eitaa logo
زینبیون
108 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
263 فایل
استان #چهار_محال_و_بختیاری شهرستان #فارسان #زینبیون ارتباط با ادمین👇 @yaFatemh74 🆔 🇮🇷🇮🇷🇮🇷
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇👇👇👇👇🌺 🏴🚩🏴🚩🏴🚩 🛑@zeynabiyon
مهیا با تمام جزئیات برای مامور توضیح داد حالش اصلا خوب نبود وسط صحبت ها گریه اش گرفته بود ـــ شما گفتید که رفتید تو پایگاه ـــ بله ـــ چرا رفتید میتونستید بمونید و کمکشون کنید مامور چیزی را گفت که مهیا به خاطر این مسئله عذاب وجدان گرفته بود ـــ خودش گفت .منم اول نخواستم برم ولی خودش گفت که برم ـــ خب خانم رضایی طبق قانون شما باید همراه ما به مرکز بیاید و تا اینکه آقای مهدوی بهوش بیان و صحبت های شمارا تایید کنه شوک بزرگی برای مهیا بود یعنی قرار بود بازداشت بشه نمی توانست سر پا بایستد سر جایش نشست ـــ یعنی چی جناب .همه چیو براتون توضیح داد برا چی می خوای ببریش محمد آقا پدر مریم به سمت دخترش آمد شهین خانم با دیدن همسرش آن را مخاطب قرار داد ــــ محمد آقا بیا یه چیزی بگو می خوان این دخترو ببرن با خودشون یه کاری بکن محمد آقا نزدیک شد ـــ سلام خسته نباشید من پدر شهاب هستم ما از این خانم شکایتی نداریم ـــ ولی .. مریم کنار مهیا ایستاد ـــ هر چی ما راضی نیستیم ــــ هر جور راحتید ما فردا هم مزاحم میشیم ان شاء الله که بهتر بشن ـــ خیلی ممنون مهیا خجالت زده سرش را پایین انداخت انتظار برخورد دیگه ای از این خانواده داشت ولی الان تمامیه معادلاتش بهم خورده بود ـــ مهیا مادر مهیا با شنیدن اسمش سرش را بلند کرد مادرش همراه پدرش به سمتش می آمدن پدرش روی ویلچر نشسته بود دلش گرفت بازم باعث خرابی حال پدرش شده بودن چون هر وقت پدرش ناراحت یا استرس به او وارد می شد دیگر توانایی ایستادن روی پاهایش را نداشت و باید از ویلچر استفاده می کرد مهیا با فرود آمدن در آغوش آشنایی که خیلی وقت است احساسش نکرده بود به خودش آمد... ↩️ ... 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
آرامشی که در آغوش مادرش احساس کرد آن را ترقیب کرد که خودش را بیشتر در آغوش مادرش غرق کند ـــ آقای رضایی شما اینجا چیکار می کنید همه با شنیدن صدای محمد آقا سر هایشان به طرف احمد محمد آقا چرخید ــــ سلام آقای مهدوی خوب هستید من پدر مهیام .نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم دخترتون تماس گرفت و مقداری از قضیه رو تعریف کرد من مدیون شما و پسرتون هستم ـــ نه بابا این چه حرفیه شهاب وظیفه ی خودشو انجام داد ماشاء الله مهیا خانم چقدر بزرگ شدن مهیا با تعجب این صحنه را تماشا می کرد شهین خانم روبه دخترش گفت ـــ مریم میدونستی مهیا دختر آقای رضاییه ?? ـــ منم نمی دونستم ولی اون روز که حال آقای رضایی بد شده بود منو شهاب رسوندیمش بیمارستان اونجا دونستم مهلا خانم با تعجب پرسید ــــ شما رسوندینش ـــ بله مهیا پیش ما تو هیئت بود اونجا خیلی گریه کرد و نگران حال آقای رضایی بودن حتی از هوش رفت بعد اینکه حالش بهتر شد منو شهاب اوردیمش مهیا زیر لب غرید ـــ گندت بزنن باید همه چیو تعریف می کردی اما مهلا خانم و احمد آقا با ذوقی که سعی در پنهانش داشتن به مهیا نگاه می کردند... مهیا روی تختش دراز کشیده بود یک ساعتی بود که به خانه برگشته بودند در طول راه هیچ حرفی میان خودش و مادر پدرش زده نشد با صدای در به خودش آمد ـــ بیا تو احمد آقا در را آرام باز کرد و سرش را داخل اورد ـــ بیدارت کردم بابا مهیا لبخند زوری زد ــ بیدار بودم مهیا سر جایش نشست احمد آقا کنارش جا گرفت دستان دخترکش را میان دست های خود گرفت ـــ بهتری بابا ـــ الان بهترم ــــ خداروشڪر خدا خیلی دوست داشت ڪه پسر آقای مهدوی رو سر راهت گذاشت خدا خیرش بده پسر رعناییه ــــ اهوم ـــ تازه با آقای مهدوی تلفنی صحبت کردم مثل اینکه آقا پسرشون بهوش اومده فردا منو مادرت می خوایم بریم عیادتش تو میای مهیا سرش را پایین انداخت ــــ نمیدونم فڪ نڪنم احمد آقا از جایش بلند شد بوسه ای بر روی موهای دخترش کاشت ـــ شبت بخیر دخترم ـــ شب تو هم بخیر قبل از اینکه احمد آقا در اتاق را ببندد مهیا صدایش کرد ـــ بابا ـــ جانم ــ منم میام احمد آقا لبخندی زد و سرش را تکان داد ــ باشه دخترم پس بخواب تا فردا سرحال باشی مهیا سری تکان داد و زیر پتو رفت آشفته بود نمی دانست فردا قراره چه اتفاقی بیفتی شهاب چطور با او رفتار می کند... ــــ مهیا زودتر الان آژانس میرسه ــــ اومدم شالش را روی سرش گذاشت کیفش را برداشت و به سمت بیرون رفت پدرش دم در منتظرش بود با رسیدن مهیا سه تایی سوار ماشین شدن سر راه دست گلی خریدن با رسیدن به بیمارستان نگاهی به اطراف انداخت دیشب ڪه اینجا آمده بود اصلا حواسش نبود که کجا اومده بود به سمت ایستگاه پرستاری رفت ـــ سلام خسته نباشید ـــ سلام عزیزم خیلی ممنون ـــ اتاق آقای مهدوی ، شهاب مهدوی پرستار چیزی رو تایپ کرد ـــ اتاق 137 ـــ خیلی ممنون به طرف اتاق رفتن دم در نفس عمیقی کشید در رازدن و وارد شدن مهیا با دیدن افراد داخل اتاق شالش رو جلو اورد ـــ اوه اوه اوضاع خیطه جلو رفتن و سلام علیک کردن با همه شهاب هم با خوش رویی جواب سلام واحوالپرسی احمد آقا و مهلا خانمو داد و در جواب سرتکان دادن مهیا آن هم سرش را تکان داد مهیا و مادرش در گوشه ای کنار بقیه خانم ها رفتن احمد آقا هم کنار بقیه مردا ایستاد مهیا تو جمع همه خانم و دخترای چادری غریبگی می کرد برای همین ترجیح داد گوشه ای ساڪت بایستد ـــ مریم معرفی نمی ڪنی؟؟ مهیا به دختر چادری که قیافه بانمک و مهربانی داشت چشم دوخت مریم به طرف مهیا آمد و دستش را روی شانه مهیا گذاشت ـــ ایشون مهیا خانمه گله تازه پیداش ڪردم دوست خوبے میتونہ باشہ درست میگم دیگه مهیا لبخندی زد ــــ خوشبختم مهیا جان من سارا دختر خالہ ی مریم هستم به دختری که با اخم نظاره گرشان بوداشاره کرد ـــ این همه نرجس دختر عمه مریم ـــ خوشبختم گلم ـــ چند سالته مهیا ؟چی می خونی؟؟ ـــ من ۲۲سالمه گرافیڪ میخونم سارا با ذوق گفت ــــ وای مریم بدو بیا مریم جعبه کیکو کنار گذاشت ـــ چی شده دختر ـــ یکی پیدا کردم طرح های مراسم محرم و برامون بزنه مریم ذوق زده گفت ـــ واقعا کی هست؟ ـــ مهیا خانم گل .گرافیک میخونه ـــ جدی مهیا ــــ آره ــــ حاج آقا با صدای مریم حاج آقایی که کنار شهاب ایستاده بود سنش تقریبا سی و خورده ای بود سرش را بلند کرد ↩️ ... 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
:::🌱::: •• میٺرســم •• اَز خـــــودم •• ۅقــــــتـــے •• نمیـٺرســم •• اَز خُـــدا •| •| •| 💡 🖤🖤🖤🖤🖤 🛑@zeynabiyon
🌺 سه شنبه 18 شهریور ماه 98 🌺 7 سپتامبر 2020 🌺 19 محرم الحرام 1442 🌹این سه شنبه قمر در برج ثور واقع است. 🌹امروز از نظر امام جعفر صادق ع خوب است. 🔺ذات الکرسی: عمود کامل 00:08 🍀دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است. 🌹 روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به حضرت امام سجاد ع و حضرت امام باقر ع و حضرت امام صادق ع 🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟 ✨اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَ مَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ. ✨ ☀️با این دعا روز خود را شروع کنید که باعث مبارکی کارهایتان در روز بشود. 🌺دعای طول عمر اهتمام و مداومت در دعا براي حضرت قائم و تعجيل فرج و ظهور شريفش، مايه طول عمر، و نيز ساير آثار و فوايد صله رحم است. ان شاالله تعالي و دليل بر اين معني بطور خصوص روايتي است كه در فضيلت دعاي منصوصي آمده، و آن اينكه: در مكارم الأخلاق مروي است كه هر كه اين دعا را پس از هر نماز واجب بخواند و بر آن مواظبت كند آنقدر زنده خواهد ماند كه از زندگاني سير و ملول شود و به ديدار مولي صاحب الزمان "عجل الله فرجه" مشرف گردد.دعا چنين است : 💥" اَلّٰلهُمَ صَلُّ عَليٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ محمَّدٍ ، اَلّٰلهُمَ اِنَّ رَسُولَكَ الصّادقُ المُصَدَّقُ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قالَ: .اِنَّكَ قُلتَ: مٰا تَرَدَّدْتُ في شَيءٍ اِنَا فٰاعِلُهُ كَتَرَدُّدي في قَبْضِ رُوحِ عَبْدِيَ الْمُؤمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ اَنَا أكْرَهُ مَسٰاءَتَهُ اَلّٰلهُمَ فَصَلِّ عَليٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ محمَّدٍ وَ عَجِّلْ لِإوْلِيٰائكَ الفَرَجَ وَ الْنَصْرَ وَ الْعٰافِيَةَ وَ لاٰ تُسُؤْني في نَفسي وَ لا في فُلاٰنٍ "💥 به جاي كلمه فلان نام هركس را بخواهد مي برد. 🌺سوره بعد از نماز صبح ۱۰ بار سوره قدر، ۱۱بار سوره مبارکه توحیدو سوره یس 🌺بعد از نماز ظهر سوره نبأ 🌺بعد از نماز عصر سوره والعصر 🌺بعد از نماز مغرب حشر 🌺بعد از نماز عشا واقعه 🌺زیارت های امروز : زیارت حضرت امام سجاد ع و حضرت امام باقر ع و حضرت امام صادق ع میباشد. 🌺نمازها: نماز امام حضرت امام سجاد ع و حضرت امام باقر ع و حضرت امام صادق ع 🌺صلوات ها: صلوات خاصه امام حضرت امام سجاد ع و حضرت امام باقر ع و حضرت امام صادق ع میباشد. 🌺سوره های امروز: یس و ملک 🌺دعای امروز: توسل 🌺زیارت در امروز مستحب است 🌺این روز، روز مبارکی ست برای امور زیر: 🍃 طلب حاجت 🍃اغاز نمودن کارها 🍃سنگ بنا گذاشتن 🌺اصلاح مو(سر و صورت) در این روز ماه قمری خوب است. 🌺برای گرفتن ناخن روز مناسبی است . 🌺حجامت کردن، خون دادن در این روز ماه قمری خوب است . 🌺این سه شنبه برای نوره کشیدن مناسب است ❣️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمين ۱۰۰ مرتبه ❣️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه یاقابض (موجب رسیدن به آرزوها میگردد) ‏ 🍃🌟🌸 🌟🌸🍃 🌸🍃 💎برای دار شدن💎 برای خانه دار شدن بعد از نماز صبح هفتاد مرتبه این آیه شریـفه را تلاوت کنیــد 👈👈👈وَ قـُل رَبّ ِ اَنــزِلـنـی مُـنـزَلاً مُبارَکاً وَ اَنـتَ خَیـرُالـمُنـزِلـیـن سوره مبارکه المومنون آیـه بیست و نه ✨ ازدیاد مال ✨ ✳️گفته اند هر کس بر خواندن این آیات : 📖آیات ۲۶ و ۲۷ سوره آل عمران 💥قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء را وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ 💥 تُولِجُ اللَّيْلَ فِي الْنَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الَمَيَّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ ⬅️بعد از هر نماز واجب و در وقت خواب مداومت نماید ✅ فقر او زایل شود و ابواب رزق بر او مفتوح گردد و آن چه از مال در دست او باشد زیاد گردد 📚 هزار و یک ختم صفحه ۶۶   @Aramesh81 🌸✨هرڪہ《سوره عادیات》را بخواند از گرسنگے، تشنگے، سرگردانے و قرض رها شود و هرڪس بہ عدد نام علے ۱۱۰ بار بخواند رزق او از جائیڪہ گمان ندارد مےرسد✨ 📚 ختوم و اذکار 🌸✨امام صادق ع؛ هرڪس سوره نحل را ماهے یڪبار بخواند از بدهکارے در امان باشد و ۷۰ نوع بلا از او برطرف شود ڪہ آسانترین آن‌ها دیوانگے و جذام باشد✨ 📚 مکارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روابط عمومی مرکز خدمات حوزه‌های علمیه ⚠️ خواهشمندیم نظرات و پرسش‌های خود درباره خدمات مرکز را با شماره گویای 31200 - 025 در میان بگذارید: 📣مسابقه شخصیت شناسی حضرت زینب (سلام الله علیها) 💠مقام معظم رهبری (حفظه الله): "در عاشورا، در حادثه‌ی کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد -که واقعاً پیروز شد- عامل این پیروزی حضرت زینب سلام الله علیها بود... این حادثه نشان داد که زن در حاشیه‌ی تاریخ نیست، زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد." 💠 یکی از رسالت‌های اصلی معاونت خانواده و امور فرهنگی مرکز خدمات حوزه‌های علمیه ترویج فرهنگ کتاب‌خوانی است. این معاونت امیدوار هست با برگزاری برنامه‌های متعدد از جمله مسابقات کتاب‌خوانی با موضوعات مختلف و به تفکیک جامعه هدف بتواند هر چه بیشتر انس با کتاب را در فضای خانواده‌های طلاب محترم نشر دهد. ✳ شرایط و ضوابط: • ویژه طلاب و همسر ایشان • طلاب خواهر • فرزندان بالای 18 سال • جهت دانلود منبع مسابقه به پیوست یا به پنل شخصی خود/سرپرست در سامانه سخا مراجعه نمایید. 📆 شرکت‌کنندگان می‌توانند از 20 شهریور تا 20 مهر ماه 1399 در آزمون آنلاین شرکت کرده، به سؤالات پاسخ دهند. • جهت شرکت در مسابقه به سامانه سخا، خانواده و امور فرهنگی، مسابقه کتاب‌خوانی مراجعه نمایید. 🎁 جوایز: 5 جایزه 2.500.000 ریالی 72 جایزه 1.000.000 ریالی 🔗 دریافت منبع: Go2l.ir/wr9LD
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تاریخ انتخاب واحد
رهبر.jpg
45.7K
💢مهم 🔰پیام در پی اهانت یک نشریه فرانسوی به ساحت مقدس پیامبر اعظم ▫️ حضرت آیت‌الله‌خامنه‌ای در پیامی، اهانت اخیر یک نشریه فرانسوی به ساحت نورانی پیامبر اعظم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم را محکوم کردند. 📝 متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است: بسمه‌تعالی گناه بزرگ و نابخشودنی یک نشریّه‌ی فرانسوی در اهانت به چهر‌ه‌ی نورانی و قدسی حضرت رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله) بار دیگر عناد و کینه‌ی شرارت‌بار دستگاه‌های سیاسی و فرهنگی دنیای غرب با اسلام و جامعه‌ی مسلمانان را آشکار ساخت. بهانه‌ی آزادی بیان برای محکوم نکردن این جرم بزرگ که از سوی برخی سیاستمداران فرانسوی گفته شده کاملاً مردود و غلط و عوام‌فریبانه است. سیاستهای عمیقاً ضدّ اسلامی صهیونیست‌ها و دولتهای استکباری عامل این‌گونه حرکتهای دشمنانه است که هر چند یکبار بُروز می‌یابد. این حرکت در این برهه‌ی زمانی میتواند، نیز به انگیزه‌ی منصرف کردن ذهن ملّتها و دولتهای غرب آسیا از نقشه‌های شومی باشد که آمریکا و رژیم صهیونیستی برای این منطقه در سر دارند. ملّتهای مسلمان بویژه کشورهای غرب آسیا، ضمن حفظ هوشیاری در مسائل این منطقه‌ی حسّاس، باید هرگز دشمنی‌های سیاستمداران و سردمداران غربی نسبت به اسلام و مسلمین را فراموش نکنند. والله غالب علی امره سیّدعلی خامنه‌ای 📆 ۹۹/۶/۱۸
🏴 19 محرّم حرکت کاروان کربلا به سوی شام در این روز اهل بیت سیّد الشّهداء علیه السلام را از کوفه به سوی شام حرکت دادند. زن های غیر هاشمیّه از انصار امام حسین علیه السلام که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد ابن زیاد از قید اسیری خلاص شدند، و فقط زن های هاشمیّات برای اسارت به شام برده شدند. 📚 منابع : الوقایع الحوادث : ج 4، ص 114 ابصار العین فی انصار الحسین علیه السلام : ص 133
📣 دفتر قمِ مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار می‌کند: 🔻 نخستین نشست از سلسله‌نشست‌های با موضوع: 💢 "راهکارهای مردمیِ تسهیل فرزندآوری" 🔰 با حضور فعّالان عرصه‌ی جمعیّت: 1⃣ حجّت‌الاسلام‌والمسلمین دکتر علی ابوترابی 2⃣ حجّت‌الاسلام‌والمسلمین محمدحسین ندیمی 3⃣ سرکار خانم دکتر اردبیلی 🌐 مکان: قم؛ خیابان شهدا؛ کوچه ۲۸ ؛ پلاک ۱۲۰ ⏱ زمان: چهارشنبه ۹۹/۶/۱۹ - ساعت ۱۰:۳۰ الی ۱۲:۳۰ ⛔️ با توجه به محدودیتی که جهت رعایت شیوه‌نامه‌ی بهداشتی وجود دارد، لطفاً جهت ثبت‌نام حداکثر تا ساعت ۱۵ روز سه‌شنبه ۹۹/۶/۱۸ مشخصات خود را به شماره زیر پیامک دهید: 📞 09927738189 📹 جهت حضورِ مجازی و مشاهده‌ی برخطِ این نشست بر روی پیوند زیر بزنید و به عنوان «مهمان» وارد شوید: 🆔 https://bit.ly/3j2Sja1 @qom_khamenei_ir
کار در منزل برای طلاب و مومنین عزیز جزئیات طرح معیشتی در کانال زیر 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1209204789Ce03d4ce525 حتما پیام سنجاق شده رو مطالعه بفرمائید 👆
مورخ ۱۹/۶/۹۹ ماهنامه تسنیم توسط کانون پژوهشی و کانون فرهنگی به انتشار رسید . سری ۲۷ (شهریورماه و مهرماه ۹۹) به مسئولیت استاد ارجمند مدیریت مدرسه الهام زکی زاده و ارزیاب محتوا سرکار خانم ساجده علیخانی و سردبیر نشریه خانم فاطمه حیدری به قلم بانوان محترم خانم علیخانی و خانم زهرا نجفی شلمزاری تهیه و تنظیم گردید . موضوع ماهنامه فرهنگی پژوهشی (ماملت امام حسین ع هستیم ) برگرفته از سخن زیبا و راستین سردار شهید راه حرم . کانون پژوهشی و کانون فرهنگی مدرسه 🏴🏴🏴🏴 🥀💔 🛑@zeynabiyon👈
مورخ ۹۹/۶/۱۹ مجری:کانون پژوهشی و فرهنگی کتاب حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز هم‌زمان با آغاز ماه محرم با عنوان «نهضت حسینی در پرتو قرآن» از سوی مؤسسه درس‌هایی از قرآن منتشر شد.مطالعه کتاب «نهضت حسینی در پرتوقرآن»که از آن با عنوان روضه‌ای قرآنی یاد می‌شود، برای فعالان فرهنگی و روحانیون توصیه می‌شود، زیرا تلاش شده است که از حوادث کربلا، نمونه‌هایی که با قرآن تطبیق منطقی دارد به دور از ذوقیات بیان شود. در این کتاب به مباحثی نظیر شاخصه‌های قیام امام حسین (ع)، جلوه‌هاى قرآن در کربلا، شیوه‌های نهی از منکر، ارزیابی یاران، امام حسین در قرآن، یقین یاران امام حسین (ع)، تبعیض نژادی ممنوع، پیروی از شیطان، عامل سقوط انسان، نقش زنان در کربلا، سفارش‌های پیامبر در جنگ و ... اشاراتی شده است. 🏴🏴🏴🏴 🥀💔 🛑@zeynabiyon👈
👇👇👇👇👇👇🌺 🏴🚩🏴🚩🏴🚩 🛑@zeynabiyon
ـــ بله خانم مهدوی ـــ من یکی رو پیدا کردم که طرح های پوستر و بنررارو برامون بزنه ـــ جدی ڪی ـــ مهیا خانم به مهیا اشاره کرد... مهیا شوکه بود همه به او نگاه می کردند کردند مخالفتی نکرد دوست داشت این کارو انجام بدهد براش جالب بود مهیا لبخندی زد ـــ زحمت میشه براشون مهیا با لبخند گفت ـــ نه این چه حرفیه فقط نوشته ها رو برام بفرستید براتون آماده می کنم حاج آقا دستی روی شونه های شهاب گذاشت ـــ بفرما سید این همه نگران طرح ها بودی مهیا آروم روبه مهیا گفت ــــ برا چی این همه نگران بود ??خب می داد یکی درست می کرد دیگه ـــ اخه شهاب همیشه عادت داره خودش بنر و پوسترارو طراحی کنه ـــ آها در زده شد و دوستای مسجدی و بسیجی شهاب وارد شدند مهیا چسبید به دیوار ــــ یا اکثر امام زاده ها چقدر بسیجی همه مشغول صحبت بودند که دوباره باز شد و دوتا ماموری که دیشب هم امده بودند وارد شدن مهیا اخمی روی پیشونیش نشست بعد از سلام و احوالپرسی با اقای مهدوی روبه همه گفت ـــ سلام علیکم .بی زحمت خواهرا برادرا بفرمایید بیرون بایستید ما چند تا سوال از آقای مهدوی بپرسیم بعد میتونید بیاید داخل همه از اتاق خارج شدند مهیا تا به در رسید مامور صدایش کرد ــــ خانم رضایی شما بمونید مهیا چشمانش را بست و زیر لب غرید ـــ لعنت بهت... ↩️ 🥀🥀🥀🥀🥀
مهیا گوشه ای ایستاد پاهایش را تند تند تڪان مے داد و خیره به دو ماموری بود ڪه مشغول نوشتن چیزهایے در پرونده آبی رنگ بودند ــــ حالتوڹ خوبہ؟؟ مهیا سرش را بلند ڪرد و به شهاب ڪه این سوال را پرسیده بود نگاهے ڪرد ــ آره خوبم فقط یڪم شوڪه شدم شهاب با تعجب پرسید ـــ شوڪه برا چے؟ ـــ آخه ایڹ همہ بسیجے اوڹ هم یہ جا تا الاڹ ندیده بودم شهاب سرش را پایین انداخت و ریز ریز خندید ڪه درد زخمش باعث شد اخم ڪنه ــــ خب آقای مهدوی لطفا برامون توضیح بدید دقیقا اون شب چه اتفاقی افتاد با صدای مامور سرشان را طرف سروان برگرداندند مهیا بر اتیکت روی فرم لباس مامور زوم کرد آرام زمزمه ڪرد ــــ سروان اشکان اصغری ـــ اون شب من بعد مراسم موندم تا وسایل هیئت رو بزارم تو پایگاه ها ڪه دیدم یڪی صدام میڪنه سرمو ڪه بلند ڪردم دیدم خانم رضایی هستن ڪه چند پسر دنبالشون می دویدند با پسرا درگیر شدم یڪشونو یه مشت زدم زود بیهوش شد مطمئنم مست بود چون ضربه ی من اونقدرا محڪم نبود من با دو نفر دیگه درگیر بودم ڪه اون یڪی بهوش اومد و با چاقو زخمیم ڪرد ـــ خانم رضایی گفتن ڪه شما قبل از اینڪه زخمی بشید به ایشون گفتید برن تو پایگاه خواهران؟؟ ـــ بله درسته سروان سری تکون داد ـــ گفتید رفتید تو پایگاه خواهران مهیاــ بله ـــ آقای مهدوی مگه کسی از خانما اونجا بودن که در پایگاه باز بود ؟ شهاب از نشستن زیاد زخمش خونریزی ڪرده بود از درد ملافه را محڪم در دستانش فشرد ـــ وسایل زیاد بود نمیشد همه رو تو پایگاه برادران بزاریم برای همین میخواستم یه تعدادیشو بزارم تو پایگاه خواهرا ـــ خب خانم رضایی شما قیافه های اونا رو یادتونه ـــ نخیر یادم نیست ـــ یعنی چی خانم یادتون نیست مهیا ڪه از دست این سروانِ خیلی شاڪی بود با عصبانیت روبه سروان گفت... ـــ جناب دیشب تاریک بود و من ترسیده بودم وقت نداشتم که زل بزنم بهشون بعدشم شما چرا اینطوری با من حرف میزنید اون از دیشب که می خواستید منو بازداشت کنید اینم از الان اصلا یه دفعه ای بگید ایشونو من زدم ناکار کردم شهاب از عصبانیت و شنیدن قضیه بازداشت خیلی تعجب ڪرد در باز شد و پرستار وارد شد ـــ جناب سروان وقتتون تموم شد بیمار باید استراحت ڪنه سروان سری تڪان داد واخمی به مهیا کرد ــــ آقای مهدوی فردا یک مامور میفرستم برای چهره نگاری ـــ بله در خدمتم ـــ خداحافظ ان شاء الله بهتر بشید شهاب تشڪری ڪرد پرستار رو به مهیا گفت ـــ خانم شما هم بفرمایید بیرون وقت ملاقات تموم شد مهیا به تڪان دادن سرش اڪتفا کرد سروان و پرستاراز اتاق خارج شدند مهیا دو قدم برداشت تا از اتاف خارج شود ولی پشیمون شد با اینڪه از شهاب خوشش نمی آمد اما بی ادب نبود باید یه تشڪری بکنه دو قدم رو برگشت ـــ شه.. منظورم آقای برادر ـــ بله ـــ خیلی ممنون خیلی به خودش فشار آورده بود تا این دو ڪلمه را بگویید ـــ خواهش میڪنم اما مهیا وسط صحبتش پرید ـــ برادر لطفا امر به معروف و نهی نمیدونم چی نکن شهاب سرش را پایین انداخت ــ نمی خواستم امر به معروف و نهی از منڪر بڪنم فقط میخواستم بگم ڪاری نڪردم وظیفه بود مهیا ڪه احساس می ڪرد بد ضایع شده بود زود خداحافظ کرد و از اتاق خارج شد به در تکیه داد و محکم به پیشانیش زد ـــ خاڪ تو سرت مهیا... بعد از بیرون آمدن مهیا همه به اصل قضیه پی برده بودند و دلیل ماندن مهیا در اتاق را فهمیدند مهیا و خانواده اش بعد از خداحافظی با خانواد مهدوی به خانه برگشتند مهیا وارد اتاقش شد فردا ڪلاس داشت ولے دقیقا نمیدانست ساعت چند شروع ڪلاس هست سراغ گوشیش رفت شارژ تمام ڪرده بود به شارژ وصلش ڪرد ــــ اوه اوه چقدر smsو میس ڪال ڪلی تماس از نازی و مامانش داشت بقیه هم از یه شماره ناشناس پیام ها رو چڪ کرد که پیام از نازی داشت ڪه ڪلی به او بدو بیراه گفته بود و یڪ پیام از زهرا و بقیه هم از هماڹ شماره ے ناشناس یکی از پیام ها را باز ڪرد ـــ سلام خانمي جواب بده ڪارت دارم بقیه پیام ها هم با همین مضمون بودند شروع ڪرد تایپ ڪردن ـــ شما برای زهرا هم پیامی فرستاد ڪه فردا ڪلاس ساعت چند شروع میشہ بعد از چند دقیقه زهرا جواب پیامش را داد گوشیش را ڪنار گذاشت یاد طراحی هایش افتاد ڪه باید فردا تحویل استاد صولتی مے داد زیر لب ڪلی غر زد لب تاپش را روشن ڪرد و شروع ڪرد به طراحے ڪش و قوسے بہ ڪمرش داد همزمان صدای اذان از مسجد محله بلند شد هوا تاریڪ شده بود ـــ واے ڪی شب شد مثل همیشه پنجره ی اتاقش را بست و دوباره مشغول طراحي شد... ـــ همینجا پیاده میشم پول تاڪسي را حساب ڪرد و پیاده شد روبه روی دانشگاه ایستاد خودش را برای یڪ دعواے حسابے با نازی آماده ڪرده بود مغنعه اش را جلو آورد تا حراست دوباره به او گیر ندهد از حراست ڪه گذشت مغنعه اش را عقب ڪشید ↩️ ... 🥀🥀🥀🥀🥀
♨️📢شروع ثبت نام آزمون استخدام آموزش و پرورش از 20 شهریور 99 📋 معاون پژوهش، برنامه ریزی و منابع انسانی اداره کل آموزش و پرورش استان بوشهر گفت : ثبت نام آزمون استخدامی آموزش و پرورش از 20 شهریور در سایت سازمان سنجش آغاز می‌شود و نیمه دوم آبان 99 نیز آزمون استخدامی برگزار می‌شود. 🔹امسال شرایط استخدام یک تفاوت عمده نسبت به سال قبل دارد و آن جذب نیروی بومی است و نیرو از خارج استان جذب نخواهند شد پس داوطلبان نسبت به انتخاب کد منطقه جغرافیایی محل خدمت خود دقت داشته باشند، زیرا تعهد خدمت 10 ساله است. 🔹در این آزمون دو برابر ظرفیت از طریق آزمون کتبی انتخاب و نفرات برگزیده پس از گزینش معرفی خواهند شد 30 درصد نمره مربوط به مصاحبه و 70 درصد مربوط به آزمون کتبی است. ⬅️متقاضیان محترم برای مشاهده جزئیات بیشتر به لینک زیر مراجعه نمایند. ➡️ https://www.e-estekhdam.com/?p=150848 🌐پایگاه اخبار تحلیلی "هواداران سید ابراهیم رئیسی" ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴 رسانه باشید ⇩⇩⇩ https://eitaa.com/joinchat/4045799480Cc2d23a4617
سالگرد شهادت دومین شهید محراب شهید راه فضیلت، آیت الله سید اسدالله مدنی بیست شهریور سال ۱۳۶۰ در محراب نماز جمعه توسط منافقان کوردل به فیض عظیم شهادت نائل شد.
🎥 رئیس قوه قضائیه در شانزدهمین سفر استانی خود وارد چهارمحال‌وبختیاری شد 🔹رئیسی: به دلیل رعایت مسایل بهداشتی امکان حضور در اجتماع مردم را نداریم اما سعی می‌کنیم در اجتماعات محدود با نظرات و مشکلات مردم و مسئولان استان آشنا شویم.
👌👌👌👌تلنگر عجیب👌👌👌👌 👇این متن برنده جایزه ادبی کوتاه آلمان شد😍 مردی درحال مرگ بود وقتی كه متوجه مرگش شد خدا را با جعبه ای در دست دید *خدا* : وقت رفتنه *مرد* : به این زودی؟ من نقشه های زیادی داشتم *خدا* : متاسفم ولی وقت رفتنه *مرد* : در جعبه ات چي دارید؟ *خدا* : متعلقات تو را *مرد* : متعلقات من ؟ یعنی همه چیزهای من ؛ لباسهام پولهایم و ـ ـ ـ *خدا* : آنها ديگر مال تو نیستند آنها متعلق به زمین هستند *مرد* : خاطراتم چی ؟ *خدا* : آنها متعلق به زمان هستند *مرد* : خانواده و دوستانم ؟ *خدا* : نه ، آنها موقتي بودند *مرد* : زن و بچه هایم ؟ *خدا* : آنها متعلق به قلبت بود *مرد* : پس وسایل داخل جعبه حتما اعضاي بدنم هستند ؟ *خدا* : نه ؛ آنها متعلق به گردوغبار هستند *مرد* : پس مطمئنا روحم است ؟ *خدا* : اشتباه می کنی روح تو متعلق به من است مرد با اشك در چشمهايش و باترس زیاد جعبه در دست خدا را گرفت و باز كرد ؛ دید خالی است! مرد دل شکسته گفت : من هرگز چیزی نداشتم ؟ *خدا* : درسته ، تو مالك هیچ چیز نبودی ! *مرد* : پس من چی داشتم ؟ *خدا* : لحظات زندگی مال تو بود ؛ هر لحظه که زندگی کردی مال تو بود . زندگی فقط لحظه ها هستند قدر لحظه ها را بدانیم و لحظه ها را دوست داشته باشیم آنچه از سر گذشت ؛ شد سر گذشت حیف بی دقت گذشت ؛ اما گذشت! تا که خواستیم یک «دو روزی» فکر کنیم بر در خانه نوشتند؛ ⇦در گذشت⇨ قدر هم و لحظات خوب رو بدونيم❤ 🖤🖤به یاد همه رگذشتگان صلوات🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا