین ابوحامد (شهیدعلیرضا توسلی) فرمانده لشکرفاطمیون گردید.
اخلاق بینظیر و ماجرای عروج شهید والا مقام را در کتاب پیشرو دریابید.🌾
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدسیدحسین_حسینی
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
🕊
درد دلهایی از جنس ..
شهید با شهید🌷🕊
ای شهید !!!
ای شقایق های آتش گرفته ،
دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد💔
،آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید ؟
شهید مرتضی آوینی🌷
🌷
📗معرفی کتاب
❇️مجموعه سه جلدی «قصه فاطمیون» روایت زندگانی سردارانی است که فرسنگها دورتر از میهن خود،
و کیلومترها فراتر از مرزها برای دفاع از آرمانهای پاک اسلام قدم به میدان نهادهاند.
تیپ فاطمیون برای مردم محور مقاومت، رنگ ایستادگی و ایمان دارد در این کتاب از انتشارات بهنشر،ام البنین ماهر با قلم ساده و روان خود به سراغ اثری با نام آذر گگو رفتهاست.
نام جهادی شهید پر افتخار کتاب، «سید» بود که همه را به یاد نام زیبای ایشان، سیدحسین حسینی میانداخت.
مردی که در اولین گروههای اعزام به سوی سوریه، تنها همراه با همراه 20 نفر از مجاهدین افغانستانی به میدان مبارزه با تکفیر قدم نهاد و به سبب رشادت و بیباکیاش، جانشین ابوحامد (شهیدعلیرضا توسلی) فرمانده لشکرفاطمیون گردید.
اخلاق بینظیر و ماجرای عروج شهید والا مقام را در کتاب به نقش کشیده است.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدسیدحسین_حسینی
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
هدایت شده از 🧕🏻حجاب و عفاف🧕🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتخابات تموم شد ولی شجاعت هموطنانمون رو یادمون نمیره که چطوری پوزه سگهای چاهزاده رو به خاک مالیدن💯 🇮🇷
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
#حجاب
🧕🏻حجـــــاب و عفــــاف🧕🏻 .
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
「⃢🦋➺@hejab_o_efaf
┈┉┅━❀🌺❀━┅┉┈
زندگی نامه شهیدان
انتخابات تموم شد ولی شجاعت هموطنانمون رو یادمون نمیره که چطوری پوزه سگهای چاهزاده رو به خاک مالیدن
اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای الی ظهور الحجه...💚
❇️دراین کتاب خانواده این شهید والامقام به بیان زوایایی از شخصیت اخلاقی و جهادی وی می پردازند.
🟩طاهره حسینی هستم، همسر شهید سیدحسین حسینی.
تقریباً سی سال با او زندگی کردم. من ایرانی هستم؛
اما شهید حسینی افغانستانی بود. از ششسالگی در ایران و اینجا بزرگ شده بود. من تفاوتی بین ایران و افغانستان نمیدیدم.
ما همسایۀ دیواربهدیوار بودیم.
خانۀ او نزدیک خانۀ ما بود. وقتی از بزرگترها درباره فاصله ها و تفاوت فرهنگی مان پرسیدم، گفتند: خیلی اگر باشد، بهاندازۀ ۱۵۰ سال است که با هم فاصله داریم یا کمی بیشتر یا کمی کمتر. چه فرقی میکند؟ مهم این است که در گذشتۀ نهچندان دور، ما یکی بودهایم.
سیدحسین متولد سال ۱۳۴۵ بود. او وقتی خیلی کوچک بود، پدرش را از دست داده بود؛ برای همین هم بود که من باید برای او، هم پدر میبودم و هم مادر و هم همسر.
باید برایش همهچیز میبودم و خیلی چیزهای دیگر: زن، زندگی، خانه و... . همۀ اینها را بودم
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدسیدحسین_حسینی
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
❇️دراین کتاب خانواده این شهید والامقام به بیان زوایایی از شخصیت اخلاقی و جهادی وی می پردازند. 🟩طاهره
🟩 پسر جای پدر🌷
❇️ وقتی از من خواستگاری کرد، سرم پایین بود، تا آن زمان او را ندیده بودم.
خانواده ام می گفتند پسر خوبی است و من این خوبی را در تمام سی سال زندگی مشترک با او، دیدم و لمس کردم.
همسرم ابتدا در تهران بود. درس طلبگی میخواند. بعد به مشهد آمد، رفت دنبال کار خیاطی. شلوار مردانه میدوخت و کارش خوب بود. یک سالی که در عقد بودیم، خیلی سخت گذشت؛ چون او از من دور شده بود.
رفته بود به جبهه. در جبهۀ ایران بود. کنار برادران ایرانی خود با صدام میجنگید. دشمن آمده بود و خیلی از جاها را گرفته بود و سیدحسین رفته بود.
میگفت: ایران و افغانستان ندارد. همه باید برویم. مسلمان با مسلمان مرز ندارد. همه برادریم.
بعد از مدتی که از جبهه برگشت، در همین منطقۀ پیچ تلگرد مشهد زندگی مشترک مان را شروع کردیم و خداوند سیداحمد را در سال 1368 به ما هدیه داد.
من به او افتخار میکنم. در سوریه میجنگد. برای همان هدفی میجنگد که پدرش قبل از او جنگیده بود و سر بر سر پیمان گذاشته بود.
این، داستان زندگی ماست: پدری که میرود و پسری که پا جای پای پدر میگذارد...
دومین فرزند ما زینب، متولد ۱۳۷۰ است. بعدی هم زهراست، بچۀ آخر. نام زینب را پدرش انتخاب کرد.
ارادت خاصی به حضرت زینب(س)داشت چنانچه سالها بعد، خودش برای دفاع از حریم زینبی(س) مدافع حرم شد و به شهادت رسید.🕊
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدسیدحسین_حسینی
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
🟧 زینب مال من است!
❇️من زینب هستم.
اسمم را پدرم گذاشت، پدرم مهربان بود.
حتماً میدانید چه میگویم. مهربان، دوست و رفیق. به ما سخت نمیگرفت.
نمیگفت چادر بپوش. میگفت: میخواهی زیباتر جلوه کنی؟ میخواهی در امنیت و آسایش باشی؟ وقتی میگفتم: «بله میخواهم»، میگفت: چادر برای زن خوب است. این نظر من است.
حالا چادری هستیم. چادر انتخاب خود ماست؛ چون حرف پدرمان را درست یافتهایم.
حالا هم امنیت داریم و هم آسایش؛ همان طور که پدرمان گفته بود. با آقاجانم خیلی راحت بودم.
همیشه با هم صحبت میکردیم. هروقت مرا میدید، حتی زمانی که ازدواج کرده بودم، مرا محکم در بغل میگرفت و میبوسید.
پدرم همیشه به مادرم میگفت: زینب مال من است، اون دو تای دیگر(احمد و زهرا) مال تو، و میخندید.
نمی دانم؛ شاید چون سرنوشت خودش بیشتر با حضرت زینب(س) گره خورده بود، این را میگفت. وقتی میخواست به سوریه برود، به او گفتم: آقاجان، این همه سال رفتی، بس نیست؟ مامان، ما را تنها بزرگ کرد.
دیگر بس است. بهخاطر ما نه، بهخاطر مامان. پدرم مکثی کرد و گفت: حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) تنهاتر از شما هستند.
داستان عاشورا را شنیدهاید؟
کربلا میدانید کجاست؟
و بعد شروع کرد به روضهخواندن ...🥀
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدسیدحسین_حسینی
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
🕊 💔خداحافظ ای جوانیِ زینب... 🌷
چند وقتیست ای امیر نجف
حسرت و آه کربلا دارم ...
برسد پای من به کربُبلا
با حسین تو حرفها دارم!(:🥀
#یاحسینع💔
🌷دعـــــــــــای فـــــــــــرج🌷
بسمِـ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمـ
الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ🤲🌷
🌷الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ لوَلــیِّڪَ اَلْفــَرَجْ بحق حضࢪٺ زینب ڪبرۍ سلام الله علیها🤲
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدسیدحسین حسینی
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
🍃🥀تسلای قلب نازنین آقا
صاحب الزمان عج ،سلامتی ورفع
موانع ظهورشون اِجماعاً...صلوات:)
اللهم صل علی محمد و
آل محمد و عجل فرجهم...🌷🍃
🍃❤️ا
یاالله؛یارحمن،یارحیم؛
یامقلب القلوب؛ثبِّت قلبی
علی دینِک.....🌱.......💚🍃
❇️جانشین اول فرمانده فاطمیون بود
یک بار که پدرم از سوریه آمد مرخصی، نمیدانم از آنجا چه گفت که برادرم سیداحمد و شوهرم سید مهدی هم ساکهایشان را بستند.
او هیچوقت از سوریه به ما چیزی نمیگفت. میگفت: من در بهداری هستم. در داروخانه کار میکنم. روزهایی که به مرخصی میآمد، اصلاً خانه نبود. به همرزمانش سر میزد و از اقوام خبر میگرفت.
بعد از شهادتش بود که گفتند: جانشین اول ابوحامد فرمانده فاطمیون بوده و ما هیچ نمیدانستیم.
دربارۀ نحوۀ شهادت پدرم چند جمله بیشتر روایت نشده است: در اواخر مرداد۱۳۹۲ اطراف حرم حضرت زینب(س) بسیار ناامن بود. عملیات میشود و تکفیریها که قصد تعرض به حرم را داشتند، متواری میشوند.
عملیات موفقیتآمیز بود؛ اما صبح جمعه که پدرم همراه با شهید کلانی برای سرکشی به مناطق آزادشده میروند، مسئله طور دیگری بوده. آخر مرداد۱۳۹۲ یعنی دقیقا ۳۰مرداد۱۳۹۲ آخرین برگ از زندگی پدرم ورق میخورد، خمپارهای میان او و شهید کلانی فرود میآید و شهادت از راه میرسد.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدسیدحسین_حسینی
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
❇️جانشین اول فرمانده فاطمیون بود یک بار که پدرم از سوریه آمد مرخصی، نمیدانم از آنجا چه گفت که برادر
⚪️دلم برای خندههایش تنگ شده😔
🟩اگر نوبتی هم باشد، حالا نوبت من است. من زهرا هستم، دختر کوچک پدرم.
کمتر پدرم را دیده ام، گاهی تابستانها صبح زود دوتایی با هم میرفتیم حرم، فقط من و خودش. و چقدر خوش میگذشت! دلم برای خندههایش تنگ شده.
بودن با او را دوست داشتم. خیلی مهربان بود. دوست داشت من درس بخوانم. خیلی به من کمک میکرد و مشاوره میداد.
برایش مهم بود، میگفت: درسات را بخوان. دوست داشت دکتر شوم. میگفت: زهرا باید دکتر شود، اما من دکتر نشدم.
من رشته انسانی میخوانم. نمیدانم شاید اگر بود، نظرش عوض میشد: این که انسانیخواندن بهتر از دکترشدن است. شاید هم نه!
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدسیدحسین_حسینی
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
⚪️دلم برای خندههایش تنگ شده😔 🟩اگر نوبتی هم باشد، حالا نوبت من است. من زهرا هستم، دختر کوچک پدرم.
⬜️کتاب های شهید مطهری را می خواند
همسرم اهل مطالعه هم بود. بیشتر، کتابهای شهید مطهری را میخواند.
توی زندگی، از چیزهایی که دوست داشت غیر از مطالعه، دیدوبازدید، صلۀ رحم، مردمداری و احترام به همه بود. هیچوقت نمیگذاشت ناراحتی، زیاد توی دلش بماند.
میگفت: از کسی کینه به دل نداشته باشید، کینه ایمان را از بین میبرد. چیزی که خیلی دوست داشت، اهمیتدادن به نماز بود. دوست داشت همگی، من و بچهها، به نماز اهمیت بدهیم.
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدسیدحسین_حسینی
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
⬜️کتاب های شهید مطهری را می خواند همسرم اهل مطالعه هم بود. بیشتر، کتابهای شهید مطهری را میخواند.
✅️راهی شدم تا حقیقت را بفهمم
❇️من سیداحمد هستم، فرزند ارشد و تنها پسر شهید حسینی.
این که خواهرم زینب میگوید: معلوم نیست پدرم در گوش سیداحمد و سیدمهدی چه گفت که آنها هم راهی شدند و ساکشان را بستند!
باید بگویم که پدرم اصلاً در گوش من چیزی نگفت؛ اما مهدی همسر زینب را نمیدانم. این که چطور از سوریه سر در آوردم، داستان دارد، داستانی مفصل که از بحثکردن با پدرم شروع شد و حس کنجکاوی بود که مرا به سوریه رساند و ماندگار شدم.
وقتی با او بحث میکردم، میگفتم: چطور است که قیام مردم علیه حسنی مبارک در مصر میشود بهار عربی، میشود بیداری اسلامی؛ اما قیام مردم علیه بشار اسد در سوریه میشود تکفیری، میشود توطئۀ رژیم صهیونیستی؟! او توضیح میداد و من اصلاً زیر بار نمیرفتم.
تا این که ساکم را بستم و راهی شدم. راهی شدم تا حقیقت را بفهمم. درست همان روزی که به سوریه رسیدم، پدرم شهید شد و من اصلاً او را ندیدم.
به فرودگاه که رسیدم، انتظار داشتم او را ببینم و به استقبالم بیاید؛ اما نیامد. بهجای او سردار توسلی معروف به ابوحامد، فرمانده فاطمیون آمد. گفتم: پدرم؟ گفت: هرچه گفتم بیا برو، نیامد! ... وقتی میخواستم راه بیفتم بهطرف سوریه، به پدرم گفته بودم: شما را آنجا چطوری ببینم؟ و او گفته بود: میبینی حالا! و وقتی گفته بودم: «کی؟» گفته بود: دیر نمیشود، ولی دیر شده بود. من دیر رسیده بودم..
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدسیدحسین_حسینی
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
زندگی نامه شهیدان
✅️راهی شدم تا حقیقت را بفهمم ❇️من سیداحمد هستم، فرزند ارشد و تنها پسر شهید حسینی. این که خواهرم ز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🇮🇷
♡ بسم رب الشهدا و الصدیقین ♡
#یک_قرار_شبانه
ان شاءالله امشب در پرونده همه خادمان و دوستداران شهدا بنویسند.
🍃محب امیرالمومنین(ع)
🍃زیارت کربلا و نجف،
🍃سربازی امام زمان(عج)
♦️نهایت شــ🌷ــهادت♦️
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
هر شب ده صلوات هدیه به روح مطهر
یکی ازشهداداریم.💐
هدیه امشب تقدیم میشود به شهید والامقام
🌷 #شهیدسیدحسین_حسینی
✨️اجرتون با شهدا🕊
#امام_زمان
#شهیدسیدحسین_حسینی
#زندگی_نامه_شهیدان
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
❇️ راستش را بخواهید، من پدرم را بعد از شهادتش شناختم. قبل از آن او را نمیشناختم.
وقتی شهید شد، طوری که دوستان و همرزمانش برایش عزاداری و گریه میکردند و از او میگفتند، تازه فهمیدم چه خبر است. زمانی که شهید توسلی، شهید فدایی، شهید رضایی و شهید فاتح در شهادت او گریه میکردند و از او میگفتند، گویی آنها پدرشان را از دست داده بودند، نه من...
وقتی خدا توفیق داد لباس جهاد و دفاع از حرمهای شریف سامرا و سوریه را بر تن کنم، زمانی که سردار سلیمانی را دیدم و مرا به او معرفی کردند، اشک ریخت و مرا در بغل گرفت و از خاطراتش با پدرم تعریف کرد.
چیزی که برایم عجیب بود، این بود که او پدرم را بهخوبی میشناخت؛ ولی من حتی یک بار از پدرم نشنیده بودم که او سردار سلیمانی را از نزدیک دیده باشد...
#امام_زمان
#زندگی_نامه_شهیدان
#شهیدسیدحسین_حسینی
🌷
╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan
╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯