eitaa logo
زندگی نامه شهیدان
803 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
93 فایل
بِســـمِ الله الرّحمــنِ الرّحیــم أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی آن‌ها کسانی‌اندکه خدا قلب‌هاشان را برای تقـوا امتحان کرده. @fendreck @KhademAllah7 ✅🌷حمایت شمادلگرمی ماست🌷🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح همان لبخند توست که دوباره مرا به بهشت می‌خواند... شادی روحش صلوات🌹
زندگی پهلوانی شهید سعید طوقانی متولد 1342 از کودکی با هدایت پدر و عمویش در باشگاه جعفری به ورزش باستانی پرداخت و در سن 7 سالگی در جشن هنر طوس نشان و بازوبند طلای پهلوانی کشور را به دست آورد، در بخشی از کتاب در این‌باره آمده است: «در آن جشن که هر سال برای بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و شاهنامه‌ی او برگزار می‌شد، حدود 500 نفر از بزرگان ورزش باستانی حضور داشتند. در شب نهایی، وقتی همه ورزشکاران هنر خود را به نمایش گذاشتند، سعید هفت ساله وارد شد و با اجرای حرکات نمایشی بسیار خوش درخشید، به طوری که فرح از جا برخاست و به طرف او رفت. پس از گفت و گو با سعید نشان پهلوانی و بازوبند طلای پهلوانی کشور را به بازوی او بست». از آن روز به بعد، پوسترها و تصاویری با عنوان «پهلوان کوچولوی کشور سعید طوقانی» زینت بخش زورخانه‌ها و نشریات ورزشی شد. با شروع حرکت مردم به رهبری امام خمینی‌(ره) علیه حکومت طاغوت، سعید نیز همراه بزرگترهای خانواده خود در آن شرکت کرد و با سیل خروشان ملت همراه گشت. نامه‌ای به امام نوشت و به نشانه اعتراض و به خاطر ظلم ستم های شاه ملعون دست از ورزش باستانی کشید. بعد از انقلاب به همراه گروهی از ورزشکاران و پهلوانان ورزش باستانی به دیدار حضرت امام (ره) رفت. در سال ۱۳۵۸ طی حکمی توسط مرحوم پهلوان مصطفی طوسی "رئیس وقت فدراسیون ورزش های باستانی" سرپرست نوجوانان باستانی کار کشور می‌شود. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
پهلوان سعید بعد از شهادت برادر بزرگش محمد در عملیات والفجر1، در سال 1362 تلاش زیادی برای اعزام به جبهه کرد که به دلیل مخالفت خانواده و کمی سن موفق نشد. در آخر با گرفتن موافقت پدر و دستکاری در شناسنامه به جبهه اعزام شد و با حضور در پادگان دوکوهه، به همراه شهید "عباس دائم الحضور" توانست رزمندگان را به ورزش باستانی جذب کند. بعد از حضور چند ماهه در جبهه و اعزام مجدد در پاییز سال 1363 در عملیات بدر در شرق دجله ردای شهادت پوشید و پیکراش بعد 14 سال به خانه برگشت. جالب اینکه شعبان جعفری ملقب به شعبون بی مخ در سال 1378 نوار ویدئویی را برای پدر سعید ارسال کرد که در آن ضمن تسلیت شهادت سعید گفته بود چرا اجازه دادید پهلوان سعید به جبهه برود و کشته شود. حاج اکبر پدر شهیدان طوقانی برای شعبان پیام فرستاد که: «حضور در جبهه و جنگ بر همه واجب بود. سعید که هیچ، حتی اگر لازم بود بچه های دیگرم را نیز می فرستادم جبهه تا از انقلاب و کشور دفاع کنند.» 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
*زورخانه در جبهه سعید با حضور در پادگان دوکوهه، به همراه شهید «عبّاس دائم الحضور» توانست رزمندگان را به ورزش باستانی جذب کند و با بهره گیری از کمترین امکانات، زورخانه ای در اردوگاه برپاکند که بعد از شهادتش، نیز ورزش باستانی در جبهه ها از جایگاه ویژه ای برخوردار بود. زمانی که جبهه بود به او می گویند باید برای مسابقات به خارج بروی و او قبول نمی کند و وقتی می گویند در مسابقات داخلی شرکت کن، می گوید: «چه ارزشی داره من مدال به گردنم بیندازم و رفقایم در جبهه تکه تکه شوند؟» در آن زمان یک برنامه آموزشی از ایشان ساخته شده بود و در تلویزیون نشان داده می شد. دوستان ایشان که به مرخصی آمده بودند پس از بازگشت به او می گویند: «تو را در تلویزیون دیده ایم.» و او با بی اعتنایی می گوید: «ولش کن، بگذار همین جوری، خاکی عینِ هم باشیم» 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
⛅️روزشمار شهدایی مدافعان حرم 🗓امروز ۹ آبان ۱۴۰۲ مصادف با سالروز: 🌹شهادت شهید محسن فانوسی 🌹شهادت شهید محمد زهره وند 🌹شهادت شهید سید سجاد حسینی 🌹شهادت شهید حمیدرضا فاطمی اطهر 🌹شهادت شهید محمد اتابه 🌹شهادت شهید ذاکر حیدری 🌹شهادت شهید محمد کیهانی 🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات ❁اللَّهمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد❁ ‌
او قبل از انقلاب در مراسم‌های زیادی دعوت می‌شد؛ حتی یک بار پیش از انقلاب، دربار پهلوی جشن بزرگی برگزار کرد که سعید جلوی شاه ورزش باستانی انجام داد و ‌چرخید و میل ‌زند. در آن دوران سعید، سن و سال زیادی نداشت و به آن معرفت نرسیده بود اما بعد از انقلاب که روحیات مبارزه و ضدپهلوی در او تقویت شد، به شدت از اینکه زمانی مجبور شده تا در برابر شاه یا دیگر مسئولان پیش از انقلاب ورزش کند، ابراز ناراحتی می‌کرد. در صورتی که در آن روزها آن چیزی که برای سعید مطرح بوده ورزش بوده است نه اینکه کجا و برای چه کسانی انجام می‌دهد. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
چگونگی شهادت شامگاه بیست و دومین روز اسفند ماه در شرق دجله، نیروها سوار بر قایق از آب گذشتند و از جزیره مجنون نیز رد شدند. سعید سلاح بر دوش، میان ستونِ نیروها، استوار و محکم گام برمی‌داشت. تیربارهای دشمن بی‌امان آتش می‌ریختند. ناگهان سعید که کمی دولا شده بود از ستون نیروها خارج شد و در میان تاریکی دشت که با سرخی منوّرها روشن شده بود راه سمت چپ را پیش گرفت و از نیروهای گردان دور ‌شد. بچه‌های گردان میثم و دیگر گردان‌ها علاقه ‌خاصی به سعید داشتند چرا که پاک بود و شیرین. هنگامی که در لباسِ رزم ورزش می‌کرد، می چرخید، میل‌های باستانی را به آسمان می‌انداخت، همه شیفته‌اش می‌شدند؛ از همه بالاتر اخلاقش بود که نسبت به کسی بغض، حسد و کینه نداشت. با همه از درِ محبّت وارد می‌شد. اول یک شوخی بامزه بود، بعد خنده و بعد دوستی. 👇👇👇
👇👇 به بچه‌ها نگو سعید شهید شده لحظاتی بعد سعید زانوهایش را بر زمین کوبید، مکثی کرد و به‌ناگاه با صورت برزمین افتاد و فرمانده که به دنبال او بود به طرفش دوید، فقط می‌گفت: سعید، سعید چی شده؟ دست بر شانه‌اش گذاشت پیکرِ سعید را برگرداند، چشمانش هنوز باز بود و بر لبانش خنده گشوده مانده بود. نگاهی به شکمِ سعید کرد، از میانِ انگشتانش که جلوی شکمش را گرفته بود، خونِ گرم جاری و بر زمینِ خشک روان می‌گشت. سعی کرد دستانش را که محکم شده بود بردارد... گلوله تیربار سنگین دوشکا بدن او را شکافته بود و سعید این نوگلِ 15 ساله که می‌دانست چقدر بچه‌های گردان دوستش دارند در آخرین لحظات برای اینکه هیچ یک از بچه‌ها متوجه شهادتش نشوند و خللی در روحیه کسی وارد نیاید، در حالی که توانی در بدن نداشت خود را از نیروها دور کرد و در خلوت تنهایی سر بر زمین نهاد و به فرمانده‌اش گفت: «برادر شما را به خدا قسم، به بچه‌ها نگو سعید شهید شد و صورتِ مرا بپوشان تا نیروها به راه خودشان ادامه بدهند که وقت تنگ است.» 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*زورخانه در جبهه سعید با حضور در پادگان دوکوهه، به همراه شهید «عبّاس دائم الحضور» توانست رزمندگان را به ورزش باستانی جذب کند و با بهره گیری از کمترین امکانات، زورخانه ای در اردوگاه برپاکند که بعد از شهادتش، نیز ورزش باستانی در جبهه ها از جایگاه ویژه ای برخوردار بود. زمانی که جبهه بود به او می گویند باید برای مسابقات به خارج بروی و او قبول نمی کند و وقتی می گویند در مسابقات داخلی شرکت کن، می گوید: «چه ارزشی داره من مدال به گردنم بیندازم و رفقایم در جبهه تکه تکه شوند؟» در آن زمان یک برنامه آموزشی از ایشان ساخته شده بود و در تلویزیون نشان داده می شد. دوستان ایشان که به مرخصی آمده بودند پس از بازگشت به او می گویند: «تو را در تلویزیون دیده ایم.» و او با بی اعتنایی می گوید: «ولش کن، بگذار همین جوری، خاکی عینِ هم باشیم» 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
مانند مادر غریبش، حضرت زهرا (س) به شهادت رسید سعید در گوشه ای از خاطراتش نوشته: «عهد کرده ام با حضرتِ زهرا (سلام الله علیها) که ببینم ایشان چه کشیده اند…» و همان بود که در عملیات بدر که با رمزِ یازهرا (سلام الله علیها) شروع شده بود، تیری به پهلو و شکم او اصابت می کند و مانند مادر غریبش مظلومانه به شهادت رسید. متن دستخط مقام معظم رهبری بر روی تصویر شهید: « درود بر عزیزانی که با درخشش جوانی خود این فصل از تاریخ کشور را درخشان کردند و با فداکاری شجاعانه خود، خون آنرا در رگ این ملت و این کشور دواندند.» 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
اول وقت سیره ▫️ خطاب شهید محراب، آیت الله دستغیب به آن برادر بسیجی در جبهه : 💠 منِ دستغیب، حاضرم یکجا، ثواب هفتـاد سال نمازهای واجب، نوافـل،حد روزه هـا، تهجدها و شب زنده داری هایم را بدهم به تـو . . . . در عـوض، ثواب آن دو رکعت نمـازت که در میدان جنـگ، بدون وضـو، پشت به قبـله، با لباس خـونی و بدن نجـس خوانده ای را از تـو بگیـرم. !!! ◇ آیـا حـاضر به چنـین معـامله ای هستی؟!» هدیه محضر همه شهدا صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهدی طوقانی برادر شهید سعید طوقانی گفت: ما 6 تا خواهر و برادر هستیم که البته 2 تا از برادرهایم به شهادت رسیده‌اند. فاصله سنی من با سعید 10 سال و با محمد 14 سال است به همین دلیل خاطرات بیشتری از سعید در ذهن دارم. وی ادامه داد: پدر ما فرد زحمت‌کشی بود. ایشان قصاب بود و از همان جوانی کارگری می‌کرد و باعث افتخار است که با حقوق کارگری چنین فرزندانی تربیت کرده است. طوقانی در خصوص دلیل گرایش برادرش شهید «سعید طوقانی» به ورزش باستانی بیان داشت: پدرم شیفته اهل بیت (ع) بود و به دلیل ارادتش به حضرت علی (ع) به ورزش باستانی علاقه بسیاری داشت. او یکی از ورزشکاران قدیمی و با سابقه زورخانه شهید فهمیده بود و به همراه برادرهایم در اکثر زورخانه‌های تهران حضور داشت. وی با بیان اینکه سعید همیشه همراه پدرم بود، ادامه داد: این رفت و آمد به زورخانه‌ها و تأسی به فرهنگ ورزش دوستی اهل بیت (ع)، موجب شد برادرهایم از ابتدا با همین عشق و ارادت بزرگ شوند. ورزش باستانی با ذکر «یاعلی» بسیار آمیخته است و در واقع یک نوع رزم است. آن ابزاری که در این ورزش مورد استفاده قرار می‌گیرد، هریک نمادی از یک وسیله رزمی است. مثلاً «سنگ» نمادی از «سپر» است یا «میل» نمادی از «گرز» است. «کباده» هم نمادی از «تیر و کمان» است و همه اینها موجب می‌شود ورزش باستانی روحیه پهلوانی ورزشکار را تقویت کند. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯👇👇👇
ما ورزش را از سعید یاد گرفته‌ایم وی افزود: پدرم یک روز در بیت رهبری بود که یکی از محافظ‌ها را می‌بیند. او وقتی پدر مرا می‌شناسد، می‌گوید داخل حسینیه مراسم ورزش باستانی است و پدرم را می‌برد داخل و می‌بیند که جانبازها با ویلچر‌شان ورزش قهرمانی انجام می‌دهند و حضرت آقا هم ورزش آنها را تماشا می‌کرده است. آنجا پدرم را به ایشان معرفی می‌کنند و پدرم صحبتی با مقام معظم رهبری می‌کنند و از ایشان دعوت می‌کنند که به منزلمان بیایند که البته تابه‌‌حال این توفیق را نداشتیم. طوقانی بیان داشت: ورزش که تمام می‌شود، محمود ژولیده پدرم را به جمع معرفی می‌کند و پدرم تعریف می‌کرد هر یک از ورزشکاران که جلو می‌آمدند، می‌گفتند «ما ورزش را از سعید یاد گرفته‌ایم. خدا رحمت کند سعید را که به ما میل زدن را یاد داد». برادر شهید طوقانی گفت: سعید 22 اسفند 1362 در عملیات بدر در منطقه مجنون شهید می‌شود و پیکرش همان جا می‌ماند و عاقبت بعد از 10 سال استخوان‌های برادر پهلوانم را برای پدر و مادرم آوردند. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
مادر شهیدان و جانبازان سعید و محمد طوقانی گفت: بنده حضرت زینب (سلام‌الله علیها) را خیلی دوست دارم و این صبر را هم از ایشان آموختم. خانم فاطمه خشک‌پز اظهار کرد: آقا سعید از بچگی به همراه پدر به زورخانه‌ها می‌رفت و در ۸ سالگی بازوبند طلا گرفت و پهلوان کوچولوی کشور شد در ۱۵ سالگی هم در عملیات «بدر» به شهادت رسید اما بعد از ۱۳ سال فقط یک پلاک از آقا سعید برگشت. آقامحمد هم در عملیات «والفجر۱» شهید شد و بعد از ۱۲ سال فقط یک پلاک از ایشان برای من برگشت. مادر شهیدان و جانبازان سعید و محمد طوقانی گفت: بنده حضرت زینب (سلام‌الله علیها) را خیلی دوست دارم و این صبر را هم از ایشان آموختم و حضرت آقا را هم خیلی دوست دارم و اگر خداوند باز هم به بنده پسری عطا می‌کرد به دستور حضرت آقا فدایی راه حضرت زینب (س) و سیدالشهدا (ع) می‌کردم. خانم خشک‌پز ادامه داد: آقا سعید خیلی به نماز و احترام به بزرگترها اهمیت می‌داد و یک بار هم خواب حضرت علی (ع) را دیده بود و از این بابت خیلی خوشحال بود. مادر شهیدان و جانبازان سعید و محمد طوقانی در مورد علاقه خود به شخصیت و سبک زندگی حضرت زهرا (س) اظهار کرد: بنده ارادت خاصی به حضرت فاطمه زهرا (س) دارم و اول ماه هم همیشه آش حضرت زهرا (س) را طبخ می‌کنم و هر کسی که این آش را نذر کرده حاجت گرفته است. 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
🔹مستحب است پیش از نمازهای واجب شبانه‌روز، اذان و اقامه بگویند، و این استحباب در مورد نمازهای صبح و مغرب مخصوصاً نماز جماعت، مورد تأکید است، ولی در دیگر نمازهای واجب، مانند نماز آیات اذان و اقامه وارد نشده است.
🌿عاشقان هر چه بخواهید بخواهید .. یار ما بنده نواز است اذان میگویند .. 🤲الهى راز دل را نهفتن دشوار و گفتن دشوارتر. الهى چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش. بارالها ! واى بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم. چگونه گویم نشناختمت که شناختمت و چگونه گویم شناختمت که نشناختمت. الهى عاقبت چه خواهد شد و با ابد چه باید کرد.خدایا آن خواهم که هیچ نخواهم. همه سرآسوده خواهند و حسن دل آسوده... معبودا !هر آنچه را که بهترین خیر است برای بندگانت رقم بزن و عزت و عاقبت بخیری را نصیبشان گردان . آمین ملتمس دعاییم .
🔰دَهِه هَشتادی‌ها و پَهلَوان سَعید👏❤️ 💠در آستانه هفته بسیج دانش‌آموزی و در راستای کنگره ملی شهدای کاشان، دانش آموزان مدرسه نوریان به زورخانه پهلوان سعید و محمد طوقانی رفتند و ضمن حضور بر سر تربت پاک این شهدای عزیز و آشنایی با تاریخچه زورخانه به تماشای گوشه ای از ورزش باستانی نشستند. 🔺️با تشکر از: 🔸️مدیریت و فرمانده محترم واحد بسیج سرکار خانم مشرقی 🗓۶ آبانماه ۱۴۰۳
پهلوانان 🕊شهید محمد طوقانی طاهری 🕊 تولد 💚۱۳۴۲/۶/۲۰ شهادت ❤️۱۳۶۲/۲/۳۰ خاکسپاری : ۱۳۷۶/۱۱/۱۸ سن: ۲۰ سال 🕊شهید سعید طوقانی طاهری 🕊 تولد 💚 ۱۳۴۸/۱/۱۲ شهادت❤️۱۳۶۳/۱۲/۲۲ سن : ۱۵ سال محل دفن : کاشان - روبروی پارک آیت الله مدنی -زورخانه شهیدان طوقانی طاهری 🔹پدر شهیدان : زنده یاد پهلوان حاج علی اکبر طوقانی طاهری 🔸مادر شهیدان : فاطمه خشک پز کاشانی روحشان شاد و نامشان جاودانه و راهشان پررهرو باد 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
🌷دعـــــــــــای فـــــــــــرج🌷 بسمِـ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمـ الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ🤲🌷 🌷الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌🤲 🌷 ╭═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╮ @zendgy_namy_shahidan ╰═━⊰🍃🕊🌷🍃⊱━═╯
تصمیماتی که سرنوشت سازترین بود نه میزی بود و نه اتاق و سالن کنفرانسی. قبل عملیات وقت کم بود ... می‌گفتند برادرا بفرمایید بشینید. چند دقیقه باهاتون حرف دارم... سخن کوتاه بود، اما پایان همین جلساتشون حاضرین تصمیماتی می‌گرفتند عاشورااایی.