eitaa logo
˼ رف‍یق چادرۍ !' ˹
3.5هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
374 ویدیو
155 فایل
⸤ بسم‌رب‌الشھداء🌿'! ⸣ • . "هل‌من‌ناصرینصرنـے❔" 🌱|مـےشنوۍرفیـق؟! امام‌زمـ؏ـانمون‌یـٰارمۍطلبـد♥️!(: ــــــ ـ🌼. اِرتباط، @Katrin_a ˘˘ شروط: @Shartha ! • . - اللھم‌عجل‌لولیک‌الفرج(꧇︕
مشاهده در ایتا
دانلود
💗امشب که شب بعثت احمد باشد ✨مشمول همه عطای سرمد باشد 💗یا رب چه شود طلوع فجر فردا ✨صبح فرج آل محمد باشد.محمّد(ص) 💖 ✨🌸 💖 🔥 @zfzfzf🔥
یا اباصالح✋🏽 تو آن نگین انگشترے بعثتےکہ‌برخاتم انبیا مےدرخشد.روزے آفتاب امامت تو، شب تاریک جهان را به نور ظهورت‌روشن خواهد کرد. که فرمود : اولنا محمد و اوسطنا محمد و آخرنا *م ح م د* و کلنا محمد🌱 °•حُسن ختام قصه نابِ نبوّتی•° پیامبر اکرم بر وارث آخرین فرستاده الهےو بر همه محبین حضرتش مبارک .. 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
سخنان نائب امام زمان در صبح زیبای مبعث ، گوارای وجودتان...😇 پخش زنده ساعت ۱۱:۳۰ شبکه های سیما
✨📿 . . خـ✨ـدا عاشق بازگشت ماس گناهات چقدربزرگه🤔 بزرگتراز کـ⛰ـوه ها واسمان هااره بزرگترازبخشش خداکه نیس‼️ همین حالا برگرد♻️ بدون شک خدامیبخشتت👌 😍 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
صورت تو اثر از چادر مادر دارد😇 گوئیا سجده تو بر قدم زهرا شد😌 بین گلهای این باغ جهان🌸 چادری از طرف مادر تو نازل شد💞 #رفيق_چادرے 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
#عید_مبعث #مبعث 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
990103_ سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب.mp3
11.9M
🎙 بشنوید | صوت کامل سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب. ۱۳۹۹/۱/۳ 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
چقدر حالِ ‌قشنگی‌ست‌ میان‌ من‌وتو حرمت‌ لیلی‌ومن‌ در پِی ‌آن‌ مــجنونم... #بهترین‌جای‌جهان‌است‌حرم 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اخر هفته شد و خواستگارها اومدن و من از اطاقم میشنیدم که با بابا دارن سلام و احوال میپرسی میڪنن 😒 . مامانم بعد چند دیقه صدام ڪرد 😐 . چادرم رو مرتب ڪردم و با بیمیلی سینی چای رو گرفتم و رفتم به سمت پذیرایی 😞 . تا پامو گذاشتم داخل مامانش شروع ڪرد به تعریف و تمجید از قد و بالای من 😐 . : بهبه عروس گلم 😊 . فدای قدو بالاش بشم 😊 . این چایی خوردن داره ازدست عروس آدم 😊. فکر نمیڪردم پسرم همچین سلیقه ای داشته باشه. داشت حرصم میگرفت و تو دلم گفتم به همین خیال باش 😒 . وقتی جلو خواستگاره رسیدم اصلا بهش نگاه نکردم . دیدم چایی رو برداشت و گفت: ممنونم ریحانه خانم 😊 . نمیدونم چرا ولی صدای سید تو گوشم اومد 😲 . تنم یه لحظه بی حس شد و دستام لرزید. قلبم داشت از جاش ڪنده میشد. تو یه لحظه کلی فکر از تو ذهنم رد شد 😊 . نمیدونم چرا سرم رو نمیتونستم بالا بگیرم 😔 اصلا مگه میشه سید اومده باشه خواستگارے؟! نگاه به دستش ڪردم دیدم انگشتر زهرا رو هم نداره دیگه 😊 . آروم سرم رو بالا آوردم که ببینمش دیدم عهههه، احسانه... 😡😐 داشت حرصم میگرفت از اینکه چرا ول کن نبود 😡 . یه خواهش میڪنم سردی بهش گفتم و رفتم نشستم. بعد چند دقیقه بابا گفت خوب دخترم آقا احسان رو راهنمایی کن برین تو اطاق حرفاتونو بزنین. با بی میلی بلند شدم و راه رو بهش نشون دادم . هر دوتا روی تخت نشستیم و سکوت. ☺️!؟ : اهم اهم...شما نمیخواید چیزی بگید ریحانه خانم . -نه...شما حرفاتونو بزنین. اگه حرفای من براتون مهم بود که الان اینجا نبودید 😐 . ☺️ : حرفات برام مهم بود ولی خودت برام مهم تر بودی که الان اینجام . ولی معمولا دختر خانم ها میپرسن و آقا پسر باید جواب بده. -خوب این چیزها رو بلدینا...معلومه تجربه هم دارین 😐 ☺️ : نه اختیار داری ولی خوب چیز واضحیه . - به هر حال من سوالی به ذهنم نمیاد . و چند دقیقه دیگه سکوت 😐😐 . : راستی میخواستم بگم از وقتی چادر میزاری چه قدر با کمال شدی 😊 ! البته نمیخوام نظری درباره پوششت بدما چون بدون چادر هم زیبا بودی و اصلا به نظر من پوششت رو چه الان و چه بعد ازدواج فقط به خودت مربوطه و باید خودت انتخاب کنی. از ژست روشنفکری و حرف زدناش حالم بهم میخورد و به زور سر تکون میدادم 😐 . تو ذهنم میگفتم الان اگه سید جای این نشسته بود چی میشد 😊 . یه نیم ساعت گذشت و من همچنان چیزی نگفتم و ایشون از خلقت کائنات تا دلیل افزایش قیمت دلار تو بازار آزاد حرف زد و آخر سر گفتم: اگه حرفهاتون تموم شد بریم بیرون😒 😍🌿♥️🍃 {@zfzfzf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا