eitaa logo
♕‌زیــنـــبـــیـــه♕
1.8هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
9.5هزار ویدیو
47 فایل
کُلُنا عَـباسُکَ یا زیـــنـب به جمع محبین اهل بیت بخصوص‌خانم زینب کبری(س) وفدائیان ره خوش آمدید💐 خواهران/برادران✨ کلی استوری بیوپروفایل و...باکیفیت تولید خودمون رومیذاریم باماباشید دوستانتون روهم دعوت کنیدخوشحال میشیم🌹❣️ ارتباط با خادم کانال @Ehsan_8383
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولودی بسیار جذاب و دیدنی .پیشاپیش عیدتون مبارک👏 توسط نزارالقطری 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
از امشــب، هرشب یک پارت از رمانی جذاب به نام ناحـله گذاشته خواهدشد. 👌 امیدوارم ک اعضای خوب وهمراه کانالمون راضی باشــن❤️🦋
✨🌱 با باد سردی ک تو صورتم خورد لرزیدم و دوطرف سوییشرتم و محکم تر جمع کردم... همینطور که سعی میکردم قدمامو بلندتر وردارم زیر لب به آسمون و زمین غر میزدم حالا ی روز که من بدبخت باید پیاده برم کلاس، هوا انقدر سرد شده... لباس گرم ترم نپوشیدم لااقل. مسیر هم که تاکسی خور نیس اه اه اه کل راهو مشغول غر زدن بودم انقدر تند تند قدم برمیداشتم ک نفسام ب شماره افتاد دیگه نزدیکای خونه معلمم بودم کوچه ی تاریک و که دیدم یاد حرف بابام افتادم که گفته بود اینجا خطرناکه سعی کن تنها نیای با احتیاط قدم ور میداشتم یخورده که گذشت حس کردم یکی پشت سرمه وقدم ب قدم همراهم میاد به خیال اینکه توهم زدم بی تفاوت به راهم ادامه دادم اما هر چی بیشتر میرفتم این توهم جدی تر از ی توهم ب نظر میرسید قدمامو تند کردم و به فرض اینکه یه ادم عادیه و داره راه خودشو میره و کاری با من نداره برگشتم عقب تا مطمئن شم بدبختانه درست حدس نزده بودم از شدت ترس سرگیجه گرفتم‌ اب دهنم و به زحمت قورت دادم وسعی کردم نفسای عمیق بکشم تا خواستم فرار و بر قرار ترجیح بدم و در برم یهو یه دستی محکم نشست رو صورتم و کشیدم عقب هرکاری کردم دستش و از رو دهنم ور دارم نشد چاقوشو گذاش رو صورتم و در گوشم گفت :هییییس خانوم خوشگلهه تو که نمیخوای صورتت شطرنجی شه ها ؟ لحن بدش ترسم و بیشتر کرد از اینهمه بد بیاری داشت گریه ام میگرفت خدایا غلط کردم اگه گناهیی کردم این بارم ببخش منو . از دست این مردتیکه نجاتم بده اخه چرا اینجا پرنده پر نمیزنه ؟؟ چسبوندم به دیوار و گفت :یالا کوله ات و خالی کن با دستای لرزون کاری ک گفت و انجام دادم‌ وسایل و ک داشتم میریختم پایین چشم خورد ب اینه شکسته تو کیفم ب سختی انداختمش داخل استینم کیف پولم و گذاشت تو جیبش بقیه چیزای کیفمم ی نگا انداخت و با نگاهی پر از شرارت و چشایی ک شده بودن هاله خون سرتا پام و با دقت برانداز میکرد چسبید بهم از قیافه نکرش چندشم شد دهنش بوی گند سیگار میداد با پشت دستش صورتم و لمس کرد و گفت:جوووون حس کردم اگه یه دیقه ی دیگه تو این وضع بمونم ممکنه رو قیافه نحسش بالا بیارم اب دهنم‌و جمع کردم و تف کردم تو صورتش محکم با پشت دست کوبید تو دهنم و فکم و گرفت و گفت: خوبه خوشم میاد از دخترای این مدلی داشتم فکر میکردم یه ادم چوب کبریت مفنگی چجوری میتونی انقدر زور داشته باشه فاصله امون داشت کم تر میشد با اینکه چادری نبودم و حجابم با مانتو بود ولی تا الان هیچ وقت ب هیچ نامحرمی انقدر نزدیک نشده بودم از عذابی که داشتم میکشیدم بغضم ترکید و زدم زیر گریه ولی نگاه خبیثش هنوز مثه قبل بود آینه رو تو دستم گرفتم وقتی دیدم تو ی باغ دیگه اس از فرصت استفاده کردم و با تمام زور ناچیزم آینه رو از قسمت تیزیش کشیدم رو کمرش صدای آخش بلند شد دیگه صبر نکردم ببینیم چی میشه با تمام قدرت دوییدم از شانس خیلی بدم پاهام به یه سنگ گنده گیر کرد و با صورت خوردم زمین دیگه نشد بلند شم بهم رسیده بود به نهایت ضعف رسیدم و دیگه نتونستم نقش دخترای شجاع و بازی کنم گریه ام ب هق هق تبدیل شده بود هم از ترس هم از درد اینبار تو نگاهش هیچی جز خشم ندیدم بلندم کرد و دنبال خودش کشوند هرچی فحشم از بچگی یاد گرفته بود و نثارم کرد همش چهره ی پدرم میومدم تو ذهنم و از خودم بدم میومد مقاومت کردم ،از تقلاهای من کلافه شده بود چاقوش و گذاشت زیر گلوم و گفت : دخترجون من صبرم خیلی کمه میفهمی ؟ خیلی کم یهو.. منتظر پارت های خفن بعدی باشین رفقا😎✌️🏻 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Ali-Fani-Elahi-Azumal-Bala-320.mp3
9.08M
مَن‌دُعآي‌فَرج‌میخوآنَم‌بیـآآقـا؎ِمَن! ... 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
🪐گشایش در‌های آسمان با 🔸 وقتی که جوان برای نماز شب بلند می‌شود، اما خوابش می‌آید و سرش به این طرف و آن طرف می‌رود، چانه‌اش پایین می‌افتد، پروردگار درهای آسمان را باز می‌‌کند و خطاب به ملائکه می‌فرماید: «أُنظُروا الی عَبدی؛ به بنده من نگاه کنید.» یعنی خداوند علّی اعلا افتخار می‌کند که ببیند این بنده من، کاری را که بر او واجب نکرده‌ام؛ چگونه به جا می‌آورد. پروردگار می‌فرماید: من سه چیز به او مرحمت می‌کنم: 🔹اول این که موفق به توبه‌اش می‌کنم؛ آن هم توبه نصوح و قاطع، 🔹دوم این که گناهانش را می‌آمرزم 🔹 سوم رزق وسیعی نصیب او می‌کنم. 🖇 آیت الله حق شناس، ز ملکوت تا ملکوت، دفتر اول 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
❣ خواب مہدی (عج) را ببینید شب بخیر😍 ❣بوسہ از پایش بچینید شب بخیر😇 ❣خواب زهرا(س)را ببینید شب بخیر☺️ ❣هدیه از مادر بگیرید شب بخیر😴 ❣شبتون مهدوی🎈 ❣دمتون مادری💕 ❣نفستون حیدری😌 ❣یاعلی مدد🎈✌️🏻 😴اعمال قبل از خواب😴 🌷حضرت رسول اکرم فرمودند هر شب پیش از خواب : 🍃🌸1️⃣. 👈🏻✨( ٣ بار سوره توحید)✨👉🏻 🍃🌸2️⃣ 👈🏻✨ (۱ بار: اللهم صل علی محمد وآل محمد عجل فرجهم، اللهم صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین)✨👉🏻 🍃🌸3️⃣ 👈🏻✨(۱بار: اللهم اغفرللمومنین والمومنات)✨👉🏻 🍃🌸4️⃣ 👈🏻✨ ( ۱ بار: سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اکبر)✨👉🏻 🍃🌸5️⃣ 👈🏻✨(٣ بار: «یَفْعَلُ اللهُ ما یَشاءُ بِقُدْرَتِهِ، وَ یحْكُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ»✨👉🏻 🍃🌸6️⃣ (از بین برنده عذاب قبر )👇🏻 ✨💗 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم💗 🌸أَلْهَاکُمُ التَّکَاثُرُ ﴿١﴾ 🌸حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿٢﴾ 🌸کَلا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٣﴾ 🌸ثُمَّ کَلا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٤﴾ 🌸کَلا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ ﴿٥﴾ 🌸لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ ﴿٦﴾ 🌸ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ ﴿٧﴾ 🌸ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ ﴿٨﴾✨ 7⃣ امام صادق: «هركس با وضو به رختخواب برود، رختخواب براى او حكم مسجد را دارد. واگر در ميان رختخواب به ياد آورد كه وضو ندارد، بر روانداز تيمّم كند كه اگر با وضو يا تيمّم بخوابد، تا زمانى كه به ياد خداست گويى نماز مى‌خوانَد» (به جای تیمم وضو بگیریم تا یه خودسازی هم انجام داده باشیم ) 📚مستدرك وسايل الشيعة ج١ص٣٣٩ باب ده حديث ٢١🗞🖇 🌱 ان‌شاءالله پایبند باشیم✅ آیا حیف نیست هرشب به این سادگی از چنین خیر پربرکتی محروم شویم ؟👌👌👌👌 😴 (کانال_زینبیه) کپی شرعا حرام 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎉⃟💐 🎆میــــــــلاد امیرالمومنین علی (ع) و روز پدر مبارکباد🎇 🎉⃟💐 🎉⃟💐 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎉⃟💐 روز ایجاد که حق خلقت دنیا میکرد در پس پرده علی بود و تماشا میکرد ... 🎉⃟💐 (ع) 🎉⃟💐 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
عــلی زیـــباتـرین نـام جــهان اســت🦾😎
ولادت امیرالمومنین امام علی(ع)را به رهبر عظیم الشان کشورمان و پدر انقلاب اسلامی تبریک میگوییم🌸 📎باباجان سایه ات بر سرمان مستدام 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎉⃟💐 🤗 بفرستید برای پدرتون🤗 🎉⃟💐 🎉⃟💐 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎉⃟💐پ مثل پدر🍀 🤗 بفرستید برای پدرتون🤗 🎉⃟💐 🎉⃟💐 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻ ‌
سلام عید برهمه عزیزان مبارک بارش برف وباران مبارک باورتون میشه اولین شب اعتکاف برکت از اسمون امد چون امسال بیشترین مساجد مشهد نوجونهارا در مسجد به اعتکاف دعوت کردن واز دعای خالصانه وپاک بچه ها در اعتکاف قفل اسمون باز شد وروز تولد مولا امیرالمومنین بهترین عیدی که ارزویمان باریدن برف بود را به ما داد از همتون عاجزانه میخام تو دلتون برای حاجت منم دعا کنید فقط یک کلمه یا علی جان ادرکنی🌺 عید بر همه مبارک🌸 التماس دعا 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمام دلخوشی زندگی من این‌ست که وقت مرگ می‌آیی و مرگ شیرین است کفن کنید مرا رو به قبله‌ی حرمش نجف چه جای قشنگی برای تدفین است 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مولا علی میلادت مبارک‌💥🌼💥🌼💥 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدر یعنی گرمی یک خانه پدر یعنی شونه مردانه روز پدر مبارک پدر مهربانم🌸 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 تشرّف شیخ محمّد تقی قزوینی‌ خدمت امام زمان(عج) پس از شفا یافتن از بیماری لاعلاج به دست امیر المومنین حضرت علی(ع) 🏷 قسمت اول: ♦️ شیخ جلیل، میرزا عبد الجواد محلّاتی، که از اهل تقوی و مجاورین نجف اشرف بود، فرمود: ▪️ شیخ محمّد تقی قزوینی، که در مدرسه صدر منزل داشت و از نظر علم و عمل و تقوی و زهد بی‌نظیر بود، دائما می‌گفت: ▫️ حاجتی که من از خدا دارم و در حرم مطهّر امیر المؤمنین علیه السّلام همیشه خواسته‌ام این است که خدمت ولیّ‌عصر، حضرت بقیّه اللّه ارواحنا فداه، مشرّف شده و پاهای مبارک آن حضرت را ببوسم و در کمال عجز و با دل‌شکستگی می‌گویم: 📜 اللهمّ ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده. ▪️ ایشان مبتلا به مرض سل شد و با این‌که فقیر و نیازمند بود، نهایت عزّت‌نفس را داشت و حال خود را پوشیده می‌داشت. مدّت هجده سال، در جوار حرم مطهّر امیر المؤمنین علیه السّلام، موفّق به تحصیل علم بود. 🩸 مرض او طول کشید و همیشه سرفه می‌کرد و در وقت سرفه از سینه‌اش خون خارج می‌شد و به همین‌سبب از حجره‌اش به انبار مدرسه منتقل شد، تا اطراف حجره به خونی که از سینه‌اش دفع می‌شد، آلوده نشود. مدّتی در آن مکان بود و خون از سینه‌اش دفع می‌شد، تا این‌که همه از او ناامید شدند و کسی‌ گمان نمی‌کرد که از این مرض شفا پیدا کند. چند روزی گذشت. او را در کمال صحّت و سلامتی یافتند. ‼️ همگی از آن حالت و سلامت او شگفت‌زده شدند؛ به‌خاطر آن شدّت و سختی که داشت و خونی که از سینه‌اش خارج می‌شد. ⁉️ به‌هرحال برای همه سؤال بود که چگونه ناگهانی سلامت خود را باز یافت. همه می‌گفتند: 🔹 این نبوده مگر به یک واسطه غیبی؛ ▪️ لذا از سبب شفای او پرسیدند. گفت: ▫️ شبی از شبها، حال من خیلی وخیم شد؛ به‌طوری‌که هیچ حسّ و حرکت و شعوری برایم باقی نماند. ✨ اوایل فجر بود، ناگاه دیدم سقف انبار شکافته شد و شخصی که یک صندلی همراهش بود، فرود آمد و آن را در مقابل من گذاشت. بعد از او شخص دیگری فرود آمد و بر آن صندلی نشست. در همان حالت مثل این‌که به من گفتند: 🔸 این شخص امیر المؤمنین علیه السّلام است. ▫️ حضرت توجّهی به من فرمود و از حال من جویا شد. عرض کردم: 🔹 ای سیّد و مولای من، حاجت مهمّ من شفای از این مرض و رفع فقر می‌باشد. ▫️ فرمود: 🔸 امّا مرض؛ که از آن شفا یافتی. ▫️ عرض کردم: 🔹 آن آرزوی بلندی که دارم و همیشه در حرم مطهّر دعا می‌کنم و از خدا می‌خواهم که مستجاب شود، چطور؟ ▫️ فرمود: 🔸 فردا قبل از طلوع آفتاب به بالای بلندی وادی السّلام رفته و درحالی‌که متوجّه به جادّه و راه کربلا باشی، می‌نشینی فرزندم صاحب العصر و الزّمان از کربلا می‌آید. دو نفر از اصحاب او همراهش هستند. به ایشان سلام کن و هرجا می‌روند، همراهشان باش. (ادامه دارد) 🏷 علیه_السلام (عج) 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
🌸 تشرّف شیخ محمّد تقی قزوینی‌ خدمت امام زمان(عج) پس از شفا یافتن از بیماری لاعلاج به دست امیر المومنین حضرت علی(ع) 🏷 قسمت دوم: ▫️... در این هنگام حواسم برگشت و به هوش آمدم؛ و هیچ‌کس را ندیدم. با خود گفتم این جریان از خیالات مالیخولیایی بود؛ امّا پس از زمانی که گذشت، سرفه نکردم و دیدم به بهترین وجه شفا یافته‌ام. تعجّب کردم و در عین حال باور نمی‌کردم که شفا یافته باشم. تا این‌که شب شد و اصلا سرفه‌ای به من دست نداد. با خود گفتم اگر آنچه که وعده فرموده‌اند فردا واقع شود، صورت گرفت و به زیارت مولایم حضرت صاحب الزّمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف مشرّف شدم، بدون هیچ شکّ و شبهه‌ای به بزرگترین سعادتها رسیده‌ام. 🌄 صبح شد. وقت طلوع آفتاب، به محلّی که امر فرموده بودند، رفتم و آن‌جا نشستم و رو به جادّه کربلا نمودم. ✨ ناگاه سه نفر که یکی از آنها جلوتر و با کمال وقار و آرامش بود و دو نفر پشت‌سر او مثل مجسّمه متحرّک پیش می‌آمدند. آن دو نفر لباسشان از پشم و به پایشان گیوه بود. در این‌جا هیبت و شوکت آن بزرگوار مرا گرفت به‌طوری‌که چون نزد من رسید، جز سلام کردن قادر به هیچ‌کاری نبودم. ایشان جواب سلام مرا دادند و از پای آن بلندی که روی آن نشسته بودم، بالا آمدند و از پشت دیوار شهر وارد جادّه‌ای که به سوی مقام حضرت مهدی علیه السّلام است، شدند و حضرت در اتاقی که در آن مقام است، نشستند و آن دو نفر کنار در اتاق ایستادند. من هم نزدیک آنها ایستادم. آن دو نفر ساکت بودند و اصلا صحبت نمی‌کردند و به همین حال روز بلند شد و آفتاب بالا آمد و صبر من هم تمام شد. با خود گفتم داخل اتاق می‌شوم و به بوسیدن پای مبارک مولای خود مشرّف می‌گردم. چون پا در فضای آن اتاق گذاردم، هیچ‌کس را ندیدم. این‌جا دنیا در نظرم تاریک شد و تا شب در کنار دریای قدیم نجف، خود را به خاک و گل می‌زدم و فریاد می‌کشیدم. تصمیم داشتم که خود را از نهایت غصّه‌ای که پیدا کرده بودم، هلاک کنم؛ امّا فکر کردم و دیدم که دعای من همین بود: 📜 اللهمّ ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده؛ یعنی 📃 خدایا آن حضرت را به من نشان بده. ▫️ و این دعا هم که مستجاب شد. پس دلیلی ندارد که خود را از بین ببرم؛ لذا به محلّ خود برگشتم و تابه‌حال هم این قضیّه را به کسی نگفته بودم. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ۱۰۳ 🏷 علیه_السلام (عج) 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 مقام جوانان آخرالزمان مقامی که سلمان فارسی آن را می خورد... ----------------------------------------------- اگر یک نفر را به او وصل کردی برای سپاهش تو سردار یاری... 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻
• عمریست‌که‌از‌حضور‌او‌جا‌ماندیم • در‌غربت‌سرد‌خویش‌تنهـا‌ماندیم • او‌منتظـر‌است‌تا‌که‌ما‌برگردیـم • ماییـم‌که‌در‌غیبت‌کبرے‌ماندیم 🌿 تعجیل در فرج مولایمان 🖐🏻 𝐣𝐨𝐢𝐧↴ ‹ ┄┄┅┅┅❅◇❅┅┅┅┄┄‹ در زیــنــبیـــهــ با ما همراه باشیــــد🌼👇 ༺༻@zeynabieh12༺༻